( 0. امتیاز از )

مسأله عفاف یکی از عناصر مهم در ارتقای سطح معنویات افراد و به دنبال آن جامعه است که خداوند آن را به صورت فطری در نهاد انسان‌ها به ودیعه گذاشته تا جایی که در تمام آموزه‌های پیامبران و نیز متون کتب مقدس نسبت به حفظ آن تأکید شده است. حد و حدود و قوانین شرعی مسأله عفاف و حجاب نیز تبیین و تشریح شده است. اکنون نیز در برخی مناطق اروپا حجاب از سوی پیروان ادیان مراعات می‌شود. «جرجی زیدان»، دانشمند مسیحی در این باره می‌گوید: «اگر مقصود از حجاب، پوشانیدن تن و بدن است، این وضع، قبل از اسلام و حتی پیش از ظهور دین مسیح، معمول بوده است و آثار آن هنوز در خود اروپا باقی مانده است».

این مسأله به اثبات رسیده که در صورت عدم رعایت این عناصر فطری، خانواده و جامعه دچار تزلزل می‌شوند و زمینه‌ را برای بروز بسیاری از معضلات اجتماعی و سلامت روانی فراهم می‌کند. متأسفانه در سال‌های اخیر بر اثر نفوذ فرهنگی بیگانگان به کشور و کم‌کاری نهادهای فرهنگی از یک سو و نیز با پشتیبانی عده‌ای از شبه روشنفکران غرب‌گرا، مسأله عفاف و حجاب به انحای مختلف به چالش کشیده می‌شود؛ زیرا به اعتقاد برخی اندیشمندان برنامه‌ریزی‌های کشورهای استعمارگر در قالب و لوای سازمان‌های جهانی برای تسخیر نَرم کشورهای غیرهمسو، موضوعی نیست که بتوان آن را کتمان کرد و یا حتی به سادگی از کنار آن گذشت. عمده اندیشمندان و جامعه‌شناسان معتقدند یک طرح هدفمند درپی از بین بردن ارزش‌های حاکم بر جوامع است. به اعتقاد این گروه که حتی بنیادگرایان دینی را شامل می‌شود، "جهانی شدن" پروژه‌ای است قابل اجتناب که در حوزه ایدئولوژی و فرهنگ می‌توان با آن مقابله کرد. این دست از اندیشمندان معتقدند آنگاه که طرح‌ها و ایده‌های غیر دینی در قالب معاهده‌های بین‌المللی به کشورمان رسوخ کرد، شاهد تولید مفاهیم جدید اما همسو با اهداف نهادهای سکولار غربی در ساختار فرهنگی‌مان بودیم که نتیجه‌ای جز از هم پاشیده‌گی نظام خانواده سپس نظام اجتماع را در پی ندارد که در رأس آن‌ها ایده "فمنیست" یا "برابری جنسیتی" است و در این 5 سال اخیر در غفلت متولیان فرهنگی و نهادهای دولتی در حوزه خانواده به اوج خود رسیده است.

در چنین شرایطی رسانه‌ها به خصوص رسانه ملی  به عنوان پیشروان عرصه فرهنگی ضمن اینکه باید مقابل این جریانات غیر دینی بایستند، نیاز است الگوهایی به جامعه ارائه دهند که سطح فرهنگ مردم را متناسب با الگوی ایرانی اسلامی رشد و ارتقا دهند. متأسفانه اکنون در سایه غفلت متولیان دینی و انقلابی جامعه  رسانه ملی نه تنها به تقویت ارزش‌های دینی نمی‌پردازد بلکه  تبدیل به تریبونی برای اشاعه فرهنگ‌های ناهنجار و بعضاً مبتذل به جامعه شده است و این را به وضوح در برنامه‌های تلویزیونی به خصوص برنامه‌های به اصطلاح کمدی و به اصطلاح طنز مشاهده می‌کنیم. 

در گفت‌وگویی با سمیرا خطیب‌زاده، محقق، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در حوزه رسانه  نظرات وی را درباره  ریشه‌های علت افول موضوع "عفاف در رسانه" و نیز راهکارهای عبور از این معضل جویا شدیم. مشروح این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید. 

* دشمنان عفت و حیای جامعه را نشانه گرفته‌اند و در این بین یک عده شبه‌روشنفکر داخلی عمداً یا سهواً بر آتش این هجمه‌ها می‌افزایند. ریشه این دشمنی را در چه موضوعاتی می‌بینید؟

امروز در میان تبلیغات بسیار گسترده‌ رسانه‌ای که در دنیا صورت می‌گیرد، آموزه‌های دین مبین اسلام به دلیل مبانی و اصول محکمی که دارد، در آماج حملات شدید دشمن قرار گرفته است. دلیلش مشخص است، زیرا تنها دینی است که توانسته در برابر بسیاری ریشه‌های اصلی جریان لیبرالیسم دنیا بایستد و نظریه نوینی در نظامات سیاسی جهان ارائه دهد. از این رو شاهد اشاعه فرهنگ مبتذل غربی در بسیاری از کشورهای مسلمان منطقه هستیم که این امر نشان‌دهنده تهاجم فرهنگی در کشورهای اسلامی است که با تعابیر ناتوی فرهنگی و نفوذ فرهنگی از سوی رهبر معظم انقلاب نظریه‌پردازی شد.

هدف اصلی این تهاجمات، آسیب رساندن ارزش‌های فرهنگی جامعه است و در رأس ارزش‌های فرهنگیِ دین مبین اسلام،‌ موضوع عفت و حیاست. امروز مخاطب اصلی و کلیدی تهاجمات دشمن، زنان جامعه هستند زیرا آن‌ها به خوبی دریافتند اگر بتوانند این عنصری‌ترین و کلیدی‌ترین فرد در جامعه که عمود خیمه خانواده است، بتوانند در اختیار خود قرار دهند و استحاله کنند و درون آن نفوذ کنند، به دست آوردن جامعه کار دشواری نخواهد بود. من از تعابیر خودشان استفاده می‌کنم تا مطالب ما قابل فهم‌تر باشد.

مونتسکیو: نابودی عفت، بزرگ‌ترین مفاسد را باعث می‌شود

«لویی مونتسکیو» در یک تحلیلی می‌نویسد: «از دست رفتن عفت زنان تأثیرات بد دارد و به گونه‌ای نواقض و معایب تولید می‌کند که روح مردم را فاسد می‌کند و اگر کشوری دچار آن‌ شود و این اصل مهم(عفت) از بین برود، بدبختی‌های زیادی از آن ناشی می‌شود به خصوص در حکومت دموکراسی از دست رفتن عفت بزرگ‌ترین بدبختی‌ها و مفاسد را باعث می‌شود تا جایی که اساس حکومت را از بین خواهد برد. به این جهت قانون‌گذاران خوب، عفت را توصیه و از زنان توقع وقار در اخلاق را دارند».

شما این تعابیر را به قلم یک دانشمند غربی که شاید به ظاهر هیچ اعتقادی به موضوع حجاب ندارد می‌خوانید و قصد دارم اوج هدف‌گیری دشمن را نشان دهم.

فرانتس فانون: هر چادری دور انداخته شود، افقی بر استعمار می‌گشاید

"فرانتس فانون" نیز اینطور می‌نویسد: «هر چادری که دور انداخته می‌شود، افقی که بر استعمارگر ممنوع بوده است، در برابر او می‌گشاید و پس از دیدن چهره هر زن بی‌حجابی امیدهای حمله‌ور شدن اشغالگر 10 برابر می‌شود. ما اگر بخواهیم به تار و پود هر جامعه‌ای نفوذ کنیم و استعداد و مقاومت او را معدوم سازیم و از بین ببریم، ابتدا باید زن‌های آن جامعه را تحت تسلط خودمان قرار دهیم.»

وقتی مجری  اصرار بر بروز احساسات درونی زوجین دارد
در این سوی ماجرا ما در چه وضعیتی قرار داریم؟ امروز در یکی از پر مخاطب‌ترین برنامه‌های طنز تلویزیون به بهانه استندآپ کمدی متأسفانه شوخی‌های بسیار نامناسب در مورد مسائل زناشویی و ... به شکل خیلی واضح مطرح می‌شود. حتی در برنامه‌ای تلویزیونی از یک بازیگر زن سؤال می‌کنند خواستگاران قبلی شما از اهالی رسانه چه کسانی بودند؟ در برنامه‌ پربیننده‌ دیگری نیز در مورد خصوصی‌ترین مسائل زندگی زناشویی صحبت می‌شد. در برنامه‌ای بارها دیدم که مجری برنامه به واضح‌ترین شیوه ممکن در جمع آن همه حضار و بینندگان کشور از مرد می‌خواهد عشق و علاقه خود و درونی‌ترین احساسات خودش را در جمع به همسر خودش ابراز کند. جالب اینجاست که هنوز غیرت مردان ما این موضوع را نمی‌پذیرد که این مسائل در جمع مطرح شود، اما متأسفانه مجری با اصرار زیاد از آن مرد می‌خواهد. این‌ها تماماً نشان‌دهنده این است که ما می‌خواهیم گویا عمداً یکسری مرزها را در جامعه خود بشکنیم.

یا در برنامه دیگری می‌بینیم یک دختر جوان می‌آید و یک شوخی کاملاً غیر اخلاقی را انجام می‌دهد که بازتاب بسیار زیادی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی دارد و متأسفانه مجری و داوران برنامه کاملاً برای او دست می‌زنند و ابراز شادی می‌کنند.

تمام این اتفاقات نشان می‌دهد گویی یک نقصی در دستگاه مهم فرهنگی کشور یعنی رسانه ملی است. من ایراد را از مجریان یا داوران و یا حضار آن برنامه نمی‌دانم بلکه از مدیران، ناظران بر بخش‌های محتوایی برنامه می‌دانم که گویا هیچ نظارت خاصی بر برنامه‌ها ندارند و عجیب اینکه چنین افرادی با چنین محتواهایی از دست خود مسئول رسانه ملی لوح تقدیر و تشویق دریافت می‌کنند بدون اینکه کوچک‌ترین تذکری در این باره داده شود. این نمایی از شرایط موجود بود.

رسانه ملی جایگاه ارزشی زنان را تنزل داده

اگر بخواهیم از دید تخصصی رسانه به این موضوع نگاه کنیم، به نظرم تصویرگری یا شخصیت‌پردازی زنان در رسانه ملی از سه جنبه متفاوت است. در واقع سه مدل زن در عرصه تصویرگری وجود دارد که شامل زن نمایشی، زن واقعی و زن آرمانی است«زن نمایشی» شخصی است که در قالب‌‌های کاملاً کلیشه‌ای به مخاطبان ما در برنامه‌های تلویزیونی ارائه می‌شود. این برنامه‌ها اعم از سریال‌ها، مسابقات و یا سایر اجراهای تلویزیونی است. متأسفانه زن نمایشی یعنی نمادی از توجه بی حد و حصر به بُعد جسمانی زن تا از این طریق مخاطب را جذب کند و با عرض تأسف اینگونه تصویرگری از زنان در رسانه‌ ملی رو به افزایش است و اکنون رسانه ملی جایگاه ارزشی زنان را تنزل داده است .

«زن واقعی» یعنی کسی که منعکس‌کننده واقعیات جامعه است و معمولاً‌ در برنامه‌های مستند جلوه‌گر می‌شود. علی‌رغم اینکه این شخصیت می‌تواند بازتاب‌دهنده واقعیات جامعه ما باشد، خیلی از این زمینه در رسانه ملی استفاده نمی‌شود.

«زن آرمانی»، ایده‌آل‌ها و اهداف آرمانی ما در حوزه زنان است. وی واجد تمامی ارزش‌های دینی و مبانی فرهنگی است و ما با نمایش هنرمندانه او افق‌های متعالی در مقابل مخاطبان جامعه قرار می‌دهیم. یعنی می‌خواهیم با نمایش زن آرمانی سطح فهم و درک جامعه از زن را بالاتر و متعالی‌تر کنیم و الگوهایی که مورد تأیید دین و فرهنگمان است، به نمایش گذاریم.

سریال «در پناه تو» نمونه موفق نمایش زن نیمه‌آرمانی بود

اگر بخواهم از نمونه‌های موفق ترسیم زن در رسانه ملی نام ببرم، باید به دهه‌های دورتر برگردیم. سریال "در پناه تو" در دهه 70 یکی از این برنامه‌هاست. این سریال در آن دوران توانست در جذب مخاطب نقش بسیار مهمی را داشته باشد. علی‌رغم اینکه در این سریال شما در کنار خانم لعیا زنگنه بازیگران خیلی خوبی مثل مرحوم حسن جوهرچی و پارساپیروزفر را می‌بینید، اما نقش آن خانم بسیار برجسته‌تر شد و توانست با مخاطب ارتباط بگیرد. نظرسنجی‌ها نشان داد نقش این خانم بسیار پررنگ‌تر و ارتباطی که مردم جامعه و بانوان با این خانم گرفتند، بسیار چشم‌گیرتر بود. علت موفقیت این سریال و تصویرگری این زن چه بود؟ هرچند نمی‌توانیم قاطعانه بگوییم تصویرگری که از این بازیگر انجام شد، یک تصویرگری آرمان‌گرایانه بود بلکه نقص‌ها و کاستی‌هایی داشت، اما در هر صورت می‌توان از آن به عنوان تصویری نیمه‌آرمان‌گرایانه از یک دختر جوان ایرانی در آن شرایط جامعه ارائه کنیم. چرا؟ زیرا زنی است که حجاب چادر را دارد، اما در کنار آن مفاهیم و مبانی اسلام در زمینه عفت و حیا را رعایت می‌کند و آن چیزی که اهمیت دارد، ارتباط خانوادگی دختر با والدین خویش و نشان‌دهنده اهمیت نقش یک زن در عرصه‌های مختلف اجتماع است که شامل دختر خوب بودن، همسر مناسب بودن و مادر مناسب بودن است. این سریال در آن سال‌ها نشان داد خانواده‌های ما خیلی از این نقش‌ها استقبال و هم‌زادپنداری می‌کنند و اتفاقاً خیلی از چنین نقش‌های مثبتی تقدیر می‌کنند.

* شما نقدی به کارکردهای منفی رسانه ملی در امر عفاف داشتید. در این باره بیشتر توضیح دهید.

شما امروز مشاهده می‌کنید در جامعه بسیاری از ارزش‌ها همچون مسأله عفاف و حجاب دچار کم‌رنگی و کاستی شده است. باید این را بپذیریم یکی از دلایل مهمش، ضعف‌ و نقصان در برنامه‌سازی از طریق رسانه ملی داشتیم. انسان اگر با یک نگاه تیزبینانه به این موضوع نگاه کند، احساس می‌کند که گویی یک برنامه‌‌ریزی دقیق و صحیحی برای این موضوع مهم در رسانه ملی انجام نمی‌شود.

ما هم ایام شهادت و هم ایام ولادت بانوان مکرم اسلام را داریم. بانوانی که بسیار مهم و تأثیرگذار بودند افرادی مثل وجود مقدس حضرت زهرا(س) هستند که نمونه و اسوه یک زن کامل است. همچنین حضرت زینب(س) و حضرت معصومه(س) نیز اینچنین هستند. این ایام مهم می‌گذرد، اما این سؤال مطرح می‌شود که رسانه ملی چه برنامه‌ریزی دقیقِ از قبل ‌تعیین‌شده‌ای برای معرفی این الگوها به نسل جدید دارد؟

رسانه ملی کاستی مهمی در معرفی الگوهای برتر قرآنی به زنان دارد

حالا اگر ما بخواهیم آسیب‌هایی که رسانه ملی در بحث عفاف و حجاب را مورد بررسی قرار دهیم شامل موارد زیر است:

اول اینکه به نظرم کاستی خیلی مهمی در رسانه ملی در معرفی الگوهای مناسب داریم و تنها اکتفا به یکسری ویژه‌برنامه‌ها می‌کند. الگو و اسوه به معنی نمونه‌مثال و پیشواست. یعنی کسی که در جلو حرکت می‌کند و بقیه او را به عنوان نمونه و مثال و رهبر فکری در مقابل خودشان قرار می‌‌دهند و خواسته و ناخواسته در سبک زندگی خویش از وی تقلید می‌کنند. روش نمایش الگو یا الگوپروری روشی است که در قرآن خیلی از آن استفاده شده است. شما می‌بینید قرآن در آیات مختلف الگوهای متعددی را در مسائل مختلف ارائه می‌کند. به عنوان نمونه در حوزه زنان حضرت مریم(س) را به عنوان یک الگو بیان می‌کند. یا همسر فرعون را به عنوان الگو معرفی می‌کند. حتی ویژگی‌های این دو زن را بیان می‌کند و الگو بودن این زن را از تمام زوایا و ابعاد در آیات قرآن به زنان جامعه نمایش می‌دهد. دعایی که همسر فرعون در آن شرایط سخت می‌کند یکی از این نمونه‌هاست.

جامعه اسلامی ما نیاز به الگوهای دینی دارد نه سلبریتی‌ها

روشِ معرفی الگو روشی است که نه تنها در دین مبین اسلام بلکه در بسیاری از آموزه‌های تخصصی امور تربیتی و انسانی به آن پرداخته شده است؛ در واقع یک اصل مهم، معرفی الگوست. مثلاً "بارت" یکی از دانشمندان مباحث تربیتی است و در زمینه رسانه نیز کار کرده است. می‌گوید رسانه دو وظیفه مهم بر عهده دارد: اول الگوپروری و دوم، اسطوره‌سازی. جالب است از مفهوم الگونشانی استفاده نمی‌کند بلکه الگوپروری را مطرح می‌کند؛ یعنی رسانه در یک جامعه کارکرد اصلی خود در مباحث فرهنگی را دارد تا الگوهای مناسب را پرورش دهد و بعد اسطوره‌سازی کند. ما می‌بینیم در بسیاری از نهادهای فرهنگی در معرفی این الگو سستی صورت می‌گیرد. متأسفانه به جای اینکه جامعه ما الگوهای واقعی و اصلی یک زن که تمامی آیتم‌ها و شاخص‌های بانوی تراز انقلاب اسلامی را داشته باشد، برعکس عمل می‌کند. گویا یک جریانی سعی دارد الگوهایی کاملاً‌ وارداتی، تحمیل‌شده و شاید برگرفته از بسیاری کنوانسیون‌های غربی را نهادینه کند؛ این الگوها حتی آزمایش خود را در جامعه خودشان به بدترین شکل ممکن پس داده‌اند. یعنی اگر این الگوها می‌خواستند الگوهای مناسبی باشند، حداقل باید وضعیت جامعه غرب خیلی بهتر از این‌ها بود. بر اساس آمار در هر ثانیه فلان تعداد تجاوز جنسی صورت می‌گیرد.

در واقع وقتی حتی آمارهای خودشان را ببینید، شکننده‌ترین خانواده‌ها و بالاترین آمار هم‌جنس‌بازی را در این کشورها مشاهده می‌کنید. آن وقت جریان نفوذی که در رسانه و کلیه نهادها فعالیت می‌کند، گویی این الگو را می‌خواهد  برای زنان جامعه ما عرضه کند و می‌توانیم بگوییم جای تأسف دارد از اینکه آن الگوهای اصیل را کنار بگذاریم و به چنین ریسمان‌های پوسیده‌ای چنگ بزنیم.

امام(ره) تلویزیون را دستگاه تربیت‌ساز معرفی کردند

نکته‌ای دیگر در راستای کارکردهای منفی رسانه در موضوع عفاف مطرح کنم. امام راحل در بیاناتی درباره نقش تلویزیون گفته‌اند: تأثیرگذاری آن بیش از سایر وسایل ارتباط جمعی است. این دستگاه‌ها، دستگاه‌های تربیتی هستند، باید تمام اقشار ملت با این دستگاه‌ها تربیت شوند و بعد می‌فرمایند این یک دانشگاه عمومی است دانشگاهی که در تمام سطح کشور گسترده شده است. نوع نگاه حضرت امام نسبت به رسانه به خصوص رسانه ملی اینچنین است. از رسانه به عنوان ابزاری تربیتی یا به عنوان یک دانشگاه تربیتی یاد می‌کند. این مسأله نشان می‌دهد ظرفیت رسانه ملی تا حدی است که می‌توان حتی برای تربیت نسل جدید و دختران و زنان امروزی با ارائه الگوهای مناسب از آن استفاده کرد. حال ما چقدر از این ظرفیت استفاده کردیم؟ چقدر در ساختن سریال‌هایی که در رسانه ملی داشتیم، توانستیم یک بانویی که تراز انقلاب اسلامی باشد ــ بدون شعارزدگی و کلیشه‌ای مطرح کردن آن زن ــ معرفی کنیم؟‌

زن در سریال‌های ما عمدتاً موجودی فتنه‌گر و اغواگر است

عمده سریال‌ها، چه سریال‌های طنز یا سریال‌هایی را که حالت رئال دارند در رسانه ملی نگاه کنید. آدم احساس می‌کند سطح کرامت زن بسیار پایین آورده می‌شود. خانم‌ها یا دارند در مسائل خانوادگی بین دو خانواده فتنه‌گری می‌کنند و یا شرارت انجام می‌دهند و یا دارند خانواده‌ها را به جان یکدیگر می‌اندازند یا مثلاً اغواگری می‌کنند. در واقع شخصیتی که از زن مسلمان ایرانی نشان می‌دهند، شخصیتی بسیار سطح پایین از کرامت یک زن است. شما ببینید چه الگوهای نامناسبی در رسانه ملی به افکار عمومی ارائه می‌شود.

سلبریتی‌ها با بهره‌گیری از رسانه‌ها خود را رهبران فکری معرفی می‌کنند!

از دیگر سو داستان سلبریتی‌ها در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها غوغا می‌کند. متأسفانه رهبران فکری جامعه ما به جای اینکه اندیشمندان، حکما و الگوهای شاخص زنان اسلام مثل حضرت زهرا(س) و حضرت زینب(س) باشند، یکسری هنرمند، بازیگر و خواننده شده‌اند و این‌ها از طریق رسانه به عنوان الگو به جامعه معرفی می‌شوند. سبک صحبت کردن، سبک لباس پوشیدن،‌ سبک محاوره با یک مرد بسیار زننده است. شما بارها دیدید چه الگوهایی از این‌ها ارائه می‌شود. این سلبریتی‌ها از محوبیتی که از طریق همین رسانه به دست می‌آورند،‌ پیجی را در شبکه‌های اجتماعی با  حجم بالای کاربران ایجاد می‌کنند. اما از چه سبک زندگی‌ای استفاده می‌کنند؟ سگی که آغوش می‌گیرند و ... این مسائل ارائه‌کننده یک سبک جدید زندگی به جوانان است.

عادی‌سازی روابط دختر و پسر از دستاوردهای رسانه ملی به جامعه است

دومین موضوع مهمی که معتقدم یکی از آسیب‌های مهم رسانه ملی در بحث عفاف است، عادی‌سازی روابط دختر و پسر است. شما این موضوع را به وضوح مشاهده می‌کنید که روابط دختر و پسر یا محرم و نامحرم در کلیه برنامه‌های این رسانه اعم از برنامه‌هایی که به صورت مسابقه حضوری یا تلفنی است و یا مسابقاتی که یک سمت آن شرکت‌کننده زن و سمت دیگر آن یک مجری مرد قرار دارد، چگونه است؟ ببینید از چه ادبیات و شوخی‌هایی استفاده می‌شود! وقتی این ایراد گرفته می‌شود، پاسخی که می‌دهند این است این‌ها نماینده واقعیت‌های جامعه هستند که نمایش دهیم. اما بنده به عنوان کارشناس رسانه این موضوع را نمی‌پذیرم؛ زیرا معتقدم خود رسانه در واقعیت‌سازی یک جامعه نقش دارد.  رسانه در ذائقه‌سازی مردم یک جامعه نقش دارد. یعنی ما خیلی از مواقع در برنامه‌ و تولیداتمان خودمان روابط دختر و پسر را عادی جلوه می‌دهیم. خیلی از سریال‌ها را مشاهده می‌کنیم دختر و پسر قبل از ازدواج کاملاً روابط عادی با یکدیگر دارند و والدین هیچ واکنش منفی نشان نمی‌دهند به هوای اینکه این‌ها می‌خواهند با هم ازدواج کنند. در واقع رسانه ما این‌ها را عادی نشان می‌دهد و با این کار قبح‌زدایی می‌کنیم. وقتی این عادی‌سازی روابط انجام شود، خودش را در واقعیت جامعه نشان می‌دهد و بعد از آن هنجارهای جامعه تغییر می‌کند.

بنابراین رسانه در عادی‌سازی یک موضوع کاملاً می‌تواند نقش داشته باشد، مسأله‌ای که اتاق‌های فکری غرب کاملاً‌ آن را درک کرده‌اند و از این جهت با سریال‌های مختلف در تعدادی وسیع و کاملاً برنامه‌ریزی شده و هنرمندانه یکسری مسائل را بین مخاطبان خودشان و به خصوص کشورهای اسلامی عادی‌سازی می‌کنند. بحث روابط فرازناشویی، خیانت، عشق‌های مثلثی و ... چیزی نیست که بتوان از آن چشم‌پوشی کرد و آن‌ها را نادیده گرفت. این‌ها همگی نشان‌دهنده اهمیت رسانه در ایجاد یکسری واقعیات اجتماعی هستند.

 


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر