چرا ایرانی «چادر ایرانی» نمیخرد؟ هجوم پارچه قاچاق کیلویی 2هزار تومان به کشور
صدای شیعه: "نمیتوانم به پرسنلم بگویم چون مواد اولیه نداریم فعلاً به خانههایتان بروید!" این جملات بخشی از گفتگو با میرمحمدتقی دانایی هوشیار مدیرعامل شرکت حجاب شهرکرد بهعنوان تنها تولیدکننده چادر مشکی کشور است.
این تولیدکننده در ابتدای این گفتوگو به بیمهریهایی که به صنعت نساجی در طول چند دهه گذشته شده اشاره کرد و با گلایه از اینکه "ما حمایت میخواهیم نه صدقه" خواستار حمایت بیشتر دولت از این صنعت شد، چراکه بهاعتقاد دانایی هوشیار "صنعت نساجی استارت توسعه صنعتی در بسیاری از کشورهای توسعهیافته بوده است و ما نیز باید به این صنعت بیشتر از گذشته بها دهیم".
وی با اعلام اینکه "هر زمان که صحبت به حمایت از صنعت نساجی میرسد، همه فکر میکنند ما وام، اِستمهال یا کسب یک امتیاز میخواهیم در حالی که اصلاً اینگونه نیست، همه چیز پول نیست بهقول معروف نمیخواهیم کسی دست ما را بگیرد، پایمان را رها کنند و فقط از صنعت نساجی حمایت واقعی کنند" میگوید: بیمهریها به صنعت نساجی عاملی شده تا نگاهِ مردم به آن نگاهِ دلسوزانه و همراه با نگرانی باشد. بهعنوان نمونه با بانک که صحبتمی کنیم میگوید "مگر میشود با صنعت نساجی کار کرد؟! این سرمایه گذاری جواب میدهد؟!!".
بخش اول گفتوگوی تسنیم را با این تولیدکننده چادر مشکی در ادامه این مطلب میخوانید:
در حال حاضر بسیاری از واحدهای نساجی کشور با کمتر از 50 درصد ظرفیت مشغول فعالیت هستند و هر روز هم بر حجم مشکلات آنها اضافه می شود شما دلایل وضعیت فعلی واحدهای نساجی را چه عواملی می دانید کم کاری از کدام بخش است دولت یا واحدهای تولیدی؟
پیش از هر سخنی باید عرض کنم که به صورت کلی در کشورهای پیشرفتۀ دنیا استارتِ پیشرفت با صنعت نساجی زده شده حتی تمام انقلابهای صنعتی در کشورها هم با صنعت نساجی شروع شده است و نقش پر اهمیت صنعت نساجی در کشورهای در حال توسعه یا توسعه یافتۀ بسیار پررنگ است، اما متأسفانه در کشورهایی مانند ایران که به نفت و منابع طبیعی خود وابسته هستند توجه موثری به این صنعت نمی شود. بسیاری از کشورها ، مانند ترکیه که زمانی چیزی برای عرضه در بازار نداشتند با تقویت صنعت نساجی به رتبه خوبی در این بخش رسیده اند. علاوه بر این دلایل تاریخی فراوانی هم وجود دارد که نشان می دهد بسیاری از کشورها با همین صنعت به پیشرفت مناسبی دست پیدا کرده اند.
*بی مهری چند دهه گذشته به صنعت نساجی
صنعت نساجی به عنوان صنعتی اشتغال زا باعث رشد عمومیِ اقتصاد و اشتغال پایدار می شود، حتی باعث بهبود معیشت عموم مردم نیز بوده است ولی متاسفانه در طول چند دهه گذشته به این صنعت بی مهری زیادی شد وعلیرغم تمام این بی مهری ها و اذیت های شدید،این صنعت هنوز پابرجا باقی مانده است.
شما به هر دلیل زیارتی یا ماموریتی که از کشور خارج می شوید ، در برگشت با خودتان چه چیزی می آورید؟ مسلماً پوشاک ومنسوجات . هر ساله حجمِ عظیمی از منسوجات بدین ترتیب وارد کشور می شود و کسی پاسخگوی آن نبوده و حتی آن را محاسبه نمی کند. علاوه بر این از روشهای رسمی و غیررسمی، آزاد و قاچاق با شکلهای مختلف انواع منسوجات وارد کشور می شودو با وجود این همه سختی صنعت نساجی کشور هنوز پا برجاست.
*چرا کسی صنعت نساجی را در مقابل قاچاق حمایت نمی کند؟
سوال اینجاست چرا وقتی در صنعت خودرو برندهای مختلف چینی و کره ای به روش های متفاوت وارد بازار می شوند فریاد خودروسازان و صنایع وابسته به آسمان می رود ولی چرا کسی از صنعت نساجی که این همه رقیب پرحجم خارجی دارد حمایت نمی کند؟! اگر امروز به وضعیت صنایع کشور نگاه کنید به این نتیجه می رسید که به هیچ صنعتی به اندازه نساجی و پوشاک جفا نشده است.
سرپا بودن این صنعت با وجود این همه مشکلات نشان می دهد صنعت نساجی صنعتی استخواندار، پرقدرت و قابل اعتمادی است. درست است که حاشیۀ سود آن نسبت به بسیاری از صنایع خیلی پایین است اما به همان نسبت هم سرمایه گذاری کمتری را میخواهد و به همان نسبت سهولتِ دسترسی به آن بسیاربیشتر است.
*بانک می گوید مگر می شود با صنعت نساجی کار کرد!
بی مهری ها به صنعت نساجی عاملی شده تا نگاهِ مردم به آن نگاهِ دلسوزانه و همراه با نگرانی باشد. به عنوان نمونه با بانک که صحبت می کنیم میگوید مگر می شود با صنعت نساجی کار کرد؟! این سرمایه گذاری جواب میدهد؟ !!
چون 10 کارخانۀ قدیمی بازسازی ، نوسازی و احیاء نشدند و در نهایت از بین رفتند فضایی برای مشکل دار بودن صنعت نساجی به وجود آمده است .صحیح است که ما مشکل داریم ولی مگر مابقی صنایع مشکل ندارند ! و این موضع ربطی به توانمندی و پتانسیل بالای این صنعت ندارد.
*صنعت حمایت می خواهد نه صدقه
برخی از صنایع کشور از حمایت های دولتی برخوردارند اما صنعت نساجی نتوانسته دولت را با خود همراه کند، آیا واقعا دولت اراده ای برای حمایت از این صنعت ندارد؟
اگر واقع بین باشیم می بینیم که صنایعی که توسط دولتها حمایت شده اند همگی با رانت حمایتی پابرجا هستند و علت بقای آنها ، ذات عملکردی خودشان نیست . صنعت حمایت می خواهد اما صدقه نه. هر زمان که صحبت به حمایت از صنعت نساجی می رسد ، همه فکر می کنند ما وام ، اِستمهال یا کسب یک امتیاز می خواهیم در حالی که اصلاً اینگونه نیست ، همه چیز پول نیست به قول معروف نمی خواهیم کسی دست ما را بگیرد، پایمان را رها کنند و فقط از صنعت نساجی حمایت واقعی کنند همین برای ما کافی است . گدایی هم نمیکنیم انتظار داریم . اگر می خواهید کشور توسعه پیدا کند باید حمایت کنید. وقتی می بینیم بسیاری از ارکانِ سیستم با این صنعت رقابت می کند، دیگر نامش حمایت نیست!
واردکننده ها چه کسانی هستند؟ اجناس از کجا وارد می شود؟ موبایل یک وسیلۀ کوچکی است که پنج دستگاه از آنها در جیب جا می شود اما یک عدل پارچه در جیب چه کسی جای میشود؟ ردیابی موبایل آسانتر است یا یک عدل پارچه؟
*قاچاق برها در ازای کیلویی 2 هزار تومان جنس را هر کجای تهران تحویل می دهند
مبادی ورود کالا مشخص است از آسمان که نمی آورند، کالای نساجی کالای گران قیمتی است و حجم و وزن دارد قاچاق نخ و پارچه آسان نیست اما متأسفانه دیده می شود که قاچاق برها در ازای کیلویی مثلا دو هزار تومان اجناس را در هر جای ایران که بخواهید به شما تحویل می دهند و صحبتی از تعرفه گمرکی و هزینه های ترخیص و فلان و فلان نیست. نکته قابل اهمیت اینجاست که تولیدکننده داخلی مجبور است بسیاری از مواداولیه خود که در کشورتولید نمی شود را بصورت رسمی وارد کند و نمی تواند آنها را به کولبران بسپارد. تولیدکننده که نمی تواند مواد اولیه را از قاچاقچی بخرد ولی از طرف دیگر محصول نهایی به راحتی از مبادی مختلف به صورت قاچاق وارد میشود در این شرایط تکلیف تولیدکننده داخلی چیست؟!
*درد بزرگ نداشتن برنامه منسجم در صنعت نساجی است/ آمار اشتغال کاذب می دهند
متأسفانه در صنعت نساجی برنامه منسجمی نداشته ایم که درد بسیار بزرگیست . امروز هر نوع موافقتی برای فعالیت بخواهید می توانید براحتی اخذ کنیدتا صرفا آمار اشتغال بالا برود ، همین موافقت نامه ها آمارصدور پروانه بهره برداری، سرمایه گذاری و اشتغال کاذب را افزایش می دهد و در نهایت اعلام می شود که مثلا 5 هزار شغل ایجاد شده !در حالی که اگر 5 هزار شغل ایجاد شده 6 هزار شغل از صنعت حذف شده است.
اگردولت می خواهد حمایتی از تولیدکنندگان کشور کند باید تعرفه مواد اولیه را کاهش دهد. دولت ما هم می تواند مانند دولت چین یک خرید سنگین و بزرگ مواد اولیه را با قیمت مناسب انجام داده و آن را به راحتی و به سهولت در اختیار کارخانه ها قرار دهد. اگر تولید کننده مواد اولیه کیفی مورد نیاز خود را از یک مرکز مشخص و با قیمتی عادلانه خریداری کند ، دلیلی برای جا ماندن از تولید ندارد.
*نمی توانم به پرسنلم بگویم چون مواد اولیه نداریم فعلا به خانه هایتان بروید !
در حال حاضر بیشتر کارخانجات با ظرفیت های زیر 50 درصد مشغول فعالیت هستند که این موضوع برای همه بد است، امروز قیمت تمام شده به شدت افزایش پیدا کرده و تولیدکنندگان حتی قادر به تأمین مالی پرسنل خود نیستند. من نمی توانم امروز به پرسنلم بگویم چون مواد اولیه نداریم فعلا به خانه هایتان بروید ! این نیروها کسانی نیستند که بتوانم آنها را از داخل خیابان جمع کنم، برای آموزش آنها هزینه شده تا بتوانند با ماشین آلات کار کنند. من نمی توانم به راحتی هر کسی را پشت ماشین آلات بگذارم. من باید در طول آموزش سه ماه حقوق بدهم تا این آدم از وضعیت نابلد و نا آشنا تبدیل به یک نیروی کار بلد شود، به صلاح و صرفه نیست که من این نیروها را حذف کنم.
*شگردهای قاچاقچیان پارچه
در این چند سال اخیر دولت شعارهای مختلفی برای جلوگیری از قاچاق مطرح کرده اما در عمل اتفاق خاصی در بازار نیفتاده است!
دقیقاً همین است که می فرمایید چون یا شناخت کافی برای اینکار وجود ندارد و یا عزم مقابله جدی با آن یافت نمی شود.البته باید این نکته را بگویم که قاچاق در بخش نساجی و پوشاک به سه روش انجام می شود. یک نوع قاچاق و واردات غیر قانونی پوشاک و پارچه به صورت کیلویی است. یکسری قاچاق هم نامشان قاچاق نیست ولی به نوعی قاچاق محسوب می شود به این صورت که کالا را با یکسری سندسازی و تقلب وارد بازار می کنند و وقتی هم وارد بازار شد دیگر قابلیت ردیابی ندارد.در مواردی هم کالا به صورت رسمی وارد می شود اما واقعا قاچاق است !! به عنوان نمونه من یک جایی رفتم تا برای محصول پارچه چادر مشکی تولیدیمان بازاریابی کنم ، می گفتند یک خیر خارجی تصمیم داشت به ما کمک کند و به این منظور پنج میلیون متر پارچه چادری مشکی به عنوان هدیه به ما دادند!!!! برای من جای سوال بود آن آقایی که میخواست هدیه بدهد نمیتوانست5 میلیون دلار بدهد؟! چرا باید 5 میلیون متر پارچه می داد؟ این واقعا قاچاق است چون آن موسسه که اصلا اقتصادی هم نبود، هزینه ای بابت آن پرداخت نکرده بود و 5 میلیون متر از سهم بازار را هم حذف کرده بود! این اتفاق نامش قاچاق است اما شکلش متفاوت است. از این اتفاقات در صنعت نساجی زیاد رخ میدهد و هیچ عزمی برای جلوگیری از این موضوعات نیست.
*چرا کارخانجات چادرمشکی کشور پا نگرفتند؟
با توجه به حجم زیاد قاچاق در حال حاضر چند تولیدکنندۀ چادر مشکی در کشور فعالیت می کنند؟
در سنوات گذشته چند شرکت برای تولید چادر مشکی افتتاح شدند اما مشکلات متعدد مانع فعالیت آنها شد. به عنوان نمونه شرکت کرپناز کرمانشاه چندین سال پیش به همین منظور افتتاح شد ولی متاسفانه به دلایلی هیچ وقت نتوانست وارد عرصۀ عرضه چادر مشکی مرغوب شود. البته از همان ابتدا برای تولید پارچه چادری کیفی طراحی شده بود ولی عملاً محصولات دیگری را تولید کرد. شرکت نای زرین خوانسار نیز برای چادر مشکی طراحی شد که متاسفانه این شرکت هم نتوانست پا بگیرد. شرکت نساجی حجاب هم سال 68 برای تولید چادر مشکی تاسیس شد اما در آن برهه به دلایل مختلفی ماشین آلات آن تهیه نشد و امکان تولید پیدا نکرد ولی در نهایت با اعمال یکسری اصلاحات و تغییرات در ماشین آلات ، در مقطعی هشتصد هزار متر پارچه مشکی در سال تولید کرد.
در آن مقطع نیاز بازار بیشتر از محل واردات تامین می شد؟
همیشه همینطور بود. شرکت یزدبافت اخیراً عنوان می کند که در حال تولید پارچه چادر مشکی است، شرکت ایران مرینوس و پشم بافی آسیا با استفاده از تکنیک هایی روی رنگِ پارچۀ چادر مشکی خیلی کار کردند ولی هیچ وقت این محصولات صنعتی و تجاری نشدند و در حد مقادیر کم باقی ماندند. در حال حاضر نساجی حجاب شهر کرد تنها تولیدکنندۀ چادر مشکیِ رسمی در ایران است که با ظرفیت 10 میلیون مترِ طول، حدود دو سال است که کار خود را آغاز کرده است. البته هنوز به ظرفیت کامل نرسیده و هر سال ظرفیت خود را افزایش خواهد داد.
* آمار عجیب و غریب واردات چادر مشکی به کشور
بگذارید برای تنویر بیشتر چند عدد عرض کنم : براساس اطلاعاتِ گمرک ایران که توسط انجمن صنایع نساجی ایران هم تکثیر شده میزان واردات پارچۀ چادر مشکی در سال 94 از نظر وزنی 14 هزار و 350 تن بوده است، جالب اینجاست در سال 95 که خط تولید چادر مشکیِ شرکت نساجی حجاب رسماً توسط معاون اول محترم ریاست جمهوری و وزیر محترم صنعت و معدن و تجارت افتتاح شد، میزان واردات چادر مشکی از نظر وزنی از این مقدار به 18 هزار و 267 تن رسید به عبارتی ما در سال 95 شاهد رشد وزنی 27 درصدی واردات چادر مشکی بودیم.و این در حالی بود که ارزش کالای وارداتی هم از 71 میلیون و 662 هزار دلار به 124 میلیون و 280هزار دلار رسیدیعنی در این بخش هم رشد 73 درصد رشد داشته ایم. مگر چه اتفاقی در کشوررخداده که این رقم ها اینگونه افزایش پیدا کرده است؟! مگر در سال 95 مردم ایران 30 درصد زیاد شده اند؟ مطابق آمار، پایین ترین میزان واردات چادر مشکی طی 10 سال گذشته 45 میلیون متر و بیشترین میزان 90میلیون متر بوده است. البته این ارقام برای واردات رسمی است و هنوز آمار واردات غیر رسمی مشخص نیست و طبعا هیچگاه معلوم نخواهد شد.
براساس آمار ارزانترین پارچه ای که وارد کشور شده 2/1 دلار و گرانترین پارچه 5/9 دلار قیمت داشته است. متوسط واردات چادر مشکی هم 2/3 دلار بوده است. این آمار را با قیمت چادرهایی که در بازار به فروش می رسد مقایسه کنید به خوبی دیده می شود که واسطه ها چادرها را با سودهای بسیار بالا به فروش می رسانندو اگر می شنوید که مافیایی برای چادرمشکی وجود دارد ، ناشی از این تفاوت فاحش قیمتهاست.
*سود های هنگفت فروشندگان در چادر مشکی/ چرا کسی تمایل به فروش چادر ایرانی ندارد
یکی از دلایل اینکه خیلی از فروشندگان اعلام نمی کنند که پارچه ایرانی را عرضه می کنند همین موضوع است. وقتی یک کالای وارداتی در فروشگاه فروخته می شود کسی از آنها برگ سبز گمرکی و قیمت تمام شده کالا را نمی خواهد و اصلا کسی نمی تواند ردیابی کند که این پارچه را چند خریده و با چه میزان سود به خریداران می دهد. اما اگرفروشنده بخواهد پارچه من را بفروشد اوضاع فرق خواهد کرد زیرا من یک شرکت رسمی هستم و فاکتور صادر میکنم و براساس آن مالیات بر ارزش افزوده پرداخت می کنم و دارایی هم مرا و هم خریدارم را ردیابی می کند. در این شرایط مشخص است که سود فروشنده در کالای وارداتی و کالای داخلی چگونه است. هیچ مرجع تصمیم گیرنده ای در قیمت پارچه وارداتی وجود ندارد بنابراین فروشنده به چه دلیل پارچه مرا بفروشد؟ پارچه وارداتی را می فروشد که هیچ کس نداند او چقدر سود میبرد! دلیل اینکه این همه سال تولید پارچه چادر مشکی نتوانسته جان بگیرد همین واردات است.
نیاز بازار داخلی به چادر مشکی بسیار بالاست و تولیدکننده می توانست از این بازار بکر استفاده کرده و جنس با کیفیت راهی بازار کند اما به استناد صحبت های شما چند کارخانه به حوزه چادر مشکی وارد شدند اما موفق نبودند. به صورت کلی واردات مانع فعالیت آنها بوده یا موارد دیگری هم در این رابطه دخیل هستند.
علل عدم موفقی کارخانجات چادر مشکی در کشور را باید 3 عامل مهم دانست. نخستین مشکل نداشتنِ دانش فنیِ تولید پارچه چادر مشکی است. این نوع پارچه محصولی نیست که به سادگی و با تجربه عادی بتوان آن را تولید کرد. زیرا فرآیندها و ماشین آلات و مواد مصرفی خاصی دارد. برای اولین باردر ایران در خرداد ماه سال 96 استاندارد پارچه چادر مشکی تدوین و ابلاغ شد و پیش از این استانداردی برای این پارچه وجود نداشت. همین موضوع نشان می دهد که تولید پارچه چادرمشکی به دانش فنی خاص خود نیازمند است. البته این را هم باید اضافه کنم که در بسیاری موارد صنعتگران و پژوهشگران ما توانسته اند به تولیداتی دست یابند که واقعا از محصولات مرغوب جهانی چیزی کم ندارد و این مطلب نشان دهنده آن است که عزمی برای این تولید استوار نبوده است.
بحث دوم داشتن ماشین آلات متناسب است. بسیاری از کارخانجات وقتی به حوزه پارچه چادر مشکی ورود پیدا کردند که ماشین آلات آنها متناسبِ خط تولید این پارچه ها نبود.
بحث سوم قابلیت رقابت کیفی و قیمتی با محصولات وارداتی است، آماری که برای شما عرض کردم خیلی واضح نشان می دهد که وقتی بناست یک شرکت برای ده میلیون متر گام بردارد یعنی برای یک هفتم مصرف متوسط کشور گام برداشته اما میزان واردات به چه نسبت اضافه می شود؟ افزایش حجم واردات به سادگی و اتفاقی نیست بلکه هدفمند است.
*رانت واردات چادر مشکی/ افراد پشت پرده چه کسانی هستند؟
به عبارتی پشت پرده این موضوع رانت است؟
من نمیتوانم چنین چیزی را قضاوت کنم ولی چیزی که می بینم اثراتش همین است ، رانت یا هر چیزی شبیه به آن .
در حال حاضر پارچه های چادری شما قواره ای چند است؟
قواره های تولیدی ما به جای پنج یارد ، پنج متر است که واضحا بیشتر است و قیمت آنها از قوارهای 36 هزار تومان تا حدود 80 هزار تومان می باشد. البته چادر مشکی به 10 رده تقسیم می شود، دو رده بالا چادرهایی هستند که الیاف خاص داشته در بازار با قیمت چند میلیون تومانی به فروش می رسند. در این بخش میزان مصرف آنها به حدی نیست که بتوان برای تولید انبوه آنها سرمایه گذاری کرد. دو دهک پایین، پارچه های بسیار ارزان قیمت و در واقع مشابه آستری هستند، اینها پارچه هایی هستند که بنا به دلایل کیفی یا با هدف فروش در بازارهای ارزان در این رده قرار گرفته اند که در کشور مصرف چندانی ندارند. از دهک سوم تا هفتم پارچه هایی هستند که در ایران پر مصرف بوده و با اسم های تجاری مختلف که معنی خاصی هم ندارند و توسط تاجر تعیین می شود به فروش می رسند.
به عنوان نمونه پارچه هایی مانند اِل گانس و دونه طلایی، عروس کویت و عروس خلیج و امثالهم ، ماهاراجا، کَن کَن و قس علیهذا ، اسامی واقعی نیستند بلکه تاجر آنها را تعیین و تولیدکننده به سفارش تاجر اسمی را برای روی پارچه هاچاپ می کند. اگر شما در کشور کره جنوبی به عنوان بزرگترین تولیدکنندۀ چادر مشکی دنیا، بگویید من میخواهم این پارچه به نام خربزه تولید شود آنها می نویسند خربزه، اصلاً برای آنها مهم نیست و همینگونه است که شما پارچه هایی با نام های ژاپنی و سویسی را در بازار پیدا می کنید .
*از واردات چادر مشکی از سوئیس تا مالزی و ویتنام/ خبری از تولیدکننده داخلی نیست
اولین چادر مشکی که وارد کشور شد برای کدام کارخانه بود؟
اولین چادر مشکی هایی که وارد کشور شد از سوئیس و بعداً از ژاپن بود. شما نام کِلوکه را شنیده اید یا مادرها به خوبی این نام را می شناسند. به مرور این کشورها تولید پارچه مشکی را کنار گذاشتند و کره وارد بازار شد.اگر امروز در بازار ایران پارچه مشکی کِلوکه را می بینید بدون تردید اصالت ندارد . البته در حال حاضرحجم تولید پارچه چادر مشکی در کره هم کاهش پیدا کرده است و کشورهای ویتنام، مالزی و اندونزی و چین وارد این بازار شده اند.
پارچه چادری کَن کَن هم ساختۀ خود تجار است؟
بله تجار اسم پارچه ها را انتخاب می کنند البته چیز بدی نیست، میگویند ما این دسته از محصولات را با این نام تجاری تعریف و تولید می کنیم. ولی اشکال جای دیگری است، اشکال تزریق ذائقه است، آنها ذائقه را به مصرف کننده تزریق می کنند و ما هیچ کاری برای آن نمیکنیم، نام یکی از محصولات ما کوهرنگ است، کوهرنگ نام یک منطقه در استان چهارمحال و بختیاری است اما مردم رغبت چندانی به خرید کوهرنگ ندارند چون می گویند قشنگ نیست اما اگر بگوییم این چادر میتسوبیشی است مردم می گویند هم قشنگ است و هم باکلاس.
انتهای پیام