( 0. امتیاز از )


متن زير، «روايت آيت‌الله خامنه‌اي از تاريخچه جنبش دانشجويي» در اين سخنراني است:

جنبش دانشجويى - در کشور ما تاريخ بسيار جالبى دارد. اين را از اين جهت مي‌گويم و رويش تکيه مي‌کنم که اين حرکت بايد ادامه پيدا کند و اين چيزى نيست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرايطى است و نظام جمهورى اسلامى، ساخت و ويژگى‌ها و مختصاتى دارد که حتماً جنبش دانشجويى در کنارش بايستى حضور داشته باشد. اين جنبش دانشجويى در کشور ما در تاريخِ ثبت شده و شناخته‌شده‌ى خود، هميشه ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و به شدت عدالتخواه بوده است. اين مميزات جنبش دانشجويى ما از روز اول است تا امروز. اگر کسى مدعى جنبش دانشجويى باشد، اما اين مميزات را نداشته باشد، صادق نيست. دست جنبش دانشجويى نمي‌تواند در دست کسانى باشد که در فلسطين قتل عام مي‌کنند، در عراق جنايت مي‌کنند، در افغانستان مردم را از دم تيغ مي‌گذرانند؛ اين جنبش دانشجويى نيست. جنبش دانشجويى خصلت و خاصيتش در کشور ما لااقل اينجور است - شايد در خيلى از کشورهاى ديگر هم باشد - که ضد استکبارى، ضد سلطه، ضد ديکتاتورى و طرفدار عدالت است. شروع اين حرکت يا مقطع شناخته‌شده‌ى اين حرکت، همين 16 آذر است.
جالب است توجه کنيد که 16 آذر در سال 32 که در آن سه نفر دانشجو به خاک و خون غلتيدند، تقريباً چهار ماه بعد از 28 مرداد اتفاق افتاده؛ يعنى بعد از کودتاى 28 مرداد و آن اختناق عجيب - سرکوب عجيب همه‌ى نيروها و سکوت همه - ناگهان به وسيله‌ى دانشجويان در دانشگاه تهران يک انفجار در فضا و در محيط به وجود مى‌آيد. چرا؟ چون نيکسون که آن وقت معاون رييس‌جمهور آمريکا بود، آمد ايران. به عنوان اعتراض به آمريکا، به عنوان اعتراض به نيکسون که عامل کودتاى 28 مرداد بودند، اين دانشجوها در محيط دانشگاه اعتصاب و تظاهرات مي‌کنند، که البته با سرکوب مواجه مي‌شوند و سه نفرشان هم کشته مي‌شوند. حالا 16 آذر در همه‌ى سالها، با اين مختصات بايد شناخته شود. 16 آذر مال دانشجوى ضد نيکسون است، دانشجوى ضد آمريکاست، دانشجوى ضد سلطه است.
بعد، از آن سال تا سال 42 - که شروع نهضت روحانيت و نهضت دينى و اسلامى در کشور ماست - جنبش دانشجويى کم و بيش تحرکاتى دارد. من يادم است سالهاى 38 و 39 و 40 و ...، دانشجوها تحرکاتى داشتند، منتها به شدت سرکوب مي‌شد و اجازه نمي‌دادند بروز پيدا کند؛ تا نهضت روحانيت در سال 1341 و اوجش در سال 42 شروع شد، که اينجا باز شما نشانه‌ى جنبش دانشجويى را مشاهده مي‌کنيد؛ يعنى در تمام پانزده سالى که بين 1342 است که شروع نهضت روحانيت باشد، تا 1357 که پيروزى انقلاب اتفاق افتاد، شما در همه جا و دوشادوش روحانيت و در کنار او، جنبش دانشجويى را مشاهده مي‌کنيد. دانشگاه‌هاى کشور، محيطهاى دانشجويى کشور، مرکز تحرک و فعاليت است و يکى از بازوهاى اساسى نهضت در تمام طول اين مدت - که اين را ما از نزديک هم خودمان شاهد بوديم؛ هم دوستانى که در کار نهضت و مبارزات بودند و هم همه اين را تجربه کرده‌اند و آزموده‌اند - دانشجويانند؛ بنابراين، دانشگاه‌ها يک بخش لاينفک از نهضت روحانيت بودند. البته در دانشگاه‌ها جريانهاى الحادى و ضد دينى و مارکسيست و غيره هم بودند، لکن آن حرکت غالب، مربوط بود به دانشجوهاى مسلمان. لذا گروه‌هايى که تشکيل مي‌شد - گروه‌هاى مبارز - و کارهايى که انجام مي‌گرفت؛ مثلاً در زندانها - اين زندانهاى گوناگون در سالهاى مختلف که ما خودمان تجربه کرديم - در همه جا، دانشجوها هم حضور داشتند؛ يعنى روحانيون و دانشجويان عمده‌ى زندانى‌ها را تشکيل مي‌دادند. همين موجب شد که ما روحانيون مشهد، علماى مشهد و جمع کثيرى از مردم مشهد در سال 57، قبل از پيروزى انقلاب، وقتى مي‌خواستيم تحصن انجام بدهيم، اين تحصن در مرکز دانشگاهى پزشکى امام رضا انجام گرفت؛ يعنى مرکزيت دانشگاه. در تهران هم تحصنِ علما و روحانيون و انقلابيون و مبارزين براى ورود امام - که در ورود ايشان تأخير شده بود - در دانشگاه تهران انجام گرفت. اينها نشان‌دهنده‌ى نقش دانشگاه و نقش دانشجوست، تا انقلاب پيروز شد.
بعد از پيروزى انقلاب اين حرکت دانشجويى - جنبش دانشجويى، حضور دانشجويى - صحنه‌ى عجيبى است. در همان ماه‌هاى اول، مسئله‌ى تشکيل سپاه پاسداران و حضور فعال دانشجويان در سپاه است و به فاصله‌ى چند ماه، تشکيل جهاد سازندگى به وسيله‌ى خود دانشجوهاست، که خود دانشجوها جهاد سازندگى را تشکيل دادند و خودشان آن را توسعه دادند؛ خودشان آن را پيش بردند، که يکى از برکات و افتخارات نظام اسلامى، جهاد سازندگى بود. چند ماه بعد از اين، موج دوم حضور دانشجويان در مواجهه و مقابله‌ى با عناصر مسلحى بود که دانشگاه را لانه‌ى خودشان کرده بودند، که اتفاقاً خيلى از آنها غير دانشجو بودند و همين دانشگاه تهران تبديل شده بود به مرکز تسليحات و تفنگ و مهمات و نارنجک! آنها اين وسايل را جمع کرده بودند براى اينکه با انقلاب مبارزه کنند. کسى که توانست اينها را از دانشگاه تهران ازاله کند، خود دانشجوها بودند؛ حرکت عظيم دانشجوها که اينجا هم خودش را نشان داد.
سال 59 با شروع دفاع مقدس، حضور دانشجوها در جبهه است که نمونه‌هاى مختلفى از آن وجود دارد که يکى از آنها همين حاج احمد متوسليان و امثال اينها بودند که بلند شدند رفتند منطقه‌ى غرب در کردستان، در عين غربت - بنده در همان ماه‌هاى اول جنگ، پنج شش ماه بعد از اول جنگ، منطقه‌ى کردستان را از نزديک ديدم؛ گرد غربت آنجا بر سر همه کأنه پاشيده شده بود - و در تنهايى، بى‌سلاحى و با حضور فعال دشمن و بمباران دائمى دشمن، اين مخلص‌ترين نيروها در آنجا کارهاى بزرگى را انجام دادند که قبل از عمليات فتح‌المبين - عملياتى که اين سردار بزرگوار و دوستانش انجام دادند - عمليات محمد رسول‌اللَّه (صلّى اللَّه عليه و اله و سلّم) را انجام دادند که آن، يک نمونه از حضور دانشجويان است. يک نمونه‌ى ديگر دانشجوهايى هستند که در ماجراى هويزه حضور پيدا کردند که آن دانشجوها را هم بنده، تصادفاً در همان روزى که اينها داشتند مي‌رفتند - روز 14 دى - به طرف منطقه‌ى نبرد و درگيرى، ديدم؛ شهيد علم‌الهدى و شهيد قدوسى و ديگران. اين مربوط به سالهاى 60 و 61 است که البته ادامه پيدا کرد تا آخر جنگ. يعنى واقعاً يکى از بخشهاى تأمين‌کننده‌ى نيروهاى فعال ما در طول دوران هشت سال دفاع مقدس، دانشگاه‌ها بودند. بعد هم که در همان اوائل دهه‌ى 60، وقتى بازگشايى دانشگاه‌ها انجام شد، جهاد دانشگاهى تشکيل شد که يکى از نقاط حساس و يکى از مراکز مايه‌ى افتخار، جهاد دانشگاهى است. قبل از اينها هم در سال 58، تسخير لانه‌ى جاسوسى به دست جنبش دانشجويى است.
حالا دانشجو به حيث دانشجو، عضو جنبش دانشجويى است. ممکن است آن کسى که خودش در تسخير لانه‌ى جاسوسى فعال بوده، بعد از مدتى از کار خودش پشيمان شود - کمااينکه ما پشيمان‌شده‌هايى هم داريم! خيلى از کسانى که در جنبش دانشجويى حضور داشتند، در برهه‌ى ديگرى، گرفتارى‌هاى زندگى و انگيزه‌هاى مختلف، ثبات قدم را از اينها گرفت - لکن حرکت بزرگ مربوط به دانشجوست، که اين حرکتِ تسخير لانه‌ى جاسوسى يکى از مهمترينِ اين حرکات است.
حالا اين يک تاريخچه است، تا امروز هم ادامه دارد. در تمام دورانهاى مختلف، در طول انقلاب، حوادث گوناگون، لحظه‌هاى حساس و خطير، حضور دانشجويان مؤمن، متعهد، عدالتخواه، باگذشت، توانسته فضا را در جهت صحيح هدايت کند. اين برداشت من از جنبش دانشجويى و نگاه من به جنبش دانشجويى است: ضد استکبارى، ضد فساد، ضد اشرافي‌گرى، ضد حاکميت تجمل‌گرايانه و زورگويانه، ضد گرايشهاى انحرافى؛ اينها خصوصيات جنبش دانشجويى است. در همه‌ى اين سالهاى انقلاب، حضور دانشجويان در اين صحنه‌ها، حضور فعال و مؤثرى بوده. دانشجوها گفتمان‌ساز بوده‌اند، فضاى فکرى ساخته‌اند، گفتمانهاى سياسى و انقلابى را در جامعه حاکم کرده‌اند، که در موارد زيادى اين وجود داشته.
البته من قضاوتم روى بدنه‌ى دانشجوست. ممکن است افرادى، بخشهايى از مجموعه‌ى دانشجويى جور ديگرى باشند. نه تعجب ميکنيم، نه انکار ميکنيم؛ مطمئناً اين است؛ اما بدنه‌ى دانشجويى، طبيعت کار دانشجويى و روحيه‌ى دانشجويى، اينى است که عرض کردم. دانشجو ضد ظلم است، ضد استکبار است، ضد سلطه‌ى خارجى است، عاشق آرمانهاى بزرگ است، اميدوار به رسيدن به اين آرمانهاست. در واقع حضور قشر جوان، به خصوص دانشجو، موتور حرکت يک جامعه است. بايد دانشجوها هميشه به اين توجه داشته باشند و روى او براى آينده‌ى کشور حساب کنند.

 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر