دانشجو را با «گل» به جامعه برمیگردانند!
نیره ساری
صدای شیعه: چند سال پيش بود که براي گرفتن منابع کارشناسي ارشد وارد يکي از دانشکدههاي برتر کشور شدم. بعد از پرسوجو براي شيوه موفقيت در قبولي، دانشجويي را از دور نشانم دادند که گوشهاي از حياط دانشکده نشسته بود و سيگار ميکشيد. شايد اگر بيرون از دانشگاه اين فرد را ميديدم هرگز تصور نميکردم اين فرد دانشجوي دکترا و البته جزو برترينهاي يک دانشگاه باشد. يک ساعتي که صحبت کرديم به راحتي يکي از شيوههاي موفقيت و رمز پيروزي خودش را براي شب بيداريها و درس خواندن مصرف موادمخدر معرفي کرد. هنوز هم معتقد هستم ضمير ناخودآگاه من توانايي باور چنين موضوعي را نداشت. بعدها در خبرها ضد و نقيضهايي در مورد آمار اعتياد بين دانشجويان به خصوص دانشگاههاي دولتي و برتر کشور شنيدم. هرچند که اين آمار نه تأييد و نه تکذيب ميشد، اما بالاخره يک نفر پيدا شد تا يک آمار از ميزان اعتياد تحصيلکردگان ارائه کند. اعلام شده است 28 درصد معتادان کشور داراي سطح تحصيلات عاليه هستند. حالا اين سؤال پيش آمده که تحصيلکردگي از عوامل ايجادکننده اعتياد است، يا مانع آن ميشود؟!
کمتر و چه بسا هرگز ديده نشده مسئولان وزارت علوم، بهداشت، ورزش و جوانان يا سازمان امور دانشجويان آمار دقيقي در اينباره منتشر کنند و در عين حال اگر اظهارنظري هم کنند جز رد و تکذيب نخواهد بود؛ چراکه ارائه آمار ملزم به برنامهريزي و کنترل اين آسيب اجتماعي مهم ميان قشر تحصيلکرده جامعه است. اکنون هم بهرغم ارائه چنين آماري، بعيد است در ميان این قحطالرجالی براي تعيين يک مسئول در وزارتخانه مهم علوم، بالاخره کسي خود را موظف به پاسخگويي کند؛ به راستي تکليف مردم با دانشگاههايي که جوان را سالم تحويل ميگيرند و معتاد تحصيلکرده بيرون ميدهند، چيست؟!
خاطرات يک معتاد تحصيلکرده
ميگويد: «همه چيز از شبهايي شروع شد که با بچهها قرار گذاشتيم تا حسابي درس بخوانيم، اولش توي دانشگاه از گل شروع ميشه. مخصوصاً اگر خوابگاهي باشي. چون گل تقريباً حداقل يکي در ميون تو هر اتاقي هست. اولش هم ميگن مغز رو باز ميکنه، يه خرده هم افه روشنفکري ورت ميداره. اما مغز رو واقعاً ميپکونه، من ولي دوست داشتم و دارم، اصلاً اين حسش حالم رو خوب ميکنه. شباي اول با يه کام و دو کام شروع ميشد، همون قد که فاز خنده برداريم، دلتنگي خانواده يادمون بره، البته هميشه هم فاز خنده نميداد، يه وقتايي ميزديم زير گريه، اما فاز خندهاش بهتره و البته بيشتر. البته فقط هم گل نبود، گل مث سيگار ميمونه، همه دارن، اگر خيلي باکلاس و پولدار باشن تو سيگارپيچ ميکشن، اما اگر بچه معمولي باشن از همين بهمن کوچيکا رو خالي ميکنن و توش گل ميريزن.»
دسته اول گروهي از دانشجويان هستند که تنها براي کنجکاوي يا براي تجربه، دخانيات يا موادمخدر و الکل را مصرف ميکنند. دسته دوم دانشجوياني هستند که به صورت تفنني و تنها در مهمانيها يا گردهماييهاي دوستانه اقدام به استعمال سيگار يا قليان ميکنند، اما متأسفانه دسته سوم دانشجوياني هستند که هرچند کمتر از ميانگين جامعه اقدام به مصرف منظم موادمخدر سنتي يا آزمايشگاهي ميکنند که اين مصرف به وابستگيهاي جسمي و رواني منجر شده و به آن سوءمصرف اعتياد ميگويند.
کارشناسان معتقد هستند بين 20 تا 30 درصد از دانشجويان تنها با اين تصور غلط که يکبار مصرف موادمخدر اعتيادآور نيست، علاقهمند به تجربه اين مواد خطرناک هستند. همچنين اين امر در بين دانشجويان شهرستاني به علت دوري از خانواده و فشارهاي موجود بيشتر است، چه بسا که بسياري از آنها به دليل هوش بالا جزو نخبگان و دانشجويان برتر دانشگاههاي خوب کشور نيز هستند. اين نشان ميدهد دانشجوياني که در خانههاي مجردي يا خوابگاهها زندگي ميکنند، بيش از سايرين در معرض آسيب اعتياد قرار دارند.
28 درصد معتادان تحصيلکرده هستند
اين در حالي است که انتظار جامعه از دانشجو بيشتر از اقشار ديگر جامعه است. قشر فرهيخته دانشجو دست کم بايد بتواند خوب را از بد تشخيص بدهد و از حوزه مصرف دور بماند، اما آمار موجود خلاف اين امر را نشان ميدهد. مدير کل فرهنگي و پيشگيري ستاد مبارزه با موادمخدر کشور گفته است: 28 درصد معتادان کشور داراي سطح تحصيلات عاليه هستند.
هر چند که اين آمار از سوي برخي رد و تکذيب ميشود، اما پيشتر از اين نيز مسئولان ستاد مبارزه با موادمخدر تأکيد داشتند اختلال در عملکرد بين رکنهاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي منجر به بياخلاقي اجتماعي، عدم هويت و گرايش به سمت اعتياد ميشود. همچنين عصبانيت، پرخاشگري، مصرف مواد در ميان دوستان يا خانواده، پايبند نبودن به مذهب، افسردگي، هيجانطلبي و کمبود اعتماد به نفس از دلايلي است که منجر به تشويق دانشجويان به مصرف مواد ميشود.
در مقابل عدهاي ديگر معتقد هستند آمار واقعي اعتياد در بين دانشجويان بيشتر از آن چيزي است که اعلام شده است و از آنجايي که اعتياد تحصيلکردگان دغدغه اول حوزههاي مهم مرتبطي چون وزارت علوم، وزارت ورزش و جوانان و وزارت بهداشت نيست، طرحهايي که در دانشگاهها جهت پيشگيري از گرايش مصرف موادمخدر انجام شده همه به شکست خورده و اعتياد در بين دانشجويان در حال افزايش است.
جالب اينجاست که روزهاي پايان سال 94 بود که افزايش مصرف «گل» در بين دانشجويان باعث شد قائم مقام دبير کل ستاد مبارزه با موادمخدر ضمن ارائه آماري نسبت به افزايش مصرف موادمخدر در بين دانشجويان هشدار دهد. وي در يکي از سخنرانيهاي خود با اشاره به افزايش مصرف ماده مخدر «گل» در ميان دانشجويان گفت: «67 درصد دانشجويان معتاد، مصرف موادمخدر را پيش از ورود به دانشگاه و در دوره متوسطه تجربه کردهاند. دانشجوياني هم که در خانههاي مجردي يا خوابگاهها زندگي ميکنند، بيش از سايرين در معرض آسيب اعتياد قرار دارند.»
آماري که همان زمان از زبان وي اين حقيقت را فاش کرد که حدود 90 درصد دانشجويان علوم پزشکي تجربه مصرف سيگار را داشتهاند و 4/6 درصد اين دانشجويان نيز روانگردان يا موادمخدر مصرف کردهاند. به اين معني با حساب سرانگشتي مشخص شد تا پايان سال 94، از حدود 180 هزار دانشجوي مشغول تحصيل در 60 دانشگاه علوم پزشکي کشور 11 هزار و 520 نفر اعتياد دارند.
وقتي آمارها و بررسيها نشان ميدهد که مردم فرزندانشان را سالم به دانشگاهها تحويل ميدهند و بعضاً معتاد تحويل ميگيرند، خود گواه است که خروجي خوبي از دانشگاهها وجود ندارد و بايد به اين حوزهها به صورت جدي ورود شود. در اين ميان آنچه مورد سؤال ميباشد، اين است که با فرض روند شايسته سالاري در مسند وزارت علوم آيا مسئولان آموزش عالي کشور طرح و ايدهاي را براي کاهش اين آسيب اجتماعي ميان دانشجويان دارند؟!
منبع: روزنامه جوان
انتهای پیام