( 0. امتیاز از )


‏ رمز عيد بودن «غدير» نيز، کمال دين و اتمام نعمت در سايه تداوم خط رسالت در شکل و قالب امامت بود. به فرمان پيامبر خدا(ص)مسلمانان مامور شدند «ولايت» را به صاحب ولايت تبريک گويند و با آن حضرت بيعت کنند.‏

‏ رسول خدا نيز براين نعمت الهى شادمانى کرد و فرمود: «الحمدلله الذى فضلنا على جميع العالمين». آيه قرآن که به صراحت، اين روز را روز اکمال دين و خشنودى پروردگار از اين واقعه و اين تعيين وصى دانسته، رمز ديگرى از عيد بودن غديرخم است. فرخندگى اين روز و عظمت اين مراسم و عيد بودن غدير، در آن روز و لحظه برهمگان روشن بود. اين نکته را حتى «طارق بن شهاب» مسيحى که در مجلس عمربن خطاب حضور داشت، فهميده بود که گفت: اگر اين آيه «اليوم اکملت لکم دينکم...»در ميان ما نازل شده بود، روز نزول آيه را عيد مى‏گرفتيم. هيچ يک از حاضران نيز حرف او را رد نکردند. خود عمر نيز سخنى گفت که به نوعى پذيرش حرف او بود.1

عيد گرفتن غدير ‏

غدير، تنها نه به عنوان «روزى تاريخى»، بلکه به عنوان يک «عيد اسلامى» مطرح است.‏

‏ عيد بودن آن نيز، مراسم و سنت‌هاى خاصى را مى‏طلبد و نه تنها بايد آن را عيد دانست، بلکه بايد آن را عيد گرفت و به شادمانى پرداخت و به عنوان تعظيم شعائر دينى، آن را بزرگ داشت و بر شکوه آن افزود، تا ارزش‌هاى نهفته در اين روز عظيم، همواره زنده بماند و سيره معصومين عليهم السلام احيا گردد. همه اين ويژگي‌ها براى اين روز بزرگ، موقعيتى والا و ارزشمند پديد آورد؛ آن چنان که رسول خدا(ص)و ائمه هدى و مومنانى که پيرو آنان بودند، از موقعيت اين روز شادمان بودند. مقصود ما از «عيد گرفتن» اين روز نيز همين است. خود حضرت رسول نيز به اين نکته اشاره و تصريح فرموده است، از جمله در روايتى که مى‏فرمايد: ‏

‏ـ روزغديرخم، برترين اعياد امت من است. روزى است که خداى متعال مرا فرمان داد تا برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمى هدايتگر براى امتم تعيين کنم که پس از من به وسيله او راهنمايى شوند، و آن، روزى است که خداوند در آن روز، دين را کامل ساخت و نعمت را بر امتم به کمال و تمام رساند و اسلام را به عنوان دين، برايشان پسنديد. کلام ديگر پيام(ص) که فرموده بود: «به من تهنيت بگوييد، به من تهنيت بگوييد.»2 نيز نشان دهنده همين عيد بودن روز غدير در کلام حضرت رسول است. ‏

خود اميرالمومنين(ع) در ادامه خط پيامبر، اين روز را عيد گرفت و در سالى که روز جمعه با روز غدير مصادف شده بود، در ضمن خطبه عيد فرمود: «خداوند متعال براى شما مومنان، امروز دو عيد بزرگ و شکوهمند را مقارن قرار داده است که کمال هر کدام به ديگرى است، تا نيکى واحسان خويش را درباره شما کامل سازد و شما را به راه رشد برساند و شما را دنباله رو کسانى قرار دهد که با نور هدايتش روشنايى گرفته‏اند و شما را به راه نيکوى خويش ببرد و به نحو کامل از شما پذيرايى کند. پس جمعه را محل گردهمايى شما قرار داده و به آن فراخوانده است، تا گذشته را پاک سازد و آلودگي‌هاى جمعه تا جمعه را بشويد؛ نيز براى يادآورى مومنان و بيان خشيت تقوا پيشگان مقرر ساخته است و پاداشى چند برابر پاداش‌هاى مطيعان در روزهاى ديگر قرار داده و کمال اين عيد، فرمانبردارى از امر الهى و پرهيز از نهى او و گردن نهادن به طاعت اوست. پس توحيد خدا، جز با اعتراف به نبوت پيامبر(ص)پذيرفته نيست و دين، جز با قبول ولايت به امر الهى قبول نمى‏شود و اسباب طاعت خدا جز با چنگ زدن به دستگيره‏هاى خدا و اهل ولايت، سامان نمى‏پذيرد. خداوند در روز غدير، بر پيامبرش چيزى نازل کرد که بيانگر اراده‏اش در باره خالصان و برگزيدگان است و او را فرمان داد که پيام را ابلاغ کند و از بيماردلان و منافقان هراس نداشته باشد و حفاظت او را عهده دار باشد...».

‏ تا آنجا که فرمود: «رحمت خدا برشما باد! پس از پايان اين تجمع، به خانه‏هايتان برگرديد و به خانواده خود، وسعت و گشايش دهيد و به برادران خود نيکى کنيد و خداوند را بر نعمتى که ارزانى‏تان کرده، سپاس گوييد. با هم باشيد، تا خداوند هم متحدتان سازد، به يکديگر نيکى کنيد، تا خداوند هم الفت شما را پايدار کند، از نعمت الهى به يکديگر هديه دهيد، آن گونه که خداوند بر شما منت نهاده و پاداش آن را در اين روز، چندين برابر عيدهاى گذشته و آينده قرار داده است. نيکى در اين روز، ثروت را مى‏افزايد و عمر را طولانى مى‏کند. ابراز عاطفه و محبت به هم در اين روز، موجب رحمت و لطف خدا مى‏شود. تا مى‏توانيد، در اين روز از وجودتان خرج خانواده و برادرانتان کنيد و در برخوردها و ملاقات‌ها ابراز شادمانى و سرور کنيد...».3 ‏

آيين عيد غدير و ائمه(ع)‏

ائمه اهل ‏بيت (عليهم السلام)، اين روز را شناخته و شناسانده و آن را عيد ناميدند و همه مسلمانان را به عيد گرفتن آن دستور دادند و فضيلت آن روز و ثواب نيکوکارى در آن را بيان کردند.‏

‏ فرات بن احنف مى‏گويد: به امام صادق(ع)عرض کردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان عيدى برتر از عيد فطر و قربان و جمعه و روز عرفه دارند؟ فرمود: آرى! با فضيلت ترين، بزرگترين و شريف‌ترين روز عيد نزد خداوند، روزى است که خدا دين را در آن کامل ساخت و بر پيامبرش محمد(ص )اين آيه را نازل فرمود: «اليوم اکملت لکم دينکم و اتممت عليکم نعمتى و رضيت لکم الاسلام دينا». گفتم: آن کدام روز بود؟ فرمود: هر گاه يکى از پيامبران بنى‏اسرائيل مى‏خواست جانشين خود را تعيين کند و انجام مى‏داد، آن روز را عيد قرار مى‏دادند. آن روز، روزى است که پيامبراکرم(ص)، على(ع) را به عنوان‌هادى امت نصب کرد و اين آيه نازل شد و دين کامل گشت و نعمت خدا بر مومنان، تمام شد. گفتم: آن روز، کدام روز از سال است؟ فرمود: روزها جلو و عقب مى‏افتد، گاهى شنبه است، گاهى يک شنبه، گاهى دوشنبه، تا... آخر هفته. گفتم: در آن روز، چه کارى سزاوار است که انجام دهيم؟ فرمود: آن روز، روز عبادت و نماز و شکر و حمد خداوند و شادمانى است، به خاطر منتى که خدا بر شما نهاد و ولايت ما را قرار داد. دوست دارم که آن روز را روزه بگيريد. 4

‏ حسن بن راشد از امام صادق(ع) روايت مى‏کندکه: به آن حضرت عرض کردم: جانم فدايت! آيا مسلمانان را جز عيد فطر و قربان، عيدى است؟ فرمود: آرى اى حسن! بزرگتر و شريف ‏تر از آن دو. پرسيدم: چه روزى است؟ فرمود: روزى که اميرالمومنين(ع) به عنوان نشانه راهنما براى مردم منصوب شد.‏

‏ گفتم: فداى شما! در آن روز چه کارى سزاوار است که انجام دهيم؟ فرمود: روزه مى‏گيرى و بر پيامبر و دودمانش درود مى‏فرستى و از آنان که در حقشان ستم کردند، به درگاه خدا تبرى مى‏جويى. همانا پيامبران الهى به اوصياء خويش دستور مى‏دادند روزى را که جانشين تعيين شده، «عيد» بگيرند. پرسيدم: پاداش کسى که آن روز را روزه بگيرد چيست؟ فرمود: برابر با روزه شصت ماه است. 5

عبدالرحمان بن سالم نيز از پدرش روايت کرده که: از حضرت صادق(ع) پرسيدم: آيا مسلمانان غير از جمعه، قربان و فطر، عيدى دارند؟ فرمود: آرى، عيدى محترم‏تر. گفتم: چه روز؟ فرمود: روزى که حضرت رسول(ص)، اميرالمومنين(ع) را به امامت منصوب کرد و فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه». عرض کردم: آن روز، چه روزى است؟ فرمود: به روزش چه کاردارى؟ سال در گردش است، ولى آن روز، هيجدهم ذى‏ حجه است. ‏

پرسيدم: در آن روز شايسته است چه کارى انجام شود؟ فرمود: در آن روز، با روزه و عبادت و ياد کردن محمد و آل محمد، خداوند را ياد مى‏کنيد. همانا پيامبراکرم(ص)توصيه فرمود که مردم اين روز را عيد بگيرند. پيامبران همه چنين مى‏کردند و به جانشينان خود وصيت مى‏کردند که روز تعيين جانشين را عيد بگيرند. 6

‏ امام صادق(ع)نيز روزه غديرخم را برابر با صد حج و عمره مقبول نزد خداوند مى‏دانست و آن را «عيد بزرگ خدا» مى‏شمرد. در «خصال» صدوق از مفضل بن عمر روايت شده که: به حضرت صادق(ع)عرض کردم: مسلمانان چند عيد دارند؟ فرمود: چهارعيد. گفتم: عيد فطر و قربان و جمعه را مى‏دانم. فرمود: برتر از آنها روز هيجدهم ذى‏ حجه است. روزى که پيامبر خد(ص)،(دست)حضرت امير(ع)را بلند کرد و او را حجت بر مردم قرار داد. پرسيدم: در اين روز، چه بايد بکنيم؟ فرمود: با آن که هر لحظه بايد خدا را شکر کرد، ولى در اين روز، به شکرانه نعمت الهى بايد روزه گرفت. انبياى ديگر نيز اين گونه به اوصياى خود سفارش مى‏کردند که روز معرفى وصى را روزه بدارند و عيد بگيرند. در حديث ديگرى در «مصباح شيخ طوسى»7 امام صادق(ع)آن روز را روزى عظيم و مورد احترام معرفى کرده است که خداوند حرمت آن را بر مومنان گرامى داشته و دينشان را کامل ساخته و نعمت را بر آنان تمام نموده است و در اين روز، با آنان عهد و ميثاق خويش را تجديد کرده است.‏‏ امام، غديرخم را روز عيد و شادمانى و سرور و روز روزه شکرانه دانسته که روزه‏اش معادل شصت ماه از ماه‌هاى حرام( محرم، رجب، ذى قعده و ذى حجه)است. در حديثى ديگر است که، حضرت صادق(ع) در حضور جمعى از هواداران و شيعيانش فرمود: آيا روزى را که خداوند، با آن روز، اسلام را استوار ساخت و فروغ دين را آشکار کرد و آن را براى ما و دوستان و شيعيانمان عيد قرار داد، مى‏شناسيد؟ گفتند: خدا و رسول و فرزند پيامبر داناتر است، آيا روز فطر است؟

فرمود: نه. گفتند: روز قربان است؟ فرمود: نه، هر چند اين دو روز، بسيار مهم و بزرگند، اما روز «فروغ دين» از اينها برتر است، يعنى روز هيجدهم ذى حجه.... فياض بن محمدبن عمر طوسى در سال 259 (در حالى که خودش 90 سال داشت.) گفته است که حضرت رضا(ع)را در روز غدير ملاقات کردم، در حالى که در محضر او جمعى از ياران خاص وى بودند و امام(ع) آنان را براى افطار نگاه داشته بود و به خانه‏هاى آنان نيز طعام و خلعت و هدايا، حتى کفش و انگشتر فرستاده بود و وضع آنان و اطرافيان خود را دگرگون ساخته بود و پيوسته فضيلت و سابقه اين روز بزرگ را ياد مى‏فرمود.‏‏ محمدبن علاء همدانى و يحيى بن جريح بغدادى مى‏گويند: ما به قصد ديدار احمدبن اسحاق قمى - از اصحاب امام عسکرى(ع) در شهر قم به در خانه‏اش رفته، در زديم. دخترکى آمد. از او درباره احمد بن اسحاق پرسيديم. گفت: او مشغول عيد خودش است، امروز عيد است. گفتيم: سبحان الله! عيد شيعيان چهارتاست: عيد قربان، فطر، غدير و جمعه.8

‏ اين نيز نشان‌دهنده سيره عملى بزرگان شيعه، نسبت به اين روز فرخنده است. اميد است که جامعه شيعى، با اهتمام ورزيدن به عيد ولايت و رهبرى، رشد خودشان را نشان دهند و با تکريم اين حبل المتين استوار شيعه، دين خويش را نسبت به بنيادهاى اعتقادى ادا کنند. ‏

ـــــــــــــــــــــــ
پى‏نوشت‌ها: ‏

‏1ـ به نقل از علامه امينى در جلد 3 الغدير.

2ـ شرف المصطفى.

3ـ مصباح المتهجد، ص 524.

4ـ تفسير فرات بن ابراهيم کوفى، در سوره مائده.

5ـ کافى، ج 1، ص 303.

6ـ همان، ص 204.

7ـ همان، ص 513.

8ـ الغدير، ج 3، به نقل از مختصر بصائر الدرجات.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر