(
امتیاز از
)
از اغفال دختران تا بمبگذاری در حسینیه رهپویان وصال
سابقه ظهور «فرود فولادوند» در جبهه مخالفان جمهوری اسلامی به چند سال قبل یعنی زمانی باز میگردد که وی شبکه ماهوارهای «تلویزیون شما» [Your TV] را تاسیس کرد. فولادوند یکی از اتاقهای آپارتمان خود در لندن را به یک استودیوی 16 متری تبدیل کرد، یک دوربین فیلمبرداری مجهز به کنترل از راه دور را مقابل خود قرار داد و به همین سادگی شبکه ماهوارهای تکنفرهای را به راه انداخت که نقش غیرقابل انکاری در معرفی ماهیت مخالفان مسلح نظام ایفا کرد. وی روزانه حدود 12 ساعت در مقابل این دوربین مینشست، با استفاده از کنترل دوربین، تصویر خود را جلو یا عقب میبرد و در تمام این 12 ساعت با بیسابقهترین و مشمئز کنندهترین کلمات و دشنامها به دین اسلام، قرآن، ائمه اطهار، پیامبر اکرم (ص) و خلاصه همه مقدسات مردم ایران اهانت میکرد. دشنامهای رکیک و ناموسی وی به نابترین مقدسات دین اسلام به قدری تکاندهنده و منزجر کننده بود که فقط 10 دقیقه تماشای این شبکه یک نفره، هر انسانی ولو مخالفان جمهوری اسلامی را به واکنش وا میداشت.
چندی پس از راهاندازی این شبکه و در حالی که هنوز ماهیت و گذشته فرود فولادوند آشکار نشده بود، دشنامهای رکیک و غیرقابل تصور وی به پیامبر اسلام (ص)، قرآن و ائمه اطهار باعث واکنش خودجوش جامعه، محافل مذهبی و حتی مخالفان جمهوری اسلامی شد. اپوزیسیون خارج کشور هشدار میدادند که وی با این دشنامها برای همیشه کار مخالفان جمهوری اسلامی را یکسره میسازد و موجی از نفرت را علیه معارضان ایجاد میکند.
با این حال او که ظاهراً تصور میکرد کاری کارستان کرده است! فاز دوم از اوهام خود را کلید زد. از این پس هر روزه در مقابل دوربین یک کلت کمری کالیبر 45 را در دست میگرفت، مسئولان جمهوری اسلامی را با ذکر نام به قتل تهدید میکرد و از بینندگان خود میخواست برای ترور مسئولان نظام، انجام عملیاتهای خرابکارانه و بمبگذاری در داخل کشور به او ملحق شوند. این سناریوی وحشتناک اما مضحک، نقطه آغازی شد که بعدها به یکی ـ دو عملیات تروریستی از جمله بمبگذاری در حسینیه رهپویان وصال شیراز و شهادت و مصدومیت صدها تن از جوانان معصوم رسید؛ جوانان بیگناهی که تنها جرم آنها گوش دادن به یک خطابه دینی ـ اخلاقی و عزاداری برای امام حسین (ع) بود.
* اما فرود فولادوند کیست؟
فرود فولادوند نام مستعار فردی به نام «فتحالله منوچهری» است که مروری بر گذشته ناکام وی بسیار عبرتآموز خواهد بود.
فتحالله منوچهری (یا همان فرود فولادوند) در سالهای پیش از انقلاب یک هنرپیشه نازل و فیلمساز دست سوم بود که با ساخت فیلمهایی همچون «خانوم خانوما» (1351) و «شهر شراب» (1355) که مطمئنا نام آنها هرگز نشنیده اید، به شکست مطلق رسید. فیلم «وقتی که آسمان بشکافد» فیلم سوم وی است که فرآینده ساخت آن از سال 1354 تا 1359 به طول انجامید و عملاً او را به بنبست کامل در حوزه سینما رساند. منوچهری البته خود نیز در فیلم سطح پایین «خانوم خانوما» بازیگری نیز کرده است.
وی در سالهای پیش از انقلاب تحت عنوان فیلمساز به اغفال چندین دختر جوان و ناآگاه پرداخت که شکایت آنها از وی به اتهام سوءاستفاده جنسی و کلاهبرداری با وقوع انقلاب مسکوت ماند. منوچهری یک سال پس از انقلاب پس از یک کلاهبرداری بزرگ به کشور مصر گریخت و تا زمانی که تمام پولهای باد آورده خود را خرج نکرده بود، به عیش و نوش و هوسبازی پرداخت. وی پس از خرج کردن پولهای کلاهبرداریاش، در سال 1359 یعنی زمانی که تب مبارزات انقلابی و ضدصهیونیستی تمامی خاورمیانه را فراگرفته بود، فیلم دست سومی به نام «قلب من قدس» را ساخت که به دلیل کیفیت بسیار پایین در هیچ کجای دنیا اکران نشد. اما نکته جالب آن است که همین آقای منوچهری یا فولادوند ضد اسلام و دین، در آن فیلم در نقش یک مدافع سرسخت اعراب، مسلمانان و آرمانهای آنها حاضر میشود!
منوچهری پس از آن که در قالب کردن خود به عنوان یک مبارز مسلمان و ضد اسرائیلی ناکام میماند، و شاید هم به کینه آن بی حرمتی به حقی که در حقش شده بود، 180 درجه تغییر جهت میدهد. وی از این مقطع به حاشیه رانده میشود و در حالی که به جرم کلاهبرداری کلان از یک تاجر فرش در ترکیه تحت تعقیب بود، چند سالی را از انظار پنهان میگردد(و شاید همین راز تغییر نام وی و انتخاب نام مستعار باشد چرا که نام مستعار در فعالیت سیاسی علنی مرسوم نمی باشد). البته چند سال بعد مشخص میشود که او دور از چشم همسر و فرزندانش همسر دیگری (آن هم از نوع خارجی 21 ساله) را اختیار کرده و چندان هم به خود بد نگذرانده است.
فتح الله منوچهری در فیلم خانوم خانوما
وی سالها بعد ناگهان با راهاندازی Your TV به صحنه بازمیگردد و با این شعار که مبارزه مسلحانه تنها راه مبارزه با جمهوری اسلامی است به جمعآوری پول میپردازد. وی با تاسیس انجمنی به نام «انجمن پادشاهی ایران» و محفلی به نام «تندر» (که بازوی عملیاتی تروریستی انجمن پادشاهی است) میکوشد معدودی از جوانان ناراضی را جذب خود کرده و آنها را به عملیاتهای تروریستی مخصوصاً بمبگذاری در مکانهای عمومی ترغیب کند. فولادوند در شبکه Your TVو سایت اینترنتی خود این گونه تبلیغ میکرد که بابت هر بمبگذاری مبلغی بین 25 تا 100 هزار دلار به عوامل آن هدیه خواهد داد؛ البته به این شرط غیرعلنی و محرمانه که آن بمبگذاری حداقل 10 کشته بر جای بگذارد!
فتح الله منوچهری فولادوند سال 83 را سال پایان جمهوری اسلامی نامیده بود و با اطمینان خاطر از برچیده شدن این حکومت قبل از نوروز 84 سخن میگفت. البته با آغاز سال 1384 عمر جمهوری اسلامی را یک سال دیگر تمدید کرد! و قول نابودی آنرا پایان سال و قبل از نوروز 85 داد!
در خرداد 1384 و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران توسط بخش ضدترور اسکاتلندیارد [Scotland Yard] بازداشت میشود که خبر آن در صدر رسانههای انگلیسی جای میگیرد. رسانههای بریتانیایی بدون ذکر نام فولادوند تاکید میکنند که بازداشت شدگان وابسته به القاعده و یک گروه تروریست خطرناک بودهاند. با این حال و در کمال ناباوری 48 ساعت بعد با وساطت مستقیم سازمان موساد و شخصی بنام ایمان عافار آزاد میگردد.
با رسیدن به نوروز 85 و برقرار بودن جمهوری اسلامی، فرود فولادوند مستاصل تر از همیشه، در تاکتیکی جدید، تهدیدات خود برای ترور مسئولان نظام و بمبگذاری در ایران را تشدید کردو بالاخره در زمستان سال 1385 (با توجه به سه ماه فرصت باقیمانده تا نوروز) به همراه یک آمریکایی و یک آلمانی (الکساندر ولیزاده و ناظم اشمیت) گویا عازم مرز ایران از طریق ترکیه میشود تا به گفته خود یک عملیات بزرگ بمبگذاری را در جمهوری اسلامی هدایت و کار جمهوری اسلامی را تا نوروز 86 تمام کند، کاری که با پیشگویی وی باید در نوروز 84 اتفاق می افتاد.!
البته این سفر چندی پس از سفر دورهای فولادوند به آلمان، اسرائیل و آمریکا برای جذب کمکهای مالی در راستای مبارزه مسلحانه با نظام جمهوری اسلامی صورت میگیرد و توسط او و اطرافیانش به نحو مشکوکی نیز تبلیغ میشود. با این حال، اطرافیان او چند روز بعد ناگهان ادعا میکنند که فولادوند ناپدید شده است!
برخی ازنزدیکان و بستگان وی نظیر فرزند پسرش [کیانوش منوچهری] مدعی میشوند که فتحالله منوچهری توسط دستگاه اطلاعاتی ایران در ترکیه بازداشت و به داخل خاک جمهوری اسلامی منتقل شده است؛ ادعایی که در صورت صحت، نشانهای از اقتدار و اشراف تمامعیار دستگاه امنیتی ایران است.
با این حال، گذشته تیره و تار و سابقه کلاهبرداریهای منوچهری در ترکیه ومصر و ایران باعث میشود که این ادعا عملاً جدی گرفته نشود. سازمانهای حقوق بشری که برای ماجرایی نظیر رکسانا صابری صدها بیانیه صادر میکنند، با توجه به سوابق مشکوک منوچهری و ناپدید شدن مشکوکترش و شخصیت نامتعادل وی سکوت اختیار کرده و فقط یک بیانیه محتاطانه از سوی عفو بین الملل صادر میشود.
جالب آن است که فرزند دختر فتحالله منوچهری که مقیم هلند است در مصاحبهای، ادعای انتقال او به ایران را رد کرده و تاکید میکند که پدرش در اسرائیل (شهر بندری حیفا) به سر میبرد.
برخی از مخالفان جمهوری اسلامی که با سوابق منوچهری آشنا هستند نیز تاکید میکنند که او به احتمال زیاد، پولهای جمعآوری کرده برای مبارزه مسلحانه با جمهوری اسلامی را ربوده و هماکنون مشغول عیش و نوش و یا تجدید فراش مجدد است تا پس از اتمام پولهادوباره به یاد مبارزه با نظام ایران بیفتد و با همسری جدید و فرزندی نیک!! سروکله اش پیدا شود.
البته حلقه اطرافیان منوچهری که ظاهراً یا سرشان کلاهرفته و یا راه درآمدزایی را فرا گرفته اند، با هماهنگی و یا بدون هماهنگی فرود فولادوندهمچنان به راه قبلی وی یعنی دعوت به انجام عملیاتهای تروریستی در ایران ادامه میدهند...
انتهای پیام