( 0. امتیاز از )



 اهميت نقش‌پذيري در دنيا

طرح بحث
در روز ميلاد حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ، به گفتگو درباره يکي از کلمات حضرت مي‌پردازيم. موضوع اين عبارات حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ کم و بيش مورد توجه ساير ائمه معصومين ـ عليهم‌السلام ـ هم بوده است امّا حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ به اين موضوع عنايت ويژه‌اي داشته است و کلمات متنوعي در اين‌باره از ايشان نقل شده است.
اين موضوع براي همه افراد موضوعي مهم است امّا براي جوانان اهميت بيشتري دارد. حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ در بخشي از دعاي خود خطاب به خداوند عرضه مي‌دارند "اللَّهُمَّ فَرِّغْنِي لِمَا خَلَقْتَنِي لَهُ؛ خدايا به من فرصت بده تا به آنچه که تو من را به خاطر آن خلق کردي بپردازم " "وَ لَا تَشْغَلْنِي بِمَا تَکَفَّلْتَ لِي بِهِ؛ و من را به اموري که تو خود براي من عهده‌دار آنها شده‌اي، مشغول نکن " ( بحارالانوار، جلد 92، صفحه 406.)
اگر چند نفري قرار بگذاريد که با هم به اردويي، مثلاً به کوه، برويد، با هم تقسيم کار مي‌کنيد. قرار مي‌گذاريد يکي گاز پيک‌نيکي بيآورد، يکي مواد غذايي را تهيه کند و مثلاً بنا مي‌شود شما زيرانداز ببريد.
بعد يک دفعه‌اي شما يادتان برود که چه چيزي بنا بود ببريد. با خود مي‌گوييد مثل اينکه بنا بود من پيک‌نيک ببرم، يا نکند بايد مواد غذايي ببرم؟ بعد پيش خودت مي‌گويي حالا احتياطاً هم پيک‌نيک مي‌برم و هم مواد غذايي. در حاليکه وظيفه شما اين بود که زيرانداز ببري، ولي آن چيزي که وظيفه‌ات نبود را مي‌بري. بعد مي‌بيني که اينها را ديگران آورده‌اند. همه با تعجب به تو نگاه مي‌کنند و مي‌گويند چرا زيرانداز نياوردي؟! آنجا متوجه مي‌شوي که آن چيزي که نقش و وظيفه تو بود را انجام نداده‌اي.
روز قيامت بعضي‌ها همين طور مي‌شوند. خداوند آنها را براي کار ديگري خلق کرده بود و يک چيز ديگري از آنها خواسته بود، امّا متوجه مي‌شوند که آنها به بيراهه رفته بودند. در دنيا کار ديگران را انجام دادند، نه کار خودشان را!
آلودگي‌هاي روحي انسان، انسان را وادار مي‌کند به اينکه غير از نقشي که برايش مشخص شده است را انجام بدهد.
قبل از پرداختن به اين موضوع و اينکه چه مي‌شود که آدم به بيراهه مي‌رود و اينکه چه کنيم تا نقش خود را پيدا کنيم، بايد به يک مقدمه بپردازيم:

* هر کسي در اين دنيا نقشي دارد

از اين فرازِ دعا که حضرت مي‌فرمايند: "خدايا مرا فرصت بده تا به آنچه تو من را به خاطر آن خلق کردي، بپردازم " و از مجموع دلايل ديگر، به دست مي‌آيد که هر کسي در اين دنيا يک نقشي دارد. نقش‌هاي اين دنيا تقسيم شده است و کسي نمي‌تواند نقش ديگري را بگيرد.
مثلاً نقش بعضي از علماء در دنيا اين است که مرجع تقليد شوند، در حالي که بعضي ديگر از علماء برايشان مقدر شده در غربت به صورت ناشناس به ترويج اسلام بپردازند و چه بسا مقام هر دو گروه، نزد خداوند يکسان باشد.
يا مثلاً براي يک پدري، يا براي يک مادري، خدا اين نقش را در نظر گرفته که "ببين، تو خودت هيچي نمي‌شوي، بنا است بچه‌ات يک چيزي بشود. تمام زحمات تو به اين‌جا مي‌رسد که بچه‌ات به يک جايي برسد. مثلاً "شايد " مقام پدر شهيد مطهري از خود ايشان بالاتر باشد. "شايد " پدر شهيد مطهري نقش خودش را خيلي بهتر ايفا کرده باشد، در حالي‌که معمولاً کسي او را نمي‌شناسد.
پدر ايشان کتاب ننوشتند، عيبي ندارد. نقش شهيد مطهري اين بوده که کتاب بنويسند، در حالي‌که شايد نقش پدرشان اين نبوده که کتاب بنويسند.
پدر مقام معظم رهبري نقششان اين بوده که يک چنين پسري تربيت کند. مرحوم قاضي، نقششان اين بوده که شاگردهاي خوبي تربيت کند، که علامه طباطبايي يکي از شاگردهاي ايشان بودند. خدا براي آدم ها نقش‌هاي متفاوتي قرار مي‌دهد.
در کار گلاب و گل، حکم ازلي اين بود
آن شاهد بازاري، وين پرده‌نشين باشد
گل را نمايش مي‌دهند و هميشه در معرض ديد است، امّا گلاب را در شيشه مي‌ريزند و در پَستو مي‌گذارند و گاهي که مي‌خواهند استفاده کنند دم دست مي‌آورند و دوباره در پَستو مي‌گذارند. بالاخره نقش‌ها را خدا تقسيم کرده. خدا براي هر کسي يک نقشي انتخاب کرده است. يکي بايد غريب بماند و ناشناخته خدمت کند؛ ديگري بايد به شهرت برسد و خدمت کند. مهم اين است که هر کس نقش خودش را "بپذيرد ".

* ضرورت شناخت نقش خود

اگر ما اين اصل را نپذيريم که "خداوند براي هر کدام از ما نقشي قائل شده است "، هميشه در حال سرگرداني بين شکست‌‌ها و پيروزي‌هاي خيالي به سر خواهيم برد. هميشه بين رقابت‌ها و حسادت‌ها و عداوت‌ها سرگردان خواهيم بود. هميشه بايد حسرت و غصه گذشته را داشته باشيم و آرزوهاي الکي و بي‌ارزش براي آينده، سرگردانمان کند.
نقش‌ها را از قبل به آدم‌ها داده‌اند. اميرالمؤمنين علي ـ‌عليه‌السلام‌ـ در آغاز خطبه شريف همام مي‌فرمايند: "خَلَقَ الْخَلْقَ حِينَ خَلَقَهُمْ، غَنِيّاً عَنْ طَاعَتِهِمْ .... فَقَسَمَ بَيْنَهُمْ مَعَايِشَهُمْ وَ وَضَعَهُمْ مِنَ الدُّنْيَا مَوَاضِعَهُم‏ " "خداوند روزي هر کسي را در دنيا مقدر فرمود، و جاي هر کسي را هم در دنيا معين کرده. " ( نهج البلاغه، خطبه 193، مشهور به "خطبه همام " و "خطبه متقين)
البته گاهي ما در نقشي که برايمان ايجاد شده، تغيير ايجاد مي‌کنيم. ما هم مي‌توانيم در نقش خود بهبود ايجاد کنيم و هم مي‌توانيم کاري کنيم که نقش ما را از ما بگيرند و نقش پايين‌تري به ما بدهند.
روز قيامت اگر معلوم شود که آدم نقش خودش را ايفا نکرده است، خيلي حسرت مي‌خورد. روز قيامت، روز حسرت است .( قرآن کريم، سوره مريم، آيه 39) در روز قيامت خدا مي‌فرمايد: مي‌داني تو را براي چه ساخته بودم؟ مي‌داني عمرت را براي چه چيزي هرز دادي؟! شما در دنيا خودت را کشتي که به مقام برسي، در حالي که من تو را ساخته بودم که به مال برسي؛ تو مي‌خواستي با "مقام " خدمت کني، در حالي‌که نقش تو اين بود که با "مال " خدمت کني.
بعضي وقت‌ها خدا به يک مردي اين نقش را مي‌‌دهد که به بچه‌هايش خدمت کند، گاهي نقش يک مرد اين مي‌شود که خانمش را راضي نگه دارد؛ بايد زحمت بکشد براي رضايت خانمش. گرچه ممکن است دلش بخواهد خيلي کارهاي مهم ديگري انجام بدهد و استعدادش را هم داشته باشد، اما خدا از او آن کارها را نمي‌خواهد، خدا به او مي‌گويد: "نقشي که براي تو در نظر گرفته‌ام، همين است، همين يک کار را درست انجام بده. نقش تو اين است، کارهاي ديگر را نمي‌خواهد انجام بدهي. "
از آن طرف هم گاهي خدا به يک مادري اين نقش را مي‌دهد که "تو بچه‌هايت را تربيت کن "، گرچه ممکن است آن مادر دلش بخواهد و استعدادش را هم داشته باشد که در فلان زمينه به فلان جا برسد. خيلي اوقات خانم‌ها حاضر نيستند نقش خودشان را بپذيرند. مثلاً نقشي که خدا براي او تعيين کرده، تربيت بچه است، امّا به بهانه‌هاي مختلف نقشِ خودش را نمي‌پذيرد، مي‌گويد: "نه، اينجوري من استثمار مي‌شوم! ".
اين بحث مال همه است، زن و مرد ندارد. و هر کسي برود در دايره هوس، از نقش خودش خارج مي‌شود و نقش خودش را گم مي‌کند. نقش خودش را پيدا نمي‌کند.
گاهي هم خدا به يک مادري بچه نمي‌دهد، چون نقش او در اين دنيا بچه‌داري نيست، چيز ديگري است. گاهي خدا به يک همسري، اين نقش را مي‌دهد که به همسر خودش خدمت کند. انسان بايد در اين دنيا، نقش خودش را "بپذيرد ". ان شاء الله خدا به ما توفيق بدهد که نقش خودمان را در ارتباط با همديگر درک کنيم و آن نقش را ايفا کنيم.

* شناخت نقش، مبناي عمل ما در دنيا

خدا از هر کسي يک نقشي مي‌خواهد. خيلي مهم است که ما طبق نقش‌مان عمل کنيم. همه دنيا مي‌گويند: "براساس استعداد خودت عمل کن "؛ امّا زهراي اطهر ـ سلام‌الله‌عليها ـ در اين دعا به ما مي‌فرمايند: "طبق نقشي که خداوند برايت معين کرده است، عمل کن. طبق نقشه‌اي که خدا برايت کشيده است، عمل کن. "
حتي ممکن است که نقش تو، با استعدادهاي تو مطابق و سازگار نباشد، که استعداد آن را بايد از خداوند طلب کني؛ و البته خدا هم به تو خواهد داد.
مثلاً در مورد علامه طباطبايي نقل شده است که اوايل طلبگي، درس‌هاي حوزه را خوب متوجه نمي‌شدند، توسل کردند خداوند به ايشان عنايت فرمود. اگر قرار بود طبق استعداد عمل کنند و مي‌گفتند که طلبگي مطابق استعداد ما نيست، به اين مقام نمي‌رسيدند. اما صبر کردند و خداوند استعدادش را به ايشان عنايت فرمود.

* چگونه نقش خودمان را پيدا کنيم؟

ما نمي‌دانيم خداوند چه نقشي را براي ما مقدر کرده است. ما در يک فضاي پر از ابهام و آزمايش، بايد به سمت نقشي که خدا براي ما انتخاب کرده است، خدا گام برداريم؛ بدون اينکه به طور واضح معلوم شود که آيا به نقش خود مي‌پردازيم يا نه، و هميشه اين نگراني بايد در انسان وجود داشته باشد که "آيا من به نقش خودم مي‌پردازم يا نه؟ ". اما راههايي وجود دارد که در شناخت اين نقش به ما کمک مي‌کند.

1. پرهيز از هواي نفس: آيا خدا براي من اين نقش را انتخاب کرده که خانه‌داري کنم، مديريت کنم، تدريس کنم؟ ... خدا براي من چه نقشي را انتخاب کرده؟ مهم‌ترين رمز براي اينکه انسان نقش خود را پيدا کند، خالي بودن دل از هواي نفس است. هر موقع هواي نفس در زندگي انسان وارد شود و انسان را تحت تاثير قرار دهد، انسان از نقش خودش فاصله مي‌گيرد و از نقشه‌اي که خداوند برايش کشيده است خارج مي‌شود. چرا که هوي و هوس و وسوسه‌هاي شيطاني هميشه مخالف نقشي است که خدا براي ما انتخاب کرده است.
اکثر اوقات، ترديدها بخاطر هواي نفس است. اگر هواي نفس کنار گذاشته شود، راه کاملا روشن است. اما هر گاه به زبان اين و آن نگاه کردي، هرجا به تشويق مردم، و به نگاه مردم توجه کردي، هر گاه ديگران تو را مسخره کردند، دلت لرزيد، هر جا طمع کردي، حسرت خوردي، حسادت ورزيدي، همه اينها نشانه‌هاي هواي نفس است که تو را از نقش خود باز مي‌دارد. کسي چه مي داند که چه خدا چه نقشي را براي او معين کرده است؟ آنقدر انسان بايد دلش را از هواي نفس خالي کند؛ تا کم‌کم نقش تعيين شده از سوي خدا خودش را به او نشان بدهد.

2. اخلاص در عمل: اينکه آدم بتواند بفهمد خداوند چه نقشي برايش معين کرده است، خيلي سخت است امّا مي‌توان به گونه‌اي زندگي کرد که اطمينان داشت همان نقشي را که خداوند در نظر گرفته است را، خواسته يا ناخواسته، دانسته يا نادانسته، طبق نقشه الهي اجرا کرده‌اي. براي اين کار، بايد آن روايت حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ را شنيد و اجرا کرد که فرمودند: "مَنْ أَصْعَدَ إِلَى اللَّهِ خَالِصَ عِبَادَتِهِ أَهْبَطَ اللَّهُ إِلَيْهِ أَفْضَلَ مَصْلَحَتِه‏ " ( عدة الداعي، صفحه 233) طبق اين روايت، اگر اخلاص داشته باشي، خداوند بهترين مصلحت‌ها را براي تو فراهم مي‌کند.
اخلاص که داشتي خداوند عملاً تو را در زندگي هدايت مي‌کند. اصلاً نمي‌خواهد تو بداني که چه کار بايد بکني. مخلصانه و بدون هواي نفس که عمل کردي، خدا راهت را جلوي پايت مي‌گذارد، راه را برايت باز مي‌کند.

3. توجه به مقدرات الهي: عامل ديگر براي شناخت نقش، توجه به مقدرات الهي است که بهترين راهنما براي ما هستند. يعني با هر کار خيري مواجه شدي آن را انجام بده و بدان نقش تو در انجام آن کار خير است. يک گرسنه‌اي سرِ راهت مي‌آيد، معطل نکن همان گرسنه را سير کن. شايد الان نقش تو همين باشد. به کارهايي که برايت پيش مي‌آيد و جلوي راهت سبز مي‌شود، توجه کن. زياد اين‌ور و آن‌ور نزن. شايد نقش تو همين باشد. نقش خودت را بگير. زياد براي خدا و خلق خدا تعيين و تکليف نکن، زياد براي خودت خيال بافي نکن.
اميرالمومنين ـ‌عليه‌السلام‌ـ در کلام راهگشايي مي‌فرمايد: "اگر خواستي به دنيا بپردازي، زياد سخت نگير. يعني اگر تلاش کردي و به آساني به تو رسيد، اين را بردار مال توست و براي تو مقدر شده بود. اما اگر ديدي با تمام تلاشي که مي‌کني، به آساني به دست نمي‌آيد، رهايش کن؛ چون مال تو نيست و براي تو مقدر نشده است. " ( "خُذْ مِنَ الدُّنْيَا مَا أَتَاکَ وَ تَوَلَّ عَمَّا تَوَلَّى عَنْکَ فَإِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ فَأَجْمِلْ فِي الطَّلَب؛ آنچه از دنيا به تو رسد، برگير، و آنچه به تو پشت کرد، رها کن. و اگر اين کار را نکردي[و خواستي به طلب دنيا بپردازي]، دست‌کم در طلب دنيا راه ميانه را برگير.(در طلب دنيا سخت نگير)‏ "، نهج البلاغه، کلمه قصار 393)

* رفتار انسان عامل موثر در خلل يا بهبود نقش

ما بايد سعي کنيم اين نقش‌ها را که از قبل به ما داده شده است به خوبي ايفا کنيم. البته مي‌توانيم در اين نقش‌ها، هم خلل ايجاد کنيم هم بهبود. تلاش هوي‌پرستانه، موجب خلل در نقش‌ها مي‌شود و تلاش خداپرستانه ، موجب بهبود در نقش‌ها.
مثلاً خدا شما را انتخاب کرده است که براي حضرت وليعصر سرباز درجه يک باشيد، تو مي‌تواني آن را خراب کني، و در نقشت خلل ايجاد کني و کاري کني که خداوند تو را به عنوان سرباز درجه صد حضرت در نظر بگيرد. و شايد تو باز اشتباه کني و نقشت باز هم پايين بيايد تا حدي که شايد کلاً اين نقش سربازي از تو گرفته خواهد شد.
نقش پدر و مادر در تعيين نقش فرزندان توسط خداوند
يکي از مهم‌ترين عواملي که در تقسيم بندي نقش، توسط خدا وجود دارد، صفاي دل پدر و مادر است. پدرها و مادرها! دل خود را با صفا کنيد؛ زيرا خدا به ميزان صفاي باطن شما، نقش عالي براي فرزندانتان تعيين مي‌کند. خصوصاً مادرها که با صفاي دل، نقش‌هاي عالي را براي فرزندانشان به ارمغان مي‌آورند.
پدرها و مادرها در تعيين نقش‌ها خيلي مؤثر هستند، امّا اينکه تو خودت نقش خودت را پيداکني و بتواني به آن عمل کني ديگر به خودت بستگي دارد.

* نقش ويژه حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ در عالم

حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليهاـ در اين عالم، نقش‌هاي ويژه و منحصر به فردي داشتند که برخي از نقش‌هاي اجتماعي آن حضرت در دوران آخرالزمان و حکومت امام زمان ـ‌عليه‌السلام‌ـ در مباحث فاطميه مورد بحث قرار گرفت. در اينجا به برخي از نقش‌هاي ويژه آن حضرت در عالم هستي اشاره مي‌کنيم:
دختر پيامبر؛
1. دختر و محبوب پيغمبر: نقش فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ به عنوان دختر پيغمبر، دختري که مايه‌ي تسکين دل پيامبر بود، يک نقش ويژه است. عواطف شخص اول خلقت متوجه زهراي اطهر ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ است. رسول خدا که اشرف ابناء بشر هستند، شدّت علاقه‌اش به دخترشان، نه تنها بي‌دليل نيست بلکه بي‌ضرورت هم نيست. اگر براي رسول خدا مهر ورزيدن به فاطمه ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ ضرورت نداشت، آيا خدا چنين محبتي را در دل رسول خدا نسبت به صديقه کبري ايجاد مي‌کرد؟
اين عشق و علاقه‌اي که رسول خدا به فاطمه داشت به روشني نشان مي‌دهد که خداوند فاطمه را براي حبيب خودش خلق کرده بود تا بتواند ملجأ و مأواي عاطفه رسول خدا باشد. اين فاطمه ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ بود که نقش محبوبِ رسول خدا را ايفا کرد. اين فاطمه بود که مي‌توانست محمل، ملجأ و مأواي اوج عاطفه رسول خدا باشد. اگر فاطمه نبود، اين اوج عاطفه رسول خدا، در کجا آرام و قرار مي‌گرفت؟ اين نقش، نقش خيلي بزرگ و نشان دهنده عظمت حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ است.

2. همسر علي ابن ابيطالب ـ‌عليه‌السلام‌ـ : نقش ديگري که حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ داشتند، همسري اميرالمؤمنين است. اگر او نبود، علي ابن ابيطالب کفوي در اين عالم پيدا نمي‌کرد.

3. نقش ديگري که دارند، مادر حسنين و مادر زينبين‌اند.

4. ام الائمه: حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ مادر امامان ما هستند. وجود حضرت زهراي اطهر ـ سلام‌الله‌عليها ـ در همه امامان ما مؤثر بوده است. شاهد اين مطلب همين بس که رسول خدا ـ‌صلي‌الله‌عليه‌وآله‌وسلّم‌ـ خطاب به زهراي اطهر مي‌فرمودند: "يا فاطمة أبشِري فَانَّ المَهدي مِنکَ " مهدي از توست.(ميزان الحکمه، جلد 1، حديث 1162. و همچنين: کنزالعمال، حديث 34208) آن نوري که از فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ در وجود امام زمان ـ‌عليه‌السلام‌ـ ما هست، نقش خاص فاطمه زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ را نشان مي‌دهد.

5. مادر شيعيان: در روايت آمده است که جبرئيل اتفاقات شيعيان را تا روز قيامت براي حضرت زهرا (س) بيان کردند. اين بازگو کردن براي چيست؟ چرا جبرئيل اين مأموريت را دارد؟ آيا فقط به خاطر اين است که حضرت زهرا ـ سلام‌الله‌عليها ـ آگاه شوند؟ همين. خُب حتماً لازم بوده است که حضرت بدانند. خدا که کار عبث نمي‌کند. خداوند به حضرت زهرا ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ نسبت به تک تک ما شيعيان مسئوليتي داده است. به همين خاطر است که حوادث زندگي تک تک ما به ايشان اطلاع داده شده است.

نقشي که زهراي اطهر ـ‌سلام‌الله‌عليها‌ـ در عالم هستي داشتند، نقش بي‌نظيري است. اين نقش به هيچ زن و به هيچ مردي داده نشده است

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر