منایی که من در سردخانهها دیدم
صدای شیعه: حسین فضلی، مدیر جذب و اعزام مرکز پزشکی حج و زیارت که در حج 94 به عنوان پزشک رابط عرب زبان حضور داشت. وی از جمله پزشکانی بود که پس از فاجعه منا علاوه بر حضور در بیمارستانهای عربستان و یافتن بیماران ایرانی به سردخانههای سعودی رفته و به دنبال پیکرهای شهدای منا گشته است.
دکتر فضلی در گفتوگویی به مرور خاطرات تلخ فاجعه منا و تلاشهای صورت گرفته برای یافتن بیماران و پیکرهای شهدا پرداخت و گفت: من به عنوان پزشک رابط عرب زبان به حج اعزام شده و مسئولیتم این بود که بیمارانی که حالشان خوب نیست و لازم است در بیمارستانهای سعودی بستری شوند را به این بیمارستانها ببرم.
وی تشریح کرد: بیمارانی که نمیتوانند به صورت عادی اعمال حج را انجام دهند، با آمبولانس به عرفات و منا برده و وقوف اضطراری میکنند(شب قبل از عید قربان). من هم با این بیماران رفته بودم و ساعت چهار صبح به مکه بازگشتم و در حال استراحت بودم که با من تماس گرفته و اعلام کردند به سرعت خود را به منا برسانید چرا که وضعیت خوب نیست.
فضلی با اشاره به اینکه به دلیل ارائه خدمت به حجاج، محرم نشده و اعمال حج را انجام نمیداد، گفت: ما به سرعت با آمبولانس به سوی خیابان 204 رفتیم و به ما دستور دادند که حتی اگر سعودیها جلوی شما را گرفتند باز هم خود را به حجاج مجروح برسانید و کمک کنید.
وی گفت: به ما گفته بودند که حادثهای رخ داده و ممکن است عدهای هم فوت کرده باشند اما هنوز کسی از عمق فاجعه به ما خبر نداده بود؛ وقتی به محل حادثه رسیدیم تعدادی از مجروحان را برداشتیم و به سمت بیمارستانهای منا حرکت کردیم وقتی به آنجا رسیدیم تنها ایران بود که پزشکان خود را به بیمارستانهای منا فرستاده بود تا به حال بیماران خود رسیدگی کنند؛ در آن لحظات اکثر بیماران به دلیل گرمازدگی به بیمارستان آورده شده بودند.
حجاج از تشنگی مردند چون مأموران عربستانی دستور نداشتند
فضلی در پاسخ به این سؤال که آیا عمق فاجعه منا و انباشته شدن اجساد بر روی هم را دیدید؟ گفت: حجاج در هم گره خورده بودند. حوله حجاج بعضاً دور گردن آنها کشیده شده بود و از سوی دیگر گرمای هوا حال حجاج را بد کرده بود. فاجعه کنار محل ماشینهای آتشنشانی رخ داده بود یعنی اگر آتشنشانان بر روی حجاج آب میپاشیدند میتوانست به زنده ماندن بسیاری کمک کند اما آنها فقط نگاه میکردند. من عربی بلد هستم از آنها خواستم آب بر روی حجاج بپاشند اما گفتند «دستور نداریم». بسیاری سعی کردند از میلههای اطراف خیابان بالا بروند و حتی سعی کردند از آب کولرهای چادرها آب بخورند و به حجاج آب بدهند. شرایط طوری بود که اگر دست و پای کسی در جمعیت گیر می کرد نجات وی سخت میشد.
محل حادثه را بسته و تاریک کرده بودند فقط صدای بولدوزر میآمد
این پزشک شاهد فاجعه منا ادامه داد: من از صحنه حادثه به بیمارستانهای منا رفتم و پیکرهای شهدای ایرانی را هم شناسایی میکردیم و از آنها عکس میگرفتیم. تا ساعت 12 شب منطقه بروز فاجعه را بسته و حتی تاریک کرده بودند و فقط صدای بولدوزر میآمد و ما مجبور شدیم با ماشین دور منطقه بچرخیم تا حجاجمان که گم شده بودند یا در اطراف بودند را پیدا کرده به مرکز پزشکی بیاوریم.
وی اولین تلاش برای ورود به سردخانه معیصم را شب فاجعه اعلام کرد و گفت: ما را به سردخانه راه ندادند. اما دیدیم که سردخانه غیر از 950 کشوریی که برای اجساد دارد، چهار کانتینر پر جسد و دهها آمبولانس پر از جسد نیز بیرون سردخانه منتظر تحویل دادن اجساد هستند. فردای روز حادثه ما به سراغ 17 بیمارستان منا، مکه، عرفات، طائف و ... رفتیم تا به دنبال زائران ایرانی بگردیم. البته بیماران ما را بدون هماهنگی جا به جا میکردند و همین موجب میشد ما مدتها به دنبال یک بیمار در بیمارستانهای مختلف بگردیم.
این پزشک ایرانی افزود: ما حتی به جده رفتیم تا به دنبال زائران ایرانی بگردیم در جده چند بیمارستان بود که تعدادی از آنها هم بیمارستان نظامی بودند که برای ورود به آنها به شدت ما را مورد بازرسی بدنی قرار داده و حتی آمبولانسها را هم بازرسی کردند. ما چهار بیمار در آن بیمارستان داشتیم که باید ترخیص میشدند اما اجازه نمیدادند و اعلام کردند که باید از کنسولگری نامه داشته باشید. ما برای ترخیص چهار بیمار از صبح تا بعد از ظهر در آن بیمارستان بودیم و حتی من با مدیر بیمارستان درگیر شده و گفتم تا این بیماران را مرخص نکنید از اینجا نمیروم.
اگر آنجا بمیریم بهتر از این است که اینجا زنده بمانیم
وی در توصیف حال حجاج مجروحی که پیدا میکردند، گفت: حجاج دست ما را میگرفتند و محکم ما را میچسبیدند و میگفتند باید ما را سریع تر از اینجا ببرید. حجاج ایرانی که در بیمارستانهای سعودی بستری بودند میگفتند ما میخواهیم به مرکز پزشکی ایران برویم اگر آنجا بمیریم بهتر از این است که اینجا زنده بمانیم.
با پیام مقام معظم رهبری کل روند دفن حجاج متوقف شد تا ما پیکرهای شهدا را پیدا کنیم
فضلی در ادامه به تشریح زمانی پرداخت که برای شناسایی اجساد اجازه یافتند به سردخانهها بروند و گفت: 10 تا 10 تا و 20 تا 20 تا اجساد را پشت سردخانه معیصم دفن میکردند و اجازه نمیدادند ما آنها را شناسایی کنیم اما به محض اینکه مقام معظم رهبری پیام دادند، کل روند دفن اجساد متوقف شد تا پیکرهای زائران ایرانی شناسایی شوند و به ما اجازه داده شد تا جسدها را شناسایی کنیم.
وی از وضعیت سردخانههای منا گفت: چون پیکرهای حجاج در کانتینرهای نگهداری میوه و سبزی و در دمانی نامناسب نگهداری شده بود اجساد متعفن شده بودند ما ماسک میگذاشتیم و به سردخانهها میرفتیم. اجساد سیاه و متعفن شده و دچار جمود نعشی شده بودند و چون روی همه انباشته شده بودند چهرهها سیاه و عوض شده بود و حتی طوری بود که خونابه از کانتینرها بیرون میریخت.
«یا حسین» روی بازوی یک ایرانی؛ عامل شناسایی
این شاهد فاجعه منا دلیل قبول چنین مسئولیتی و حضور در سردخانهها برای پیدا کردن پیکرهای شهدای ایرانی را رضای خدا و تعهدی دانست که در قبال مردم احساس میکرده و گفت: برخی از اجساد چون در زیر سایر اجساد قرار گرفته بودند به حدی سیاه شده بودند که اول فکر کردیم آفریقایی هستند اما از بند گردنبند آنها(به رنگ پرچم ایران است و کارت شناسایی حجاج به آن وصل می شود) میفهمیدیم که ایرانی هستند. روی بازوی یک جسد که گردنی نداشت نوشته شده بود «یا حسین شهید» که باعث شد مطمئن شویم او ایرانی است. از بعثه و سازمان حج و زیارت هم برای پیدا کردن اجساد آمده بودند چرا که قبل از پایان موسم حج باید تمامی اجساد پیدا می شد از سوی دیگر مدام از ایران تماس میگرفتند و به دنبال پیکرهای عزیزان خود بودند.
وی تصریح کرد: همه اینها موجب شد ساعتها در میان صدها جسد برای پیدا کردن پیکرهای شهدای ایرانی بگردیم.
فضلی در پایان سخنان خود انتقال هشت بیمار به کما رفته از طریق هواپیما به ایران را یکی از کارهای بینظیر گروه پزشکی عنوان کرد و گفت: برای انتقال این بیماران آمبولانسها و هواپیما را تجهیز کردیم و چون برای اولین بار بود چنین کاری انجام میشد نوآوری و روشهای جدیدی را طراحی و اجرا کردیم و خدا را شکر این هشت نفر نیز به ایران بازگشته و بعدها سلامت خود را به دست آوردند.
منبع: ایکنا
انتهای پیام