( 0. امتیاز از )


عصر ایران ؛ سيدجواد سيدپور - نيازي نداريم که دلايلي پيچيده‌ براي عقب ماندگي خود بيابيم. بسياري از علت‌ها آنقدر واضح و روشن است که از فرط وضوح گاه مغفول مي‌ماند. کافي است به برخي تفاوت‌ها با دقت بنگريم تا ابعاد قضيه روشن شود.

تا حالا فکر کرده‌ايم چرا در ايران يک فوتباليست در پايين‌ترين سطح ،از يک نويسنده در عالي‌ترين درجه ،هزار برابر بيشتر دستمزد مي‌گيرد؟ [دقت کنيد که اين هزار برابر اصلا اغراق نيست و عين واقعيت است و بعد توضيح خواهم داد].

نويسنده‌اي را مي‌شناسم که کتابي با عنوان «اقتصاد کوچه»* منتشر کرده است، اين کتاب گزارشي است از 200 سال وضعيت پول ملي ، هزينه‌هاي زندگي و دستمزدها از ابتداي درگذشت کريم‌خان زند و روي کار آمدن قاجار تا پايان حکومت پهلوي.

يعني نويسنده‌ (مجيد پورشافعي) از 1157 تا 1357 خورشيدي را مورد بررسي قرار داده و نرخ اجناس و کالاهاي مصرفي خانوار ايراني در طول اين دوران بلند را ريز به ریز از منابع  گوناگون تاريخي بيرون کشيده و يک به يک را توضيح داده که روايتي است مستند از سفره و سراي ساده دهقانان، کارگران، کارمندان، پيشه‌وران و نه سطح زندگي شاهزادگان، وزيران، دولتمردان و صاحبان ثروت.

براي درک مشقتي که این محقق و نویسنده  دچار شده تا گزارش متقن، دقيق، کامل و جامع از وضعيت زندگي مردمان عادي در کوچه‌پس‌کوچه‌هاي اين آب و خاک در اين دوران 200 ساله ارائه کند، کافي است بدانيم که بيش از 189 کتاب مهم، زندگي‌نامه و سفرنامه تاريخي مورد بررسي و جست‌وجو واقع شده و 13 روزنامه و نشريه از سال 1304 به اين سو ورق به ورق مورد مطالعه قرار گرفته و ده‌ها حکم استخدامي دولتي بررسي شده تا نکته‌اي از قلم نيفتد.

نتيجه اين تلاش و جست‌وجوی علمی و تاریخی که بيش از سه سال طول کشيده کتابي است با حجم 306 صفحه که مي‌توان در آن مثلا قيمت يک خروار گندم، جو، عدس، لوبيا، ذرت و برنج يا قيمت انگور، خربزه، هندوانه، زردآلو، بادام، گردو يا سبزيجات، لبنيات، گوشت، زمين، خانه و مصالح ساختماني و قدرت برابري پول ملي ايران با ارزهاي خارجي مثل ليره و استرلينگ يا دستمزد کارگر از ابتداي دوران قاجار تا پايان دوران پهلوي را يافت و به دلايل تاريخي بالا يا پايين رفتن قيمت‌ها دقت کرد.

نويسنده براي يافتن اين الماس‌هاي گران‌بها در تاريک‌خانه تاريخ زحمات زيادي متقبل شده و به گفته خودش تنها براي يافتن قيمت‌ها از سال 1304 به اين سو ماه‌ها در آرشيو کتابخانه آستان قدس رضوي تمام صفحات روزنامه‌هاي اطلاعات و کيهان را از ابتداي انتشار صفحه به صفحه نگاه کرده و از اين بابت و به جهت گرد و غبار ناشي از کهنگي روزنامه‌ها دچار مشکل سينه و ريه شده و چند هفته را به درمان خود سپري کرده است.

نکته دردناک ماجرا اين است که نويسنده محترم براي اين اثر ارزشمند تنها حدود 350 هزار تومان حق‌التاليف گرفته است.
سه سال تحقيق و تاليف و دو سال اصلاح و انتظار براي چاپ و نشر کتابي با حجم 306 صفحه براي دريافت دستمزد 350 هزار تومان به کدام محقق، نويسنده، پژوهشگر و علاقه‌مندي انگيزه فعاليت مي‌دهد؟!

در حالي که يک نويسنده براي تاليف يک کتاب 350 هزار تومان دستمزد دريافت مي‌کند براساس آمار رسمي فدراسيون فوتبال آقاي مجتبي جباري بازيکن مصدوم استقلال براي يک فصل بازي 350 ميليون تومان دستمزد مي‌گيرد ؛ يعني هزار برابر يک محقق و نویسنده.
 يا آقاي هوار ملامحمد براي يک فصل بازي در پرسپوليس 450 ميلون تومان قراردادبسته است، همچنين گفته مي‌شود امير قلعه‌نويي در صورت قهرماني سپاهان 650 ميليون تومان دريافت خواهد کرد.(نشریه پنجره)

آيا فکر کرده‌ايم ادامه اين وضعيت چه تاثيری بر علم، دانش، فرهنگ و انديشه ايران خواهد گذاشت و چه بلوايي ناشي از تزريق گسترده پول بر مستطیل سبز به وجود خواهد آورد؟ آيا فسادهايي که از چنين پديده‌اي بروز مي‌يابد، و يافته، ما را بر آن نمي‌دارد که اندکي در اين فرايند تجديدنظر کنيم؟

وقتي نويسنده‌اي بعد از چند سال زحمت، سختي و کوشش با هزار زحمت و عبور از هفت‌خوان موقعيت‌هاي خطير فقط 350 هزار تومان بابت 10 درصد پشت جلد دريافت مي‌کند بايد هم انتظار داشت وضعيت علم، پژوهش، فرهنگ، مطالعه، توليد فکر و انديشه اينقدر در جامعه افت کند ؛ اصلا طرف مطالعه کند که چه چيزي به دست بياورد، سال‌ها وقت خود را صرف پژوهش کند که آخرالامر براي رتق و فتق زندگي عادي خودش دچار مشکل شود؟

بديهي است که انحرافي در تخصيص منابع صورت گرفته است  و سياست‌گذاران ما اشتباه کرده‌اند؛ اشتباهي مهلک، که اگر نه امروز، قطعا فردا صداي انفجار جهل مدرن را خواهند شنيد.
 اين مقوله معوج ارتباطي به اين دولت و آن دولت‌ هم ندارد. ديرزماني است که شومن‌ها با طراري و ترفند خود را به مثابه مراجع کامل اجتماعي عرضه کرده‌اند و ميدان‌دار شده‌اند.

شاید گفته شود در همه دنیا چنین است و فوتبالیست ها پول های کلان می گیرند. اما باید به این نکته توجه شود که در کشورهایی که فوتبالیت ها دستمزدهای کلان می گیرند ، پولی که آنها داده می شود ، از محل درآمد باشگاه های بخش خصوصی است اما ريال به ريال پولي که در فوتبال ایران هزينه مي‌شود متعلق به بيت‌المال و آحاد جامعه است زيرا اکثر قريب به اتفاق، يا به تعبيري، همه باشگاه‌هاي ايراني به بودجه شرکت‌هاي دولتي يا شبه دولتي  وابسته‌اندکه از بودجه عمومي ارتزاق مي‌کنند.
وانگهی اگر قرار است در پول دادن به فوتبالیست ها مانند خارجی ها عمل کنیم ، چرا در سایر امور مانند تخصیص منابع به پژوهشگران و نویسندگان مانند آنها عمل نمی کنیم؟

چه اشکالي دارد که شرکت‌هاي دولتي همان‌قدر که پزباشگاه فوتبال خود را مي‌دهند و براي آن هزينه مي‌کنند به « باشگاه دانش، خرد و هنر» خود نيز توجه کنند و بخشي از اعتبارات کلان خود را به سمت دانشمندان و پژوهشگران سوق دهند؟

اي کاش براي مديران ما سقوط سهمناک تيراژ کتاب ، کم اهمیت تر از سقوط يک تيم در جدول ليگ برتر نبود.
راستي مديران ما چقدر کتاب مي‌خوانند و چقدر فوتبال نگاه مي‌کنند؟!


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر