چه کنیم مصرف مشروبات الکلی در جامعه کاهش یابد؟
باگذشت حدود 1400 سال از ظهور اسلام و صدور احکام اسلامی از ابتدا تاکنون عدهای نظر بر این دارند که در این زمانه با گسترش علم و تکنولوژی به برخی احکام اسلامی نیازی نیست. یکی از این احکام که تحت کنشهای اجتماعی قرارگرفته و مورد هجوم واقع شده "حکم منع مصرف مشروبات الکلی" است؛ برخی آن را موجب سلب آزادی انسان معرفی کردهاند و برخی دیگر معتقدند که احکام اینچنینی منشأ اثرات اجتماعی فراوانی هستند.
به همین بهانه در گفتگوی با "ابراهیم فیاض، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران" به این موضوع پرداخته ایم که آیا احکام شرعی همچون منع مصرف مشروبات الکلی و یا مباحثی در خصوص ارضای غرایز جنسی، پاسخگوی مسائل فردی است یا در افزایش سطح سلامت اخلاقی جامعه مؤثر است؟
اسلام در وضع قوانین و احکام اسلامی چه معیاری را مورد توجه قرار داده و ارضای غرایز انسانی را چقدر مهم دانسته است؟
اسلام با رهبانیت و ترک دنیا مخالف است. از طرفی نیز سرکوب کردن هیچ غریزهای؛ جنسی، زیباشناسی، قدرت و هر غریزه دیگری را قبول ندارد. بنابر نظر اسلام همه این غرایز باید ارضا شده و پاسخ داده شود. چنانچه در سخنان پیامبر اکرم (ص) سخنان زیادی را در این رابطه شاهد هستیم؛" «لارهبانیة فی الاسلام»(1) در اسلام رهبانیتی نیست و همچنین "النکاح سنتی"(2) بنابراین اسلام بر داشتن یک ارتباط جنسی مشروع سفارش کرده است.
آنچه در این بین وجود دارد این است که به یاد داشته باشیم که اسلام با چیزی که مخالف است طغیان و کفر است. چنانچه اگر این غرایز به طغیان و کفر برسند آن را قبول نمیکند.
**سه مبنای اساسی در اسلام برای بیان احکام اجتماعی
نکته مهم اینکه اسلام سه عنوان را در بیان احکام اجتماعی بسیار مهم دانسته است؛ یکی در امان ماندن مال مردم، دوم حفاظت از مسائل جنسی و سوم حفاظت از مالکیت مردم که باید مورد توجه قرار گیرد. با بیان این سه اصل مهم میبینیم که همه غرایز انسانی باید پاسخ داده شوند، مگر اینکه این غرایز از مسیر حق و درست خود فاصله گرفته و کفر به حساب آیند که در اینصورت حقالناس پیش آمده که خداوند از هر چه بگذرد و آن را ببخشد از حقالناس نگذشته و جزای سنگینی برای آن قرار داده است.
بنابراین مبنای اسلام در وضع احکام اسلامی را چه چیزی میتوان دانست؟
مبنای اسلام قانون نیست، حقوق است و وقتی سیره اهلبیت (ع) را هم در این امر بررسی و مشاهده میکنیم، میبینیم که مبنای احکام اسلامی را در بعد اجتماعی، حقوق دانستهاند و این امر بسیار حائز اهمیت است. همهچیز از حق شروع میشود؛ بدین معنا همه غرایزی که خداوند در وجود انسانها قرار داده، باید ارضا شوند.
به تعبیر دیگر از حقوق انسان این است که غرایزش ارضا شود و اسلام آمده که حقها را بیان و ادا نماید. مبنایی که اسلام در وضع احکام مورد توجه قرار داده این است که غرایز ارضا شده و جلوی فسادها و طغیانها گرفته شوند و در این راستا با همه فرهنگها هم تا جایی که طغیان و فسادی در آنها نباشد، کنار میاید.
در فقه اسلام هم شاهد هستیم که پاسخ به غرایز جزو حقوق انسان شمرده شده و چنانچه اولین رسالهای که از امام معصوم، امام سجاد (ع) صادر شده رساله حقوق است. بنابراین اصل حق است نه قانون و در برابر حق، هرچه قرار بگیرد باطل است. چارچوب اسلامی ما بر اساس حقوق و دعا میباشد.
با توجه به مسائلی چون ارضای غرایز انسان که مطرح کرده اید، آیا نظر دارید که بین ارضا شدن غرایز انسان مخصوصاً غریزه جنسی و مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی رابطهای وجود دارد؟
من نمیگویم، اسلام این حرف را میزند. در مقدمه وسائلالشیعه آمده که لذت جنسی، خصوصاً ازدواج موقت را بدل از مشروب جعل کردیم. یعنی میخواهد بگوید لذت جنسی چه برای زن و چه برای مرد در قالب ازدواج موقت، اگر در جامعه رواج پیدا کرده و شکل بگیرد به شدت جای مشروب را میگیرد.
اگر غریزه جنسی در یک جامعه در حیطه صحیح و درست خودش افزایش پیدا کند؛ آزادی زن زیاد میشود چون زن مظهر شهوت(علاقه) است و مرد مظهر قوه غضبیه. زن با تمام وجودش مظهر علایقی چون، علاقه به زیباپرستی، میل به قدرتطلبی، اشتیاق به تکنولوژی، علاقه به مسکن، شهرسازی و... است. زن است که تکنولوژی را خلق کرده، زن است که زیباشناسی را خلق کرده و در تاریخ هم همین است. در علم مردمشناسی جمله مشهوری است که اگر زنان نبودند مردها سر درختها زندگی میکردند. در جامعهای که غریزه جنسی به شکل مشروع ارضا نمیشود جایش را مشروب و مواد مخدر میگیرد.
اگر رابطه جنسی به شکل مشروع آزاد شود جامعه پویاتر شده، زنان از لحاظ اجتماعی فعالتر میشوند چون غریزه جنسی در فشار نیست. این هم باید توجه شود که ازدواج دائم به شکل عام اهمیت و جایگاه خودش را دارد. جایی که ازدواج دائم امکانش نباشد مثلاً زنان بیوه، زنان مطلقه، موضوع دیرکرد ازدواج و هر چیز دیگری که فکرش را بکنید، ازدواج موقت مکمل ازدواج دائم میشود. باتوجه به اینکه رابطه جنسی یک رابطه عاطفی است، با ازدواج موقت، ازدواج دائم قوی میشود و با وجود چنین مکملی بساط مشروب، مواد مخدر، افسردگی و خودکشی همه جمع شده و جامعه به خلاقیت مثبت به دور از خشونت و ویرانگری در کمال میرسد.
با توجه به مبنایی که برای اسلام در وضع قوانین بیان فرمودید، حکم "منع مصرف مشروبات الکلی" را چگونه ارزیابی میکنید؟
یک سری مسائل وجود دارد که در حقیقت از آنها میتوان بهعنوان کالای مکمل غرایز انسانی یاد کرد. اسلام با مشروب و مواد مخدر مخالف است. از طرفی با آنها بسیار منطقی برخورد کرده و از جهتی هم گفته در مشروب منافعی وجود دارد؛ چراکه بالاخره الکل طبیعی هم داریم چنانچه در پزشکی بیان میکنند که پوست مرکبات پر از الکل طبیعی است و پزشکان نظر دارند که پوست لیمو چون الکل داشته و خاصیت دارد، مصرف شود.
اسلام میگوید بله در مشروب یک سری منافعی وجود دارد، اما ضرر آن بیشتر است؛ چرا که بعد شخصیتی داشته و عقل را زایل کرده و چون عقل زایل میشود خشونت و کشت و کشتار به همراه دارد. مثلاً شاهد هستیم که کشورهای کاتولیک مذهب مثل فرانسویها، ایتالیاییها و اسپانیاییها بسیار مست میکنند و زنانشان را کتک میزنند.
اگر بحث را در مسیر حکمت "منع مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر" ادامه دهیم باید بگوییم که مشروب کارش خشونتزایی است و مواد مخدر کارش خشونتزدایی. مواد مخدر قوه شخصیت و اعتماد به نفس را از انسان گرفته و موجب انفعال فرد میشود.
از طرف دیگر یک اصل مهم و ثابت شده وجود دارد و آن اینکه از لحاظ اخلاقی و عقلانی وقتی مصرف مشروبات و مواد مخدر شروع شود، انسان کمکم به آنها عادت و اعتیاد پیدا میکند و با اعتیاد پیدا کردن به این مواد کمکم به مرور انسان قوه جنسیاش را از دست میدهد. و این نه عقلانی است و نه اخلاقی که برای داشتن و اوج گرفتن یک رابطه جنسی موقت، کاری کنیم که کل غریزه و قوه انسان از بین برود. کل این قوه را از دست بدهیم.
از لحاظ اجتماعی هم میبینیم که غربیها برای مصرف مشروبات تمهیداتی دارند به طوری که در محلههای سالم کمتر مشروبخواری را شاهدش هستیم. در همه رستورانها و قهوهخانه مشروب سرو نمیشود. داریم که در کشورها مراکزی وجود دارد که مثلاً شب در قسمتی از شهر آن هم با تمهیدات پلیس مصرف مشروبات وجود دارد.
در ساختارهای غربی با اینکه مشروب آزاد است اما از لحاظ مکانی و زمانی به شدت محدودش میکند. در اروپا و امریکا کسی که مشروب میخورد مورد ذم مردم قرار گرفته و کسی که مصرف مشروب ندارد مردم او را بسیار قبول دارند و اینگونه است که در بسیاری از موارد در موقعیتهای مختلف افراد برای رسیدن به منصب و جایگاه اجتماعی خود، عدم مصرف مشروب خود را بیان کرده و آن را افتخار و مزیتی برای خود میدانند.
پی نوشت:
1- تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، دعائم الاسلام، ج 2، ص 193، مصر، دایره المعارف، 1385 ق
2- إحیاء علوم الدین/کتاب آداب النکاح/الباب الأول
منبع: تبیان
انتهای پیام