( 0. امتیاز از )

صدای شیعه:

انديشمند‌گرانمايه، دکتر حسين رزمجو از جمله پويشگران ديرپاي متون کهن ادبي و تاريخي است. او که عنوان «استاد نمونه دانشگاه فردوسي مشهد» را در کارنامه خود دارد، براين باور است که پاره‌اي از آثار منظوم و منثور فارسي از جمله تاريخ بيهقي، آنگونه که بايد مورد نقد و بازنگري قرار نگرفته و در نتيجه معضلات آن، دامنگير ادبيات و تاريخ ايران گشته است. با ايشان در تبيين بيشتر اين مقوله گفت و شنودي انجام داده‌ايم که ماحصل آن را پيش روي داريد. اميد آنکه مقبول افتد.

جنابعالي از ديرباز، از منتقدان بخشي از ادبيات شعري ايران بوده‌ايد و بر آن نقدي هم نگاشته‌ايد، ظاهراً در مرحله پس از آن، در پي نقد برخي آثار منثور و تواريخ مشهور، مانند «تاريخ بيهقي» هم بوديد که ظاهراً، اين کار تاکنون جامه عمل نپوشيده است. بفرماييد که انگيزه جنابعالي از قدم نهادن به عرصه اين تحقيقات چه بوده است؟ چه چيز جرقه حساسيت شما را بر بخش‌هايي از متون منظور و منثور تاريخي زد؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحيم و به نستعين. بنده در سه دهه اخير، همواره در راستاي افزودن بر غناي فرهنگ و معارف انقلاب اسلامي پيش آمده‌ام. انقلاب که مي‌شود ارزش‌ها تغيير مي‌کنند و ارزش‌هايي که مورد توجه حکومت‌هاي قبل بوده‌اند بايد منسوخ شوند و ارزش‌هاي مورد علاقه مردم - که طبعاً در کشور ما، ارزش‌هاي اصيل اسلامي است- گذاشته شود. از سوي ديگر وجود برخي مفاهيم در ادبيات منظوم و منثور فارسي، همواره فضاي ذهني مرا اشغال کرده و برايم سؤال‌برانگيز بوده است، اين احساس را از دوران دبيرستان داشتم. وقتي آثار ادبي فارسي، مخصوصاً ديوان حافظ را مي‌خواندم، به عنوان يک نوجوان کلاه خود را قاضي مي‌کردم و مثلاً در مورد اين شعر حافظ برايم سؤال و ابهام پيدا مي‌شد که:

مبوس جز لب معشوق و جام مي‌حافظ

که دست زهدفروشان خطاست بوسيدن

مصراع دوم اشاره به يک مفهوم اخلاقي است، ولي مصراع اول براي هر جوان کنجکاوي سؤال پيش مي‌آورد. درآن دوره به نظرم مي‌رسيد اين ابيات بدآموز است. هر چند مصراع دوم شايد جبران مصراع اول را کرده باشد، ولي در هر حال وجود اين مضامين در اشعار، براي من سؤال‌برانگيز بود. نظير اينها در اشعار فارسي فراوانند. منتظر هم بودم کساني که خيلي‌ها فرياد «وااسلاما» سر مي‌دهند، يکي‌شان حرفي بزند و چيزي بگويد و اثر انتقادي- اخلاقي محکمي منتشر شود که پنبه اين نوع شعرها را بزند. البته آمد، منتها از سوي کسي مانند احمد کسروي تبريزي که فاتحه همه چيز را با هم خواند! چون دين نداشت و دين تازه‌اي آورده بود. او در کنار نفي بسياري از مسائل ديني و اعتقادي، حتي خواندن اشعار حافظ را هم منع مي‌کرد!

در تاريخ ثبت شده که کسروي بسياري از کتب مذهبي و ادبي از جمله «ديوان حافظ» را در جشني مي‌سوزاند...

بله، جشن کتاب‌سوزان راه مي‌انداخت. به هرحال اين در ذهنم بود تا زماني که به دانشکده ادبيات رسيدم و دوره کارشناسي و کارشناسي ارشد را پشت سر گذاشتم. موضوع را با مرحوم دکتر سيد‌جعفر شهيدي- که خداوند بر درجاتش بيفزايد- در ميان گذاشتم. داخل پرانتز عرض کنم که بنده واقعاً مخلص ايشان بودم. ايشان هم در حوزه به اجتهاد رسيده بود و هم تحصيلات آکادميک داشت. بسيار هم به من علاقه‌مند بود و بهترين نمره را هم به من داد، چون در دوره‌هاي کارشناسي ارشد و دکتراي دانشگاه تهران شاگرد اول شدم. به هرحال با ايشان مطرح کردم که: اين بدآموزي‌ها در اشعار و متون ادب فارسي هست، آيا شما موافقيد اين موضوع را به عنوان رساله دکتراي خودم انتخاب کنم؟ کتاب دو جلدي «شعر کهن فارسي در ترازوي نقد اخلاق اسلامي» که الان کتاب درسي است، حاصل اين گفت‌وگوست. ايشان درآن لحظه گفتند: فکر شما را تحسين مي‌کنم، ولي موضوع اين است که نخواهند گذاشت منتشر شود، چون دامن خودشان را مي‌گيرد! شاه بدش نمي‌آمد مدح شعراي دربار غزنوي يا شبيه به آن، همچنان چاپ شود و به طور ضمني او را در ذهن مخاطب تداعي کند! الحمدلله رساله دکترايم شد «انسان آرماني و کامل» که اميرکبير عهده‌دار چاپ آن بود و اميدوارم باز هم چاپ شود. در اين کتاب بنده شعر فارسي را با اين يال و کوپالي که دارد – و البته خوشبختانه جنبه‌هاي آموزنده آن بيشتر از جنبه‌هاي منفي آن است- نقد کرده‌ام. در هرحال بايد گفت که متأسفانه جنبه‌هاي بدآموزي هم، در قلمرو شعر کهن فارسي هست. بنده اين موضوع را با شواهدي مدون کردم و در دو جلد در‌آمد. در اين کتاب اشعار فردوسي تا شعراي درجه دوم را مورد نقد و بررسي قرار دادم. بنده بعضي جاها شک کردم که شاعر عالي و حکيمي مثل فردوسي چنين شعري بگويد. امثال اين اشعار يا الحاقياتي است که به دواوين آنان شده است يا آنها واقعاً در حالتي بوده‌اند که مثلاً از دست والده آقا‌مصطفي عصباني بوده‌اند! به عنوان نمونه:

زن و اژدها هر دو در خاک به

جهان پاک از اين هر دو ناپاک به

بنده اين را نوشته‌ام که از حکيم بزرگي مثل فردوسي انتظار نمي‌رود چنين سخني بگويد که ابداً ربطي به تعاليم اسلامي و قرآني ندارد. در قرآن داريم که زن و مرد مکمل يکديگرند و تمام قوانيني که خداوند در اسلام براي زن و مرد وضع کرده، از روي حکمت است. به هرحال بنده بر اساس اين مبنا، شعر کهن فارسي را نقد کردم و چاپ اول و دوم آن را انتشارات آستان قدس انجام داد، ولي از چاپ سوم به بعد را، انتشارات دانشگاه فردوسي مشهد به عهده گرفت و به عنوان دو واحد در کارشناسي ارشد ادبيات تدريس مي‌شود.

اين مبناي نقد شما به برخي فرازهاي ادبيات شعري و کهن ايران بود. اما نقد شما به پاره‌اي منثورات، از جمله منثورات تاريخي و مثلاً نوشته‌هاي ابوالفضل بيهقي، از چه انديشه‌اي نشأت مي‌گيرد؟ آيا اين هم ادامه همان رويکردي است که در حوزه اشعار داشته‌ايد؟

بله، پس از انتشار اين کتاب قصد داشتم اين کار را روي نثر فارسي هم بکنم که اين پژوهش کامل شود، اما کتاب‌هاي منثور فارسي که در بسياري از آنها لغزش‌هاي فراواني هم وجود دارد، فراوانند. ضمن اينکه جنبه‌هاي مثبت هم در آنها فراوانند. مقداري کار کردم، ولي ديدم دامنه کار خيلي وسيع است و آن را به آينده موکول کردم و بعد هم گرفتار مسائل مختلف شدم و اين کار ماند. اميدوارم اگر عمري باقي باشد، بتوانم دست‌کم بخشي از آن را به انجام برسانم.

فکر کنم به نقطه کانوني اين گفت‌وگو رسيده‌ايم که شامل نقد شما به برخي متون کهن تاريخي، از جمله تاريخ بيهقي است. مفاد اين مرجع تاريخي، از کدام جنبه مورد نقد شما قرارگرفته است و چرا؟

موضوع خيلي روشن است. هر محصل دبيرستاني، اگر مختصري با تاريخ اسلام آشنا باشد مي‌داند دشمن‌ترين دشمنان تشيع علوي و علويان و مخصوصاً علي بن ابيطالب(ع)، عباسيان هستند و بيشتر ائمه اطهار(ع) از امام صادق(ع) به اين طرف توسط اينها شهيد شدند. ايادي اينها در ايران، غزنويان بودند که گل سرسبدشان سلطان محمود غزنوي است که ظاهراً براي ترويج اسلام و باطناً براي گرفتن غنيمت به همه جا حمله مي‌کرد! بنده در بحث تاريخي‌ها در شعر فارسي پنبه او را زده و تمام شعراي دربار او را زير شلاق انتقاد گرفته‌ام، البته غير از حکيم ابوالقاسم فردوسي که به خاطر شخصيتي که داشت، توسط آنها پذيرفته نشد، چون نانشان را آجر مي‌کرد! يکي از نامه‌هاي سلطان محمود در تاريخ بيهقي چاپ شده است که به خليفه وقت مي‌نويسد: من انگشت در کرده‌ام و رافضي مي‌جويم و اينها همه به دار مجازات آويخته خواهند شد... که اين کار را هم روي کينه ديريني که با علويان و علي بن ابيطالب(ع) دارد، در ري، بغداد، غزنين و جاهاي ديگر مي‌کند. يکي از منشيان سلطان مسعود ـ پسر سلطان محمود ـ نويسنده‌اي است خوش‌قلم به نام جناب ابوالفضل بيهقي که کتابي مي‌نويسد به نام تاريخ بيهقي در شرح احوال رجال دربار سلطان محمود و سلطان مسعود. البته اجل مهلتش نداد و قسمت مسعود را تمام کرد، ولي قسمت محمود باقي ماند. بنده 50 سال است با اين کتاب آشنا هستم و بخش‌هايي را هم تدريس کرده‌ام. دار و دسته مسعود و محمود غزنوي اولين منافقيني بودند که عليه تشيع کار کردند و ابوالفضل بيهقي با قلمي که انصافاً شيوا و روان است احوال اينها را نگاشته، اما متأسفانه کسي به محتواي اين کتاب توجه نکرده است. بيهقي اگر داستان‌ هارون‌الرشيد با ابن سماک را در مکه مي‌آورد، نمي‌خواهد زهد اسلامي را معرفي کند، بلکه مي‌خواهد يک چهره رئوف، لطيف و طالب زهد و دين از‌ هارون‌الرشيد بسازد. يکي ديگر از داستان‌هاي بيهقي داستان به دار آويختن حسنک وزير است. بيهقي نه تنها دلش به حال حسنک وزير نسوخت که بلکه از بانيان قتل او بود...

يا دست کم از حاميان آن...

بله، در جايي از زبان مادر حسنک وزير تصريح مي‌کند که دو پادشاه پسر مرا خوشبخت کردند! يکي در دنيا سلطان محمود و يکي در آخرت نام جاويد را براي او باقي گذاشتند! اينها نکته‌هايي هستند که با خواندن سطحي تاريخ بيهقي دست کسي نمي‌آيند. بايد حتماً تشيع علوي و امامان شهيد و پدر بزرگوارشان امام علي(ع) و اين عباسيان سفاک را بشناسد و بعد قلم به دست بگيرد و تاريخ بنويسد. تاريخ بيهقي تاکنون دست کم توسط 10 نفر تصحيح شده‌، از جمله آقاي دکتر فياض و سعيد نفيسي که با توجه به شرايط زمان و مکان خود اين کتاب را تصحيح کرده‌اند. حالا در چنين وضعيت کاغذ و نشري، فردي پيدا مي‌شود و اين کتاب را براي بار هشتم تصحيح مي‌کند و از نوآوري‌هاي او در اين تصحيح، افزودن فهرست اعلام فحش‌هاي تاريخ بيهقي است که آنها را اضافه کرده است! همه چيز ما تکميل بود و فقط منتظر فهرست اعلام فحش‌هاي تاريخ بيهقي بوديم!

پس ايراد شما به تاريخ بيهقي، گذشته از رويکردهاي متملقانه مؤلف، بدآموزي‌هاي اخلاقي‌اي است که در آن وجود دارد. اينطور نيست؟

بله. بنده در 35 سال قبل تاريخ بيهقي را جزو کتب بدآموز دسته‌بندي کردم! مجالس شرابخواري سلطان مسعود و خمخانه‌ها را به تفصيل شرح مي‌دهد و صله‌هايي که به شاعران مداح و متملق مي‌دهند. از همه بدتر اينکه در چاپ جديد اين اثر، جناب مصحح نتيجه مي‌گيرد اين کتاب از لحاظ محتوا همرديف گلستان سعدي و شاهنامه فردوسي است! اين کتاب در سال گذشته، بارديگر منتشر شد و متأسفانه در مراسمي، يکي از دوستان ما به سبزوار رفتند و در سخنراني‌اي گفتند: مردم سبزوار بايد به شخصيت‌هايي مثل ابوالفضل بيهقي مباهات کنند! آن هم سبزواري که پر است از شخصيت‌هاي برجسته‌اي همچون ملاهادي سبزواري، يا رهبران سربداران يا شخصيت‌هاي ارزنده‌اي که مورد علاقه بنده هستند، يعني استاد محمدتقي شريعتي و دکتر علي شريعتي. امثال اينها در سبزوار فراوانند، ولي متأسفانه توصيه مي‌شود که مردم سبزوار بايد به شخصيتي مباهات کنند که سراسر تاريخ او در توجيه رفتار و اعمال کساني نوشته شده است که ضد تشيع و خاندان اهل بيت(ع) بوده‌اند. انصافاً جاي سؤال دارد که ايشان حتي يک بار هم با دقت اين کتاب را از لحاظ محتوا مطالعه نکرده‌اند، والا رسوايي عباسيان و ضديت آنها با ائمه(ع) که اظهر من الشمس است. به هرحال بنده مي‌خواهم به اين ترتيب، باب نقد علمي و محتوايي آثار منثور ادب فارسي را بگشايم تا پژوهشگران دلسوز و علاقه‌مند دنباله اين کار را بگيرند، چون بنده به علت مشغله زياد، نمي‌توانم اين کار را به طور جدي دنبال کنم. من معتقدم که اگر اين کار بر روي بسياري از متون ديگرِ تاريخي و غير‌تاريخي انجام بشود، بسياري از خطايا وجنبه‌هاي غلط وبدآموز اين آثار نمايان مي‌شود و سوء برداشت‌هايي که اين منابع در تاريخ نگاري يا ادبيات ايجاد کرده‌اند، به طور طبيعي مرتفع خواهند شد. مشکل در اينجاست که متأسفانه برخي از اين منابع در ميان کتب مرجع، نام و آوازه‌اي به هم زده‌اند و برخي ارباب فضل و معرفت، شايد به دليل اشتهار يا جايگاه ِظاهري آنها، از نقد در‌باره اين آثار کوتاهي مي‌کنند و حال آنکه حتي اگر اينگونه هم باشد، اين نقد به تصحيح و تأثير بيشتر اين آثار در جامعه منتهي مي‌شود و نهايتاً قدمي براي خدمت به آنهاست. آثار و منابعي که نقد مي‌شوند، به دليل تأثيري است که در ساحت تفکر و تاريخ و ادبيات دارند و گرنه کتب بي‌مخاطب و کم‌تأثيريا بي‌تأثير را که کسي نقد و بررسي نمي‌کند. بنابر اين حتي اگر از اين جنبه هم به مسئله بنگريم، بايد ارباب فضل و معرفت نسبت به نقد اينگونه کتاب‌ها که تأثيرات سويي بر تفکر و تاريخ‌نگاري ما در ادوار مختلف گذاشته است، توجه نشان بدهند و آنها را تصحيح کنند./ روزنامه جوان

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر