استاد آیتی ادب نفس را با ادب درس جمع دارد
صدای شیعه: استاد عبدالمحمد آیتی مترجم نامدار قرآن کریم، صبح امروز، 20 شهریور ماه، در سن 87 سالگی دار فانی را وداع گفت. وی از مترجمان بنام عربی به فارسی بود و ترجمههای فارسی قرآن مجید، نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه را منتشر کرده است. زندهیاد آیتی همچنین فعالیتهای فرهنگی متعددی را در کارنامه خود دارد که از این موارد میتوان به ریاست شورای علمی دانشنامه تحقیقات ادبی فرهنگستان، و نیز عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی اشاره کرد. کشتی شکسته ، تحریر تاریخ وصّاف، آمرزش ابوالعلا معری، گزیده و شرح خمسه نظامی، تاریخ ابنخلدون، شکوه قصیده، تاریخ دولت اسلامی در اندلس، قرآن مجید (ترجمه فارسی)، شکوه سعدی در غزل، شرح و ترجمه معلّقات سبع، از جمله آثار عبدالمحمد آیتی است.
به بهانه درگذشت این استاد فقید، یادداشت بهاءالدین خرمشاهی نویسنده، قرآنپژوه، شاعر و محقق درباره شخصیت و ترجمه قرآن مرحوم آیتی که چندی پیش در ویژهنامه روزنامه اعتماد چاپ شده بود، منتشر میشود:
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد/ زان سبب جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما*(حافظ)
از دو رویداد بزرگ و فرخنده فرهنگی، درست 20 سال می گذرد. یکی بزرگداشت جهانی حافظ در جهان و ایران، به ویژه در شیراز، دیگری انتشار ترجمه استاد عبدالمحمد آیتی از قرآن کریم و اما ربط آنها؛ بنده گریزان از سفر، پس از همکاری 10 ماهه در برنامه ریزی بزرگداشت جهانی حافظ، که با استادان شادروان دکتر سیدجعفر شهیدی و دکتر غلامرضا ستوده، در دفتر کمیسیون ملی یونسکو در ایران / تهران همیاری می کردیم، به شیراز رفته بودم. به گمانم اوایل پاییز بود، اما شیراز هوا و فضای بهاره داشت. دیدن آن همه مشاهیر علم و ادب ایران و جهان به ویژه جهان ایرانشناسی و حافظ پژوهی شورانگیز و نشاط افزار بود.
چنین به یادم هست که مراسم بزرگداشت در دانشگاه شیراز / دانشکده ادبیات برگزار می شد. در شبی که فردایش مراسم آغاز می شد، در همان دانشکده با دوستان ادیبی چون دکتر سیدحمیدیان، دکتر اصغر دادبه، دکتر مهدی نوریان و چند تن دیگر قدم می زدیم و بحث و تفرج می کردیم. در سرسرای دانشکده چند ناشر هم نمایشگاهی از آثار حافظ پژوهانه و کتاب های مهم جدیدالانتشار برپا کرده بودند که طبعاً با علاقه به تماشای آنها می پرداختیم. انتشارات سروش هم غرفه داشت. تا نزدیک آن غرفه شدیم. مسوول غرفه که مرا می شناخت مرا پیش خواند و گفت هدیه ای برایتان دارم که می دانم از دیدن و داشتنش در این شب جشن و سرور خوشحال خواهید شد و تنها نسخه ای را که از ترجمه استاد آیتی از قرآن کریم در غرفه در میان کتاب های دیگر به نمایش گذارده بود، با احترام - احترام به قرآن - به دستم داد.
شاد شدم و بوسیدم و بر دیده نهادم. سپس آن را باز کردم و مشتاقانه ترجمه چند آیه را خواندم و با قرائت ترجمه همان چند آیه به متفاوت بودن آن پی بردم و با تشکر نسخه را به مسئول غرفه برگرداندم. ایشان با کمال لطف گفت این نسخه متعلق به شماست. جا خوردم و گفتم پیداست که فقط همین یک نسخه را دارید. صبر می کنم تا نمایشگاه و مراسم بزرگداشت حافظ تمام شود. گفت درست است که همین یک نسخه را داریم، ولی حدس می زنم که شما مدت ها در انتظار انتشار این ترجمه بودهاید. رودربایستی نکنید. قبول کنید. می دانم که شب، هنگام استراحت و ساعات فراغت در هتل آن را مطالعه خواهید کرد. از آنجا که به واقع چند و شاید چندین سال انتظار نشر این ترجمه فصیح و بلیغ را داشتم، طبعاً رد احسان نکردم. هدیه اش را گرفتم ولی ایشان «هدیه»اش را از من نگرفت.
شب در هتل، وقتی تنها شدم مشتاقانه به مطالعه ترجمه و گزیده خوانی (تورق) آن پرداختم. لحن و بیان و سیرت و سان ترجمه به دلم نشست و با خود عهد کردم وقتی که به تهران بازگشتم، مطالعه دقیق و عمیق آن را بر همه کاری مقدم بشمارم. چنین شد که 14 ماه تمام، از بعدازظهر تا پاسی از نیمه شب گذشته این ترجمه را می خواندم و هر جا که لازم میدیدم به چند - و در واقع گاه تا به 30 تفسیر عربی و فارسی قدیم و جدید و بیشتر قدیم قرآن - مراجعه می کردم و یادداشت برمیداشتم.
کار که رونق گرفت و دیدم از ترجمههای برتر (ترجمه مرحوم الهی قمشهای در دهه 20، ترجمه شادروان ابوالقاسم پاینده در دهه 30 و ترجمه روانشاد زین العابدین رهنما در دهه 40) فراتر است، گرمپوی تر شدم و روزی خدمت مترجم فرزانه جناب استاد آیتی تلفن زدم و شرح اشتیاق خود را در میان گذاشتم و پیشنهاد کردم که اگر مایلند یادداشت های خود را پس از تکمیل و پاکنویس در اختیار ایشان قرار دهم. ایشان با سعه صدر و روی باز از پیشنهاد من استقبال کردند.
این واقعیت هم، به طرزی خود / ناخودآگاه در دلم بود که روزی، پس از طی مقدمات و ملازمات علمی لازم و کافی قرآن را ترجمه کنم. چه از 15 - 14سالگی به خواندن دقیق قرآن کریم انس و عادت داشتم و در سال های جوانی (اوایل دهه 40) که دانشجوی رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه تهران شده بودم، هم از محضر شادروان پدرم که خود در محضر 14 استاد عظیم الشأن، از جمله حکیم هیدجی، آیتالله معصومی همدانی معروف به آخوند ملاعلی، پدر فرزانه دوست دانشمند دیرینم جناب آقای دکتر حسین معصومی همدانی و نیز مرحوم آیت الله العظمی سیدابوالحسن رفیعی قزوینی، با عشق و علاقه بسیار علوم معقول و منقول و تقریباً اغلب معارف اسلامی را خوانده بود و هم استادان دانشکده از جمله استاد عبدالحمید بدیع الزمانی و آیت الله ابوالحسن شعرانی و استاد دکتر سیدجعفر شهیدی و استاد دکتر مهدی محقق در کسب ادبیت و عربیت از دل و جان کوشا بودم و مشکلات قرآنی خود را هم با این بزرگان در میان می گذاشتم و هم با مراجعه به کتاب ها - مخصوصاً تفسیرهای مهم قدیم قرآنی مانند تفسیر کبیر فخر رازی - که از کتابخانه پربار دانشکده امانت می گرفتم، برطرف می ساختم.
آرزوی ترجمه قرآن را در همان سال ها پیدا کرده بودم و اخیراً در میان نوشته های قدیمی، ترجمه ای از سوره نجم، عرفانی ترین سوره قرآن، که در سال 1346 انجام داده بودم، پیدا کردم. باری با خود می گفتم اگر در ترجمه های خوب استادان دقت کنم و با تفاسیر قرآن انس بیشتر بگیرم، چه بسا این صلاحیت را پیدا کنم که بتوانم به این کار بزرگ و در عین حال حساس و خطیر دست بزنم. البته در مقامی نبودم و اکنون هم که از انتشار چاپ اول ترجمه ام در قطع رحلی، با حواشی پای صفحه و واژه نامه 12 هزار مدخلی در پایان آن، 14 - 13 سال می گذرد، در مقام رقابت با کسی نیستم، بلکه احساس شاگردی به همه مترجمان و مفسران بزرگ دارم.
«زانکه گوی عشق نتوان زد به چوگان هوس» و پس از انتشار ترجمه خود هم صادقانه از صاحب نظرانی چون استادان مسعود انصاری، دکتر سیدعلی موسوی گرمارودی و دکتر غلامعلی حدادعادل درخواست کرده ام که نظر به ذوق سلیم و طبع مستقیم و نیز انس قدیم که با قرآن دارند در ترجمه آن بکوشند، که خوشبختانه کوشیده اند و هر یک ترجمه ای رسا و شیوا به گنجینه های ترجمه های فارسی قرآن کریم افزوده اند. و در همین جا به مناسبت بحثی که پیش آمد از دوست فاضل قرآن پژوهم جناب آقای مرتضی کریمی نیا هم که انس مدید و شناخت عمیق از چون و چند مسائل ترجمه قرآن دارند، درخواست می کنم که ایشان هم به سهم خود ترجمه ای به ترجمه های خوب فارسی قرآن کریم بیفزایند.
باری با خود می گفتم درویش تو که علوم قرآنی را به درس نخوانده ای، و ریزه کاری های ترجمه از عربی- تا چه رسد به متن عظیم و هنگفتی چون قرآن- را نمی دانی، پس با ژرف خوانی ترجمه ای چون ترجمه استاد آیتی تجربه بیاموز و نکته بیندوز.
آری در آن 14 ماه با مطالعه ژرفاژرف ترجمه استاد، و غوطه خوردن در امهات متون قرآن پژوهی، به ویژه تفسیرها و فرهنگ ها و کتب نحوالقرآن و حتی احکام القرآن که عمدتاً به عربی هستند، مدام نکته می آموختم و توشه می اندوختم.
---
یادداشت ها را روزی که ایشان از سر لطف و فروتنی به بنده افتخار دادند و به محل کارم در انجمن فلسفه تشریف فرما شدند در اختیار ایشان قرار دادم و گویا در ویراست بعدی ترجمه شان که در سال 1373 منتشر شد، نظری هم به آنها افکنده باشند.
نقد و نظری هم در معرفی این ترجمه و نقد و نظرهایی که در طول این سال ها بر آن نوشته اند نوشته ام که در کتاب بررسی ترجمه های امروزین فارسی قرآن کریم که بیش از 50 ترجمه فارسی را از ترجمه بصیرالملک، معاصر انقلاب مشروطیت، تا ترجمه قریب الانتشار استاد دکتر غلامعلی حدادعادل در آن بررسی یا نقد کرده ام، در موسسه ترجمان وحی (قم) زیر چاپ و نزدیک به انتشار است. دوستداران این گونه مباحث و ترجمه های فارسی قرآن کریم می توانند به آن کتاب هم مراجعه فرمایند. حاصل آنکه این برای چهارمین بار است که مطلبی درباره ترجمه استاد آیتی می نویسم، و خوانندگان گرانمایه این ویژه نامه، در اینجا انتظار بحث های فنی نداشته باشند. (مگر یک دو نکته گذرا که خواهد آمد.) این قدر هست که همواره ترجمه استاد آیتی را رویدادی فرخنده و گامی بلند فراپیش در ترجمه های فارسی قرآن کریم می دانم. و مناسب است که به دو وجه از وجوه اهمیت و امتیاز ترجمه ایشان اشاره کنم. نخست نثر شیوا و رسا و معیارین آن است که اگرچه
- بحق- باستانگرایانه و قدمایی نیست، ولی فخیم و فاخر است. امروزه بهتر است که نثر ترجمه قرآن کریم، مانند نثر 99 درصد از ترجمه های امروزین کتب مقدس، امروزین باشد. البته طبق گفته و عملکرد استاد موسوی گرمارودی اگر قدری بهره کهن گرایانه آن بیش از حدی باشد که علی الاصول در نثر معیار امروز هست، چه بهتر. و ترجمه جناب آیتی چنین است. ویژگی و امتیاز دوم این است که ایشان با استادی مسلم و مهارت کم نظیر که در ترجمه از عربی به فارسی دارند، در حذف بسیاری از حروف و ادات که ویژه زبان عربی قرآنی است، به ویژه ادات تاکید پیشگام بوده اند. و برخلاف قدما و حتی بعضی از معاصران به عبث نکوشیده اند که هر چه «ف» (فاء) در قرآن هست، لزوماً به «پس» ترجمه کنند یا «انٌ» را همواره به «به درستی که» برگردانند. یا نثر ترجمه را از «همانا» آکنده بسازند.
استاد گرمارودی رساله ای در دست نگارش دارند که درباره ادات به ویژه ادات تاکید در قرآن است، و بحق این نظر را دارند که زبان عربی از نظر خانواده زبانی و ویژگی های ساختاری و زبانشناختی فرق های فارق با زبان فارسی (یا انگلیسی و اصولاً زبان های خانواده مفروض هند و اروپایی) دارند. بنده و آقای مسعود انصاری، یک وقت، و بیشتر نظراً بر آن بودیم که باید در ترجمه پروای این خرده - ریزی های کلامی را (که برای ما و در ترجمه فارسی «خرده- ریز» و نثر خراب کن، اما در نسج و نهاد زبان عربی فصاحت افزاست) داشت. عملکرد بنده در ترجمه ام این بوده که فی المثل مفعول مطلق یا نون تاکید ثقیله و امثال آنها را به نحو دیگر و غیرمستقیم در نثر ترجمه ظاهر کرده ام. مثلاً «لقد علمتم» را قدما «به تحقیق دانستید» می آوردند و نظایر آن. اما من «نیک می دانستید» ترجمه کرده ام. آری استاد آیتی اقتضائات زبان مقصد (فارسی) را به کمال ملحوظ و معمول داشته اند. درباره پاره ای از این اقتضائات در گفتار مترجم/ موخره ترجمه ام بحثی نسبتاً مفصل با عرضه مثال های روشن و روشنگر آورده ام.
استاد آیتی پس از ترجمه عالی و متعالی قرآن کریم، دو کتاب قدسی ارجمند نهج البلاغه و صحیفه سجادیه را هم به فارسی درست و دلنشینی برگردانده اند. ایشان در میان اعضای پیوسته زبان و ادب فارسی، یکی از پربارترین کارنامههای فرهنگی را دارند.
---
از سوی دیگر ایشان ادب نفس را با ادب درس، جمع دارند. هم طبع خلاق دارند هم مجموعه از مکارم اخلاق، و بر سر همه مهربانی و متانت، و ملایمت و مدارا. به قول حافظ؛
به حسن و خلق و وفا کس به یار ما نرسد
ترا در این سخن انکار کار ما نرسد
به حق صحبت دیرین که هیچ محرم راز
به یار یک جهت حقگزار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند
بازار یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
**منبع: ویژهنامه روزنامه اعتماد/ اسفندماه 87
انتهای پیام