(
امتیاز از
)
سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم
* اشاره:
بيترديد حضرت آيتالله العظمي محمدتقي بهجت که از مفاخر تشيع بود، براي بسياري شناخته شده بودند. ايشان که شيخ الفقهاء اين عصربودند از بزرگان اهل عرفان عملي نيز به شمار ميآمدند. شهادت بزرگان معرفت چون ميرزا علي آقاي قاضي، امام خميني، آيتالله بهاءالديني و ... بر اين مطلب صحّه نهاده و دهها نقل کرامت عملاً ايشان را بين خاص و عام شهره اين مقامات نمود. لکن سلوک خاصّ ايشان؛ کم حرفي و فقدان تأليفات موجب شده که سخناني از ايشان نقل و گاه به شکل گلچين چاپ شود که نوعاً فاقد نظمي منطقي و ارائه يک نظام منسجم به خواننده ميباشد.
نبودن چنين تقدير نظاممندي از فرمايشات ايشان منجر شده گاه شايعاتي پيرامون موضوعات مختلفي از جمله مسائل پيرامون مهدويت در بين مردم رواج يابد و پس از مدتي انکار و تکذيب گردد. در اين مقاله به دنبال دستهبندي و ارائه فرمايشات به ظاهر پراکنده معظمٌ له درباره موضوع مهدويت هستيم. عليالقاعده منابع اصلي ما نيز همان کتابهايند لذا نميتوان ادعا کرد توانسته باشيم به همه ابعاد نظر ايشان درباره اين موضوع مهم دست يافته باشيم. اما اهميت مطلب از يک سو، و اهميت، ارجمندي و وجاهت صاحبِ نظر از سوي ديگر ما را بر آن داشت تا همين اندک را هم دريغ نورزيم و آن را توشه راه نماييم. بدين منظور، مطالب را در چهار بخش مرتبط به هم تقديم ميداريم.
1. وضعيت امام غائب(عج)
------------------------------
آيتالله العظمي بهجت (ره)چونان ساير عالمان شيعي، امام را بزرگترين آيت حق، "آينهاي که تمام عالم را نشان ميدهد "1، "وليّ نعمتما و مجراي رساندن فيض به ما "2 دانسته، درباره امام عصر(ع) ميفرمايند: "اهلبيت همه نور واحدند؛ لذا انسان به هر کدام متوسل شود از ديگري جواب ميگيرد. البته مصالحي در کار است همچنانکه حضرت رسول(ص) در پاسخ حاجات درخواست شده از ايشان، به حضرت امير(ع) و آن حضرت به امام حسن(ع) تا امام زمان(ع) حواله دادهاند. زيرا مجري امور در اين زمان آن حضرت است؛3 نه فقط به لحاظ ظاهري بلکه به لحاظ ولايت باطني نيز "نزديکترين ائمه به ما حضرت حجت(عج) ميباشد ".4 آيتالله العظمي بهجت (ره)به رغم اينکه آن حضرت را مالک کره زمين و واسطه همه ارزاق و خيرات به ما دانسته، اما درباره وضعيت ايشان چنين ميگويد:
"چه مصائبي بر امام زمان(عج) ـ که مالک همه کره زمين است و تمام امور به دست او انجام ميگيرد ـ وارد ميشود، و آن حضرت در چه حالي است و ما در چه حالي؟ او در زندان است و خوشي و راحتي ندارد و ما چقدر از اين مطلب غافلايم و توجّهي نداريم. "5 همچنين در جايي ديگر از دستبسته بودن امام سخن ميگويد. و مثال او را مثال ناقه صالح ميخوانند. "ما از غمخوار، هادي، حامي و ناصر خود قدرداني و شکرگزاري نميکنيم و واسطه خير را پي ميکنيم که: "فعقروها ".6
پس به عکس آنچه برخي عوام تصور دارند، امام غائب، فارغ از ما، در نعمت و سرور و در باغي خوش آب و هوا منزل ندارد بلکه در صبري جانکاه روزگار ميگذراند. حضرت غائب(عج) عجب صبري دارد با اينکه از تمام آنچه که ما ميدانيم و نميدانيم اطلاع دارد و از همه امور و مشکلات و گرفتاريهاي ما باخبر است...7. خدا عجب صبري به وليعصر(ع) داده که هزار سال است ميبيند بر سر مسلمانان چه بلاهايي ميآيد و چه بلاهايي خود مسلمانان بر سر هم ميآورند، و همه را تحمل ميکند.8
2. وضعيت مأمومان در غيبت
-------------------------------
از نظر آيتالله العظمي بهجت (ره)، همه شيعيان فرزندان فاطمه(س)اند9 اما اين مأمومين امام غائب داراي دو وضعيتاند: وضعيت بالقوه آنها که همان داراييها و امکانات آنهاست. در کلمات ايشان دو چيز گنج و کنز عالي است:
الف ـ ميراث علمي ائمه اطهار(ع) : ايشان در معرفي اين گنجينه مهم ميفرمايد: "اين همه ودايع، کتب، مخازن علم، روايات، و ادعيه در اختيار ما گذاشتهاند به گونهاي که اگر کسي بخواهد امامي را حاضر بيابد، يا صدايش را از نوار گوش دهد، يا در خدمتش باشد تا مطالب آنان را استماع کند ـ نه اينکه خود در محضر آنان صحبت کند ـ بهتر از اينها را پيدا نميکند. همه چيز در دسترس ما است ولي حالمان مانند حال کساني است که هيچ ندارند. "10
ب ـ استمرار فيض امام(ع): گنج ديگر شيعيان، داشتن امام حيّ و استمرار فيض او است که به لحاظ عملي هماکنون هم شيعيان ميتوانند از او بهره ببرند. آيتالله العظمي بهجت (ره)در پاسخ به سؤالي که از ايشان شده بود: چرا ما بايد از عترت محروم باشيم؟ پاسخ دادند: "چه کسي گفته از فيوضات آنان محرومايم؟ ما به اختيار محرومايم! همچنين: "نور الامام في قلوب المؤمنين انور من الشمس المضيئه بالنهار " منتها دنبال کردن و طلب ميخواهد. در زمان غيبت هم عنايات و الطاف امام زمان(عج) نسبت به محبان و شيعياناش زياد ديده شده است باب لقاء و حضور کاملاً مسدود نيست، بلکه اصل رؤيت جسماني را هم نميشود انکار کرد. "11
در نظر ايشان اساساً امام(ع) از نظر ظالمان محجوب است نه عارفان: حضرت از اعين الظالمين محجوب است: "المحجوب عن اعين الظالمين " اما کساني که نه ظالماند، نه رفيق ظالم و نه با ظالمان معاشر، آن حضرت از ديد آنان محجوب نيستند ".12
اما اين وضعيت بالقوه شيعه و امکانات اوست. وضعيت بالفعل و موجود مأمومين در نظر ايشان پست و ناچيز است: "مسلمانان زعيمي ندارند که در زير لواء و پرچم او قرار گيرند زيرا سنّيان که اصلاً قائل به زعيم و امام نيستند و شيعه هر چند اعتقاد به امام دارد ولي در عمل و وضعيت مانند سنّيان هستند و با آن فرقي ندارند! "13
در واقع يک تشيع اسمي است. از اينرو انذار ميدهند: "اگر امام زمان هم بيايد با او همان معامله را ميکنيم که با آباي طاهرينش کرديم! آيا ميشود امام زمان(ع) چهار صد ميليون [تعداد شيعيان] ياور داشته باشد و ظهور نکند؟14
اهل بيت عصمت و طهارت(ع) بندگاني هستند که علم و صوابشان مُطَّرِد است يعني با داشتن مقام عصمت، نه خطا ميکنند و نه خطيئه و امام زمان(عج) عينالله الناظره و اذنه السامعه و لسانه الناطق و يده الباسطه (چشم بينا، گوش شنوا، زبان گويا و دست گشاده خداوند) است و از اقوال، افعال، افکار و نيّات ما اطلاع دارد، مع ذلک گويا ما ائمه و به خصوص امام زمان(عج) را حاضر و ناظر نميدانيم بلکه گويا مانند عامّه اصلاً زنده نميدانيم و به کلّي از آن حضرت غافل هستيم. "15
يعني با وجود در اختيار داشتن ميراث علمي آنها مثل کساني هستيم که هيچ ندارند و نسبت به فيوضات معنوي آنها نيز مثل کساني هستيم که اصلاً امام را متولد شده نميدانند!
3. اسباب غيبت امام(ع)
----------------------------
نکته در خور توجّه در کلمات ايشان اين است که ايشان چنين غيبتي را بيسابقه ميدانند: " اميدوارم خداوند براي يک مشت شيعه مظلوم، صاحبشان را برساند. زيرا در عالم چنين سابقهاي نداشته و ندارد که رئيس و رهبري از مريدان و لشکرش اينقدر غيبت طولاني داشته باشد! چه بايد گفت؟ معلوم نيست تا کي! در تمام امّتهاي گذشته غيبت مقدّر شده است ولي در هيچ امّتي چنين غيبتي با وقت نامعلوم غيرمقدّر اتفاق نيفتاده است. "16
بر اين اساس از آنچه گذشت ميتوان حدس زد عامل اصلي غيبت نزد ايشان چيست؟
آيتالله العظمي بهجت (ره)، اصليترين مسبّب غيبت را خود مردم ميبينند؛ گذشتگان به نوعي و موجودين به نوعي ديگر؛ "سبب غيبت امام زمان(ع) خود ما هستيم زيرا دستمان به او نميرسد وگرنه در ميان ما بيايد و حاضر شود چه کسي او را ميکشد؟ آيا جنّيان آن حضرت را ميکشند يا قاتل او انسان است؟ ما از پيش در طول تاريخ ائمه امتحان خود را پس دادهايم که آيا از امام تحفّظ و اطاعت ميکنيم و يا اينکه او را به قتل ميرسانيم؟! "17
ايشان از عدم قدرداني و شکرگذاري مردم نسبت به غمخوار، هادي، حامي و ناصر خويش، و حتي بدتر از آن اينکه برخي آلت دست دشمنان امام هم ميشوند، گله ميکنند: " با وجود اعتقاد داشتن به رئيسي که عين الله الناظره است آيا ميتوانيم از نظر الهي فرار کنيم و يا خود را پنهان کنيم؟ و هر کاري را که خواستيم انجام دهيم؟! چه پاسخي خواهيم داد؟! همه ادوات و ابزار را از خود او ميگيريم و به نفع دشمنان به کار ميگيريم و آلت دست کفار و اجانب ميشويم و به آنان کمک ميکنيم! "18
4. اسباب ظهور امام(ع)
------------------------------
آسيب اصلي در نظرگاه آيتالله العظمي بهجت (ره)، آسيب رابطه امام و مأموم است. از اين رو راه حلّ محوري ايشان اصلاح اين رابطه و تعميق آن است. تصريح ميکنند: "تا رابطه ما با وليّ امر ـ امام زمان(عج) ـ قوي نشود کار ما درست نخواهد شد. "
اما قوي شدن اين رابطه چگونه است؟ ايشان در اينباره رويکرد اخلاقي خويش را بيشتر آشکار کرده، ادامه ميدهند: "قوت رابطه ما با وليّ امر (عج) هم در اصلاح نفس است. آيا واقعاً تا خودمان را اصلاح نکنيم کار درست ميشود؟ "19
لذا اصلاح نفس، تحکيم ايمان و تطبيق عقيده و عمل بر عقيده و عمل امام(ع) در بيانات ايشان از درخشش و تأکيد خاصي برخوردار است.
"ما ميخواهيم هر کاري دلمان ميخواهد بکنيم؛ به نزديکانمان به دوستانمان هر کاري ميخواهيم بکنيم اما ديگران، دشمنان حق ندارند به ما اسائهاي بکنند. ما اگر به راه بوديم و در راه ميرفتيم چه کسي اميرالمؤمنين(ع) را ميکشت؟ چه کسي امام حسين(ع) را ميکشت؟ چه کسي همين امام حيّ حاضر را که هزار سال است از ديدهها غائب است مغلولاليدين (دست بسته) ميکرد؟20
براي مؤمنان، تثبيت در دين و ايمان، ثبات قدم تا ظهور آن حضرت، از ظهور آن حضرت مهمتر است. "21
اين راه حلّ محوري از سوي ايشان مبتني بر تحليلي است که از وضعيت موجود شيعيان و دشمنان دارد. "ما که قدرت دفاع در برابر قدرتهاي بزرگ دنيا را ـ که براي ما با هم همدست شدهاند ـ نداريم و نميتوانيم به صورت ظاهر با آنان بجنگيم. چرا دست از وظيفه خود برميداريم؟! وظيفه فعلي ما با اينهمه ابتلائات و آتشهايي که براي نابودي شيعه در ايران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان و ... فروخته شده دعا و توسل به حضرت حجت(عج) و توصيه ديگران به دعاست. "22
توسل و دعا که شاخصي براي بهسازي رابطه مأمومين و امام خويش است، در بيان آيتالله العظمي بهجت (ره) جايگاهي خاص و ويژه دارد. اما نبايد گمان کرد که تنها وظيفه در قبال ظهور را فقط دعا و استغاثه ميدانند. ايشان براي تحقق راه حل محورياي که اشاره شد هم راهکارهاي اجتماعي ارائه ميکنند و هم راهکارهاي فردي.
الف) راهکارهاي اجتماعي
آيتالله العظمي بهجت (ره)از يک سو، بندگي و اطاعت را موجب تصحيح رابطه با امام و مسبّب همه کمالات دانسته، از سوي ديگر مانع جدي در اين امر را اجانب و کفّار ميدانند:
چه ميشد به واسطه بندگي خدا، روابط ما با آن آقا (حجتبنالحسن(عج)) محفوظ ميماند؟ ديگران نگذاشتند هر چند ما هم مقصريم و نخواستيم اتصال ميان ما و آن حضرت محفوظ باشد.23
در ديدگاه ايشان اصليترين نقشه کفار، ضربه زدن به آن رابطه اصيل و دور کردن مسلمين از ثقلين است:
ائمه ما(ع) دعاها را در اختيار ما گذاشتهاند تا ما را غرق در نور ببينند. انبيا آمدهاند که ما را از دنيا و توجه به آن دور سازند ولي کفّار به ما ميگويند: دين را کنار بگذاريد تا ما به شما دنيا دهيم و وسايل راحتي ظاهري ـ نه راحتي دروني ـ شما را فراهم کنيم! البته اين سخن هم دروغ است، زيرا اگر آنان براي ما راحتي دنيا را ميخواهند پس چرا اين همه بر سر تسلّط بر ما، با هم نزاع دارند. نقشه کفار اين بوده و هست که قرآن را از دست مسلمانان بگيرند و روحانيت را از منابع ديني و معنويات و سرچشمههاي معارف ـ يعني قرآن و سنت ـ جدا سازند، تا اين دو سلاح مهم از دست مسلمانان خارج گردد و راه تسلط آنان بر بلاد و ثروتهاي مسلمانان باز شود. ولو به اينکه کساني را در رأس قرار دهند که طبق مرام آنان کتاب و سنت را توجيه کنند و ديگران نابود، منزوي يا کشته شوند: اي کاش ميديديم که گرگها به ما هجوم آوردهاند و ما را ميخورند!24
در پي اين درک خاص است که راهکار اصلي اجتماعي ايشان براي تأمين آن مقصود، توصيه به عدم اختلاط با کفار است؛ هم اختلاط سياسي ـ اقتصادي و هم اختلاط فرهنگي ـ فکري.
در ادامه سخن پيشين ايشان بيان مينمايد:
با اين وضع چه بايد کرد؟ هر چه به ما فرمودند:
لا تتخذوا الکافرين اولياء
(کافران را به عنوان دوست و سرپرست خود نگيريد).
گوش نکرديم! حالا با اين اوضاع و گرفتاري و بلاها که بر سر ما مسلمانان ميآيد چه بايد بکنيم؟ اگر تکليف خود را بدانيم که چه بايد بکنيم و به آنچه فهميديم عمل بکنيم از جهت علم به وظيفه فرداي قيامت راحتايم.25
اختلاط ما با کفار آخرش به همين جا ميکشد؛ يعني ابتدا از مسلمانان پذيرايي ميکنند، به آنان احترام ميگذارند، آنان را به بلاد خود دعوت ميکنند و در تجارت و معاملات بازرگاني خود داخل ميکنند، وقتي رؤسا و سياستمداران مسلمان مست پول و غير پول شدند مسلمانان حاضر ميشوند امتيازاتي بدهند تا آنان بر بلاد اسلامي حکومت کنند. بدين ترتيب اختلاط با کفار، تسلط و حکومت آنها را بر مسلمانان آسانتر ميسازد. آيا اگر مثلاً کفار بر نفت ايران حکومت کردند، ميشود که نتوانند بر ايران و ملت ايران حکومت کنند؟ و مالک الرّقاب ممالک اسلامي و مسلمانان نشوند؟26
در اين بيانات مشکل اصلي صدمه زننده به رابطه قوي با امام زمان(ع)، غربزدگي مسلمانان دانسته شده است. لذا اين مرجع عاليقدر شيعه، غير از منع سياستهايي که به حاکميت سياسي غرب بر مسلمين بينجامد به راهکارهايي اشاره ميفرمايند که شيعيان را از تهاجم فرهنگي غرب و جدا شدن آنها از امام خويش نجات دهد:
1. هجرت و ايجاد برادري ايماني
درباره هجرت چنين ميفرمايند:
ممکن است کسي در بلاد کفر سکونت داشته باشد ولي ايمان و اعتقادش بر خلاف حکومتهاي بيدين و يا بي عقل باشد و با اين حال منتظر فرج باشد. ولي اگر کسي بخواهد عبادت کند و به خدا ايمان داشته باشد، يا ايمانش محفوظ بماند اين امر متوقف بر نقل مکان و انتقال محل سکونت، از آن بلاد به بلاد اهل ايمان است [و در صورتي که] منتقل شدن از آنجا براي او ممکن باشد، بايد براي حفظ دين و ايمان خود و اهل بيت خود به بلاد اهل ايمان مهاجرت کند، وگرنه به خود و اهل خود ظلم نموده، مقصّر خواهد بود.27
در کنار دستور هجرت به بلاد مؤمنين، از اهل ايمان هم ميخواهد، با هم کمال برادري و همدردي را داشته باشند:
چقدر رحمت خداوند شامل حال کساني است که براي رفع اين همه ابتلائات و بلاهايي که براي مسلمانان و اهل ايمان وارد ميشود بيتفاوت نباشند و گريه و تضرع و ابتهال کنند! اگر مسلماني در چين مبتلا شود ابتلاي او ابتلاي ماست و ما بايد خود را مثل او گرفتار بدانيم!28
ايجاد اين همدلي و دلسوزي اثرات بسيار دارد. ايشان در يک تحليل عرفاني روانشناختي، نبود اين علامت بين مؤمنان را مذمت ميکند.
با اينکه اندوه و شادي مؤمن به ديگران سرايت ميکند چرا ما با اين همه بلاها و مصايب که بر اهل ايمان وارد ميگردد بيتفاوت هستيم؟ يا ما ايمان نداريم، يا قلبها قسي شده است! در روايت است که ظهور قائم آل محمّد(ص) "بعد قسوه القلوب؛ پس از قساوت دلها " خواهد بود.29
2. مصونيّتسازي فرهنگي
هجرت از بلاد کفر يک انتقال فيزيکي از مناسبات جاهلي است و هجرتي از غرب جغرافيايي است اما آنچه از بدعتها و بيدينيها که در تمام عالم پراکنده شده و به دار اهل ايمان هم راه يافته است را طور ديگر بايد سدّ کرد تا بتوان به بهبود رابطه ايماني و بندگي و تصحيح رابطه با امام خويش اقدام نمود. حضرت آيتالله العظمي بهجت (ره)در اين باره نيز دو دستور شاخص دارند:
اول، طي طريق سلف: گويا ائمه ما(ع) اين مطلب را اتمام حجت کردهاند، لذا فرمودهاند: براي فرج بسيار دعا کنيد. البته نه اينکه لقلقه زبان باشد. و نيز فرمودهاند "تمسّکوا بالأمر الأوّل؛ به راه و رسم نخست عمل کنيد " يعني در وقايع و رويدادهاي تازه، آنگونه که در گذشته، عمل ميکرديد عمل کنيد.
دوم، احتياط و توقف: ائمه ما به ما ياد دادهاند که به يقينيات عمل کنيم و هر جا يقين نداشتيم توقف و احتياط کنيم.30
ولي از ايشان سؤال شد: از حضرت رسول(ص) درباره آخرالزمان و فتنههاي آن نقل شده که فرمودهاند: تشخيص تکليف در آن زمان مشکل است پس چه بايد کرد؟ پاسخ فرمودند:
اگر به دست آوردن تکليف مشکل باشد، احتياط کردن که مشکل نيست! بايد توقف کرد و احتياط. براي ما اتمام حجت شده است.31
و در جاي ديگر بياني دارند:
پس در فتنههاي آخرالزمان که مانند پارههاي شب تاريک است، شايسته است احتياط و توقف نمودن تا راه حق روشن شود و همگان توان احتياط را دارند و آن سلاح عمده اهل ايمان است. و تنها کسي نجات مييابد که در ايمان خود استوار بوده، براي تعجيل فرج دعا کند و در اعتقاد به تمام عقايد حقّ ملتزم و استوار باشد.32
واضح است نهادينه شدن اين دستور در ميان مؤمنين، از اختلاط فرهنگي با اجانب و به تعبير ايشان از هم جنسي و هم شکلي که زمينهساز تسلط سياسي آنهاست جلوگيري ميکند.
چه بسيار از مشهورات زمانه که مشمول اين اصل ميشود و چه بسيار رفتارها و صناعات و ... که تجنّب يا توقّف در آنها به صلاح ايمان و ولايت شيعيان است.
ايشان به طور کلي در اينگونه امور اجتماعي با نگاهي خاصّ نگريسته، ميگويند:
"ما نبايد در امور اجتماعي به ديگران نگاه کنيم و از اين و آن پيروي کنيم زيرا افراد معصوم نيستند، هر چند بزرگ و بزرگوار باشند، بلکه بايد نگاه کنيم و ببينيم اگر خودمان تنها بوديم و ديگران نبودند، آيا انجام ميداديم يا نه؟ نبايد به ديگران کار داشته باشيم! ما نبايد خود را با اهل سنت قياس کنيم! ما بايد رضا و ميل امام زمان(عج) را در کارها به دست آوريم، چه در مصرف سهم امام(ع) و چه در کارهاي اجتماعي.33
اهميت راهکارهاي اجتماعي براي حفظ از گزند کفار اينقدر زياد است که ايشان گرد هم نشستن شيعه و سنّي براي چاره انديشي را لازم ميداند:
بنابراين آيا حال که همه مسلمانان ـ چه شيعه و چه سني ـ اعتقاداً يا عملاً ـ زعيم ندارند نبايد در کنار هم بنشينند و چارهانديشي کنند؟ آيا نبايد محافظت و مواظبت کنيم؟! آيا نبايد بنشينيم و راه محافظه را پيدا کنيم که چگونه از دست دشمن در امان باشيم تا دين و دنيا و مذهب ما محفوظ بماند؟34
ايشان توسّلات و عزاداريها و زيارات را ظرف الصاق و اتصال به امام و از اينرو مورد تهاجم کفّار معرفي مينمايد:
اين توسّلات، عزاداريها، سوگواريها، زيارت قبور اهل بيت(ع)، علامت آن است که اهل ايمان به آنان اتّصال و الصاق دارند و هنوز از آنان منحرف نشدهاند، لذا کفار و دست نشاندههاي آنان دستور داشتند که بين مسلمانان و قرآن ـ تا چه برسد به مساجد و تکايا و مجالس عزا و روضه خواني ـ جدايي بيندازند، زيرا همه آنها ضد خواستههاي سلاطين جور بودند لذا فرمان تخريب قبور يا تعطيلي مجالس روضهخواني را دادند.35
ب) راهکارهاي فردي
نميتوان کتمان کرد که ديدگاه آيتالله العظمي بهجت بيش از آنکه از ايشان چهره يک مصلح اجتماعي نشان دهد، سيماي يک عالم اخلاق را به نمايش ميگذارد که به حوزه اجتماع، سياست و فرهنگ هم نظر دارد لکن با رويکردي اخلاقي؛ لذا توصيههاي اجتماعي او نيز رنگ و بوي اخلاقي دارد. در راهکارهاي فردي، اين شخصيت با اين رويکرد آشکارتر ميشود.
ايشان مشکل اصلي را در ضعف رابطه مأمومان با امام خويش در حوزه علم و عمل (عقيده و ايمان، و رفتار) ميديد لذا محور دعوت او بر اصلاح خويش بود.
در پاسخ به اين پرسش که: ايشان چگونه ارتباط خود را با اهلبيت، به ويژه صاحبالزمان(عج) تقويت کنيم؟ چنين پاسخ دادهاند:
اطاعت و فرمان برداري از خداوند، بعد از شناخت او، موجب محبتّ به او ميشود و همچنين موجب محبت کساني که خداوند آنها را دوست ميدارد؛ که عبارتند از انبيا و اوصيا که محبوبترين آنها به خداوند حضرت محمدو آل او(ع) ميباشند و نزديکترين آنها به ما صاحبالعصر(عج) ميباشد.36
واضح است عبادات و به خصوص ادعيه و توسلات در تقويت اين رابطه نقشي جدي دارد از اين رو ايشان حتي در قبال فتنه تهاجم آمريکا به افغانستان هم فرمودند:
در اين فتنههاي اخير، مخصوصاً فتنه جنگ آمريکا در افغانستان بايد "اللّهمّ اشغل الظّالمين بالظّالمين... " را زياد خواند. ظالمان به بهانههاي بيهوده و دروغ و به هر بهانهاي ميخواهند مسلمانان را از بين ببرند. بايد به حضرت ولي عصر(ع) توسل کرد و درخواست کرد که اين فتنهها به خود ظالمان برگردد.37
سفارش به دعا و تضرع، به خصوص دعاي فرج يا تثبيت ايمان، زياد در کلمات ايشان به چشم ميخورد. البته نکته قابل توجه در اينباره اين است که، معظمله اولاً توبه را شرط دعا دانسته و ثانياً توبه هر چيز را به حسب حال آن چيز متمايز ميدانند و از اينجا هم نقبي به گناهان اجتماعي زده ميفرمايند:
اصلاح فعلي ما در چيست؟ به بازگشت و توبه از کارهايي که خودمان ميدانيم در داخل يا خارج انجام ميدهيم. در خلوتمان با خدا، در تضرعاتمان و توبهمان، در نمازهايمان و عباداتمان دعاها خصوصاً دعاي شريف "الهي عظم البلاء و برح الخفاء " را بخوانيم و از خدا بخواهيم صاحب کار را برساند، و با او باشيم.38
وظيفه فعلي ما با اين همه ابتلائات و آتشهايي که براي نابودي شيعه در ايران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان و ... افروخته شده، دعا و توسل به حضرت حجت(عج) و توصيه ديگران به دعا است. دعاي خود حضرت را براي حضرت بخوانيم و دعاي تائب کنيم. البته توبه هر چيزي به حسب خود آن چيز است.39
دقيقاً همين نکته که، توبه هر چيز به حسب آن چيز است، از بطن دعا و تضرع، فعاليت و اقدام به جبران را نيز بيرون ميآورد و ديدگاه ايشان را از خانهنشيني صرف و دعا کردن تنها پالايش مينمايد. ايشان در فرازي پس از تأکيد بر همين نکته ميافزايد:
عواقب گناهان اجتماعي که موجب تغييرات در جامعه، اختلال نظام و انحلال آن، يا تحريم حال و ترک واجب، يا مصادره اموال، هتک حرمت، قتل نفوس زکيه، ريختن خون مسلمانان، حکم به ناحق و ... ميشود چگونه خواهد بود؟40
ميبينيد از توبه مناسب حال به گناهان اجتماعياي چون: تغيير جامعه ايماني و اختلال نظام اسلام يا انحلال آن، که نکاتي بسيار حائز اهميت است توجه ميدهد. عدم احتياط و توجه به طريق سلف، گاه موجب ميشود بدعتهايي همهگير و مناسباتي غلط بر مسلمين حاکم شود که توبه و رهايي از آنها شرط پذيرش دعاست و تخلص از آنها بدون فعاليت اجتماعي سودمند و مغاير با آنها ممکن نيست. نکته ديگري که در اينباره در خور توجه است. کميت اين دعاهاست که باز نوعي همکاري و تعاون را طلب مينمايد: "آن حضرت فرمودهاند:براي تعجيل فرج من زياد دعا کنيد.خدا ميداند تعداد اين دعاها بايد چقدر باشد تا مصحلت ظهور فراهم آيد.41
دعاي مقرون به، عمل به واجبات و ترک محرمات است که موجب تثبيت ايمان و تصحيح رابطه با امام ميگردد:
تنها انتظار فرج کافي نيست. تهيّأً بلکه طاعت و بندگي نيز لازم است. مخصوصاً با توجه به قضايايي که پيش از ظهور امام زمان(عج) واقع ميشود به حدي که "ملئت ظلماً و جوراً؛ زمين از ظم و ستم لبريز ميشود. " خدا ميداند که به واسطه ضعف ايمان بر سر افراد چه ميآيد!42
ايشان به رغم آنکه باب لقا و حضور را مسدود ندانسته، حتي رؤيت جسماني امام(ع) را نيز ممکن ميدانند لکن اشتغال به اين وظايف را برتر از تشرّف معرفي ميفرمايند:
لازم نيست انسان در پي اين باشد که به خدمت حضرت وليعصر(ع) تشرف حاصل کند بلکه شايد خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه بهتر از تشرّف باشد. زيرا هر کجا که باشيم آن حضرت ميبيند و ميشنود و عبادت در زمان غيبت افضل از عبادت در زمان حضور است. زيارت هر کدام از ائمه اطهار(ع) مانند زيارت خود حضرت حجت است.43
پينوشتها:
1. رخشاد، محمدحسين، 600 نکته در محضر آيتالله العظمي بهجت، ص 8.
2. همان، ص 1.
3. همان، ص 174.
4. ساعي، سيد مهدي، به سوي محبوب، 55.
5. رخشاد، همان، ص 188.
6. همان، ص 1.
7. همان، ص 210.
8. همان، 104.
9. همان، ص 2.
10. همان، ص 78.
11. همان، ص 247.
12. دلاور، مسعود، فيضي وراي سکوت، ص 30.
13. اميديان، محمدتقي، امام زمان(ع) در کلام آيتالله العظمي بهجت (ره)، ص 56.
14. رخشاد، همان، ص 1.
15. همان، ص 2.
16. همان، ص 173.
17. همان، ص 91.
18. اميديان، همان، ص 37.
19. دلاور، همان، ص 61.
20. همان، ص 61.
21. رخشاد، همان، ص 366.
22. همان، ص 290.
23. همان، ص 305.
24. همان، ص 189.
25. همان.
26. همان، ص 32.
27. همان، ص 120.
28. همان، ص 187.
29. همان، ص 211.
30. همان، ص 23.
31. همان، ص 143.
32. همان، ص 144.
33. همان، ص 101.
34. اميديان، همان، ص 56.
35. رخشاد، همان، ص 363.
36. ساعي، همان، ص 55.
37. دلاور، همان، ص 239.
38. همان، ص 68.
39. رخشاد، همان، نکته ص 290.
40. اميديان، همان، ص 36.
41. رخشاد، همان، ص 118.
42. همان، ص 119.
43. همان، ص 119.
نويسنده:محسن قنبريان
ماهنامه موعود - شماره 80
انتهای پیام