( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: به گزارش «خبرگزاري دانشجو»، محمدحسين رجبي‌دواني در جلسه بیستم از سلسله جلسات کارگاه آموزشي - تحليلي تاريخ اسلام که به همت موسسه «صهباي بصيرت» در فرهنگسراي ارسباران برگزار شد، به بیان ماجرای قتل عثمان و به خلافت رسیدن امام علی(ع) پرداخت.

همان‌طور که گفته شد، خليفه (عثمان) به رغم قولي که به مردم داده بود با دسيسه‌چيني مروان تعهدات را زير پا گذاشت و به حاکم مصر نامه نوشت که بر انقلابيون سخت بگيرد و سران آن‌ها را بکشد، البته پيک خليفه به دست انقلابيون افتاد و قضيه برملا شد.

انقلابیون برگشتند و به سايرين نيز اعلام کردند که خليفه درست شدني نيست، لذا به در خانه خليفه رفتند و آن‌جا را محاصره کردند، مردم مدينه هم حاضر به کمک با او نشدند. حضرت علي (ع) نيز به او گفتند که تو خيانت کردي و مرا با تو کاري نيست.

همکاری طلحه و زبیر برای کشتن عثمان

عثمان از معاويه کمک خواست. معاويه پاسخ مثبت داد و لشگري فراهم کرد و به مدينه اعزام نمود، اما به فرمانده دستور داد در منطقه‌اي بين شام و حجاز توقف کند؛ چراکه قصدش کمک به خليفه نبود.

خبر کمک معاويه به عثمان در بين مردم پيچيد. گروهي از مردم گفتند ما تا کي بايد صبر کنيم؟ عثمان نه استعفا مي‌دهد و نه تغيير روش، بايد کار او را تمام کنيم.

نقل‌هاي تاريخي، بر همکاري طلحه و زبير براي ريختن در خانه خليفه و کشتن او تأکيد دارند.

امام علی حسنین را مامور فرستادن آب به عثمان کرد

انقلابيون آب و غذا را بر خانه عثمان بستند. خليفه بي‌تاب شد، به پشت بام خانه آمد و گفت: آيا علي در ميان شما هست؟ گفتند: خير، گفت: اگر بود نمي‌گذاشت چنين کنيد. اين سخن به علي (ع) رسيد و ايشان حسنين را فرستادند تا به او آب برسانند.

منابع سني گفته‌اند: علي اين دو بزرگوار را مأمور دفاع از عثمان کرده بود که با انقلابیون درگير شدند، اما به هيچ وجه چنين نبوده و فقط مأمور رساندن آب بودند. نقل ديگري وجود دارد که مسعودي در مروج الذهب آورده است: عثمان که کشته شد، علي با چشماني اشکبار به خانه عثمان آمد و يک سيلي به صورت امام حسن و مشتي به سينه امام حسين زد که چرا از عثمان دفاع نکرديد!

عملیات روانی و شانتاژ علیه امیر المومنین

طبق منابع اهل سنت، حضرت علي (ع) اين‌گونه از عثمان دفاع مي‌کنند؛ اما جنگ نرم عليه حضرت را ببينيد که جنگ جمل را به خاطر قتل عثمان به ایشان تحمیل می‌کنند! حتي دليل بستن آب در کربلا به روي امام حسين اين بود که مي‌گفتند به تلافي آن‌که علي آب را بر روي عثمان بست، ‌ما امروز آب را بر حسين مي‌‌بنديم.

عملیات رواني و شانتاژ عليه حضرت، کار را به اين‌جا مي‌رساند!

مردم بر جنازه عثمان نماز نخواندند

انقلابيون با راهنمايي طلحه و زبير راه نفوذ به خانه عثمان را پيدا کردند و وارد خانه او شدند. 8-9 نفر وارد اتاق او شدند، عثمان قرآني را به سينه چسبانده بود، به اين معني که من به اين قرآن پناه آورده‌ام. انقلابيون قرآن را از او گرفتند، همسرش، نائله به دفاع از او جلو آمد اما او را کنار زدند و در نهايت خليفه را کشتند.

وقتي خبر مرگ او در بين مردم منعکس شد، مردم بسيار خوشحال شدند. مردم  به قدري از او و عملکردش نفرت داشتند که بنا بر نقلي هيچ‌کس بر او نماز نخواند و به نقلي ديگر، پسر او و چند تن از بني اميه بر او نماز خواندند، حتي اجازه ندادند در بقيع و گورستان مسلمين دفن شود و او را در قبرستان يهودي‌ها دفن کردند.

البته، امروز جايي به نام قبر عثمان در بقيع وجود دارد که در مورد آن دو نقل هست:

1. اين قبر عثمان ابن مظعون است که آن‌ها به دروغ قبر عثمان ابن عفوان گفته‌اند.

2. هنگامي که معاويه بر سر کار آمد، بقيع را به قدري گسترش داد که به حوش کوکب رسيد و به اين ترتيب قبر عثمان نيز در داخل بقيع قرار گرفت.

که نقل دوم صحيح‌تر است.

با اینکه چنين نفرتي از عثمان وجود داشت، اما شش ماه پس از اين حادثه عثمان به مظلومي تبديل مي‌شود که بي‌گناه کشته شده و علي در قتل او سهيم بوده و بايد تاوان آن را پس دهد.

در هلاکت عثمان، چند نفر نقش اساسي داشتند؛ يکي از آن‌ها «محمد ابن ابي بکر» است که منابع سني مي‌گويند عثمان حق پدري بر او داشته و او را بزرگ کرده است! محمد ابن ابي بکر، پسر خليفه اول است اما عاشق و شيعه علي است.

نگوييد محمد ابن ابي بکر بگوييد محمد ابن علي

مادر محمد ابن ابي‌بکر، اسماء بنت عميس است که ابتدا همسر جعفر بود و عبدلله ابن جعفر فرزند اوست. بعد از شهادت جعفر، ‌با ابوبکر ازدواج مي‌کند و محمد را به دنيا مي‌آورد.

اسماء پس از رحلت پيامبر و غصب خلافت، از جمله افرادی بود که به علي (ع) و امامت او اعتقاد داشت و محرم اسرار حضرت زهرا (س) بوده و به ايشان نزدیک بود. وی پس از مرگ ابوبکر با علي (ع) ازدواج مي‌کند.

محمد در بچگي به خانه اميرالمؤمنين آمد و آن‌جا تربيت شد و پدر خود را خائن و غاصب خلافت مي‌دانست، وی چنان تربیتی داشت که علي (ع) مي‌فرمود: به او نگوييد محمد ابن ابي بکر بگوييد محمد ابن علي.

در اين مقطع، محمد ابن ابي‌بکر در مصر بود و سرپرستي و سخن‌گويي انقلابيون آنجا را بر عهده داشت. او به همراه حمران ابن سودان،‌ عبدالرحمان ابن عديس بلوي و ... به خانه عثمان ريختند و او را به هلاکت رساندند.

طلحه و زبیر خود را برای خلافت بعد از عثمان آماده کردند

مردم در مسجد جمع شدند تا کسي را به عنوان خليفه برگزينند. عده‌اي به سعد ابن ابي وقاص نظر داشتند. او با اینکه عضو شورا بود، اما انتخاب نشد. طلحه و زبير، توجه مردم را به خود معطوف می‌کردند و مي‌گفتند هم عضو شورا بودند‌ و از صحابي بزرگ محسوب مي‌شدند و با انقلابيون نيز همراهي کرده بودند، براي خليفه شدن اولي هستند.

روشنگری عمار بعد مرگ عثمان: اگر مي‌خواهيد گرفتار کسي مانند عثمان شويد به سراغ طلحه و زبیر برويد

کار طلحه و زبیر داشت رو به راه مي‌شد که عمار ياسر و چند تن از اصحاب گفتند اگر مي‌خواهيد دوباره گرفتار کسي مثل عثمان شويد به سراغ اين‌ها برويد، اما اگر مي‌خواهيد عدل حاکم شود و ارزش‌هاي زمان پيامبر بازگردد به سراغ کسي برويد که 25 سال از اين منصب دور بوده است. عموم مردم پذيرفتند و گفتند شايسته‌ترين فرد علي است.

حضرت علی در ابتدا خلافت را نپذیرفت

در آن زمان حضرت در خانه خود بودند. تا پيش از اين حضرت با مردم اتمام حجت کرده بودند و مردم با علم به اين‌که ايشان شايسته‌ترين فرد براي خلافت هستند به سراغ عثمان رفته بودند، لذا ديگر مسئوليتي متوجه حضرت نبود.

مردم به سوي اميرالمؤمنين هجوم آوردند، هجوم مردم به حدي بود که حضرت مي‌فرمايند: وقتي ديدم جمعيت به سمت من مي‌آيند، گمان کردم قصد قتلم را دارند.

من براي شما وزير باشم بهتر از اين است که امير باشم

مردم به حضرت گفتند که بايد حکومت را بپذيريد، اما حضرت نپذيرفتند و به مردم گفتند به سراغ همان‌هايي برويد که تاکنون رفته بوديد. مردم گفتند: ما اشتباه کرديم. باز حضرت فرمودند: من براي شما وزير باشم بهتر از اين است که امير باشم، نقل است فشار جمعيت به حدي بود که عباي حضرت شکافت و نزديک بود حسنین له شوند.

مردم در سالگرد غدیر با علی(ع) بیعت کردند

مردم گفتند هر شرطي بگذاريد ما مي‌پذيريم. حضرت فرمودند: ممکن است شما بخواهيد، اما ديگراني هستند که نخواهند. گفتند عده زيادي در مسجد منتظر شما هستند و همه خواهان رهبري شما مي‌باشند. حضرت پذيرفتند که به مسجد بروند.

حضرت را با شکوه به مسجد بردند و بر فراز منبر پيامبر نشاندند، منبري که 25 سال در انتظار اميرالمؤمنين بود، منبري که سه غاصب بر آن تکيه زدند و مسير پيامبر را به انحراف کشاندند؛ اين روز سالگرد غدير خم بود. (18 ذي الحجه سال 35 ه.ق).

نخستين کسي که بيعت کرد، دست لرزاني داشت و اين نشانه لرزان بودن حکوت من است

مردم براي بيعت به طرف ایشان هجوم آوردند. بنابر نقل‌هاي مشهور، طلحه نخستين کسي بود که بيعت کرد. طلحه جانباز بود و دست راستش دچار رعشه بود و با همان دست لرزان با اميرالمؤمنين بيعت کرد. حضرت لبخند تلخي زدند و گفتند: نخستين کسي که بيعت کرد، دست لرزاني داشت و اين نشانه لرزان بودن حکوت من است.

امیرالمؤمنین می‌خواستند شان جایگاه خلافت حفظ شود

اميرالمؤمنين با قتل عثمان موافق نبودند، نه به دليل اين‌که او آدم خوبي بود، بلکه به این دليل ‌که در جايگاه مقدسي قرار داشت، مي‌خواستند آن جايگاه دچار خدشه نشود و حرمت آن حفظ گردد؛ زيرا اگر حرمت جايگاه حفظ نشود، اگر فردا انسان حقي هم در آن‌ جایگاه قرار گيرد حرمتش حفظ نخواهد شد، کما اين‌که اين اتفاق هم افتاد.

بلاذري مي‌گويد: علي (ع) فرمود من نه به قتل عثمان دستور دادم و نه از آن جلوگيري کردم. از کشته شدن او نيز نه خوشحال شدم و نه غمگين.

حضرت بعدها هم بر انقلابيون خرده‌اي نگرفتند، اگرچه جا داشت آن‌ها قبل از هر اقدامي از حضرت استعلام می‌کردند، اما شايد به دليل جو انقلابي آن زمان فرصت اين کار نبود و اين‌که حضرت نيز خرده‌اي بر ايشان نگرفتند، به دليل وضعيت آن زمان بود که اگر اين کار عدم توجه به مصالح اسلام بود جاي سرزنش باقي مي‌گذاشت.

دلیل رد کردن ابتدایی و پذیرفتن خلافت توسط امام علی(ع)

اگر بناي حضرت بر نپذيرفتن خلافت است، چرا بعداً ‌آن را پذيرفتند؟ و اگر وظيفه حضرت پذيرش خلافت بود، چرا ابتدا از پذيرش آن سر باز زدند؟ امتناع اوليه و سپس پذيرش آن به چه معناست؟

علي (ع) در آغاز تکليفي نداشت، چون در ابتدا وظيفه ابلاغ را انجام داده بود. وقتي شورا عثمان را به عنوان خليفه معرفي کرد، حضرت به مسجد آمدند و در حالي‌که عموم مردم مدينه حاضر بودند،‌ آن‌ها را مورد خطاب قرار دادند و فضائل بي‌مانند خود را بيان کردند (اهل سنت 30 فضيلت و شيعه 40 فضيلت را عنوان کرده است) و از مردم بر آن فضائل اقرار گرفتند و مردم در برابر تمام آن فضائل قسم جلاله خوردند.

پس از آن حضرت فرمودند: شما با علم بر اين‌که من شايسته‌ترين فرد براي خلافت هستم به سراغ ديگري رفتيد، مادامي که به من ظلم مي‌شود و شما به وضع موجود راضي هستيد، من سکوت مي‌کنم.

خلافت علی(ع) مردمی‌ترین خلافت تاریخ

مردم، خود، عثمان را پذيرفته بودند و لذا حضرت ديگر تکليفي نداشتند. حضرت مي‌خواهند دوباره اتمام حجت نمايند. اين‌جاست که دوباره تکليف ايجاد مي‌شود.

خدا از علما عهد و پيمان گرفته که نبايد شاهد ظلم ظالمان، سيري زورمندان، فقر و گرسنگي مظلومان باشند، لذا اکنون که موقعيتي فراهم شده است، حضرت در برابر آنان مسئوليت دارند.

هم‌چنين وقتي مردم به سوي اولياء خدا هجوم مي‌آورند و از او می‌خواهند رهبري آن‌ها را بر عهده گيرد، در پيشگاه خدا مسئول خواهند بود. حضرت مي‌فرمايند اگر اين دو مورد نبود، افسار شتر خلافت را رها مي‌کردم تا هر کس مي‌خواهد آن را به دست گيرد.

اگر منطق اهل تسنن را در اين‌ مورد که پيامبر جانشين تعيين نکرد و در انتخاب اصل بودن مردم را بپذيريم، خواهيم ديد هيچ خليفه‌اي پيش از علي و هيچ کس پس از ايشان اين قدر مردمي به خلافت نرسيده‌ است.

علی(ع): با تازیانه و شمشیر، انحرافات را اصلاح می‌کنم

حضرت در روز اول خلافت خطبه‌اي خواندند و از مردم گلايه کردند که شما بعد از پيامبر درست عمل نکرديد، ولي حال که من به خلافت رسيده‌ام، شما را غربال خواهم کرد؛ آن‌هايي که بي‌جهت رو آمده‌اند را کنار خواهم زد و نخبه‌ها و افراد لايق را بر سر کار خواهم آورد.

انحرافاتي که پديد آمده را اصلاح خواهم کرد و خداوند اين مشکلات را به دست من و با دو چيز درمان مي‌کند: تازيانه و با شمشير.

در اجرای حق مسامحه نخواهم کرد

هم‌چنين حضرت سياست‌هاي کلي خلافتشان را تبيين کردند و فرمودند:

1. امت را به حال و هواي زمان پيامبر باز مي‌گردانم.

2. عملکرد من مانند عملکرد دوران پيامبر محکم، قاطع و سازش‌ناپذير خواهد بود؛ يعني اگر حقي را تشخيص دادم در اجراي آن هيچ مسامحه‌اي نخواهم کرد.

3. درآمدهاي نامشروع از بيت المال را قطع خواهم کرد و نه تنها قطع که هرآن‌چه تاکنون داده شده را نيز بررسي خواهم کرد و اموالي که به ناحق به کسي داده شده باشد را به بيت المال باز مي‌گردانم، حتي اگر مهر زنانتان باشد.

4. همه مردم در برخورداري از عطاياي بيت المال با هم برابرند و هيچ تبعيضي قائل نخواهم شد.

5. خداوند راه جنگ با مسلمين و اهل کتاب را براي من بازگذاشته است؛ يعني اگر با اجراي سياست‌هاي الهي من مخالفت کنيد، کوتاه نخواهم آمد و اعتراضات را سرکوب مي‌نمايم.

مساوي بودن در بيت المال به چه معناست؟

مساوي بودن در بخش عطايا مطرح است و اگر کسي کار مي‌کند و کارمند حکومت است، حقوقش را دريافت خواهد کرد. حضرت هر هفته بيت المال را صفر مي‌کردند (البته مربوط به بخش عطايا می‌شود نه اداره حکومت).

کسانی که با علی بیعت نکردند

عده‌اي به رغم بيعت گسترده مردم با علي (ع)، حاضر نشدند با ايشان بيعت کنند. از آن جمله برخي از بني‌اميه بودند که از حضرت کينه به دل داشتند. حسان ابن ثابت که شاعر پيامبر بود و همان کسي بود که در مدح غدير في البداهه شعر سروده بود، از طرفداران عثمان بود و با حضرت بيعت نکرد. اسامه ابن زيد،‌ فرمانده لشکر در پايان عمر پيامبر (ص) نيز با علي (ع) بيعت نکرد. سعد ابن ابي وقاص، محمد ابن مسلمه انصاري، زيد ابن ثابت (کاتب قرآن) و عبدالله ابن عمر از ديگر کساني بودند که با اميرالمؤمنين بيعت نکردند.

عبدالله ابن عمر ابن خطاب دو - سه روز پس از موج روي‌آوري مردم به حضرت به ايشان گفت: کنار بکش و خلافت را به شورا واگذار کن! و با علي بيعت نکرد، بعدها با امام حسين نيز همراه نشد، اما از ترس جانش با حجاج جنايت‌کار به شکل حقيرانه‌اي بيعت مي‌کند. گروهي طرفدار عثماني نيز در مصر بودند که بيعت نکردند.

برخورد حضرت با اين قاعدين متفاوت بود. برخي عثماني بودند، عده‌اي کينه حضرت را داشتند؛ سعد ابن ابي وقاص از کسانی بود که کينه داشت.

اعتراض و حسادت اسامه به علی(ع)

اسامه براي خود اعتباري قائل بود و به حضرت حسادت مي‌کرد، او به قدري بدبخت است که با ابوبکر و عمر و عثمان بيعت مي‌کند، اما با علي (ع) بیعت نمي‌کند، مفت‌خور شده بود، با اين‌که ابوبکر را پذيرفته بود اما حاضر نمي‌شد در سپاه شرکت کند و مي‌گفت پرچمي که پيامبر براي من بسته است، را باز نمي‌کنم و زير پرچم ديگري نمي‌روم. حقوق زيادي از بيت المال مي‌گرفت.

وقتي حضرت حقوق گزاف او را قطع کردند به حضرت علي نيز اعتراض کرد که اگر حقم را ندهي در دهان شير هم که بروي تو را بيرون مي‌آورم و حقم را از تو خواهم گرفت. حضرت به او فرمودند: حق تو از بيت المال همان است که دادم، ولي اگر نياز شخصي تو بيش از اين است من حاضرم از اموال شخصي خود نياز تو را برطرف نمايم.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر