بالاترین ورژن حجاب، حجاب حداکثری و تعقلی
صدای شیعه: حجاب و حیا، دو عنصر زیبنده ظاهر و باطن انسانها همچون سدی محکم و قلعه استوار، افراد را از تهاجم های نفسانی و گزند خواسته های شیطانی مصون نگه می دارند. انسان چه از جنس زن باشد یا مرد، اگر به ماهیت و گوهر درونی خود واقف باشد، این گوهر حیا و حجاب اوست که می تواند مانع دژخیمان شیاطین و تسلط و بهره کشی جنسی دیگران باشد.
جایگاه و اهمیت حیا و حجاب در فرهنگ اسلامی
هر چند که حیا و عفت جنسی، مختص به جامعه زنان نیست و مردان هم از آن مستثنی نیستند، ولی از آنجا که بر اساس خلقت زیبای خداوند متعال زنان از ظرافت ها و زیبایی های خاصی بر خوردار می باشند، از طرفی نوعاً زنان هستند که در معرض تحدید بهره کشی جنسی قرار می گیرند، حال برای در امان ماندن از این چنین آسیب هایی سزاوار است زنان موجبات سوء استفاده ابزاری از خود را برای دیگران فراهم ننمایند، و با رعایت انواع حیا راه تسلط شیطانی دیگران را بر خود ببندند: « فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً؛[احزاب، آیه 32] پس به گونه اى هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید!».
انواع مدل حجاب و پوشش در جامعه
لازم به ذکر است استفاده و بهره مندی از عنصر ارزشمند حجاب در بین مردم و جامعه به یک شکل نیست از اینرو این کالای گران بها و ارزشمند در بین افراد شکل و شمایل متفاوتی دارد.
1-حجاب زورکی و تحمیلی:
در مواردی این نوع از حجاب گواه بر این است که دارنده آن هیچ گونه اعتقاد و باوری به آن نداشته و در پس پرده آن رضایت و باوری به حجاب وجود ندارد. دربرخی دیگر از افراد به خاطر مقررات و قوانین اجتماعی این مدل پوشش را پذیرفته اند.
هستند افرادی که با خارج شدن از محیط آموزشی و اداری و یا در بدو ورود در اماکن مذهبی و متبرک مجبور به استفاده از آن هستند و یا کسانی که تا در مرزهای جامعه اسلامی حضور دارند خود را ملزم به رعایت آن می کنند و به محض خارج شدن از آسمان اسلام، باور، اسلام و پوشش ایشان نیز رخ بر می بندد.
به روشنی می توان این چنین رفتار و رویکردی را در زمره کسانی دانست که خداوند متعال در خصوص ایشان می فرماید: «مُذَبْذَبینَ بَیْنَ ذلِکَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبیلاً؛[نساء: آیه143] آنها افراد بى هدفى هستند که نه سوى اینها، و نه سوى آنهایند! (نه در صف مؤمنان قرار دارند، و نه در صف کافران!) و هر کس را خداوند گمراه کند، راهى براى او نخواهى یافت».
2-حجاب تقلیدی و ظاهری:
برخی افراد به خاطر نوع فرهنگ و قوانینی که در خانواده حاکم بوده از ابتدا این چنین آموخته اند که می بایست در بدو ورود در جامعه،ُ ظاهر و سیمای خود را به گونه ای از پوشش و حجاب آراسته نماید که مطابق میل خانواده باشد. ولی مشکل این نوع و مدل از حجاب در مواری به این است که در پس واقعیت این انتخاب استدلال، و تعقلی استوار و محکم وجود ندارد از این رو این خطر و نگرانی در خصوص این افراد وجود دارد که با تغیر محیط زندگیشان حجاب و پوشش ایشان نیز تغییر یابد.[1]
3-حجاب تعقلی و تعبدی:
حجاب آن دسته افرادی که با بهره مندی از قوه تعقل و اندیشه، مبانی دینی و عقیدتی خود را مستحکم کرده اند و به گوهر درونی خود واقف شده اند و ارزش انسانی خود را فراتر از جسم و ظاهر می بینند از این قسم می باشد.
این دسته افراد حجاب را نه از روی اجبار و تحمیل دیگران و نه به خاطر رضایت و خوشایند اطرافیان بلکه از طریق برهان و یقین پذیرفته اند. این دسته افراد حجاب را زینت و زیبایی خود می بینند و با تهدید و مطایع دنیوی حاضر به کنار گذاشتن آن نمی شوند .
در واقع انتخاب این دسته از افراد بر اساس منطق بصیرت و آگاهی است همانند الگوهای قرآنی که راه خود را از مسیر علم و معرفت کسب کرده اند: «قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ؛[سوره یوسف: آیه 108] بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوى خدا دعوت مى کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!».
حجاب حداقلی و حجاب حداکثری
بعضی افراد دایره و حیطه حجاب را بسیار محدود و نا چیز می پندارند، به طور مثال اینکه حجاب را نه برای مردان بلکه فقط برای جامعه زنان می پسندند، بعضی دیگر نیز به این نوع حجاب بسنده نکرده و حجاب زنان را محدود به قسمتهای خاصی از تن و جسم زنان می دانند. به طور مثال حجاب موها را برای ایشان لازم نمی بینند.
این برداشت های سلیقه ای و شخصی از حجاب، تفسیر به رأی از جانب خود است، از اینرو همان طور که زنان لازم است حجاب خود را رعایت نمایند مردان نیز باید شرم داشته باشند که از هر گونه لباس منافی عفت استفاده نمایند.
از طرفی حجاب زنان منحصر در نقاط محدودی از جسم نیست بلکه بر اساس منطق قرآن حفظ و پوشاندن موها نیز از ضروریات حجاب است؛ کما اینکه خداوند متعال در این خصوص می فرماید: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یُدْنینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحیما؛[احزاب، آیه 59] اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [روسرى هاى بلند] خود را بر خویش فروافکنند، این کار براى اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده رحیم است».
علامه طباطبایی (ره) در ذیل این آیه شریف می فرماید: «کلمه، جلابیب جمع جلباب است، و آن جامه اى است سرتاسرى که تمامى بدن رامى پوشاند، و یا روسرى مخصوصى است که صورت و سر را ساتر مى شود، به طوری که زیر گلو و سینه هایشان در انظار ناظرین پیدا نباشد.»[2]
شاید این چنین ادعا شود که در این آیه و آیات دیگر سخنی از موی زنان به میان نیامده است، ولی این دسته افراد فراموش کرده اند که بر اساس منطق و رهنمودهای قرآنی زنان می بایست زینت های خود را از چشم نا محرمان بپوشانند: « وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ؛[سوره نور، آیه 31] و به آنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فروگیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را- جز آن مقدار که نمایان است- آشکار ننمایند و (اطراف) روسرى هاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر براى شوهرانشان».
از این آیه به خوبی بدست می آید که بر زنان لازم است زینتهای خود را جز برای شوهران و محرمان خود ظاهر ننمایند.
از طرفی در روایات اسلامی نیز این چنین استفاده می شود که موی زن زینت و زیبایی او محسوب می شود کما اینکه در عرف اجتماعی نیز به همین منوال می باشد: «إِذَا أَرَادَ أَحَدُکُمْ أَنْ یَتَزَوَّجَ فَلْیَسْأَلْ عَنْ شَعْرِهَا کَمَا یَسْأَلُ عَنْ وَجْهِهَا فَإِنَّ الشَّعْرَ أَحَدُ الْجَمَالَیْن ؛[3] هر وقت یکی از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موی سر زن نیز سؤال کند همچنان که از چگونگی رخسار او می پرسد. چون که موی زن یکی از دو زیبایی (مو و صورت) اوست.
سخن آخر
حجاب و حیا صرفاً محدود به جامعه زنان نیست و اینکه این عنصر ارزشمند در صورتی که همراه با بصیرت و آگاهی انتخاب شده باشد، از ارزش دو چندان بر خوردار است، و معرفت و شناخت به زیبایی حجاب است که ماندگاری و ثبات آن را دو چندان می سازد.
پی نوشت ها:
[1]. حسین مهدی زاده، پرسمان حجاب، پژوهشی در باب پوشش از دیدگاه قرآن، ص23.
[1]. المیزان، ج 16، ص509
[2]. من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 388 ، ح 4364 ٓ مکارم الاخلاق ص 200
منبع: تبیان
انتهای پیام