( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: تأثّر و اندوه امامان از مصیبت حضرت زهرا(سلام الله علیها)

اندوه امام جواد(علیه السلام)

در کتاب «دلائل الامامه» طبرى از زکریّا بن آدم نقل شده که گفت: من در محضر امام رضا (علیه السلام) بودم ناگاه حضرت جواد (علیه السلام) فرزند آن حضرت را به حضورش آوردند، او در آن وقت کمتر از چهار سال داشت، وقتى که وارد شد دستش را بر زمین زد و سرش را به طرف آسمان بلند کرد، و مدّت طولانى در فکر فرورفت.

امام رضا (علیه السلام) به فرزندش فرمود: «قربانت گردم، چرا در فکر طولانى فرورفته اى؟»

امام جواد (علیه السلام) در پاسخ گفت: به خاطر آن مصائبى که بر مادرم فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد، سوگند به خدا، آن دو نفر را از قبر بیرون مى آورم سپس با آتش آنها را مى سوزانم، سپس خاکسترشان را در دریا پراکنده مى نمایم».

حضرت رضا (علیه السلام) فرزندش را به نزدیک خواند، و بین دو چشم او را بوسید و سپس فرمود: «پدر و مادرم به فدایت، تو شایسته ى این امر (امامت) هستى».

 

اندوه امام باقر و امام صادق(علیهاالسلام)

نقل شده هرگاه بیمارى تب بر امام باقر (علیه السلام) عارض مى شد، آب سرد بر بدنش مى ریخت، سپس با صداى بلند مى گفت: یا فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ «اى فاطمه دختر محمّد (صلی الله علیه و آله)».

علّامه ى مجلسى در شرح این عبارت مى گوید: شاید این ندا از امام باقر (علیه السلام) از این رو بوده که آن حضرت مى خواسته از نام مقدّس فاطمه (سلام الله علیها) براى رفع تب، شفا بجوید.

مؤلّف گوید: من احتمال قوى مى دهم: همانگونه که تب در جسم لطیف او اثر داشت، همچنین پوشاندن اندوهش بخاطر مصائب مادر مظلومش، در قلب شریفش اثر مى کرده است، و همانگونه که گرمى تب را بوسیله آب، از بدنش مى زدود با یاد مادرش فاطمه (سلام الله علیها)، از شدّت اندوه او مى کاست، چنانکه انسان اندوهگین با آه سوزان و نفس هاى عمیق، از اندوه خود مى کاهد، زیرا تأثیر مصائب حضرت زهرا (سلام الله علیها) در دلهاى فرزندانش، ائمه ى اطهار (علیهم السلام) از بریدن شمشیر و کارد، دردناکتر، و از سوزش آتش سوزانده تر مى باشد، چرا که در شرایطى بودند که تقیّه مى کردند و قدرت بر آشکار نمودن مصائب زهرا (سلام الله علیها) را نداشتند، از این رو وقتى که نام فاطمه (سلام الله علیها) در حضور آنها برده مى شد، قلوبشان پر از اندوه مى شد به طورى که هر آدم هوشیارى آثار اندوه را از چهره ى آنها مشاهده مى کرد.

 

چنانکه در روایت آمده، امام صادق (علیه السلام) به سکُونى (یکى از یارانش) که خدا به او دخترى داده بود، فرمود: چه نامى براى او انتخاب نموده اى؟

سکونى عرض کرد: نامش را «فاطمه» گذارده ام.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: آه! آه!، سپس دستش را بر پیشانى خود گذاشت و اندوهگین نشست... و قبلاً خاطرنشان شد که وقتى عباس از امیرمؤمنان على (علیه السلام) پرسید: چرا عمر از قنفذ، مالیات نگرفت، همانگونه که از دیگران مى گرفت؟!

حضرت على (علیه السلام) به اطراف خود نگاه کرد، و قطرات اشک از چشمانش سرازیر شد و فرمود: «براى اینکه از ضربتى که قنفذ با تازیانه به فاطمه (سلام الله علیها) زده بود، تشکّر نماید، فاطمه (سلام الله علیها) وقتى که از دنیا رفت اثر آن تازیانه، مثل بازوبند در بازویش مانده بود».

 

 

 
داستان بشّار مکارى

 

بزرگان ما [مانند علّامه ى مجلسى در تحفة الزّائر] نقل مى کنند «بشّار مکارى» مى گفت: در کوفه به حضور امام صادق (علیه السلام) رفتم دیدم طبقى از خرماى «طبرزد» براى آن حضرت آورده بودند و از آن مى خورد، و به من فرمود: بیا جلو از این خرما بخور.

 

عرض کردم: گوارا باد، قربانت گردم در راه مى آمدم حادثه اى دیدم، غیرتم بجوش آمد و قلبم درد کرد و گریه گلویم را گرفت.
 

فرمود: به حقّى که بر گردنت دارم جلو بیا و بخور، جلو رفتم و از خرما خوردم، آنگاه به من فرمود: اکنون چه حادثه اى دیدى؟

گفتم: در راه مى آمدم یکى از مأمورین حکومت را دیدم که بر سر زنى مى زند و او را به سوى زندان مى برد، و او با صداى بلند مى گوید: «پناه مى برم به خدا و رسولش، و به غیر خدا و رسول، به هیچکس پناه نمى برم!»

امام صادق (علیه السلام) فرمود: چرا آن زن را مى زد و به زندان مى برد؟

عرض کردم: از مردم شنیدم که پاى آن زن لغزید و به زمین افتاد، و گفت: «اى فاطمه! خدا آنان را که به تو ظلم کردند از رحمت خود دور سازد!» گماشتگان حکومت او را دستگیر کرده و زدند.

امام صادق (علیه السلام) تا این سخن را شنید، از خوردن خرما دست کشید، و گریه کرد به گونه اى که دستمال و محاسن شریف و سینه اش از اشک چشمانش تر شد، سپس فرمود:

«اى بَشّار! برخیز با هم به مسجد سهله برویم و براى نجات و آزادى آن بانو، دعا کنیم و از خدا بخواهیم که او را حفظ کند (تا آخر داستان).

براستى وقتى که امام صادق (علیه السلام) با شنیدن حادثه ناگوارى که براى یک بانوى شیعه ى فاطمه (سلام الله علیها) رخ داده، این گونه دگرگون مى شود، پس چگونه خواهد شد که اگر جریان مصائب مادرش فاطمه (سلام الله علیها) را براى او نقل کنند؟ که ظالمى به صورت آن حضرت سیلى زد که گوئى نگاه مى کنم به گوشواره اش که بر اثر شدّت ضربت سیلى، شکسته و جدا شده است.

 

منبع:

رنج ها و فریادهاى فاطمه (سلام الله علیها)

(ترجمه بیت الأحزان)

خاتم المحدثین حاج شیخ عباس قمى(ره)

مترجم: محمد محمدی اشتهاردى

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر