( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: چون نبوت پيامبران گذشته به دوران معين و محدودى اختصاص داشت، دوران معجزه آنان نيز طبعا کوتاه و محدود و تنها براى مردم آن دوران بوده است؛ زيرا براى عده‏اى از مردم آن عصر، با ديدن اين معجزه‏هاى موقت و محدود اتمام حجت مى‏گرديد و براى عده ديگر نيز به وسيله نقل پياپى و متواتر، اذعان و يقين حاصل و حجت خدا بر آنان تمام مى‏شد.

ولى يک شريعت و نبوت جاودانى، بايد داراى يک معجزه و بيّنه جاويد نيز باشد؛ زيرا معجزه اگر محدود و منحصر به يک زمان گردد، گذشتگان و آيندگان نمى‏توانند آن را با چشم خود درک نمايند و اخبار و نقل‏هاى پي در پي نيز در اثر مرور زمان ممکن است از بين برود و يا لااقل در اثر عوامل مختلف، ترديدهايى در آنها به وجود آيد.
در اين صورت براى مردم آينده که اين نشانه‌ها و کارهاي فرابشري را نتوانسته‏اند ببينند، حجت تمام نمى‏گردد.

اين نکته موضوع مهمي را در رابطه با اديان آسماني بيان مي‌دارد. از همين رو مرحوم آيت الله خويي از مراجع بزرگ تقليد شيعيان در قالب مباحثه‌اي علمي با يکي از علماي يهود اين موضوع را به گفتگو مي‌نشيند که دوران دين يهود سپرى شده و دلايل و معجزاتشان تمام شده است ...

ايشان از آن عالم يهودي مي‌پرسد: آيا شريعت تنها براى يهودى‏هاست و يا به تمام مردم و ملت‏ها عموميت دارد؟

اگر اختصاص به ملت يهود داشته باشد، ملت‏هاى ديگر به پيامبر ديگرى نيازمند خواهند بود و آن پيامبر به نظر شما جز پيامبر اسلام چه کسى مى‏تواند باشد؟ اگر شريعت موسى(عليه السلام) همگانى و جهانى است و به تمام بشر و انسان‏ها عموميت دارد، پس به يک دليل هميشگى و گواه زنده‏اى نيازمند خواهد بود. در صورتى که امروز چنين دليل و گواهى در دست نيست؛ زيرا معجزات حضرت موسى (عليه السلام) به عصر خود وى اختصاص داشت و بعد از وى، اثرى از آن باقى نمانده است تا موجب باور و يقين شود و بقا و استمرار آئين يهود را براى هميشه ثابت کند و در تمام اعصار و قرون، گواه حقانيت آن باشد.

اگر بگوييد: گرچه اين معجزات فعلا وجود ندارد، ولى تواتر اخبار و نقل‏هاى فراوان، وجود آن‏ها را روشن و مسلم مى‏سازد، در جواب خواهيم گفت که:

اولا: معجزه، در صورتى مى‏تواند، از راه تواتر ثابت شود که تعداد ناقلانش به حدى برسند که در ميان مردم موجب يقين شود. اما شما نمى‏توانيد چنين تواتري را در اثبات معجزات حضرت موسى (عليه السلام) در هر عصرى و ميان هر ملت و نسلى ثابت کنيد.

ثانيا: اگر تنها نقل معجزات در اثبات يک حقيقت کفايت کند، اين که به معجزات حضرت موسى اختصاص ندارد، شما معجزات حضرت موسى(عليه السلام) را نقل مى‏کنيد، مسيحيان معجزات حضرت عيسى (عليه السلام) را نقل مى‏کنند، مسلمانان نيز معجزات پيامبرشان را. پس چه تفاوتى در ميان اين نقل‏ها هست که گفتار شما در نقل معجزات حضرت موسى(عليه السلام) پذيرفته شود ولى گفتار ديگران نه! اگر تنها نقل معجزات يک پيامبر موجب تصديق آن پيامبر شود، شما چرا نبوت پيامبران ديگر را که معجزات همه آنان نقل شده است، تصديق نمى‏کنيد؟

عالم يهودي در پاسخ گفت: معجزاتى که يهوديان براى حضرت موسى(عليه السلام) نقل مى‏کنند، مسيحيان و مسلمانان نيز آن‏ها را تصديق مى‏نمايند و به صحت آن‏ها اعتراف دارند و اما معجزات پيامبران ديگر، مورد قبول همه نيست. اين است که آن‏ها به دلائل ديگر نيازمندند تا به مرحله اثبات برسند.

 قرآن تنها معجزه جاودان و هميشگى است که صحت تمام کتب آسمانى پيشين را امضا و به صدق و پاکى تمام پيامبران گذشته شهادت مى‏دهد و به آنان ارج مى‏نهد.

آيت الله خويي فرمود: آرى، درست است که مسيحيان و مسلمانان نيز معجزات حضرت موسى(عليه السلام) را قبول دارند، ولى نه از راه تواتر و نقل‏هاى يهوديان. بلکه به علت اين که پيامبرانشان از آن معجزات خبر داده‏اند. مسيحيان و مسلمانان، معجزات حضرت موسى (عليه السلام) را به وسيله پيامبرانشان مى‏شناسند و اگر نبوت آنان را نپذيرند، راهى به درستي معجزات حضرت موسى نخواهند داشت تا او را به پيامبرى قبول کنند.

اين اشکال تنها به دين يهود اختصاص ندارد؛ بلکه به تمام اديان گذشته هم متوجه است و تنها دين اسلام است که معجزه آن جاودان و در تمام قرون و اعصار زنده و در ميان تمام ملت‏ها و نسل‏ها جريان دارد و تا روز رستاخيز با جهانيان سخن مى‏گويد و آنان را به سوى حق دعوت مى‏کند.

ما از راه اين معجزه جاودان و جارى که همان قرآن است، اسلام را مى‏شناسيم و آن را تصديق مى‏کنيم، اسلام را که شناختيم و پذيرفتيم، از تصديق تمام پيامبران گذشته نيز ناگزيريم؛ زيرا که قرآن و پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) آنان را امضا و تأييد کرده است.

کوتاه سخن اين که قرآن تنها معجزه جاودان و هميشگى است که صحت تمام کتب آسمانى پيشين را امضا و به صدق و پاکى تمام پيامبران گذشته شهادت مى‏دهد و به آنان ارج مى‏نهد.

 

(برگرفته از کتاب "البيان فى تفسير القرآن‏"(1)، تأليف: آيت الله العظمي خويي (با اندکي تغييرات

تنظيم: شکوري_گروه دين و انديشه تبيان

1. متن فوق، از ترجمه فارسي کتاب "البيان فى تفسير القرآن" که با نام "بيان در علوم و مسائل کلى قرآن"‏ توسط آقايان محمد صادق نجمي و هاشم هاشم زاده هريسي ترجمه و نشر گرديده، اقتباس شده است.

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر