( 0. امتیاز از )

صدای شیعه: وان نایت استند(one night stand) که البته کاملش این است (one night stand relationship)، ساخته‌ای نو برای هوس‌ بازی است. آن گونه که مجری مشتاق تی‌ وی‌ گرامِ سایت آپارات سعی می‌کند خیلی پاک و شیک آن را معرفی کند یعنی:
تصمیمی است که آدمها با یکدیگر می‌ گیرند و به بیرون می‌روند و یک partner (یار، شریک) پیدا می‌کنند تا یک شب را با هم بگذرانند و ...
«
باهم‌ باشی یک‌ شبِ» آن هم خارج از قانون و عرف و شرع و بیرون از هر چهارچوب اخلاقی رایج بین انسان‌ ها، معنای این پدیدۀ نوظهور است

بی‌شک هر آدمی که پاک زیسته باشد با همان فطرت پاک خدایی می‌تواند بد و خوب خیلی از چیزها را تشخیص دهد؛ چرا که خداوند متعال شناخت این دو را به هر انسانی الهام کرده است (سورۀ شمس/ آیۀ 8) و يا به تعبير ساده‌‌تر راه و چاه را به او نشان داده است (سورۀ بلد/ آیۀ 10)؛ چه از درون باشد، با الهام این دانسته‌ها یا از بیرون باشد، به واسطۀ رهنمود راهنمایان الهی
بر اساس همان دانسته‌ هایِ درونیِ خدادای، لازم نیست کلاس درس و یا دروه‌ای برگزار شود تا در آن به انسان‌ بیاموزند دروغ بد است؛ برداشتن دارایی دیگران بدون رضایت آنها (دزدی) کار درستی نیست و یا برهنه به خیابان آمدن و در جمع حاضرشدن کار ناشایستی است؛ تمام این‌ها را بشر بر اساس همان آموزه‌های فطری می‌ داند، باور دارد و به آن عمل می‌کند.
این یادآوری برای آن بود که بگویم زشتی و بدی این «باهم‌ باشی یک‌ شبِ» را هر وجدان پاکی درک می‌کند و نیازی به اثبات و اندرز نیست؛ همین که بداند موضوع چیست از آن فاصله می‌ گیرد.
اما اگر کسی خواسته باشد نظر دین را در این موضوع بداند باید اَحکامی را که مربوط به روابط زن و مرد است قدری مرور کند و یا اگر نمی‌ داند آشنا شود؛ قوانینی الهی که مرز و میزان ارتباط میان دو نفر را به روشنی بیان می‌ کنند؛ قوانینی که باور داریم با رعایت آن سعادت دنیا و آخرت انسان تأمین می‌شود. فرمود: هر کس خدا و پيامبرش را اطاعت کند، بی‌ ترديد به رستگارى بزرگى دست يافته است. (سورۀ احزاب، آیۀ 71)
از نظر دین ارتباط متعارفِ روزمره مانند گفت‌وگو، دادوستد، رفت‌وآمد تا زمانی که آلوده به نگاه، تماس و یا حتی گفتگوی کلامی یا مجازیِ شهوت‌انگیز نشده باشد جایز است و اشکالی ندارد. (ر.ک به احکام لمس و نظر و ارتباط  در کتابهای فقهی، مانند: تحریرالوسیلة، ابتدای کتاب النکاح، مسائل 15-29)

نیز پاسخ به نیاز جنسی تنها و تنها در ارتباطی تعریف شده از نظر قانون دین جایز می‌باشد که آن را عقد نکاح یا ازدواج می‌نامند خواه به صورت دائم و خواه به صورت موقت که از آن به صیغه نیز یاد می‌شود؛ هر چند این دومی در چشم جامعۀ ما صورت خوشی ندارد؛ اما بدانیم که از نظر دین کاری است حلال و کاملاً بی‌ اشکال
با این حال همیشه کسانی هستند که بر طبل لذت‌ بَری بی‌ حد و مرز می‌کوبند و با طراحی روشی‌ نو تلاش می‌کنند دیگران را هم با خود به سوی «لذت‌ محوری» و «رفع نیازهای درون به هر قیمتی» سوق داده آنها را از مسیر بندگی خدا؛ یعنی یک زندگی سالم، آرام و در مسیر پویایی دور کنند. برای همین هر چند وقت یک بار شاهد ظهور روشی نو در این داستانیم. کم‌ خرجی، بی‌ مسئولیتی، لذت‌بَری و البته بیگانگی با دین و سعادت بشر، عناصر مشترک بین تمام این نوظهورهاست که معمولاً نوکیسه‌ ها هم مشتری آن هستند.
از قرآن و روایات به دست می‌آید که اسلام برای پاسداشت حرمت انسان و تأمین هدف از نیازهای فطری او و داشتن خانواده و جامعه‌ای سالم، آرام و پویا در جهت بندگی خدا، هرگونه ارتباط، کسب لذت و رفع نیاز جنسی خارج از محدوده تعریف شده دینی را ممنوع کرده و حرام  می‌داند (إیضاح الفوائد فی شرح مشکلات القواعد، ج‌3، ص131). برای همین ازدواج سفید، هم‌جنس‌گرایی، باهم‌باشی یک‌شبِ و نظایر قبلی و بعدی آنها همه جزءِ نبایدهای دینی محسوب می‌شوند که در واقع پرهیزهایی برای سلامت روح و روان بشر هستند. قرآن کریم می‌فرماید: کسی که کار شایسته‌ای (عمل صالحى) انجام دهد به نفع خود کار کرده است و کسى که بدى کند به خويشتن بدى کرده است.(سورۀ فصلت، آیۀ46)
روشن‌تر اینکه قرآن کریم که کلام خالق ماست خبر می‌ دهد: گناه، برای انسان ضرردارد. (یونس،23 ؛ فصلت،46)
اما چگونه گرایش به پاکی و حلال که خدا در نهاد ما قرار داده است (سورۀ روم، آیۀ 30) تغییر وضعیت داده و جای خود را به یک علاقۀ ناپاک می‌ دهد؟ ساده‌ تر اینکه چطور می‌ شود انسان پلیدی یک رفتار را نه تنها درک نمی‌ کند؛ بلکه نسبت به آن شوق و اشتیاق هم نشان می‌دهد؟ مانند همین موضوع باهم‌ باشی یک‌ شبِ
پاسخ به این پرسش را با مثالی در قالب یک خاطره بیان می‌کنم

بوشهری‌ها آشی دارند معروف به آش بوشهری که بسیار تند است؛ آنقدر که می‌ توان با آن کسی را شکنجه داد. شبی در همان دیار با همین آش از ما پذیرایی کردند. آقایی نزدیک من نشسته بود و کودک یک ساله‌ ای را در آغوش داشت. در کمال تعجب دیدم که از این آش آتشین به او نیز خوراند. بلافاصله جیغ آن طفلک به هوا رفت و اشک از چشمانش جاری شد. هنوز چشم‌ های سرخ و اشک‌ آلود آن طفل معصوم در خاطرم هست. بعد از چند لحظه که بچه کمی آرام شد پدر مهربان قاشق بعدی را در کام آن زبان‌ بسته گذاشت و باز جیغ و فریاد آن طفلک. پدر این کار را می‌ کرد تا بچه کم‌کم به این طعم عادت کند و بعدها مانند خودش از خوردن این آش لذت ببرد.
مشابه این، اثر دود سیگار بر ریۀ سالم است که اولش واکنشی با سرفه‌ های کُشنده دارد و آخرش لذت از کشیدن سیگار و بعد این جناب سیگاری است که در مواجهه با غیرسیگاری‌ها هم منکر ضرر سیگار می‌ شود و هم از علاقۀ وافر خود به کشیدن سیگار می‌ گوید و ... همان چیزی که هم ضررش برای ما از آفتاب روشن‌ تر است و هم هیچ‌ علاقه‌ای در خود به زدن یک پُک هم احساس نمی‌کنیم.
داستان لذت از گناه و ضررداشتن آن هم دقیقاً همین است.
روح انسان خدایی است (سورۀ حجر، آیۀ29) و سنخیتی با گناه ندارد. این انسان است که نخست، گناه را بر آن تحمیل می‌کند بعد کم‌کم به آن عادت کرده آنگاه از انجامش لذت می‌برد و بعد با تعجب از ضررش می‌ پرسد
با این دو مثال فرق و فرآیند روشن می‌شود که فرق سلامت و بیماری است؛ واکنش طبیعی ریۀ سالم به دود سیگار انزجار و پس‌زدن است اما ریۀ خراب به دود سیگار ولع دارد و هرگونه عوارض آن را منکر می‌ شود. نیز واکنشِ روح و فطرت پاک به انحراف‌ های یادشده انزجار و چِندِش است اما روح آلوده به اشتیاق از آن استقبال می‌کند و با علاقۀ خاصی پیش‌آمد و حتی فرهنگ‌ شدنش را آرزو می‌کند.

منبع: تبیان


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر