( 0. امتیاز از )

بیست‌وهشتم مهرماه زادروز «ستارخان»، سردار ملی ایران است. «ستارخان» یکی از محبوب‌ترین چهره‌ها در تاریخ معاصر ایران به‌حساب می‌آید که مقاومت کم‌نظیر او در جریان مبارزات مشروطه، تاثیر چشمگیری در پیروزی این حرکت داشت. انقلاب مشروطه هنوز که هنوز است، محل بحث بسیاری از تحلیلگران مسائل تاریخی و سیاسی قرار می‌گیرد و لایه‌های مختلف آن در آفتاب دوران کنار می‌روند و هر بار جنبه‌های جدیدی از این رویداد مورد توجه قرار می‌گیرد. اما سهم سینمای ایران از پرداختن به جریان مشروطه چقدر بوده است؟ فیلم‌ها و سریال‌های متعددی طی این سال‌ها درباره جریان مشروطه ساخته شده‌اند و تعداد زیادی از آنها در حد کلاس‌های ابتدایی درس تاریخ به موضوع پرداخته‌اند که قصدشان اطلاع‌رسانی از جزئیات اولیه ماجرا به ناآگاه‌ترین مخاطبان نسبت به موضوع بوده است و تعداد دیگرشان هم شبیه بیانیه‌های یکجانبه‌ای هستند که با حب و بغض سراغ شخصیت‌های تاریخی دخیل در آن ماجرا رفته‌اند. در این میان تنها کسر محدودی از آثار توانسته‌اند که به بعضی جنبه‌های پیچیده‌تر موضوع بپردازند و به بخش‌های تفکربرانگیز ماجرا ورود کنند.

 

آیا مشروطه یک جریان انگلیسی بود؟ آیا این انقلاب مشروطه بود که باعث شد رضاخان روی کار بیاید؟ آیا هدف تمام مردم ایران از مشروطه همان چیزی بود که رهبران این جنبش بیان می‌کردند؟ مشروطه را باید یک انقلاب مردمی دانست یا انقلابی که توسط طبقات میانی و رو به بالای جامعه رخ داد و... اینها همه سوالاتی هستند که در فضاسازی‌های هنری سینما و تلویزیون باید به آنها توجه می‌شد و اگر بررسی شود که سینمای ایران سال‌های سال پس از مشروطه، چقدر و با چه کیفیتی به این موضوع و جزئیات آن پرداخته، این هم مشخص خواهد شد که پس از یک قرن‌واندی که از مشروطه می‌گذرد، چقدر از آن درس گرفته‌ایم و بهره برده‌ایم.

 

 اسطوره زدایی از ستارخان

 

یکی از بحث برانگیزترین فیلم‌های تاریخی در سینمای ایران «ستارخان» ساخته مرحوم علی حاتمی بود. عمده‌ترین بحثی که درباره فیلم «ستارخان» درگرفت، صحت ارجاعات تاریخی آن بود و طرح همین گلایه‌ها باعث شد که علی حاتمی بگوید من داستان خودم را ساخته‌ام و کارم ربطی به واقعیت‌های تاریخی ندارد.

 

فیلم «ستارخان» حاشیه رویدادهای انقلاب مشروطه، به زندگی ستارخان و باقرخان و علی موسیو و حیدر عمواوغلی و پاره‌ای دیگر از نقش‌آفرینان می‌پردازد. اما تصویری که حاتمی از این افراد نشان داد، مورد مناقشه افراد بسیاری قرار گرفت.

 

«ستارخان» در این فیلم بسیار ساده‌لوح است و کوچک‌ترین اطلاعی از مشروطه‌خواهی و اهداف سیاسی و اجتماعی‌اش ندارد و فقط به این شرط همکاری با مشروطه‌خواهان را پذیرفته که 100 سوار در اختیارش قرار بدهند. یا حیدرخان به شکل فرد پرمدعایی به تصویر درمی‌آید که فقط بلد است بمب بسازد و تخریب کند و حرف‌های سطحی و شعاری به زبان بیاورد. در صحنه‌ای از فیلم می‌بینیم که مردم به درخت مراد دخیل می‌بندند. حیدرخان برایشان نطق می‌کند و مردم به سرعت تغییر رای می‌دهند و دخیل را به گردن ستارخان می‌آویزند. این فیلم حتی واکنش نماینده تبریز در مجلس شورای ملی را برانگیخت تا در صحن علنی پارلمان رسما موضع بگیرد و بگوید: «در فیلم ستارخان صفحات زرین تاریخ مشروطیت به شکل باژگونه‌ای به تصویر کشیده شده است.»

 

حاتمی در واکنش به منتقدانش می‌گوید که نمی‌خواسته همچون سینمای آمریکا شخصیت‌های تاریخی را به اسطوره‌ بدل کند و از اشخاصی چون «ستارخان» و «باقرخان» قهرمان بسازد. این مساله دقیقا همان چیزی است که حکومت وقت مراقب بود تا فیلمسازان از مدار آن خارج نشوند. ساختن شخصیت‌های قهرمانی که علیه حکومت وقت می‌شورند(مثل قیصر) جزء نگرانی‌های حکومت وقت به‌حساب می‌آمد.

 

«ستارخان» علی حاتمی شاید به همین دلیل و شاید بنا به دلایلی دیگر، موقع ساخت بسیار مورد حمایت نهادهای بالادستی قرار گرفت. عزت‌الله انتظامی، بازیگر این فیلم می‌گوید: «یادم هست که نیروی زمینی ارتش مستقر در تبریز کمک‌های بسیاری در ساخت فیلم کرد. در این فیلم سیاهی‌لشکر بسیاری داشتیم و همه بازیگرها باید اسب‌سواری یاد می‌گرفتند.»

 

او درباره امکانات منحصربه‌فردی که برای ساخت این فیلم دراختیار حاتمی قرار گرفت، اضافه می‌کند: «علی حاتمی به این فیلم توجه خاصی نشان داد تا جایی که یکی از  متخصصان جلوه‌های ویژه ایتالیا را دعوت به همکاری کرد. متاسفانه ما تا آن‌موقع درخصوص جلوه‌های ویژه و افکت‌های تصویری چیز قابل ملاحظه‌ای در چنته نداشتیم و حضور این متخصص ایتالیایی اتفاق منحصربه‌فردی بود.»

 محمدرضا ورزی و سال‌های مشروطه

 

محمدرضا ورزی در سال 83 فیلم و سریال «ابراهیم خلیل‌الله» را ساخت و بعد از آن با ساخت سریال‌های متعدد تاریخی همکاری‌اش را با تلویزیون شروع کرد. سریال‌های «پدرخوانده»، «عمارت فرنگی»، «سال‌های مشروطه»، «کیمیاگر» و «تبریز در مه» سریال‌هایی بودند که محمدرضا ورزی در حدود یک دهه همکاری با تلویزیون به ساخت آنها پرداخت. او در کمتر از یک دهه حضورش در سریال‌سازی، به نفر اول روایتگری تاریخی دوران معاصر ایران در تلویزیون تبدیل شد.

 

در سال 88 «سال‌های مشروطه» پخش شد ولی با وجود بازآفرینی تصویری قسمت‌هایی همچون به توپ بستن مجلس، شهادت شیخ فضل‌الله نوری و تحریم تنباکو که برای اولین  بار در تلویزیون صورت می‌گرفت ولی در همان روزهای پخش سریال هم نسبت به روایت‌پردازی این دوره تاریخی اشکالات فراوانی مطرح شد. فاصله‌های عمیق میان حقایق رخ داده و آنچه به تصویر کشیده شده بود، مورد اتفاق منتقدان و مورخان بود. برخی از این نقدها ایرادهای پژوهشی مقاطع مهم تاریخی این سریال را هم برجسته می‌کرد.

 

مثلا موسی نجفی، استاد دانشگاه با بیان اینکه برخی از مستندات تاریخی سریال ضعف جدی دارد، خاطرنشان کرد: «در این مجموعه حکم تحریم تنباکوی میرزای شیرازی، مدام به عنوان فتوی ذکر می‌شود، در حالی که تبعیت از حکم بر همه مجتهدان و علما واجب است ولی فتوا فقط بر مقلدان لازم می‌شود. تحریم تنباکو حکمی بود که تبعیت از آن بر همه واجب بود.» وی تاکید کرد محل صدور این حکم نیز در شهر سامرا بوده است که در چند قسمت سریال نام شهر نجف ذکر شده است و این نشان می‌دهد که تهیه‌کنندگان این برنامه تاریخ روحانیت را به خوبی مطالعه نکرده‌اند.»

 

سال 90 سریال «تبریز در مه» در تلویزیون پخش شد و بار دیگر همان انتقادها نسبت به روایت وقایع این سریال تلویزیونی مطرح شد. سریال‌های ورزی اقبال چندانی بین عموم مخاطبان تلویزیون نداشت و تبدیل به گفتمانی جدی برای مطالعه تاریخی هم قرار نمی‌گرفت و همین دلایل باعث می‌شد که ایرادات او کمتر وجوه رسانه‌ای به خود بگیرد و همچنان از گزند انتقادها دور بماند و در آخر منتج به گرفتن بودجه‌های هنگفتی برای ساخت سریال تلویزیونی «معمای شاه» شد. سریالی تاریخی با پرداختن به زندگی محمدرضا پهلوی که این بار انتقادها خیلی بیشتر و صریح‌تر شد.

 آخرین تصویر  «ستارخان»

 

 در ایام دهه فجر و بهمن ماه سال گذشته بود که سریالی 10قسمتی با عنوان «ستارخان» از تلویزیون پخش شد. محمدرضا ورزی در آخرین تلاش سریال‌سازی‌اش، بار دیگر سراغ روایت جدیدی از دوران مشروطه رفته بود؛ روایتی از دوره دوم مشروطه. البته با پرداخت به اواخر حیات و زندگی «ستارخان.» گویا این سریال 10 قسمتی از میان سریال 10 قسمتی است که از مجموعه تلویزیونی بزرگ‌تری به نام «ایراندخت» گرفته شده بود. سریال ایراندخت یک درام عاشقانه بود که فروردین ماه امسال از تلویزیون پخش شد.

 

منتقدان سریال «ایراندخت» و «ستارخان» بخش‌های مهمی ازا این دو سریال را مغایر با واقعیت عنوان کردند. این انتقادها از سوی افراد و جناح‌های مختلف هم مطرح می‌شد. مثلا نواده «ستارخان» با اعتراض به برخی از تحریفات تاریخی این سریال در همان روزهای پخش «ایراندخت»، نوشت: «سریال یادشده نواقص و اشکالات زیادی داشته و قادر به انتقال بسیاری از مطالب به بیننده نیست اما مواردی هست که نیاز به موشکافی و علت‌یابی توسط منتقدان بی‌غرض دارد تا ان‌شاءالله در آینده شاهد آثار بسیار بهتری از قهرمانان در رسانه ملی باشیم.»

 

محمدصادق کوشکی، عضو هیات‌ علمی دانشگاه تهران هم با اعتراض به تحریفات تاریخی این سریال و انتقاد از نوع سریال‌سازی محمدرضا ورزی گفت: «با وجود این نواقص وحشتناک جای تعجب است که چرا صداوسیما روایت این بخش بسیار مهم از تاریخ را به کسی می‌سپارد که بدیهیات تاریخ معاصر ایران را نمی‌داند و ظاهرا زحمت مطالعه هم به خود نداده است. آیا واقعا در عصر شیخ فضل‌الله خانه‌های تهران از برق استفاده می‌کردند؟‌« محمدرضا ورزی در همان روزها و در پاسخ به این منتقدان گفت که هیچ‌گاه قصد به تصویر کشیدن زندگینامه «ستارخان» را نداشته و تنها به گوشه‌هایی از این شخصیت در دل یک رمان پرداخته است.

 

او در گفت‌وگو با «جام‌جم» بیان کرد: «من زندگی «ستارخان» را نساخته‌ام. من رنج‌نامه‌ای از «ستارخان» را در قالب یک درام تاریخی و در یک دوره پرمشغله و پرتردد در تاریخ معاصر ایران؛ یعنی مشروطه دوم روایت کرده‌ام. در زمان مشروطه دوم انحرافات بسیاری وجود داشته که ما براساس آن یک قصه درست کردیم که صددرصد آن متعلق به نویسندگان است و می‌توان گفت 80 درصد شخصیت‌های این سریال خیالی هستند و تنها 20درصد آن به وقایع و شخصیت‌های تاریخی اشاره دارد و به رنج‌های پنج سال آخر عمر «ستارخان» می‌پردازد.»

منبع:‌ فرهیختگان


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر