هراس دشمنان از سردار سپاه پاسداران
صدای شیعه:
سردار سليماني متولد اسفند 1336 است. روستاي کوهستاني و دورافتاده راور در استان کرمان در جنوب شرقي ايران زادگاه اوست که ساختاري طايفهاي دارد. شايد همين ويژگي و شناخت يگانه او يکي از دلايل اصلي انتخابش براي فرماندهي نيروي قدس بوده است.
وي در 12 سالگي، پس از پايان تحصيـلات دوره پنج ساله دبستان، روستاي رابُرد را ترک کرد و مشغول به کار بنايي در کرمان شد و به عنوان پيمانکار در سازمان آب مشغول به کار شد و در همان سالها نيز فعاليتهاي انقلابي خود را شروع کرد.
بنا به گفته خودش، وي پس از پيروزي انقلاب، در عين ادامه کار در سازمان آب کرمان، به عضويت مجموعه «سپاه افتخاري» که به وسيله پدر شهيد قاضي تاسيس شده بود، درآمد.
سليماني در اين باره ميگويد: «همه جوان بوديم و بايد به شکلي براي انقلاب فعاليت ميکرديم و اين گونه بود که وارد سپاه شدم.»
با شروع جنگ، وي راهي جبهه شد و کمي بعد، اين جوان بسيجي فرمانده بسيجيهاي همولايتياش شد و سپس لشکري از همين بسيجيهاي آفتاب سوخته کوير تشکيل داد که لشکر 41 ثارالله نام گرفت.
با پايان جنگ، لشکر 41 ثارالله به فرماندهي سردار سليماني به کرمان بازگشت و درگير جنگ با اشراري شد که از مرزهاي شرقي کشور هدايت ميشدند.
مردم سيستان و بلوچستان و کرمان خوب ميدانند که در سالهاي فرماندهي او، امنترين دوران زندگي خود را سپري کردند.
قاسم سليماني پس از دوران دفاع مقدس تا زماني که به سمت فرماندهي سپاه قدس منصوب شد، با باندهاي قاچاق مواد مخدر در نزديکي مرزهاي ايران و افغانستان جنگيد و سال 1379، حضرت آيتالله خامنهاي، فرماندهي کل قوا، او را به تهران فراخواندند و مسووليت سپاه قدس را به او سپردند مسووليتي که قاسم سليماني را به کابوسي در ذهن آمريکاييها بدل کرد. آنها از او و سپاه تحت امرش ميترسيدند و همين ترس سرآغاز توطئههاي آنها عليه سليماني شد.
پس از طرح ادعاهايي واهي مبني بر دست داشتن نيروهاي ايراني در اتفاقات داخلي سوريه ، اتحاديه اروپا و آمريکا در اقدامي نام سه نفر از فرماندهان سپاه را در فهرست تحريم خود قرار داد که سليماني هم در آن فهرست قرار داشت.
همچنين وزارت خزانهداري آمريکا پس از اتهامزني دولت اين کشور به ايران مبني بر دخالت در توطئه انفجار سفارت عربستان در واشنگتن دوباره سليماني را تحريم کرد.
اما ماجرا به اين تحريمها ختم نشد و او را متهم پرونده ترور رفيق حريري معرفي کردند و سرانجام در کنگره آمريکا، واضح و آشکار پيشنهاد ترور او را دادند.
جک کين رييس سابق نيروي زميني ارتش آمريکا با اعلام چنين پيشنهادي در جلسه استماع کنگره دراين باره به نمايندگان آمريکايي گفت: «چرا مسوولان ايراني را نميکشيم؟ چرا ما آنها را ترور نکنيم؟ نميگويم اقدام نظامي کنيم ولي عمليات ترور را پيشنهاد ميکنم.»
همچنين روئل مارک گرچت کارشناس سابق بخش خاورميانه در سازمان سيا و عضو بنياد «دفاع از دموکراسيها» به صراحت به نام سردار قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس ايران اشاره و تصريح کرد: «وي را بايد بکشيم.»
وي در اين خصوص افزود: «قاسم سليماني بسيار سفر ميکند... تکان بخوريد... تلاش کنيد او را بکشيد.»
با اين حال مقامات آمريکايي در مقابل او عاجزند. يکي از مقامات بلندپايه ارتش آمريکا دربارهاش ميگويد: «من اگر او را ببينم، خيلي ساده از او خواهم پرسيد که از ما چه ميخواهد؟!»
اما در هر صورت برخي غربيها او را ستايش ميکنند. زلماي خليلزاد، سفير سابق آمريکا در افغانستان دربارهاش ميگويد: «بر خلاف نظر مقامات آمريکايي که سليماني را به جنگافروزي متهم ميکنند، او در ايجاد صلح براي رسيدن به اهدافش فعال بوده است. او در پايان دادن به درگيريهاي نيروهاي مقتدي صدر و نيروهاي عراقي در بصره، نقشي حياتي داشت؛ تهديدي که ميرفت ناآراميها گسترش يافته و پيامدهاي وخيمي بويژه براي منابع نفتي عراق در پي داشته باشد.»
روزنامه انگليسي گاردين نيز در مورد قاسم سليماني تاکيد ميکند: «حتي کساني که سليماني را دوست ندارند، او را فردي باهوش ميدانند. بسياري از مقامات آمريکا که اين چند ساله را صرف متوقف کردن کار افراد وفادار به سليماني کردهاند، ميگويند مايل هستند او را ببينند و معتقدند که مبهوت کارهاي او شدهاند.»
جام جم
کتايون مافي
انتهای پیام