( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: حجت‌الاسلام و المسلمين محمدتقی فعالی، مدرس حوزه و دانشگاه و نگارنده 9 جلد کتاب در باب جنبش‌های نوظهور معنوی، در شانزدهمين نشست از سلسله نشست‌های «آسيب‌شناسی عرفان‌های کاذب که در سازمان فعاليت‌های قرآنی دانشجويان کشور برگزار شد، به ايراد سخن پرداخت.

بنا بر اين گزارش، فعالی که در اين جلسه در خصوص شيطان‌گرايی به عنوان چهارمين بخش از آيين‌های معنوی آمريکايی سخن می‌‌‍‌گفت، اين آيين را شايع‌ترين کيش معنوی نوظهور در جهان دانست و پس از برشمردن تمدن يونان باستان و عرفان يهود يا کاباليسم به عنوان دو عامل و زمينه ظهور شيطان‌گرايی در غرب مدرن، از آموزه‌های مسيحيت به عنوان عامل سوم و بستر اصلی ظهور شيطان‌گرايی مدرن در جهان غرب ياد کرد.

آموزه‌های مسيحيت، بستر اصلی ظهور شيطان‌گرايی مدرن

فعالی با بيان اين که آموزه‌های مسيحيت در قالب عهدين و به خصوص عهد عتيق زمينه و بستر اصلی ظهور شيطان‌گرايی مدرن است، اظهار کرد: در سفر پيدايش تورات، آموزه‌هايی بدين ديده می‌شود که ابليس با خدا کشتی گرفت و درنهايت پيروز ميدان مبارزه شد و پشت خدا را در اين ميدان به زمين زد.

وی اين آموزه را حاوی پيام بسيار مهمی دانست و افزود: اين آموزه بيان می‌کند که ابليس قدرت برتر در جهان است و همان گونه که پيش از اين اشاره شد، شيطان‌گرايی مدرن در الگو قرار دادن ابليس به همين معنا توجه دارد. در واقع يکی از وجوه الگو بودن ابليس و شيطان برای شيطان‌گرايان دقيقاً همين امر است که انسان بايد به دنبال قدرت برتر و توانمندی بالاتر باشد و برترين قدرت در جهان از آن کسی است که خدا را به زانو درآورد و آن کسی که چنين کاری را کرده است، کسی جز ابليس نيست.

فعالی اضافه کرد: بنابراين تصويرهايی که عهدين و به خصوص عهد عتيق و تورات از ابليس ارائه کرده‌اند زمينه بسيار مناسبی برای ظهور جريانی در جهان غرب فراهم کرده است که خواهان قدرت بالاتر و برتر است. اساساً شيطان‌گرايی مدرن در اعتقاد به قدرت برين و توانمندی بالا خلاصه می‌شود. اينان معتقدند کسی در اين جهان ماندگار است که دارای برترين و بالاترين توانمندی‌ها و قدرت‌ها باشد.

وی با بيان اين که اين قدرت در دوره‌های گوناگون به گونه‌های مختلفی قالب‌بندی شده است، عنوان کرد: قدرت‌ زمانی در قالب و نمود، تسليحات جلوه‌گر شده است، در دوره‌ای ديگر در قالب قدرت اقتصادی و در دوره‌های جديدتر در ارتباطات و ... اما معتقدند که امروزه، تمام عناصر قدرت با همديگر دست به دست هم داده‌اند و مجموعاً و همراه با هم، عنصر اصلی قدرت را تشکيل می‌دهند؛ به تعبير ديگر امروزه قدرت برتر در جهان از آن کسی است که دارای بالاترين تسليحات، بيشترين ارتباطات، اقتصاد قوی‌تر و دانش برتر باشد.
در آغاز ظهور نهضت فمينيسم قرار بود جهان به سمت دفاع از زنان برود اما وضعيت فمينيسم امروز به گونه‌ای شده است که مصائب و بلايا و نکبت‌های زنان به مراتب بيش از اواخر سده 19 ميلادی شده است؛ و واقعاً هم همين‌گونه است

اين استاد حوزه و دانشگاه روح همه اين افکار و پشت صحنه همه اين امور را مبتنی بر يک تئوری نيچه‌ای ـ داروينی دانست و اظهار کرد: اين تئوری می‌گويد کسی در اين جهان ماندگار است(داروينی) که قدرت بالاتر داشته باشد (نيچه‌ای). امروز در جهان غرب به يک معنا و با يک زاويه سه تن حکمرانی می‌کنند نيچه، فرويد و داروين و تأثير هر کدام از اين افراد بر نظريه اجتماعی کاملاً مشهود است.

افول معنويت و افزايش پليدی‌ها

فعالی در ادامه سخنان خود به عنصر ديگری از عناصر زمينه‌ساز شيطان‌گرايی در دوره جديد اشاره و بيان کرد: چهارمين عنصر که به يک معنا مهم‌تر از عناصر قبلی است، افول معنويت و افزايش پليدی‌ها در جهان است.

وی با اشاره به جنگ‌های جهانی گفت: ارمغان جنگ اول جهانی برای غرب، انباشته‌ای از کشته‌ها، تخريب‌ها و نابسامانی‌ها بود. جنگ دوم جهانی نيز ميليون‌ها کشته و بيشمار صدمات مالی، جانی و اقتصادی برجای گذاشت. اما فراتر از اين‌ها، اين دو جنگ برای غرب بينشی به ارمغان آورد که براساس آن بينش، جهان سرشار از نکبت، وخامت، پليدی و پلشتی است و عنصر اصلی در جهان عنصر شر دانسته می‌شود.

اين محقق و پژوهشگر افزود: اين بينش بعد از جنگ دوم جهانی و با فراگير شدن انواع بحران‌ها در جهان غرب استقرار پيدا کرد؛ بينشی که همزمان برخاسته از بحران‌هايی همچون بحران تسليحات اتمی و آثار مخرب آن، بحران پسماندهای هسته‌ای و چالش‌های زيست محيطی، بحران هويت يا گسست نسل‌ها، بحران معنويت و انقلاب جنسی و بحران خانواده بود.

بحران خانواده

وی با اشاره به بحران خانواده در جامعه غربی خاطرنشان کرد: خانواده در جهان غرب حتی تا دهه‌های 60 يا 70 ميلادی تعريف داشت. تعريف خانواده در اين دوران دقيقاً همان تعريف سنتی است که در ذهن ما وجود دارد و خانواده همان اجتماع دو ناهمجنس انسانی، يعنی يک مذکر و يک مؤنث، دانسته می‌شود که جهت بقای نسل بشر يعنی به منظور حصول پديده فرزندآوری و استمرار نسل انسان در کنار هم قرار می‌گيرند.

فعالی با يادآوری مجدد اين نکته که اين تعريف تا دهه 70 ميلادی نيز در جهان غرب حاکم بوده است، اضافه کرد: اين تعريف به تدريج رو به افول گذاشت و در نيمه‌های دهه 90 ميلادی تعريف خانواده در حوزه جامعه‌شناسی و روانشناسی تاحدی متحول و متغيير شد. براساس تعريف دومی که از خانواده ارائه شد اجتماع دو هم‌جنس، يعنی دو عنصر نرينه و يا دو عنصر مادينه نيز خانواده محسوب شد و بنابراين و براساس اين تعريف، خانواده ديگر نه به منظور استمرار و بقای نسل بشر، بلکه فقط به منظور لذت بردن حداکثری تشکيل می‌شود.

وی اجتماع دو همجنس (همجنس‌گرايی) جهت حصول لذت حداکثری را همان اپيکوريسم مدرن و همبسته با شيطان‌گرايی مدرن دانست و عنوان کرد: با قانونی شدن تدريجی اين پديده، امروزه شاهد گونه‌های مختلف اين گونه ازدواج‌ها در کليسا‌ها و به اذن کشيشان مخصوصاً پروتستان هستيم.

فعالی با اشاره به سير اين جريان و رو به قهقرا رفتن آن به پديد آمدن شکل سومی از خانواده نيز اشاره کرد و گفت: در حدود 10 سال پيش يعنی اوايل قرن حاضر، تعريف سومی از خانواده شکل گرفت که براساس اجتماع يک جنس انسانی با يک جنس حيوانی ارائه شد. در اين شکل از خانواده عضو انسانی ترجيحاً عنصر زن و عضو حيوانی ترجيحاً سگ است. ازدواج زنان با سگان، مخصوصاً به زنان پولدار و متمکنی اختصاص دارد که با سگ‌های تربيت شده ازدواج کرده‌اند؛ به شکلی که برخی از اين سگ‌ها پس از از دنيا رفتن همسران‌شان، صاحب اموال باقی‌مانده از آنان نيز شده و در رديف متمول‌ترين موجودات درآمده‌اند.

اين استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اين نکته که تعاريف دوم و سوم از خانواده، استدلال‌هايی را نيز به نفع خود فراهم کرده‌اند، اظهار کرد: اين تعاريف و استدلال‌های پشتيبان آن عمدتاً مبتنی بر اصول تفکر رايج وشايع فمينيسم در جهان غرب است.
اساساً شيطان‌گرايی مدرن در اعتقاد به قدرت برين و توانمندی بالا خلاصه می‌شود. اينان معتقدند کسی در اين جهان ماندگار است که دارای برترين و بالاترين توانمندی‌ها و قدرت‌ها باشد

وی با اشاره به تعبير جالبی از يکی از فيلسوفان فمينيست در جهان غرب به نام Code، گفت: اين فيلسوف فمينيست در جمله جالب و در عين حال دردناکی گفته است: در آغاز ظهور نهضت فمينيسم قرار بود جهان به سمت دفاع از زنان برود اما وضعيت فمينيسم امروز به گونه‌ای شده است که مصائب و بلايا و نکبت‌های زنان به مراتب بيش از اواخر سده 19 ميلادی شده است؛ و واقعاً هم همين‌گونه است.

فعالی منظور از منظور بحران خانواده را شايع شدن تعاريف دوم و سوم خانواده در يک جامعه دانست و با تأکيد بر اين که چنين بحرانی مصائبی شوم را به دنبال خواهد داشت، خاطرنشان کرد: اصولاً اين گونه بحران‌ها زمينه‌ساز بروز نوعی تفکر در جهان غرب شد که براساس آن در زمين و دنيا فقط عنصر شر و بينش همراه با پليدی، پلشتی و نکبت حاکم است و در نتيجه زمين، جهنمی بيش نيست و حال که زمين يک جهنم است و دنيا چيزی جز نکبت، پليدی و پلشتی با خود ندارد، بگذاريد در همين دو روزه دنيا به حداکثر لذائذ، يعنی لذت‌های جنسی نائل شويم.

وی افزود: جنبش‌های معنويت‌گرای باستانی مثل نيو ايج‌ها(new age)، يا NRM‌ها نيز عنصر ديگری است که موجب پديد آمدن و تقويت شيطان‌گرايی در جهان غرب مدرن شد. براساس اين گونه عوامل شيطان‌گرايی در جهان غرب شکل گرفت رشد کرد و تا به امروز می‌توان گفت به اوج قدرت خويش در جهان غرب و به ويژه در ايلات متحده آمريکا رسيده است.

روند ظهور شيطان گرايی مدرن / فراماسونری يکی از عوامل اصلی شکل‌گيری شيطان‌گرايی

اين محقق و پژوهشگر در ادامه به روند ظهور شيطان‌گرايی مدرن اشاره کرد و گفت: به قدرت رسيدن تشکل فراماسونری، يکی از عوامل اساسی در روند به ظهور رسيدن شيطان‌گرايی مدرن است.

وی به شخصی به نام داشود اشاره و عنوان کرد: اين شخص که در اواسط سده 19 ميلادی زندگی می‌کرد عضو بلندپايه انجمن سری فراماسونری جهانی و دارای نقشی خاص در اين انجمن و آن دوره بوده است. وی که گفته می‌شود جرقه‌های نخستين شکل‌گيری شيطان‌گرايی توسط او زده شده است، نخست در انگليس و سپس در آمريکا معبدی به نام معبد مردم تشکيل داد که زمينه‌ساز اعمال و آيين‌های شيطان‌گرايی در اواسط قرن 19 ميلادی شد.

فعالی با استناد به مقالات متعدد نقل شده در سايت‌ها افزود: داشود به پيروان جوان و متعدد خود القا می‌کرد که هر کس خواهان رسيدن به تعالی است، بايستی اقدام به نوشيدن الکل و ارتباط جنسی به صورت دسته جمعی کند و در مرحله بعد و پايانی با خودکشی ظريف، به صورت دسته جمعی است که روح او به‌وسيله بشقاب پرنده‌ای به نام يوفو ufu به طبقه چهارم عالم که آخرين طبقه عالم است منتقل می‌شود و به آرامش ابدی و تعالی دست خواهد يافت.

وی با اشاره به برخی اقدامات صورت گرفته توسط پيروان داشود، گفت: در سال 1856 ميلادی در معبد مردم داشود در انگليس، 973 نفر دختر و پسر جوان، به صورت دسته‌جمعی رگ دستان خود را زدند و انباشتی از کشته‌ها پديد آمد که به‌واسطه حمايت‌های فراماسونری جهانی شکايت‌ها و پيگردهای قانونی از داشود به جايی منتهی نشد.

فعالی اضافه کرد: يک سال بعد از آن نيز 34 دختر و پسر جوان به صورت دسته‌جمعی خودکشی ظريف انجام دادند و سه سال بعد از آن، جمعيتی از پيروان او به يک دبستان دخترانه حمله‌ور شدند و 314 دخترک معصوم را مورد تعرض جنسی قرار دادند که 14 نفر از آن‌ها در دم کشته شدند. اين گونه مراسم‌ها آغازگر و جرقه‌های نخستين شيطان‌گرايی توسط داشود بود.

موسيقی عاملی مهم در توسعه شيطان‌گرايی

وی در ادامه با اشاره به موسيقی به عنوان يکی از عواملی که در رشد، پيشرفت و توسعه شيطان‌گرايی مدرن در جهان و ايران نقش مهمی ايفا کرده است، اظهار کرد: موسيقی‌های شيطان‌گرايی به بيش از 500 مدل موسيقی می‌رسد و در مراسم‌های آن‌ها حداقل يک ميليون نفر شرکت می‌کنند که همگی يا اکثر آن‌ها به صورت برهنه، در موجی از شور و شعف می‌افتند. شيطان‌گرايان معمولاً از رنگ مشکی در لباس‌هايشان استفاده می‌کنند و حدود 30 تا 40 کتابی که در زبان فارسی به اين گروه اختصاص دارد همه مشکی است و حتی گاهی سعی می‌شود که صورت به رنگ مشکی درآيد و از خالکوبی‌های خاصی استفاده می‌شود.

فعالی با بيان اين نکته که با وجود برآمده بودن اين افراد از مسيحيت، همگی ضد عيسی مسيح و انجيل‌اند، افزود: شايع‌ترين موسيقی‌های شيطان‌پرستی توسط ملی منسون اجرا شده که در مراسم‌های او بيش از 2 ميليون نفر اجتماع می‌کنند. منسون يک دورگه دوجنسه همجنس‌گرا و فاسدالاخلاق بود که دو سال پيش در امارات بر اثر مصرف کراک به صورت فجيعی جان داد. او اولين کسی است که قرآن را پاره و زير پا لگدمال کرده است و کشيش آمريکايی، جونز، در اين زمينه از او الهام گرفته است.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر