( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: اعتبار اربعين امام حسين‌(ع‌) از قديم الايام ميان شيعيان و در تقويم تاريخي ‌وفاداران به امام حسين شناخته شده بوده است‌. کتاب مصباح المتهجد شيخ طوسي که حاصل گزينش دقيق و انتخاب معقول شيخ طوسي از روايات‌فراوان درباره تقويم مورد نظر شيعه درژباره ايام سوگ و شادي و دعا و روزه وعبادت است‌، ذيل ماه «صفر» مي‌نويسد: نخستين روز اين ماه (از سال 121)، روز کشته شدن زيد بن علي بن الحسين است‌.

روز سوم اين ماه از سال 64روزي است که مسلم بن عقبه پرده کعبه را آتش زد و به ديوارهاي آن سنگ‌پرتاب نمود، در حالي که به نمايندگي از يزيد با عبدالله بن زبير در نبرد بود.

روز 20 صفر ـ يعني اربعين ـ زماني است که حرم امام حسين‌(ع‌) يعني کاروان ‌اسرا، از شام به مدينه مراجعت کردند. و روزي است که جابر بن عبدالله بن ‌حرام انصاري‌، صحابي رسول خدا (ص‌)، از مدينه به کربلا رسيد تا به زيارت ‌قبر امام حسين‌(ع‌) بشتابد و او نخستين کسي است از مردمان که قبر آن ‌حضرت را زيارت کرد. ‏

اعمال روز اربعين ‏

در اين روز زيارت امام حسين‌(ع‌) مستحب است و اين زيارت‌، همانا خواندن زيارت اربعين است که از امام عسکري‌(ع‌) روايت ‌شده که فرمود: علامات مؤمن پنج تاست‌: خواندن 51 رکعت نماز در شبانه‌روز ـ نمازهاي واجب و نافله و نماز و شب ـ به دست کردن انگشتري دردست راست‌، برآمدن پيشاني از سجده‌، و بلند خواندن بسم‌الله الرحمن ‌الرحيم در نماز.

شيخ طوسي سپس متن زيارت اربعين را با سند به نقل از حضرت صادق عليه ‌السلام آورده است‌: السلام علي ولي‌الله و حبيبه‌، السلام علي خليل‌الله و نجيبه‌، السلام علي صفي‌الله و ابن صفيه‌...

اين مطلبي است که شيخ طوسي‌، عالم فرهيخته و معتبر و معقول شيعه در قرن ‌پنجم درباره اربعين آورده است‌. طبعاً بر اساس اعتباري که اين روز ميان ‌شيعيان داشته است‌، از همان آغاز که تاريخش معلوم نيست‌، شيعيان به حرمت ‌آن‌، زيارت اربعين مي‌خوانده‌اند و اگر مي‌‌توانسته‌اند مانند جابر بر مزار امام ‌حسين‌(ع‌) گرد آمده و آن امام را زيارت مي‌کردند. اين سنت تا به امروز درعراق با قوت برپاست ‌و شاهديم که ميليون‌ها شيعه عراقي و غير عراقي در اين روز بر مزار امام حسين (ع) جمع مي‌شوند.‏

چند نکته راجع به اربعين

‏1ــ عدد چهل‌

نخستين مسأله‌اي که در ارتباط با «اربعين‌» جلب توجه مي‌کند، تعبير اربعين ‌در متون ديني است‌. ابتدا بايد نکته‌اي را به عنوان مقدمه يادآور شويم‌:

اصولا بايد توجه داشت که در نگرش صحيح ديني‌، اعداد نقش خاصي به‌ لحاظ عدد بودن‌، در القاي معنا و منظوري خاص ندارند؛ به اين صورت که‌ کسي نمي‌‌تواند به صرف اين که در فلان مورد يا موارد، عدد هفت يا دوازده ياچهل يا هفتاد به کار رفته‌، استنباط و استنتاج خاصي داشته باشد. اين يادآوري‌، از آن روست که برخي از فرقه‌هاي مذهبي‌، بويژه آنها که تمايلات‌ «باطني‌گري‌» داشته يا دارند و گاه و بيگاه خود را به شيعه نيز منسوب مي‌‌کرده‌اند، و نيز برخي از شبه فيلسوفان متأثر از انديشه‌هاي انحرافي و باطني ‌و اسماعيلي‌، مروج چنين انديشه‌اي درباره اعداد يا نوع حروف بوده و هستند.

در واقع‌، بسياري از اعدادي که در نقل‌هاي ديني آمده‌، مي‌‌تواند بر اساس يک‌محاسبه الهي باشد، اما اين که اين عدد در موارد ديگري هم کاربرد دارد و بدون يک مستند ديني مي‌توان از آن در ساير موارد استفاده کرد، قابل قبول نيست‌. به‌عنوان نمونه‌، در دهها مورد در کتابهاي دعا، عدد صد به کار رفته که فلان ذکر را صد مرتبه بگوييد، اما اين دليل بر تقدس عدد صد به عنوان صد نمي‌شود. همينطور ساير عددها. البته ناخواسته براي مردم عادي‌، برخي از اين اعداد طي‌ روزگاران‌، صورت تقدس به خود گرفته و گاه سوء استفاده‌هايي هم از آن‌ها مي‌شود. تنها چيزي که درباره برخي از اين اعداد مي‌شود گفت آن است که آن اعداد معين نشانه کثرت ‌است‌. به عنوان مثال‌، درباره هفت چنين اظهار نظري شده است‌. بيش از اين ‌هر چه گفته شود، نمي‌‌توان به عنوان يک استدلال به آن نظر کرد. مرحوم اربلي‌، از علماي بزرگ اماميه‌، در کتاب «کشف الغمه في معرفة الائمة» ‌در برابر کساني که به تقدس عدد دوازده و بروج دوازده ‌گانه براي اثبات امامت‌ائمه اطهار(ع) استناد کرده‌اند، اظهار مي‌دارد که اين مسأله نمي‌تواند چيزي را ثابت کند؛ چرا که اگر چنين باشد، اسماعيليان يا هفت امامي‌ها، مي‌توانند دهها شاهد ـ مثل هفت آسمان ـ ارائه دهند که عدد هفت مقدس است‌، کما اين که اين کار را کرده‌اند.

عدد «اربعين‌» در متون ديني‌

يکي از تعبيرهاي رايج عددي‌، تعبير اربعين است که در بسياري از موارد به کار رفته است‌. يک نمونه آن که سن‌ّ رسول خدا (ص‌) در زمان مبعوث شدن‌، چهل بوده است‌. گفته شده که عدد چهل در سن انسانها، نشانه بلوغ و رشد فکري است‌. گفتني است که برخي از انبياء در سنين کودکي به نبوّت رسيده‌اند.

از ابن عباس (گويا به نقل از پيامبرــ ص ــ ) نقل شده که اگر کسي چهل ساله شد و خيرش بر شرش غلبه نکرد، آماده رفتن به جهنم باشد. در نقلي آمده است ‌که‌ مردمان طالب دنيايند تا چهل سالشان شود. پس از آن در پي آخرت خواهند رفت‌. (مجموعه ورام‌، ص 35)

در قرآن آمده است «ميقات‌» موسي با پروردگارش در طي چهل روز حاصل‌شده است‌. در نقل است که‌ حضرت آدم چهل شبانه روز بر روي کوه صفا در حال سجده بود. (مستدرک وسائل ج 9، ص 329) در باره بني اسرائيل هم آمده که‌ براي استجابت دعاي خود چهل شبانه روز ناله و ضجّه مي‌‌کردند. (مستدرک ج 5،ص 239) در نقلي آمده است که اگر کسي چهل روز خالص براي خدا باشد، خداوند او را در دنيا زاهد کرده و راه و چاه زندگي را به او مي‌‌آموزد و حکمت ‌را در قلب و زبانش جاري مي‌کند.‏

‏ بدين مضمون روايات فراواني وجود دارد. چله نشيني صوفيان هم درست يا غلط‌، از همين بابت بوده است‌. علامه مجلسي در کتاب بحار الانوار در اين باره که برگرفتن چهل نشيني از حديث مزبور نادرست است‌، به تفصيل سخن گفته است‌.

اعتبار حفظ چهل حديث که در روايات ‌فراوان ديگر آمده‌، سبب تأليف صدها اثر با عنوان اربعين در انتخاب چهل ‌حديث و شرح و بسط آنها شده است‌. در اين نقل‌ها آمده است که اگر کسي از امّت من‌ چهل حديث حفظ کند که در امر دينش از آنها بهره برد، خداوند در روز قيامت او را فقيه و عالم محشور خواهد کرد. در نقل ديگري آمده است که ‌اميرمؤمنان‌(ع‌) فرمودند: اگر چهل مرد با من بيعت مي‌کردند، در برابر دشمنانم مي‌ايستادم‌. (الاحتجاج‌، ص 84 )‏

مرحوم کفعمي نوشته است‌: زمين از يک ‌قطب‌، چهار نفر از اوتاد و چهل نفر از ابدال و هفتاد نفر نجيب‌، هيچگاه خالي‌نمي‌شود. (بحار، ج 53، ص 200)

درباره نطفه هم تصور براين بوده که بعد از چهل‌ روز عَلَقه مي‌شود. همين عدد در تحولات بعدي علقه به مُضْغه تا تولد درنقل‌هاي کهن به کار رفته است‌، گويي که عدد چهل مبدأ يک تحول دانسته شده‌است‌.

در روايت است که کسي که شرابخواري کند، نمازش تا چهل روز قبول‌ نمي‌شود. و نيز در روايت است که کسي که چهل روز گوشت نخورد، خلقش ‌تند مي‌شود. نيز در روايت است که کسي که چهل روز طعام حلال بخورد، خداوند قبلش را نوراني مي‌کند. نيز رسول خدا(ص) فرمود: کسي که لقمه حرامي‌بخورد، تا چهل روز دعايش مستجاب نمي‌شود. (مستدرک وسائل‌، ج 5، ص 217)

اينها نمونه‌اي از نقل‌هايي بود که عدد اربعين در آنها به کار رفته است‌.



‏2ــ اربعين امام حسين (ع‌)

بايد ديد در کهن‌ترين متون مذهبي ما، از «اربعين‌» چگونه ياد شده است‌. به عبارت ‌ديگر دليل برزگداشت اربعين چيست‌؟ چنان که در آغاز گذشت‌، مهمترين نکته درباره اربعين‌، روايت امام عسکري‌(ع‌) است‌.

اين حديث تنها مدرک معتبري است که جداي از خود زيارت اربعين که درمنابع دعايي آمده‌، به اربعين امام حسين‌(ع‌) و بزرگداشت آن روز تصريح کرده ‌است‌. اما اين که منشأ اربعين چيست‌، بايد گفت‌، در منابع به اين روز به دو اعتبار نگريسته شده است‌:‏

نخست،روزي که اسراي کربلا از شام به مدينه مراجعت کردند.

دوم،روزي که جابر بن عبدالله انصاري‌، صحابي پيامبر خدا (ص‌) از مدينه به ‌کربلا وارد شد تا قبر حضرت اباعبدالله الحسين‌(ع‌) را زيارت کند.‏

‏ شيخ مفيد (م 413) در«مسار الشيعه» که در ايام مواليد و وفيات ائمه اطهار عليهم السلام است‌، اشاره به روز اربعين‌کرده و نوشته است‌: اين روزي است که حرم امام حسين (ع‌)، از شام به سوي مدينه مراجعت کردند. نيز روزي است که جابر بن عبدالله براي زيارت امام ‌حسين‌(ع‌) وارد کربلا شد.

کهن‌ترين کتاب دعايي مفصل موجود، کتاب «مصباح المتهجّد» شيخ طوسي از شاگردان شيخ مفيد است که ايشان هم همين مطلب را آورده است‌. شيخ ‌طوسي پس از ياد از اين که روز نخست ماه صفر روز شهادت زيد بن علي بن‌الحسين‌(ع‌) و روز سوم ماه صفر، روز آتش زدن کعبه توسط سپاه شام در سال‌هجري است‌، مي‌نويسد: بيستم ماه صفر (چهل روز پس از حادثه کربلا) روزي است که حرم سيد ما اباعبدالله الحسين از شام به مدينه مراجعت کرد ونيز روزي است که جابر بن عبدالله انصاري‌، صحابي رسول خدا (ص‌)

ازمدينه وارد کربلا شد تا قبر حضرت را زيارت کند. او نخستين کس از مردمان بود که امام حسين‌(ع‌) را زيارت کرد. در چنين روزي زيارت آن حضرت‌مستحب است و آن زيارت اربعين است‌. (مصباح المتهجد، ص 787) در همانجا آمده است که وقت خواندن زيارت اربعين‌، هنگامي است که روز بالا آمده ‌است‌.

در کتاب «نزهة الزاهد» هم که در قرن ششم هجري تأليف شده‌، آمده‌: در بيستم ‌اين ماه بود که حرم محترم حسين از شام به مدينه آمدند. (نزهة‌الزاهد، ص 241) همين طور در ترجمه فارسي فتوح ابن اعثم (الفتوح ابن اعثم‌، تصحيح مجد طباطبائي‌، ص‌) و کتاب مصباح کفعمي که از متون دعايي بسيار مهم قرن نهم هجري است‌اين مطلب آمده است‌. برخي استظهار کرده‌اند که عبارت شيخ مفيد و شيخ‌طوسي‌، بر آن است که روز اربعين‌، روزي است که اسرا از شام به مقصد مدينه ‌خارج شدند نه آن که در آن روز به مدينه رسيدند. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 154) به هر روي‌، زيارت اربعين از زيارت‌هاي مورد وثوق امام حسين‌(ع‌) است که ازلحاظ معنا و مفهوم قابل توجه است‌.



‏‏3ــ بازگشت اسيران به مدينه يا کربلا

اشاره کرديم که شيخ طوسي‌، بيستم صفر يا اربعين را، زمان بازگشت اسراي ‌کربلا از شام به مدينه دانسته است‌. بايد افزود که نقلي ديگر، اربعين را بازگشت اسرا از شام را به «کربلا» تعيين کرده است‌. تا اينجا، از لحاظ منابع کهن‌، بايد گفت اعتبار سخن نخست بيش از سخن دوم است‌. با اين حال‌، علامه مجلسي پس از نقل هر دو اينها، اظهار مي‌دارد: احتمال صحت هر دوي اينها (به لحاظ زماني‌) بعيد مي‌نمايد. (بحار، ج 101، ص 334 ـ 335) ايشان اين ‌ترديد را در کتاب دعايي خود «زاد المعاد» هم عنوان کرده است‌. با اين حال‌، درمتون بالنسبه قديمي‌، مانند «لهوف» و «مثيرالاحزان» آمده است که اربعين‌، مربوط ‌به زمان بازگشت اسرا، از شام به کربلاست‌. اسيران‌، از راهنمايان خواستند تا آنها را از کربلا عبور دهند.

بايد توجه داشت که اين دو کتاب‌، در عين حال که مطالب مفيدي دارند، ازجهاتي‌، اخبار ضعيف و داستاني هم دارند که براي شناخت آنها بايد با متون ‌کهن‌تر مقايسه شده و اخبار آنها ارزيابي شود. اين نکته را هم بايد افزود که ‌منابعي که پس از لهوف‌، به نقل از آن کتاب اين خبر را نقل کرده‌اند، نبايد به‌عنوان يک منبع مستند و مستقل‌ ياد شوند. کتابهايي مانند «حبيب السير» که به ‌نقل از آن منابع خبر بازگشت اسرا را به کربلا آورده‌اند، (نفس المهموم ترجمه شعراني‌، ص 269) نمي‌توانند مورد استناد قرار گيرند.

در اينجا مناسب است دو نقل را در باره تاريخ ورود اسرا به دمشق ياد کنيم‌. نخست نقل ابوريحان بيروني است که نوشته است‌: در نخستين روز ماه صفر، أدخل رأس الحسين عليه السلام مدينة دمشق‌، فوضعه يزيد لعنه‌الله بين يديه‌و نقر ثناياه بقضيب کان في يده و هو يقول‌:

لست من خندف ان لم أنتقم‌

من بني أحمد، ما کان فَعَل‌

ليْت‌َ أشياخي ببدرٍ شهدوا

جَزَع الخزرج من وقع الاسل‌

فأهلّوا و استهلّوا فرحا

ثم قالوا: يا يزيد لاتشل‌

قد قتلنا القرن من أشياخهم‌

و عدلناه ببدر، فاعتدل ‏

‏ (الاثار الباقيه‌، ص 422)‏

وي روز اول ماه صفر را روزي مي‌داند که سر امام حسين عليه السلام را وارد دمشق کرده و يزيد هم در حالي که اشعار ابن زبعري را مي‌خواند و بيتي هم بر آن افزوده بود، با چوبي که در دست داشت بر لبان امام حسين (ع) مي‌زد.

دوم سخن عماد الدين طبري (م حوالي 700) در «کامل بهائي» است که رسيدن اسرا به دمشق را در16 ربيع الاول دانسته ـ يعني 66 روز پس از عاشورا ـ مي‌داند که طبيعي‌تر مي‌نمايد.



‏4ــ ميرزا حسين نوري و اربعين‌

علامه ميرزا حسين نوري از علماي برجسته شيعه‌، و صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در کتاب «لؤلؤ و مرجان در آداب اهل منبر» به نقد و ارزيابي برخي از روضه‌ها و نقل‌هايي پرداخته که به مرور در جامعه شيعه رواج يافته و به نظر وي ‌از اساس‌، نادرست بوده است‌. ظاهراً وي در دوره اخير نخستين کسي است که به نقد اين روايت پرداخته و دلايل متعددي در نادرستي آن اقامه کرده است.

ايشان اين عبارت سيد بن طاوس در لهوف را نقل کرده‌است که اسرا در بازگشت از شام‌، از راهنماي خود خواستند تا آنها را به کربلا ببرد؛ و سپس به نقد آن پرداخته است‌. (لؤلؤ و مرجان‌، ص 152)

داستان از اين قرار است که سيد بن طاوس در «لهوف» خبر بازگشت اسراء را به‌کربلا در اربعين نقل کرده است‌. در آنجا منبع اين خبر نقل نشده و گفته مي‌شود که وي در اين کتاب مشهورات ميان شيعه را که در مجالس سوگواري بوده‌، درآن مطرح کرده است‌.

اما همين سيد بن طاوس در «اقبال الاعمال» با اشاره به اين که شيخ طوسي در مصباح‌ مي‌‌گويد اسرا روز اربعين از شام به سوي مدينه حرکت کردند و خبر نقل شده ‌در غير آن که بازگشت آنان را در اربعين به کربلا دانسته‌اند، در هر دو موردترديد مي‌کند. ترديد او از اين ناحيه است که ابن زياد مدتي اسراء را در کوفه ‌نگه داشت. با توجه به اين مطلب و زماني که در اين نگه داشته صرف شده و زماني که در مسير رفت به شام و اقامت يک ماهه در آنجا و بازگشت مورد نياز است‌، بعيد است که آنان در اربعين به ‌مدينه يا کربلا رسيده باشند. ابن طاوس مي‌گويد: اين که اجازه بازگشت به کربلا به آنها داده باشد، ممکن است‌، اما نمي‌توانسته در اربعين باشد. در خبر مربوط به‌بازگشت آنان به کربلا گفته شده است که همزمان با ورود جابر به کربلا بوده و با او برخورد کرده‌اند. ابن طاوس در اين که جابر هم روز اربعين به کربلا رسيده باشد، ترديد مي‌کند. (اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101).

اين ممکن است که ابن طاوس لهوف را در جواني و اقبال را در دوران بلوغ فکري تأليف کرده باشد. در عين حال ممکن است دليل آن اين باشد که آن کتاب را براي محافل روضه خواني و اين اثر را به عنوان يک اثر علمي نوشته باشد. دليلي ندارد که ما ترديد‌هاي او را در آمدن جابر به کربلا در روز اربعين بپذيريم. به نظر مي‌رسد منطقي‌ترين چيزي که براي اعتبار اربعين در دست است،همين زيارت جابر در نخستين اربعين به عنوان اولين زاير است.

اما درباره اعتبار اربعين به بازگشت اسرا به کربلا، توجه به اين نکته هم اهميت دارد که شيخ مفيد در کتاب مهم خود در باب زندگي امامان و در بخش خاص به امام حسين (ع) از کتاب «ارشاد» در خبر بازگشت اسرا، اصلا اشاره‌اي به اين که‌اسرا به عراق بازگشتند ندارد. همين طور ابومخنف راوي مهم شيعه هم‌اشاره‌اي در مقتل الحسين خود به اين مطلب ندارد. در منابع کهن تاريخ کربلاهم مانند انساب الاشراف‌، اخبارالطوال‌، و طبقات الکبري اثري از اين خبرديده نمي‌شود.

روشن است که حذف عمدي آن معنا ندارد؛ زيرا براي چنين‌حذف و تحريفي‌، دليلي وجود ندارد.

خبر زيارت جابر، درکتاب بشارة المصطفي آمده‌، اما به ملاقات وي با اسرا اشاره نشده است‌.

مرحوم حاج شيخ عباس قمي هم‌، به تبع استاد خود نوري‌، داستان آمدن‌اسراي کربلا را در اربعين از شام به کربلا نادرست دانسته است‌. (منتهي الامال‌، ج 1،صص 817 ـ 818)

در دهه‌هاي اخير مرحوم محمد ابراهيم آيتي هم در کتاب‌بررسي تاريخ عاشورا بازگشت اسرا را به کربلا انکار کرده است‌. (بررسي تاريخ‌عاشورا، صص 148 ـ 149) همين طور آقاي مطهري که متأثر از مرحوم آيتي است. اما اين جماعت يک مخالف جدي دارند که شهيد قاضي طباطبايي است.



‏5ــ شهيد قاضي طباطبايي و اربعين‌

شهيد محراب مرحوم حاج سيد محمدعلي قاضي طباطبائي( رحمة‌الله عليه)‌، کتاب‌ مفصلي با نام «تحقيق درباره اولين اربعين حضرت سيد الشهداء» درباره اربعين ‌نوشت‌ که اخيراً هم به شکل تازه و زيبايي چاپ شده است.

هدف ايشان از نگارش اين اثر آن بود تا ثابت کند که آمدن اسراي از شام‌ به کربلا در نخستين اربعين‌، بعيد نيست‌. اين کتاب که ضمن نهصد صفحه‌چاپ شده‌، مشتمل بر تحقيقات حاشيه‌اي فراواني در باره کربلاست که بسيارمفيد و جالب است‌. اما به نظر مي‌رسد در اثبات نکته مورد نظر با همه زحمتي که مؤلف محترم کشيده، چندان موفّق‌نبوده است‌.

ايشان در باره اين اشکال که امکان ندارد اسرا ظرف چهل روز از کربلا به کوفه‌، از آنجا به شام و سپس از شام به کربلا بازگشته باشند، هفده نمونه از مسافرت‌ها ومسيرها و زمانهايي که براي اين راه در تاريخ آمده را به تفصيل نقل کرده‌اند. دراين نمونه‌ها آمده است که مسير کوفه تا شام و به عکس از يک هفته تا ده دوازده ‌روز طي مي‌شده و بنابر اين‌ ممکن است که در يک چهل روز، چنين مسيررفت و برگشتي طي شده باشد. اگر اين سخن بيروني هم درست باشد که سر امام حسين‌(ع‌) روز اول صفر وارد دمشق شده‌، مي‌توان اظهار کرد که بيست ‌روز بعد، اسرا مي‌توانستند در کربلا باشند.

بايد به اجمال گفت‌: بر فرض که طي اين مسير براي يک کاروان‌، در چنين زمان ‌کوتاهي‌، با آن همه زن و بچه ممکن باشد، بايد توجه داشت که آيا اصل اين ‌خبر در کتابهاي معتبر تاريخ آمده است يانه‌. تا آنجا که مي‌دانيم‌، نقل اين خبر در منابع ‌تاريخي‌، از قرن هفتم به آن سوي تجاوز نمي‌کند. به علاوه‌، علماي بزرگ شيعه‌، مانند شيخ مفيد و شيخ طوسي‌، نه تنها به آن اشاره نکرده‌اند، بلکه به عکس‌ِ آن تصريح کرده و نوشته‌اند: روز اربعين روزي است که حرم امام حسين‌(ع‌) وارد مدينه شده يا از شام به سوي مدينه خارج شده است‌.

آنچه مي‌‌ماند اين است که نخستين زيارت امام حسين‌(ع‌) در نخستين اربعين، توسط جابر بن عبدالله انصاري صورت گرفته است و از آن پس ائمه اطهار (عليهم السلام) که از هر فرصتي براي رواج زيارت امام حسين‌(ع‌) بهره مي‌گرفتند، آن‌روز را که نخستين زيارت در آن انجام شده‌، به عنوان روزي که زيارت امام‌حسين‌(ع‌) در آن مستحب است‌، اعلام فرمودند.

متن زيارت اربعين هم از سوي حضرت صادق(ع) انشاء شده و با داشتن آن مضامين عالي‌، شيعيان را از زيارت‌ آن حضرت در اين روز برخوردار مي‌کند.

اهميت خواندن زيارت اربعين تاجايي است که از علائم شيعه دانسته شده است‌. درست آن گونه که بلند خواندن بسم‌الله در نماز و خواندن پنجاه و يک رکعت نماز در شبانه روز درروايات بي شماري‌، از علائم شيعه بودن عنوان شده است‌.

زيارت اربعين در «مصباح المتهجد» شيخ طوسي و نيز «تهذيب الاحکام» وي به نقل ازصفوان بن مهران جمال آمده است‌. وي گفت که مولايم صادق‌(ع‌) فرمود: زيارت اربعين که بايد وقت برآمدن روز خوانده شود چنين است..... (مصباح المتهجد، ص 788، تهذيب الاحکام‌،

ج 6،ص 113، اقبال الاعمال‌، ج 3، ص 101، مزار مشهدي‌، ص 514 (تحقيق قيومي‌)، مزار شهيد اول (تحقيق‌مدرسة الامام المهدي‌، قم 1410)، ص 185 ـ 186).

اين زيارت‌، به جهاتي مشابه برخي از زيارات ديگر است‌، اما از آن روي که‌مشتمل بر برخي از تعابير جالب در زمينه هدف امام حسين از اين قيام است‌، داراي اهميت ويژه مي‌باشد. در بخشي از اين زيارت در باره هدف امام حسين‌(ع‌) از اين نهضت آمده است‌:«... و بذل مهجته فيک ليستنقذ عبادک من الجهالة ‌و حيرة الضلالة‌... و قد توازر عليه من غرّته الدنيا و باع حظّه بالارذل الادني‌».

خدايا، امام حسين‌(ع‌) همه چيزش را براي نجات بندگانت از نابخردي وسرگشتگي و ضلالت در راه تو داده، در حالي که مشتي فريب خورده که انسانيت ‌خود را به دنياي پست فروخته‌اند بر ضد وي شوريده آن حضرت را به‌شهادت رساندند.



دو نکته کوتاه:‏

نخست آن که برخي از رواياتي که در باب زيارت امام حسين‌(ع‌) در کتاب کامل الزيارات ‌ابن قولويه آمده‌، گريه چهل روزه آسمان و زمين و خورشيد و ملائکه را بر امام‌حسين‌(ع‌) يادآور شده است‌. (اربعين شهيد قاضي‌، ص 386)

دوم اين که« ابن طاوس » يک اشکال تاريخي هم نسبت به اربعين بودن روز بيستم صفر مطرح کرده و آن اين که اگر امام حسين‌(ع‌) روز دهم محرم به شهادت رسيده‌ باشد، اربعين آن حضرت نوزدهم صفر مي‌شود نه بيستم‌. در پاسخ گفته شده ‌است، به احتمال، ماه محرمي که در دهم آن امام حسين‌(ع‌) به شهادت رسيده‌، بيست و نه روز بوده است‌. اگر ماه کامل بوده‌، بايد گفت که روز شهادت را به ‌شمارش نياورده ‌اند. (بحار الانوار، ج 98، ص 335).

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر