( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: یکی از برنامه‌های تلویزیون الجزیره از ابتدای تاسیس، برنامه مذهبی شیخ قرضاوی بود که به‌عنوان یک مبلغ اسلامی از طریق این تلویزیون برای خود جایگاه جدیدی تعریف کرد. این شیخ در روند تطور و تحول یکباره از فضای تبلیغ اسلامی وارد بدترین شکل سیاست‌ورزی شد و اعدام صدام را یک واقعه طائفه‌ای تفسیر کرد و علیه حکومت عراق مواضع شدیدی اتخاذ نمود. البته وی تمامی گذشته جنایتکارانه از قتل و  شکنجه و نقض تمامی اعراف انسانی و اسلامی که علیه مردم عراق به اجرا گذاشته شده بود را نادیده گرفته و محاکمه و اجرای عدالت را برای صدام، در راستای یک سیاست‌ انگلیسی، به‌عنوان ضرورت دفاع از حزب بعث یا اهل سنت حاکم بر عراق تفسیر کرد و آن را حذف یک جانی و عنصر ضداسلامی ندانست.

تدریجاً این تحول در شیخ قرضاوی وارد فاز جدیدی شد و غمزه چشم سیاه یک دخترک 20 ساله مغربی که از شاگردان وهابی وی بود، دین و دنیا را از وی ربود و شیخ وارد فاز تکفیری-وهابی گردید. تا جایی که به بلندگوی سیاست تفرقه مذهبی و فتنه مطلوب صهیونیستها و انگلیسی‌ها که برای ادامه حیات هژمونی و تسلط خود به این پدیده نیاز دارند، تبدیل گردید. این ازدواج و تجدیدفراش چندساله اگر چه دوام نیافت ولی آثار خود را بر شیخ کماکان حفظ کرد.

اکنون شیخ بجای تفکر وحدت گرای اسلامی که قبلاً بر آن تاکید می‌کرد، خود را مسئول جنگ مذهبی دانست و برای رواج آن بر طبل تفرقه تا جایی کوبید که اکنون حزب‌الله در مقاومت اسلامی لبنان را تکفیر می‌کند.

فراموش نکرده‌ایم که در اوج جنگ 33 روزه از سوی مفتیان وهابی و مزد‌بگیران دربار و وهابیت چه فتوایی صادر شد و حتی دعا برای مقاومت ضداسرائیلی را حرام دانستند. حتی اگر با مبنای ناسیونالیسم کور عربی که دستهای انگلیسی در آن بسیار دیده می‌شود هم قیاس می‌شد، شیخ می‌بایست در مقابل صهیونیستها از مقاومت و حزب‌الله تمجید می‌کرد ولی اکنون که تکفیری‌های دست‌ساز صهیونیسم و استعمار پیر در خدمت ارتجاع عرب، قادر به ساقط‌کردن نظام بشاراسد نیستند، دشنام شیخ باید نصیب حزب‌الله و شیعه گردد. این شیخ عظیم‌الشأن حتی در مورد نبش قبر و تخریب ضریح مطهر حجربن عدی از صحابه‌های بزرگ پیامبر هم واکنش نشان نداد و همان‌گونه که بقیه صحابه‌ از نگاه ایشان در مقامی شایسته قرار دارند، می‌بایست برای این یار پیامبر اکرم (ص) عکس‌العمل نشان می داد. اما شیخ که از مبانی دیگری اثر پذیرفته و از دلارهای نفتی قطر، چرب و شیرین دنیای خود را مهیا می‌کند، مراجعه به اسلام و عرف اسلامی و سیره نبوی را ضروری نمی‌داند.

این تمثیل ایرانی چقدر خوب، شرح حال برخی را بیان می‌کند. "عشق پیری گر بجنبد، سر به رسوایی دهد". میل و عشق به شهوات و قدرت و مکنت که حضرت امام (ره) در وصیت‌نامه خود آن را منشأ فساد می‌داند، آلوده را تا مرزهای خطرناک سوق می‌دهد.

امروز شیخ قرضاوی برای فعال کردن سیاست‌های قطر که ولی‌نعمت شهرت و شهوت و دنیای وی می‌باشد باید در نوار غزه حاضر شود و هنیه هم این حضور را طلوع بدر کامل که توصیفی برای پیامبر است می‌داند ولی او با ویزای صهیونیستی اجازه ورود به غزه پیدا کرده است، چرا که پس از جنگ 22 روزه شاهد بودیم که وتوی اسرائیلی چگونه از حضور دکتر رمضان عبدالله در غزه جلوگیری کرد.

در انتخابات ریاستی خودمان هم، گرفتار پیران هشتاد ساله هستیم که نظام را گروگان خود می‌خواهند، نه برای اینکه خدمتی به خلق کنند بلکه برای فروکش کردن عقده‌های دست نیافته در عرصه قدرت و برای خدمت به چپاول بیشتر این کشور و ملت و برای رانت و ویژه‌خواری خانوادگی. برای این کار حاضرند با شیطان تمکین کنند تا آنچه می‌خواهند و به قیمت هر چه و از جمله انقلاب و اسلام و نظام. به هر حال شیخ قرضاوی که امروز به نوعی پارکینسون سیاسی- وهابی دچار است، سرانجامی بدتر نیز می‌تواند داشته باشد و او هم به شیطان پناه می‌برد تا آنچه در عقده های سرکوب شده سران عربستان و  قطر باقی مانده با حمله آمریکا به سوریه، التیام یابد. پناه بردن به شیطان و نفس، آغاز ویرانی و تباهی است که در آزمایش این روزگار دامن همه و از جمله این شیخ و آن شیخ 80 ساله را می‌گیرد و انتها نیز ندارد. چرا که امروز شیوخ وهابی، اسرائیلی را دشمن دین و ملت اسلام و عرب و منطقه نمی‌دانند، بلکه بنا به دستور و مطالبه ارباب انگلیسی و اسرائیلی و آمریکایی، دشمن خود را حزب‌الله، شیعه و ایران و انقلاب اسلامی می‌دانند.

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر