(
امتیاز از
)
رشد قارچگونه معماری نئوکلاسیک، میراث رضاشاه
صدای شیعه: مشرق نوشت؛ هنر معماری بخشی از هویت تاریخی یک کشور به شمار می رود که میراثی گرانبها برای آیندگان خواهد بود و از سویی دیگر این هنر ارزشمند، بازتابی از دین، تمدن و فرهنگ یک مملکت است که به جهانیان عرضه می شود. بنابراین معماری؛ هنری است، فاخر که تاریخ، فرهنگ، تمدن، دین و سبک زندگی را توامان به تصویر می کشاند.
در دوران رضاشاه، با اضافه شدن موتیف های ایران باستان، سبکی بی پایه و اساس از معماری نئوکلاسیک اروپایی در ایران پایه گذاری شد. یکی از اهداف رضاشاه در حمایت از باستان گرایی، اسطوره سازی و توجیه ایدئولوژیکی و ایجاد پشتوانه فرهنگی برای حکومت دیکتاتوری خود بود. شاه و مشاورانش سعی داشتند تا ضمن نفی بخشی از تاریخ ایران[دوران پس از ورود اسلام] میراث باستانی قبل از اسلام را با الگوهای غربی پیوند دهند.
معماری اسلامی- ایرانی؛ جزئی از شناسنامه و هویت ملی کشور ایران است. بسیاری از معماران خارجی، آن گاه که با این هنرنمایی زیبا و منحصر به فرد ایرانیان مواجه می شوند، به تحسین این هنر اصیل ایرانی – اسلامی وادار می شوند. چرا که این هنرمندی معماران با ذوق ایرانی، دارای ظرافتی چشم نواز است که هیچ گاه دچار دلزدگی و یکنواختی نمی شود و همواره معنا و مفهومی خاص را به آدمی منتقل می کند و همیشه آرامش، تازگی، سرزندگی و پویایی با معماری ایرانی – اسلامی عجین است.
دیکتاتورهایی همچون "هیتلر" و "موسولینی" به دلیل حس سلطه طلبی و گرایش به گذشته و باستان گرایی، علاقه وافری به سبک معماری نئوکلاسیک داشتند و رضاشاه نیز دقیقا در همین مسیر قدم گذاشت
چرا معماری ایرانی- اسلامی، این ذوق هنری که با فرهنگ و تاریخ و دین کشورمان انس و الفتی دیرینه دارد، مدت هاست از معماری شهری رخت بربسته و جای خود را به معماری غریب و نا آشنایی داده است که آدمی با آن هرگز مانوس نمی شود و نیز بعد از اندک زمانی انسان را دچار دلزدگی می کند؟
***میراث شوم رضاشاه
اگر از کنار ساختمان های شیک و لوکس شهری عبور کنید با برج های سر به فلک کشیده ای مواجه می شوید که به هیچ دوره تاریخی و مکانی تعلق ندارند و تنها حسی از اشرافیت را به رخ می کشانند. این بناها به سبک نئوکلاسیک معروف هستند که برداشتی فرمال از بناهای یونان و روم باستان می باشد. ورود این نوع معماری مخرب غربی، که هم اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی منسوخ و حتی ممنوع شده است، به دوران پهلوی اول باز می گردد. در دوران پهلوی اول، معماری کلاسیک غربی، در دو حوزه آکادمیک و اجرایی، به کشورمان وارد شد.
این بناها به سبک نئوکلاسیک معروف هستند که برداشتی فرمال از بناهای یونان و روم باستان می باشد. ورود این نوع معماری مخرب غربی، هم اکنون در بسیاری از کشورهای اروپایی منسوخ و حتی ممنوع شده است
***دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در سیطره بهاییان و فرانسوی ها
در حوزه آکادمیک، یکی از مصادیق وابستگی شدید به غرب و عدم خودباوری در بهره گیری از استعدادهای درونی، نحوه ی تأسیس، مدیریت و محتوای دروس دانشگاه تهران و من جمله، دانشکده هنرهای زیبای تهران بود. طرح جامع و مکان یابی دانشکده های دانشگاه تهران در سال 1313 توسط یک هیئت خارجی(شامل آندره گدار، ماکسیم سیرو، رولان دوبرول، نیکلای مارکوف و الکساندر موزر) و تنها با حضور یک ایرانی(محسن فروغی) تهیه شد. دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به عنوان اولین دانشکده حرفه ای معماری ایران، کاملا به شیوه ی مدرسه هنرهای زیبای پاریس(بوزار) اداره می شد. خودباختگی سران رژیم و وزیر معارف و بی توجهی آنان به فرهنگ و تمدن غنی ایرانی تا آنجا بود که دانشجویان از بدو ورود به دانشکده، با کپی کردن از تصاویر عناصر معماری "نئوکلاسیک یونان” و روم باستان، دروس معماری را پشت سر می گذاشتند. اولین رئیس دانشکده هنرهای زیبا، "آندره گدار"، معمار فرانسوی بود.
پس از "آندره گدار"، "محسن فروغی" ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران را بر عهده گرفت، وی علاوه بر نقش جاده صاف کنی سیاست های استعماری کشورهای بیگانه،ارتباط نزدیکی با باندهای قاچاق آثار باستانی داشت و فساد مالی نیز جزیی از مشخصات وی به حساب می آمد. در نهایت،"محسن فروغی" به دلیل اختلاس و سوء استفاده کلان در پروژه ساختمان مجلس سنا از ریاست دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برکنار شد.پس از فروغی، "هوشنگ سیحون"، ریاست این دانشکده را بر عهده گرفت. وی معماری بود که به دلیل تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای پاریس و عضویت در فرقه ضاله بهاییت، بهترین گزینه برای سیاست گذاران فرانسوی جهت تصدی مدیریت دانشکده هنرهای زیبا به شمار می رفت.
معماری مخرب نئوکلاسیک، مسابقهای کودکانه میان سرمایهداران برای به رخ کشیدن ثروت خود در قالب بناهای رومی و یونانی به راه انداخته است
***رضاشاه در مسیر هیتلر و موسولینی
دیکتاتورهایی همچون "هیتلر" و "موسولینی" به دلیل حس سلطه طلبی و گرایش به گذشته و باستان گرایی، علاقه وافری به این سبک معماری داشتند و رضاشاه نیز دقیقا در همین مسیر قدم گذاشت. در دوران وی با اضافه شدن موتیف های ایران باستان، سبکی بی پایه و اساس از معماری نئوکلاسیک اروپایی در ایران پایه گذاری شد. یکی از اهداف رضاشاه در حمایت از باستان گرایی، اسطوره سازی و توجیه ایدئولوژیکی و ایجاد پشتوانه فرهنگی برای حکومت دیکتاتوری خود بود. شاه و مشاورانش سعی داشتند تا ضمن نفی بخشی از تاریخ ایران[دوران پس از ورود اسلام] میراث باستانی قبل از اسلام را با الگوهای غربی پیوند دهند. این نوع معماری ابتدا در ساخت بناهای متعلق به شهرداری ها به کار رفت و سپس در ساختمانهای اصلی بانک ها و ادارات دولتی مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن با گسترش روزافزون معماران غربی، این نوع معماری در ابنیه مسکونی نیز رواج پیدا کرد.
***وارثان هوشنگ سیحون و محسن فروغی
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فعالیت اکثر شرکت های معماری غربی در ایران متوقف شد و روند غربگرایی در معماری بناهای دولتی تقریبا به صفر رسید و در ابنیه مسکونی نیز به شدت کاهش پیدا کرد، اما وارثان "هوشنگ سیحون" و "محسن فروغی" با هدایت سرمایهداران ناآگاه، غربگرایی در معماری را در دو حوزه آکادمیک (آموزش دانشجویان و نشر کتاب های مروج معماری غربی) و اجرایی (رواج قارچ گونه سبک نئوکلاسیک در ابنیه مسکونی) در پیش گرفتند. معمارانی که از سلیقهای غیرحرفهای و برخلاف هویت اسلامی ایرانی پیروی کرده و همواره در جهت منافع شخصی بخشی از سرمایهداران حرکت کرده و با این کار باعث توسعه این سلیقه مبتذل در جامعه شدند.این در حالی است که معمار در جایگاه هنرمندی متعهد و اندیشمند، مسئولیت ارتقای سطح سلیقه و درک زیبایی و کیفیتخواهی و بهطور کلی رشد فرهنگ جامعه را برعهده دارد و معمارانی از این دست نه تنها کمکی در این ارتقای فرهنگی نمیکنند بلکه به وضوح بازدارنده رشد فرهنگی جامعه هستند و به ابتذال سیمای شهر نیز میافزایند.
***معماری نئوکلاسیک در کشورهای غربی به کلی منسوخ شده
به هر حال، اتفاق جاری در کلانشهرهای کشورمان، یعنی ادای التقاطی و مبتذل معماری کلاسیک و نئوکلاسیک در حالی روبه گسترش است که معماران این گونه بناها، به روز بودن و همراهی با روند مدرن معماری جهان را توجیهی منطقی برای این کار میدانند و این در حالی است که این نوع معماری در حال حاضر به کلی در کشورهای غربی منسوخ شده است و حتی اگر این معماران و سرمایهداران بخواهند در شهرهای اروپایی و آمریکایی این سبک را اجرا کنند، توسط مدیریت شهری و شهرداریها از این نوع حرکات جلوگیری میشود. کما اینکه اخیرا در لسآنجلس آمریکا و بارسلونای اسپانیا قوانینی علیه این نوع معماری وضع شده و در تورنتوی کانادا نیز این موضوع تحت بررسی است. معماری نئوکلاسیک هیچ ارتباطی با هویت اسلامی ایرانی معماری کشورمان نداشته و با تزیینات فراوان و هزینههای گزاف، علاوه بر اینکه تجملگرایی و تظاهر را در کلانشهرهای ما گسترش میدهد، ظاهری بسیار بیهویت را نیز به سیمای شهرهای ما تحمیل کرده است و مسابقهای کودکانه میان سرمایهداران برای به رخ کشیدن ثروت خود در قالب بناهای رومی و یونانی به راه انداخته است.
این در حالی است که آوازه ایران در معماری جهان آن چنان طنین افکنده که تاریخ معماری جهان خود را وامدار آن میداند. اکنون چندین سال است که کشورهای مختلف جهان، از امارات تا انگلستان، هرکدام به نوعی به کنکاش در معماری اسلامی ایرانی کشورمان پرداخته و به نتایج قابل توجهی دست پیدا کردهاند. وقتی کارشناسان معماری از دیگر کشورها به ایران سفر میکنند و چهره ناهمگون و هزار رنگ معماری در کلانشهرهای کشورمان را مشاهده میکنند، با تأسف این سؤال را مطرح میکنند که چرا شما نتوانستید از معماری غنی پیشینیان خود در تلفیق با تکنولوژی معاصر بهره ببرید و در نهایت به تقلید معماری غربی در اکثر بناهای معاصر خود روی آوردید؟ سؤالی که ذهن بسیاری از هموطنانمان را هم به خود مشغول کرده است و اینجاست که وزارت راه وشهرسازی در کنار شهرداریهای کلانشهرهای ایران با همکاری نخبگان میبایست پاسخی جامع برای این پرسش بیابند.
انتهای پیام