( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: فيوضات فاطمه‌ زهرا سلام‌الله‌عليها به مجموعه‌ کوچک که در مقابل مجموعه‌ انسانيت، جمع محدود به حساب مي‌آيد، منحصر نمي‌شود. اگر با کمي ديد واقع‌بين و منطقى نگاه کنيم، بشريت يکجا مرهون فاطمه‌ زهرا(س) است و اين گزاف نيست؛ حقيقتى است   همچنان که بشريت مرهون اسلام، مرهون قرآن، مرهون تعليمات انبيا و پيامبر خاتم (ص) است. در هميشه‌ تاريخ اينطور بوده، امروز هم همينطور است و روز به روز نور اسلام و معنويت فاطمه‌ زهرا(س) آشکارتر خواهد شد و بشريت آن را لمس خواهد کرد. آنچه ما وظيفه داريم، اين است که خود را شايسته‌ انتساب به آن خاندان کنيم. البته منتسب بودن به خاندان رسالت و از جمله‌ وابستگان آنها و معروفين به ولايت آنها بودن، دشوار است. در زيارت مي‌خوانيم که ما معروفين به دوستي و محبت شما هستيم؛ اين وظيفه‌ مضاعفي را بر دوش ما مي‌گذارد.
ما جامعه‌ مواليان و شيعيان اهل بيت (ع) از آن بزرگواران توقع داريم که ما را جزو خودشان و از حاشيه‌نشينان خودشان بدانند؛ «فلان ز گوشه‌نشينان خاک درگه ماست ». دلمان مي‌خواهد که اهل بيت درباره‌ ما اينطور قضاوت کنند؛ اما اين آسان نيست، اين فقط با ادعا به دست نمي‌آيد؛ اين، عمل و گذشت و ايثار و تشبه و تخلق به اخلاق آنان را لازم دارد. حديث از طرق شيعه است که پيغمبر به فاطمه (س) فرمود: يا فاطمه‌؛ اعمَلي فَإني لا اَغني عَنک من الله شَيئا»؛ يعنى اى عزيز من! اى فاطمه‌ من! نمي‌توانم پيش خدا تو را از چيزى بي‌نياز کنم، يعنى خودت بايد به فکر خودت باشى، و او از دوران کودکي تا پايان عمر کوتاهش به فکر خود بود.  شما ببينيد آن حضرت چگونه زندگى کرده است! تا قبل از ازدواج که دخترکي بود با آن پدر به اين عظمت، کارى کرد که کنيه‌اش را «ام‌اَبيها »، مادر پدر، گذاشتند. در آن زمان، پيامبر رحمت و نور، پديدآورنده‌ دنياى نو و رهبر و فرمانده‌ عظيم آن انقلاب جهانى انقلابى که بايد تا ابد بماند، در حال برافراشتن پرچم اسلام بود. بي خود که نمي‌گويند ام‌ابيها. ناميدن آن حضرت به اين کنيه، به دليل خدمت و کار و مجاهدت و تلاش اوست. آن حضرت چه در دوران مکه، چه در دوران شعب ابيطالب با آن همه سختي‌ها که داشت   و چه آن هنگام که مادرش خديجه از دنيا رفت و پيغمبر را تنها گذاشت، در کنار و غمخوار پدر بود. دل پيغمبر در مدت کوتاهى با دو حادثه‌ وفات خديجه و وفات ابيطالب شکست. به فاصله‌ کمى اين دو شخصيت از دست پيغمبر رفتند و پيغمبر احساس تنهايي کرد. فاطمه‌ زهرا(س) در آن روزها قد برافراشت و با دست‌هاى کوچک خود غبار محنت را از چهره‌ پيغمبر زدود. ام‌ابيها؛ تسلي‌بخش پيغمبر. اين کنيَت از آن ايام نشئت گرفت.
فاطمه‌ زهرا(س) مثل يک مادر، مثل يک مشاور، مثل يک پرستار براى پيامبر بوده است. آنجا بوده که گفتند فاطمه ام‌ابيها، مادر پدرش، است. اين مربوط به آن وقت است، يعنى وقتى که يک دختر شش، هفت ساله اينگونه بوده است. البته در محيط‌هاى عربى و در محيط‌هاى گرم، دختران زودتر رشد جسمى و روحى مي‌کنند، مثلاً به اندازه رشد يک دختر 10، 12 ساله‌ امروز. اين، احساس مسئوليت است. آيا اين نمي‌تواند براى يک جوان الگو باشد که نسبت به مسائل پيرامونى خودش زود احساس مسئوليت و احساس نشاط کند؟ آن سرمايه‌ عظيم نشاطى را که در وجود اوست، خرج کند، براى اينکه غبار کدورت و غم را از چهره پدرى که مثلاً حدود 50 سال از سنش مي‌گذرد و تقريباً پيرمردى شده است، پاک کند. آيا اين نمي‌تواند براى يک جوان الگو باشد؟ اين خيلى مهم است
زنى، آن هم در سنين جوانى، از لحاظ مقام معنوى به جايي مي‌رسد که بنابر آنچه که در بعضى از روايات است، فرشتگان با او سخن مي‌گويند و حقايق را به او ارائه مي‌دهند«محدثه » است، يعنى کسى است که فرشتگان با او حديث مي‌کنند و حرف مي‌زنند. اين مقام معنوى و ميدان وسيع و قله‌ رفيع، در مقابل همه‌ زن‌هاى آفرينش و عالم است. فاطمه‌ زهرا در قله‌ اين بلنداى عظيم ايستاده و به همه‌ زنان عالم خطاب مي‌کنيد و آنها را به پيمودن اين راه دعوت مي‌نمايد.
نور درخشان معنوي، به چشم همه‌کس نمي‌آيد و چشم‌هاي نزديک‌بين و ضعيف ما قادر نيست که آن جلوه‌ درخشان انسانيت را در وجود اين بزرگواران ببيند. بنابراين، در صحنه‌ تعريف معنوي فاطمه‌ زهرا(س) وارد نمي‌شويم، ليکن در زندگي معمولي اين بزرگوار، يک نکته‌ مهم است و آن جمع بين زندگى يک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظايفش در خانه از يک طرف، و بين وظايف يک انسان مجاهد غيور خستگي‌ناپذير در برخوردش با حوادث سياسى مهم بعد از رحلت رسول اکرم (ص) که به مسجد مي‌آيد و سخنرانى و موضع گيرى و دفاع مي‌کند و حرف مي‌زند؛ و يک جهادگر به تمام معنا و خستگي‌ناپذير و محنت‌پذير و سختي تحمل‌کن است، از طرف ديگر. همچنين از جهت سوم، يک عبادتگر و به پادارنده‌ نماز در شب‌هاى تار و قيام‌کننده‌ و خاضع و خاشع براى پروردگار است و در محراب عبادت، اين زن جوان مانند اولياى کهن الهى، با خدا راز ونياز و عبادت مي‌کند.
اين سه بعد را با هم جمع کردن، نقطه‌ درخشان زندگى فاطمه‌ زهرا(س) است. آن حضرت، اين سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضى خيال مي‌کنند انسانى که مشغول عبادت مي‌باشد، يک عابد و متضرع و اهل دعا و ذکر است و نمي‌تواند يک انسان سياسى باشد. يا بعضى خيال مي‌کنند کسى که اهل سياست است چه زن و چه مرد  و در ميدان جهاد في‌سبيل‌الله حضور فعال دارد، اگر زن است، نمي‌تواند يک زن خانه با وظايف مادرى و همسرى و کدبانويي باشد و اگر مرد است، نمي‌تواند يک مرد خانه و دکان و زندگى باشد. خيال مي‌کنند اينها با هم منافات دارد، درحالي که از نظر اسلام، اين سه چيز با يکديگر منافات و ضديت که ندارد، در شخصيت انسان کامل، کمک‌کننده هم است.
منبع: انسان 250 ساله- بيانات مقام معظم رهبري درباره‌ زندگي سياسي  مبارزاتي ائمه معصومين(ع)


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر