( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:
عرفان و درمان
در میان مکاتب معنوی جدید پاره‌ای هستند که ادعای درمان دارند. البته همگی خود را به عنوان عرفان مطرح نکرده‌اند، ولی خود را به عنوان مرامی معنوی معرفی می‌کنند. بعضی از مکاتب معنویت‌گرا در ایران که خود را با آرم درمان به مخاطب شناسانده‌اند، از این قبیل هستند. تعدادی از این مکاتب روان شناسی، بعضی دیگر انرژیایی و بعضی هم رسما به نام طب مشهور شده‌اند.
 
ویکتور فرانکل
«ویکتور فرانکل»[1] که یهودی زاده‏ای فقیر و به گفتۀ خودش بازمانده از کشتار یهودیان توسط نازی‌ها در آلمان بود، با تأکید بر اهمیت معناخواهی در وجود انسان، نظام درمانی مشهور خود به نام «لوگوتراپی»[2] را بنیان نهاد. وی که متخصص اعصاب و روان و پزشکی صاحب آوازه است، برای درمان تأکید زیادی بر «ارادۀ معطوف به معنا» دارد؛ از همین جاست که مکتب فرانکل از فضای روان شناسی موجود به سوی معنویت خواهی سوق پیدا می‌کند.
«به نظر من انسان قادرست و می‌تواند به خاطر ایده‌ها و ارزش‌هایش زندگی کند و یا در این راه جان ببازد!»[3]
 
وی دربارۀ واژه لوگوتراپی می‌گوید:
واژه نئوژنیک در اصل اصطلاحی مشتق از روانشناسی نیست؛ بلکه از کلمه «Noos» یونانی به معنی اندیشه، ریشه گرفته و یکی از اصطلاحات ویژه لوگوتراپی است. این واژه به چیزی اطلاق می‌شود که با وجود روحانی فرد مربوط است. باید توجه داشت که در لوگوتراپی کلمه «روحانی» با معنای اخص آن در مذهب تفاوت دارد و به بُعد ویژه‌ای از انسان اطلاق می‌شود.[4]
 
لوگوتراپی روش درمان برای کسانی است که زندگی‌شان بدون معناست و بیش از آن که یک تئوری و نظریه باشد یک فن و تکنیک عملی است. از نگاه فرانکل کسی که معنا و غایت معنوی ندارد، یک روان نژند است.[5] وی این نوع کمبود را اندیشه‌ای خواند تا نشان دهد با روان نژندی متداول در روان‌شناسی که ناشی از کشمکش‌های روانی فرد است، متفاوت می‌باشد. وی ارادۀ معطوف به معنا را چنان قدرتمند و مؤثر می‌داند که تمام انگیزش‌های انسانی دیگر را تحت‌الشعاع آن می‌بیند.
 
ریکی و شاخه‌های همسو
انرژی‏درمانی اگرچه یک مهارت است و هم از لحاظِ روشی و هم از منظر جهان بینی، به هیچ یک از مکاتب و ادیان تعلق ندارد، اما امروزه به شکل معنویت و عرفان دنبال شده و به پرتوجویان انرژی، بشارت معنویت و سلوک روحی داده می‌شود و حتی مناسک دینی و اعمال فقهی مانند اجزاء وضو با نگاه انرژیایی تحلیل شده و رمزگشایی می‌شوند[6]. گذشته از این که پاره‌ای از انرژی درمان‌گرها بساط عرفان و معنا پهن کرده و در میان شاگردان خویش به عنوان مراد مطرح‌اند.
کتاب انرژی‏درمانی با این جملات آغاز شده است: «این کتاب اساسا با شفای ماوراء علوم مکشوفه سر و کار دارد و بیش از همه چیز به چرایی و چگونگی آن می‌پردازد. رویکرد ما در این کتاب ساده و کاربردی و در عین حال معنوی است.»[7]
در جای دیگر آمده است: «اگر انرژی خام با کیفیت خوب و به میزان کافی در دسترس قرار گیرد، تجربیات عمیق روحانی به بار خواهند آمد... چاکراهای بالا مربوط به تجربیات معنوی هستند.» (همان، ص 251)
در «ریکى» هم ادّعا مى‏شود که انسان مى‏تواند در فرایندی معنوی با راه­کار هم‌سویى، مقدار زیادى انرژى کیهان را دریافت کرده، آن را از خود عبور دهد؛ یعنى با باز شدن مرکز انرژى(چاکرا) در فرد، بدون این‌که تخلیۀ انرژى صورت گیرد، مقدار مناسب انرژى به فرد نیازمند منتقل مى‏شود و بدین وسیله شفا و بهبودى و تجربه‏ای روحی حاصل می‌شود.[8] در ریکی گفته می‏شود: ریکی می‏تواند شما را به سفری روحانی همراه با مکاشفات خاص خود رهنمون سازد.[9]
در جای دیگر ادعا شده: ریکی اغلب نه تنها به عنوان روشی درمانی و مکمل، بلکه به عنوان سیر و سفری روحانی، یا یک نوع شیوه زندگی مورد قبول است.[10]
امروزه فنون درمان‌گرا هم چون انرژی‏درمانی، ریکی، چاکراتراپی، مغناطیس درمانی، سنگ درمانی و موارد متعددى از این قبیل، به صورتى توضیح و تفسیر مى‏شوند که گویا مى‏توانند انسان را از دین و شریعت بى‏نیاز کنند؛ یعنى با رنگ و لعاب عرفان و معنویّت، به تشنگان معرفت عرضه مى‏شوند.
 
طب آیورودا
«آیین آیورودا» به عقیدۀ پیروانش مجموعه‌ای از آگاهی‏باطنی در عرصۀ درمان است که دانشمندان و سالکان هندی در طول سالیان سال به تدریج از طریق مراقبه فکری و درون‌نگری کشف کرده‌اند. طب آیورودا که از نظر گرایش‌های باطن گرایانه، به خواهر یوگا لقب یافته، نوعی طب کُل نگر و کلیّت گرا است.
پیروان این روشِ پزشکی در یک اصل اتفاق نظر دارند که اساس موجودیت انسان نوعی انرژی کیهانی بوده که به دلیل هوشمندی و برخورداری از شعور درونی قادر است ضمن تحول درونی و باطنی، انسان را به شفا و بهبودی برساند. از این روست که به این شعور همگانی، آگاهی کیهانی نیز گفته می‌شود.
بزرگان دانش آیوردوا معتقدند که این دانش از کتب مقدس «وداها» برخاسته که منبعی نسخ ناشدنی است[11]؛ چرا که بر روحانیون هند الهام شده است. آیوردوا تنها به عنوان درمان بر سر زبان‌ها نیست، بلکه از آن جا که دانشی اشراقی است، دانش زندگی و شیوۀ درست زندگانی محسوب می‌گردد که اصولش کاربرد جهانی و همگانی دارد.[12]
طبق وداها تمام اشکال در حالت اولیه خود دارای سه اصل «گانا» که در تعادل کامل قرار دارند(ساتورا، راجاس، تاماس). تأثیر متقابل گاناها بر همدیگر موجب اختلال در تعادل آن‌ها شده و به منظور بازیابی و برگشت این تعادل، فعالیت آغاز شده که نتیجه آن خلق جریان انرژی «واتر و یا آکاش» است. از آکاش، هوا و از هوا، آتش و سپس از آتش، آب و زمین به وجود می‌آید. هم‌زمان در طول فرایند خلقت، سه حوزه در حال شکل‌گیری است، مشتمل بر حوزه روحی(آگاهی) که توسط ساتوا خلق می‌شود. حوزه قدرت که توسط راجاس خلق می‌شود و حوزه ماده که توسط تاماس بوجود می‌آید. این پنچ عنصر به حوزه ماده تعلق دارد و مواد سازنده بدن انسان هستند.
گفته می‌شود نظریۀ مربوط به سه دوشا؛ واتا(باد)، پیتا(صفرا)، و کافا(بلغم) از ابداعاتِ آیورودا است. این سه دوشا تشکیل دهندۀ طبیعت شیمیایی هر موجود زنده است که توسط پنج عنصر ساخته شده اند.[13]
هدف طب آیورودا تطبیق انرژی‌های درونی بدن انسان با تغییرات انرژی‌های محیطی و حفظ تعادل انرژیایی طبیعی کلّیت وجود انسان است. طب آیورودا باور دارد که بدن انرژیایی یا کوانتومی انسان به واقع کالبد آگاهی و شعور کامل است و این شعور چنان کامل و ظریف ساز و ظریف پرداز است که همه چیز را می‌فهمد و به همه چیز محیط حتی اندک‌ترین افکار و عواطف دیگران واکنش نشان می‌دهد. علت بیماری در آیورودا افزایش یا کاهش این انرژی‌هاست.
آیورودا معتقد است عامل اولیه، تغییرات ذهن است. ذهن، بدن را به سوی بیماری یا سلامتی سوق می‌دهد و موجب عدم تعادل انرژی‌های درونی می‌شود. روش‌های بالا دستی در درمان دارد و دستی دیگر در معناگرایی و حقیقت جویی. نکته قابل ذکر دربارۀ این فنون این که هیچ کدام ادعای کارآمدی تام و کامل ندارند. بعضی از رهبران این آیین‏ها در گفته هایشان به نارسایی و ناکارامدی این مسلک‌ها اعتراف کرده‌اند.
چنان که یکی از افرادی که انتظار درمان از این طریق داشته و البته خود از بزرگان یکی از همین آیین‌هاست، در کتابش می‌نویسد:
«من ماه‌ها وقت خود را صرف انجام تمرینات مختلف چاکرایی می‌کردم، به کمک کریستال‌ها با انرژی دادن، با ایجاد حالت‌های روحی خاص.تجربیات شخصی من این بوده که ضرر این گونه تمرین‌ها بیشتر از منافع آن بوده است، چنین مداخله‌ نا آگاهانه‌‌ای در طبیعت بدن، تنها سبب ناتوان ساختن بدن می‌شود. پس بهتر است انسان جانب احتیاط را رعایت کند، در طی کار کردن با چاکراها تجربیات فراوانی رخ می‌دهند، هر چند این تجربیات جالب بودند؛ اما هیچ یک نتوانستند به گونه‌ای پایدار زندگی مرا متحوّل کنند، در واقع در برابر حقیقت زندگی ارزش چندانی نداشتند.» (پرانا، اتریا، ترجمه آرام، ص79(
آنچه در باب عرفان‌های درمان‌گرا قابل توجه است این نکته مشترک است که اساسا این روش‌ها اگر هم در ادعای درمان که سنگ آن را بر سینه می‌زنند، به شکل کامل توفیق یابند، باید پرسید اساسا درمان چه نسبتی با عرفان دارد؟
عرفان به معنای راهی است که به معرفت الهی و رضایت ذات مقدسش منتهی می‌شود، چرا باید درمان جسمی مترادف معرفت الهی قلمداد شود؟ چه تضمینی وجود دارد که اگر انسان‌ها در یک مرام به ظاهر معنوی، سلامت جسمی خویش را بازیابند به رضایت الهی هم دست یافته‌اند؟
بنابراین مهم‌ترین مغالطه در این باب تلفیق درمان و عرفان است که هیچ دلیل منطقی و معقولی بر ادعای خویش اقامه نکرده‌اند. بماند که درمانی هم که شعارش را می‌دهند مانند طب رایج گاهی جواب می‌دهد و گاهی جواب نمی‌دهد و کارایی ویژه‌ای برای آن تصور نمی‌شود.
پژوهش‌گر و منتقد معنویت‌های نوپدید؛
حجت الاسلام حمزه شریفی دوست
/925/م10/ر
 
[1]. Viktor Frankl
[2]. logotherapy
[3]. فرانکل، انسان در جستجوی معنا، ص 99.
[4]. همان، ص 103.
[5]. noogenic neurosisقابل ذکر این که تعبیر فرانکل «روان نژندِ اندیشه زاد» است به معنای کسی کمبودی از نوع تفکر و اندیشه دارد و لازم است با معنا درمانی به رفع آن همت گمارد.
[6]. سوی، چوا کوک، انرژی‏درمانی، ص 247.
[7]. انرژی‏درمانی، ص21.
[8]. ر.ک. قدرت یابی با ریکی، پائولا هوران، ژاله مخزنی، ص 75.
[9]. آن چارلیش، دایره المعارف رموز ریکی، منیرالدین اعتضادی، نشر راشین، ص16.
[10]. همان، ص 18.
[11]. ساتیش‏چاندرا‏چاترجی و داتا، معرفی مکتب­های فلسفی هند؛ فرناز ناظرزاده کرمانی، ص 52 به بعد.
[12]. جواهری، هریش؛ ماساژ آیورودیک، ص 19.
[13]. جواهری، هریش؛ همان، ص20.

رسا نیوز
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر