(
امتیاز از
)
چگونگی اعلام بیزارى برای دفاع از ولایت
صدای شیعه: چگونگی اعلام بیزارى برای دفاع از ولایت
یـکـى از راهـهـاى مـبـارزه حضرت زهرا(سلام الله علیها) در راستاى دفاع از ولایت ، اعلام بیزارى از غاصبان خـلافـت و نـارضـایتى از مردمى که به یارى او نیامدند بود. آن حضرت بارها این نکته را به مـنـاسـبـتـ هـاى مـختلف بیان مى کرد و یا در عمل این بیزارى و نارضایتى را نشان مى داد که به بیان چند مورد آن مى پردازیم .
1 ـ ام سـلمـه مـى گـویـد: پس از رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، به دیدار حضرت زهرا(سلام الله علیها) رفتم و حال او را جویا شدم . آن حضرت در پاسخ فرمود:
اَصـْبـَحـْتُ بین کَمَدٍ و کَربٍ: فَقْدَ النَبِىّ(صلی الله علیه و آله) و ظُلْمَ الوَصِىّ هُتِکَ وَاللّهِ حِجابُهُ مَن اَصْبَحَت امـامـَتـُهُ مـُقـْبـِضـَةً عـَلى غـَیـرِ مـا شـَرَعَ اللّهُ فـِى التـَنـْزِیـْلِ، وَ سـَنَّهـا النـَبـِىّ(صلی الله علیه و آله) فـِى التَاوِیل ...(1)
مـن در مـیـان غـم شدید و اندوه جانفرسا بسر مى برم ؛ غم فقدان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و جانفرسایى ظلم به وصىّ! به خدا سوگند! حریم ولایت را شکستند. مقام امامت و رهبرى اش را برخلاف کتاب خدا و دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله) ربودند.
2 ـ حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) نـارضـایـتـى خود را از غاصبان حکومت و مردم در عیادت زنان مدینه از آن حـضـرت ابـراز داشـت . زمـانـى کـه مـردم مـدیـنـه بـا خـبـر شـدنـد کـه غـم هـا و رنـج هـا گـُل جـوانى زهرا(سلام الله علیها) را رو به خزانى برده است و همین روزها به سوى ابدیت هجرت مى کند، دسته دسته به عیادت آن حضرت شتافتند.
زنى پرسید: حال دخت پیامبر چگونه است ؟
حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) نـشست و بر بالش تکیه داد. نگاهى به اطراف انداخت و پس از حمد و ثناى الهى و صلوات بر پیامبر گرامى (صلی الله علیه و آله) در پاسخ او فرمود:
بـه خـدا سـوگـند! از دنیایى که شما در آن هستید، سخت بیزارم ! از کج اندیشى و کج رفتارى مـردان شما دلم خون است! من این مردان نامرد را که خوى مردى و خصلت انسانى ندارند، آزمودم و بدین ناکسان که راست نمى اندیشند، هرگز نمى اندیشم .
ایـنـان! ایـن مـهـاجـران و انـصـار! ایـن پـیـمان شکنان، که حق را از جاى برآوردند، بسیار زیان کردند. زیرا هرگز نشنیده ام کسى به ناحق کار کند و از کار خویش سود برد... شما کار را به جایى رسانیده اید که دیگر کسى را امید پیروزى نیست . بر جاى بمانید و به شگفتى و حیرت فـرو رویـد. زندگى کنید و از زندگانى عبرت ها بگیرید... آیا این تعجب آور نیست که نااهلان بـر جـاى کـسى بنشینند که او شایسته و سزاوار این جایگاه بود و همچون کوهى استوار، پایه هاى مستحکم نبوت و امامت محسوب مى شد؟(2)
3 ـ یـکـى دیگر از راه هاى ابراز نارضایتى از غاصبان ، وصیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) مبنى بر خاک سپارى شبانه است . امیرمؤمنان (علیه السلام) در پاسخ اصبغ بن نباته ، فلسفه خاک سپارى شبانه آن حضرت را چنین بیان فرمود:
اِنَّها کانَتْ ساخِطَةً عَلى قَوْمٍ کَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنازَتَها.(3)
فاطمه (سلام الله علیها) بر گروهى خشمناک بود که از حضور آنان در تشییع جنازه اش ناخشنود بود.
4 ـ از فـرازهـاى مـهـمّ ابـراز نـارضـایـتـى ، زمانى بود که مردم مدینه گروه گروه به عیادت حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) مـى شـتـافـتند و مدعیان خلافت نیز براى آنکه در معرض اتهام افکار عمومى قرار نگیرند، درخواست ملاقات و عیادت کردند. به هنگام نظرخواهى ، ابوعبیده گفت : باید به عـیادت زهرا برویم و آنگاه پس از عیادت ، در جامعه ، پایان اختلاف و سوء تفاهم بوجود آمده را انتشار دهیم !
نظر ابو عبیده پذیرفته شد.خلیفه اول او را به نزد امام على (علیه السلام) فرستاد. آن حضرت فرمود: مـن از هـمـسـر بـیـمـارم بـایـسـتـى اجـازه عـیـادت بـگـیـرم . البـتـه ایـن کـار، فـقـط بـه دلیـل روى آوردن آنـان بـه خـانـه مـن انـجـام مـى پـذیـرد و ارتـبـاطـى بـا جـلب رضـایـت خـدا و رسول خدا و دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) ندارد.
امام على (علیه السلام) به خانه رفت . به فاطمه (سلام الله علیها) سلام کرد. فاطمه زهرا(سلام الله علیها) چشمان مقدسش را به روى شـوهـرش گـشـود و پـاسـخ سـلام او را داد. امـام (علیه السلام) جـویـاى حال او شد. حضرت پاسخ داد: الحمدُ لِلّهِ عَلى کُلِّ حالٍ.
امـام (علیه السلام) درخـواسـت عـیـادت ابـوبـکر را مطرح کرد. حضرت پس از مکث کوتاهى فرمود: البَیْتُ بِیْتُکَ، وَالحُرَّةُ زَوْجَتُک ، اِفعَل ما تَشاءُ.(4)
على جان ! خانه ، خانه توست و من همسر تو هستم . هر چه مى خواهى انجام ده .
حضرت فاطمه زهرا
ابـابـکـر و عـمـر بـه هـمراه چند نفر دیگر به عیادت آمدند و بر حضرت زهرا(سلام الله علیها) سلام کردند ولى حـضـرت پـاسـخ هـیـچ یک را نـداد. ابـابکر سیاست (رقّت قلب) را پیشه کرد و هاى هاى گریه کرد و زبان به عجز و التماس گشود. اما حضرت زهرا(سلام الله علیها) ، که صورتش را از عیادت کـنندگان برگرفته بود، به امام على (علیه السلام) گفت : یا اباالحسن! از ابوبکر بپرس آیا آن شب را بـیـاد دارد؟! آن نـیـمـه شـب را کـه پدرم به سراغش فرستاد. او را، عمر را و چند تن دیگر از مهاجر و انصار را بطور ناگهانى به حضور طلبید؟
ابوبکر گفت : آرى! آرى! اى دختر رسول خدا! خوب به خاطر دارم! حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: آیـا بـیـاد دارنـد کـه پـدرم جـمع آنان را به شهادت طلبید و فرمود: گواه باشید که فاطمه، پـاره تـن مـن اسـت. هر کس او را به خشم آورد، مرا به خشم آورده است. و آنکه مرا به خشم آورد، خدا را خشمناک کرده است؟
ابـوبـکـر و عـمـر و هـمـراهـان یـک صـدا گـفـتـنـد: خـدایـا شـاهـد بـاش کـه ایـن سـخـن را از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) شنیده ایم .
در ایـن هـنـگام ، حضرت زهرا(سلام الله علیها) با صداى بلند فرمود: خدایا شاهد باش! خدایا تو را گواه مـى گـیـرم کـه ابـوبکر بر من ستم کرده است! دل مرا شکسته است! حق مرا غصب کرده است! مرا به خشم آورده است!
ابـوبـکـر که هرگز انتظار شنیدن این سخنان را نداشت، فریادش به گریه بلند شد. ولى عـمـر غضبناک شد و به ابوبکر تشر زد و گفت : برخیز اى فرومایه! که خشم و رضاى زنى تو را به گریه و خنده مى اندازد!
آنـان، نـاامـیـد و شـکـسـت خـورده برخاستند و حضرت زهرا(سلام الله علیها) این چنین صریح و آشکار از آنان ابـراز نارضایتى کرد(5) و نقشه آنان را خنثى نمود. همچنین راز اجازه دادن به آنان تـوسـط امـیـر مؤمنان (علیه السلام)، از نتیجه آن آشکار شد. زیرا با این ملاقات ، بر همه روشن شد که حـضـرت زهـرا(سلام الله علیها) تـا آخـر عـمـر از ابـوبـکـر و عمر ناراضى بوده است و راه را براى انتشار هـرگـونـه شـایعه اى حتى پس از شهادت خود مبنى بر کسب رضایت و رفع سوء تفاهم بوجود آمده بست .
پی نوشت ها:
1. همان ، ص 156 ـ 157 .
2. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 161 .
3. همان ، ص 183 و امالى صدوق ، ص 588 .
4. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 198 .
5. بحارالانوار ، ج 43 ، ص 170 و علل الشرایع ، صدوق ، ج 1 ، ص 178 .
انتهای پیام