( 0. امتیاز از )


ساقي مده از دست قدح، عيد غدير است

غرق طرب امروز صغير است و کبير است

برخيز و جواني کن و بگذار بزرگي

کز شور و شعف رقص‌کنان عالم پير است

برخيز و بساط طرب و عيش بياراي

غافل مشو اي دوست که يک ثانيه دير است

امروز بيابان شده خوشتر ز گلستان

و از شور و نوا غلغله در چرخ اثير است

گل، خنده‌کنان، سرو و صنوبر همه رقصان

بلبل به غزل خواني و صلصل به صفير است

يارب چه شگفتي است که در وادي «جحفه»

خورشيد ثناگوي رخ ماه منير است

جبريل ز حق آمده نازل که رسولا!

امت به غدير آر که فرمان قدير راست

سلطان نبوت دهد ابلاغ وزارت

امروز علي را، که به اين رتبه جدير است

آن فاتح بدر و احد و خندق و خيبر

ميري که به ميدان غزاشير دلير است

بالاي جهاز شتران خواند محمّد(ص)

يک خطبه جاويد که بي‌مثل و نظير است

فرمود: کسي را که منم سرور و مولا

امروز علي سرور و سالار و امير است

او هادي خلق است و امام است و ولي است

او جان نبي است و وصّي است و وزير است

فرمان خدا بود که ابلاغ نمودم

فرمان خدا را که پذيرا که نکير است؟

از عطر دل‌آويز بيانات پيمبر

صحرا همه چون مجمري از عود و عبير است

روزي است که روباه فرومايه دهان را

از زوزه فرو بسته که هنگامه شير است

هرکس کند انکار مه اندر شب مهتاب

گر نيست معاند، نکنم شک که ضرير است

اندر صدف دهر بهين درّ فريد او ست

بي‌نعمت او قاطبه دهر فقير است



بيت علوي، بيت علو است و کرامت

شد معتکف درگه او هر که هژير است

آن کو در اين خانه بزد، عزّ و شرف يافت

وان کو در اين خانه ندانست، حقير است

آن کس که شکست اين درِ علم ازلي را

ملعون ابد، دشمن حق، ديو شرير است

بي‌مايه زند تکيه چو بر جاي محمد(ص)

گويي نکند فهم که بي‌مايه فطير است

دلداده اين خانه دل «شيخ‌رئيس» است

کاين خانه حقّ است و در آن خير کثير است


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر