( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:  این کلیپ تصویری به اسم «الدنیا ما ترحم» از آلبوم عظماء 2 باسم کربلائی انتخاب شده است. این کلیپ توسط سایت عصر شیعه به فارسی ترجمه شده است. برای مشاهده و دانلود این کلیپ می توانید به آدرس کانال عصرشیعه در سایت آپارات مراجعه کنید. (اینجا). در ادامه متن شعر عربی این کلیپ همراه با ترجمه فارسی آن را می خوانید:
 
شعر: الدنیا ما ترحم - درد دل حضرت زهرا (سلام الله علیها) با حضرت محسن(ع)

شاعر:علی السقای
..........................................


روح الله ويَّاک ييُمه الدنيا ماترحم

برو خدا به همراهت ای جان مادر که دنیا بیرحم است


بِالدنيه شِتريد إذا أولها تتيتَم

از این دنیا چه سود که هنوز نیامده یتیم شدی


ماکو غير الجروح اسمع جلمتِي وروح

غیر از درد چیزی ندارد ...حرفم را بشنو و برو



يَامَحسِنْ ثَالِث الْحَسنِينْ أَسمَکْ .. يَابَضْعَة فَاطمه وأُمَکْ تِکَلمَکْ

ای محسن که سومین حسنین منی ....ای جگر گوشه فاطمه مادرت با تو حرف دارد


إّذا عًمري تِريدَه الْعُمرَ أَسَلمَکْ .. لّجِنْ يَاوليدِي مَاراح أَبْقَى يَمَّکْ

اگر زندگی ام را بطلبی تمام سالهای زندگانیم را به تو میدهم ...ولی چه کنم پسرم که زود از پیشت خواهم رفت


مِثَلْ هَالدنيا لاتْصَدَقْ ترحمَکْ .. لَونْ بِيها رَحَم جا رحمت أُمَکْ

هرگز باور نکن که این دنیا به تو رحم کند.... که اگر داشت به مادرت رحم میکرد


بِالدنيا أولاد يظلمونا وظيفتهم .. شما جرا مصاب أساسه من سقيفتهم

در این دنیا کسانی هستند که احساس وظیفه شان به ما ظلم کرده....وهر چه مصیبت کشیدیم از جلسه سقیفه آنهاست


مِنهُم قَلبِي مَجروح .. اسمع جلمتي وروح

قلبم از انها زخم دیده است ... حرفم را بشنو وبرو

إِلَکْ خَلْ أَحجِي يَآ آخِر بِنينِي .. شتريد بدنيا مارحمت حنيني

بگذار برایت بگویم ای فرزند آخرم .... از این دنیا چه سود که به اشتیاقم برای دیدنت رحم نکرد


بعدني بزُغري وبزَهوة سنِينِي .. الضِلَعْ مِتْکَسِر ولَطمَه على عِينِي

در سر آغاز زندگی ودر عنفوان جوانی ام ....پهلویی شکسته وسیلی ای بر گونه برایم به جا گذاشته است


صَحَتْ مِن سَقَطوک بکِلْ وَنِينِي .. يَقَعْ قَلبِي ولايوقَعْ جِنينِي

هنگامی که تو را سقط کردند با تمام وجودم فریاد زدم.... که ای کاش قلبم از کار بیفتد ولی جنینم سقط نگردد


مِنْ فَکرت بِيکْ قِلَتْ اسبقنِي للجنَّه .. بِالدنيا لاتعيش يتيم وتِکبَر الونّه

به تو که فکر کردم گفتم که زودتر از من وارد بهشت شوی ....تا در این دنیا یتیم زندگی نکنی و غصه ام بیشتر نگردد


قَبلِي سَلَّم الروح اِسمَع جِلمتِي وروح

قبل از من جان بده... حرفم را بشنو وبرو

يَاوردَه انْقِطْعَتْ بِين الرياحِينْ .. قَبلْ مِيلادَک اِتْعنَّى لک البِينْ

ای گل گلچین شده از میان گلها... جدایی قبل از آمدنت به استقبالت آمد


جَدَلْ خَل نِفترضْ لَو عايش سنِينْ .. الدنيا تراقبک ماتغمض العِين

به فرض اگر سالها هم زندگی میکردی... این دنیا یک لحظه نیز از تو چشم برنمیداشت


مصِيرک بيها بَس واحِد مِن اثنِين .. لَو مِثلَ الحَسَن لو مِثلَ الحسِينْ

سرنوشتت در آن تنها به یکی از این دو ختم میشود....یا مانند سرنوشت حسن (ع) یا حسین(ع)


لَو عِمرک يطول يَيُمه ومامِتت بِالسَم .. وي نَحر الحسِين وريدَکْ لاتِظَنْ يَسلَمْ

ای جان مادر اگر زندگیت ادامه داشت و با خوردن سم پایان نمیافت... مطمئناً به همراه بریده شدن سر حسین(ع) رگ گردن تو نیز در امان نمیماند


توقع يُمه مذبوح اِسمَع جِلمتِي وروح

سر بریده رها میشدی...حرفم را بشنو وبرو

بِالطف لوتِعيش تأَدِي بِيعَه .. رخِيصَ الدَّم لَابو اليَّمه تبيعَه

اگر در کربلا بودی با حسین بیعت میبستی... خونت را در راه حسین میبخشیدی

قَبل مَاجِثَتَکْ توقَع صريعَه .. بدورَک تِکفَلَ الحُرَّة الوَدِيعَه

قبل از اینکه جسمت بر زمین افتد... زینب آزاده بردبار را به نوبه خود حمایت میکردی


لَأجِلْهَا تْغَرِّق الطَف بِالشَريعَه .. تَالِي توقَعْ جفوفَک قطيعَه

به خاطرش کربلا را در آب فرات غرق میکردی.....ودستانت بریده شده بر زمین می افتاد


خَل يَاخِذ الدور أَخوک اِلـ مابَعَد شِفتَه .. الـ يَّتْسَمَى عَبَّاس وَهوالـ يَّتْکَفِلْ بأختَه

بگذار برادر ندیده ات نقش تو را ایفا کند ... او که اسمش عباس است و حامی خواهرش


بعينه ثارک يلوح اِسمَع جِلمتِي وروح

در چشمانش خونخواهی تو نمایان است ..حرفم را بشنو وبرو

أَريد بْموتَتَکْ يَم عتبَة الدار .. أَواسِي حسين حينَ بطفله يَحتَار

میخواهم با مرگت در درگاه در....حسین را هنگامی که با کودکش سرگردان شد همراهی کنم


أشوف لکربلا بعيونک آثار .. مِثَل عَبدالله بس النبله بِسمار

از کربلا در چشمانت نشان میبینم...مانند شهادت عبد الله ولی به جای تیر میخ در جانت را گرفت


بِجيت على المِصاب مابعد صار .. مِثل بابِي وخيم قلبِي اشْتَعَلْ نَار

بر مصیبتی که هنوز واقع نشده گریه کردم...مثل درب خانه خیمه های قلبم آتش گرفتند


ابجِي على طفلين ولايبرد جَمر قَلبِي .. مِن هايَ الأحزان أَنوح وأَشْتِکِي لربِي

بر دو کودک گریه میکنم و آتش قلبم آرام نمیگیرد...از این اندوه ها به خدا شکایت میبرم


أدعِي ودمعِي مَسفوح اِسمَع جِلمتِي وروح

دعا میکنم و اشکم روان است... حرفم را بشنو وبرو

کًلْ شِي عمره يَخلَص حَتى لَو طَآل .. فَقط وَجه الله باقِي بْحُکم الآجَآل

هر چیزی فانی است حتی اگر عمرش طولانی باشد....تنها خداست که باقی است و میماند


مِن اقَلَّک روح موبَس جِلمَه تِنْقَالْ .. أنَا أدرِي الموت أرحَم بکِلَّ الأحوال

وقتی میگویم بروی تنها کلمه ای گفتنی نیست .... زیرا میدانم که مرگ بارها بهتر است


إلَّا يکون تِحمَلْ سبِي العيَال .. تِنْظَر وَقْفَة أختَکْ بينَ ألرجَالْ

مگر اینکه طاقت اسارت کودکان را داشته باشی....ایستادن خواهرت را بین نامردان ببینی


أرحَم لک تموت ولَا تِنظر وَضِعْ زِينَبْ .. سبِي ودَواوين شِماتَه وحُرَّة تِتغَرَّبْ

مرگ برتو آسانتر از دیدن وضع زینب است.... اسارت و دادگاه و دشمن شادی و غریبی زینب را


زِينَبْ تِبجِي وتنوح اِسمَع جِلمتِي وروح

زینب گریان ونالان است.. حرفم را بشنو وبرو

بْسَکوتَکْ يَابنِي صِرتَ أَسمَعْ جَوابَکْ .. أَودْعَکْ وَالمَهَدْ أَصبَح تُرَابَکْ

پسرم با سکوتت جوابت را میشنوم.... با تو وداع میکنم و میدانم که گهواره گور تو شد


عَلى الْعَتْبَه کْتَبِتْ قِصَّة عَذابَکْ .. شَهِيدَ بروحتَکْ وَالجِنَّه بَابَکْ

بر در گاه در قصه عذابت را نوشته ام....با رفتنت شهید شدی و بر بهشت وارد شدی


يَامحسِن لاتِظَنْ هِيَّنْ مصابِک .. أعيش أيامي مِتْلَهفَه بغيابَکْ

محسنم فکر نکن که مصیبت تو بر من آسان است...روزهایم در نبودت و شوق دیدارت سخت میگذرد


بِسْ باقِي أيَّام نِعَذبها بمدامعنا .. يَيُّمَه والموت عقب فرقتنا يجمعنا
ولی روزهایی در انتظار ماست که ازچشمه اشکمان در سختی وعذابند... ای جان مادر بعد از جدایی مرگ ما را دوباره جمع میکند

موعد يکتبه اللوح اِسمَع جِلمتِي وروح

این قراری است که در لوح مکتوب است .. حرفم را بشنو وبرو



انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر