( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: به نقل از پایگاه اینترنتی شهید مطهری(ره)، استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی، گریزی به مسئله ناشناخته بودن امام علی(ع) در زمان خودش می‌زند و ضمن تحلیل این مسئله مثال‌هایی از نهج البلاغه و روایت‌های نقل شده از امام اول شیعیان می‌زند.
در ادامه دیدگاه شهید مطهری از ناشناخته بودن شخصیت این بزرگمرد تاریخ را می‌خوانید:
فلاسفه تاریخ مدعی هستند که شاید هیچ حادثه تاریخی را نتوان در زمان خودش آنچنان که هست ارزیابی کرد؛ بعد از آنکه زمان زیادی گذشت و تمام عکس العمل‌ها و جریانات مربوط به یک حادثه خود را بروز دادند، آنگاه آن حادثه بهتر شناخته می‌شود. همچنان که شخصیت‌ها هم همین طورند. برای شخصیت‌های بزرگ، غالباً در زمان خودشان آن موجی که شایسته وجود آن‌هاست، پیدا نمی‌شود؛ بعد از مرگشان تدریجاً شخصیت‌شان بهتر شناخته می‌شود؛ بعد از ده‌ها سال که از مرگشان می‌گذرد، تدریجاً شناخته می‌شوند و معمولًا افرادی که در زمان خودشان خیلی شاخصند، بعد از فوتشان فراموش می‌شوند، و بسا افرادی که در زمان خودشان آنقدرها شاخص نیستند ولی بعد از مرگشان تدریجاً شخصیت آن‌ها گسترش پیدا می‌کند و بهتر شناخته می‌شوند.
اگر دو نفر عالم را که در یک زمان زندگی می‌کنند در نظر بگیریم، ولو از نظر شهرت علمی یکی ده برابر دیگری بزرگ است ولی گاهی بعد در تاریخ روشن می‌شود که آن که ده برابر کوچک بوده، از آن که ده برابر بزرگ بوده بزرگتر است که برای این امر من مثال‌های زیادی دارم. از همه بهتر این است که ما به خود علی(ع) آنهم از زبان خود ایشان مثال بزنیم.
در کلمات مولا در نهج البلاغه جزء کلماتی که حضرت در فاصله ضربت خوردن و شهادت یعنی در آن فاصله حدود چهل و پنج ساعت آخر زندگی فرموده‌اند، یکی این دو جمله است که تعبیر خیلی عجیبی است. می‌فرماید: «غَداً تَعْرِفونَنى وَ یکشَفُ لَکمْ سَرائِرى» «1» فردا مرا خواهید شناخت؛ یعنی امروز مرا نشناخته‌اید، زمان من مرا نشناخت، آینده مرا خواهد شناخت «وَ یکشَفُ لَکمْ سَرائِرى» (سرائر یعنی سریره‌ها، امور مخفی، اموری که در این زمان چشم‌ها نمی‌تواند آن‌ها را ببیند، مثل گنجی که در زیر زمین باشد) مخفیات وجود من فردا برای شما کشف خواهد شد، و همین‌طور هم شد.
حضرت علی(ع) را مردم، بعد از زمان خودش بیشتر از زمان خودش شناختند. علی(ع) را در زمان خودش چه کسی شناخت؟ یک عده بسیار معدود. شاید تعداد آن‌هایی که حضرت علی(ع) را در زمان خودش واقعاً می‌شناختند، از عدد انگشتان دو دست هم تجاوز نمی‌کرد.
پیغمبر اکرم(ص) راجع به کلمات خودشان این جمله را در حجة الوداع فرمودند (ببینید چه کلمات بزرگی!): «نَضَّرَ (نَصَرَ) اللَّهُ عَبْداً سَمِعَ مَقالَتى فَوَعاها وَ بَلَّغَها مَنْ لَمْ یسْمَعْها، فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَیرِ فَقیهٍ، وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الى‏ مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ» «2» خدا خرّم کند چهره آن کس را (خدا یار آن کس باد) که سخن مرا بشنود و حفظ و ضبط کند و به کسانی که سخن مرا نشنیده‌اند، به آن‌هایی که در زمان من هستند ولی اینجا نیستند یا افرادی که بعد از من می‌آیند، برساند. یعنی حرف‌های مرا که می‌شنوید، حفظ کنید و به دیگران برسانید «فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَیرِ فَقیهٍ» بسا کسانی که حامل یک حکمت و حقیقت‌اند درصورتی که خودشان اهل آن حقیقت نیستند، یعنی آن عمق و معنی آن حقیقت را درک نمی‌کنند، «وَ رُبَّ حامِلِ فِقْهٍ الى‏ مَنْ هُوَ افْقَهُ مِنْهُ» و چه بسا افرادی که فقهی را، حکمتی را، حقیقتی را حمل می‌کنند، حفظ می‌کنند، بعد منتقل می‌کنند به کسانی که از خودشان داناترند.معنای جمله این است که شما اینها را حفظ کنید و به دیگران برسانید. بسا هست که شما اصلًا عمق حرف مرا درک نمی‌کنید ولی آن دیگری که می‌شنود، می‌فهمد؛ شما فقط ناقلی هستید، نقل می‌کنید. و باز بسا هست که شما چیزی می‌فهمید ولی آن کسی که بعد، شما برای او نقل می‌کنید بهتر از شما می‌فهمد. مقصود این است که سخنان مرا برسانید به نسلهای آینده که معنای سخن مرا از شما بهتر می‌فهمند.
حضرت علی(ع) فرمودند: آینده مرا بهتر خواهد شناخت. پیغمبر(ص) هم فرمود: در آینده، معانی سخن مرا بهتر از مردم حاضر درک خواهند کرد. این است معنای اینکه ارزش یک چیز در زمان خودش آنچنانکه باید، درک نمی‌شود؛ باید زمان بگذرد، بعدها آیندگان تدریجاً ارزش یک شخص، ارزش کتاب یا سخن یک شخص، ارزش عمل یک شخص را بهتر درک می‌کنند.
اقبال لاهوری شعری دارد که گویی ترجمه جمله مولا علی(ع) است. حضرت می‌فرماید: «غَداً تَعْرِفونَنى» فردا مرا خواهید شناخت (این را روزی می‌گوید که دارد از دنیا می‌رود)، بعد از مرگ من مرا خواهید شناخت. اقبال می‌گوید: «اى بسا شاعر که بعد از مرگ زاد». مقصودش از شاعر، نه هر کسی است که چند کلمه سرهم کند، بلکه مقصود کسی است که پیامی دارد، مثل خود اقبال که شاعری است که فکری دارد، اندیشه‌ای دارد، پیامی دارد، یا مولوی و حافظ که شعرایی هستند که اندیشه و پیامی دارند؛ گو اینکه پیام بعضی از اینها را بعد از پانصد سال هم هنوز مردم درست درک نمی‌کنند، مثل حافظ که هنوز وقتی که در اطراف او مطلب می‌نویسند، هزارجو چرند می‌نویسند الّا آن پیامی که خود حافظ دارد. «اى بسا شاعر که بعد از مرگ زاد»
بسیاری از اندیشمندان تولدشان بعد از مرگشان است؛ یعنی این گونه اشخاص در زمان خودشان هنوز تولد پیدا نکرده‌اند.
جبران خلیل جبران یک نویسنده درجه اول عرب زبان است و از عربهای مسیحی است که تولدش در لبنان بوده ولی پرورش و بزرگ شدن و فرهنگش بیشتر در آمریکا بوده است. او عربی‌نویس، انگلیسی‌نویس و همچنین نقّاش است و مخصوصاً در عربی، از آن شیرین قلم‌های درجه اول است. با اینکه مسیحی است، از شیفتگان علی بن ابیطالب(ع) است. (در میان عرب‌های مسیحی، ما شیفته علی(ع) زیاد داریم .یکی از آن‌ها میکائیل نعیمه است. یکی دیگر جُرج جُرداق است که در چند سال پیش کتابی نوشت به نام «على بن ابیطالب، صوت العدالة الانسانیة» که اول در یک جلد بود، بعد خودش آن را تفصیل داد و در پنج شش جلد چاپ شد و از بهترین کتاب‌هایی است که راجع به حضرت امیر (ع) نوشته شده است). جبران خلیل می‌گوید: من نمی‌دانم چه رازی است که افرادی پیش از زمان خودشان متولد می‌شوند، و علی(ع) از کسانی است که پیش از زمان خودش متولد شده است. می‌خواهد بگوید حضرت علی(ع) برای زمان خودش خیلی زیاد بود. آن زمان، زمان علی(ع) نبود. ولی حقیقت بهتر، همان است که خود حضرت علی(ع) فرموده است که اصلًا این گونه اشخاص در هر زمانی متولد بشوند، پیش از زمان خودشان متولد شده‌اند. حضرت علی(ع) اگر امروز هم متولد شده بود، پیش از زمان خودش بود؛ یعنی آنقدر بزرگند که زمان خودشان، هر زمانی باشد، گنجایش این را که بتواند آن‌ها را بشناسد و بشناساند و معرفی کند، ندارد؛ باید مدت‌ها بگذرد، بعد از مرگشان بار دیگر بازیابی و بازشناسی شوند و به اصطلاح امروز تولد جدید پیدا کنند.
پانویس:
(1). نهج البلاغه، خطبه 149. [این جمله در نهج البلاغه به این صورت آمده: «غَداً تَرَوْنَ ایامى وَ یکشَفُ لَکمْ عَنْ سَرائِرى».]
(2). امالی مفید، مجلس 23، ص 186.
منبع: حماسۀ حسینی، ج اول، صفحه 147- 251

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر