زندگي مجردي؛ ژستي غربي در جامعه شرقي
زندگي مجردي پديده تلخي است که نميتوان چشمها را بر روي آن بست و از کنار آن بيتفاوت عبور کرد.
به گزارش فارس، روزگاري پدر و مادرها نگران بودند مبادا فرزندانشان آنها را به خانههاي سالمندان بسپارند و رهايشان کنند، اما اينبار ترس و نگراني چهره ديگري را به آنها نشان ميدهد.
حس استقلالطلبي و آزادي يکي از موهبتهاي الهي که نصيب انسانها شده است، اما اينروزها سخنگفتن درباره اين احساس، براي خانوادهها به امري ناراحتکننده و مأيوسکننده تبديل شده است.
اين روزها خانوادهها از شنيدن قصد و نيت فرزندانشان براي تشکيل زندگي مستقل و مجردي به خود ميلرزند و اشک ميريزند، اما کسي نيست که دستي بر روي اشکهايشان بکشد؛ گويي روزگار قصد دارد تنها چهره تلخ خود را به آنان نشان دهد.
روزگاري بود که به ندرت پيش ميآمد جواني از خانواده فاصله بگيرد يا حوصله و گوشي براي شنيدن نصيحتهاي والدين نداشته باشد، جايي براي بي حوصلگي ، جسارت و گستاخي به والدين وجود نداشت، اما گويي امروز دنيا وارونه شده است، تنها يک جمله نصيحت آميز از سوي والدين بهانهاي است براي برخي جوانان تا به سمت زندگي مجردي بروند.
صداي فرياد پسر جوان ازديوارهاي خانه گذر ميکند و فضاي کوچه را ناخواسته به سکوت فراميخواند، در با شدت و محکم بسته و باز مي شود، فرياد "ديگر به اين خانه بر نميگردم. " سکوت کوچه را ميشکند. و پس از آن اين مادر است که پاي برهنه در حالي که سعي ميکند چادر سفيد خود را به روي سر بکشد، به ميان کوچه ميدود تا مانع از رفتن پسر خود شود.
اشکهاي مادر بر روي چهرهاش سرازير ميشود، اما پسر بيتفاوت به عجز و نالههاي مادر سعي ميکند تنها تصويري از خانه را در پشت سرش جا بگذارد.
آيا به راستي والدين در رويکرد جوانان به زندگي مجردي نقش دارند و آنها را وادار به زندگي مجردي ميکنند؟ يا اينکه بي مسئوليتي و بي تفاوتي جوانان خانوادهها را با اين مصيبت روبه رو کرده است؟ آيا اين فرهنگ غرب است که بار ديگر کمر همت بسته تا جوانانمان را دچار از خودبيگانگي کند؟
* اتاق شخصي جوانان زمينهاي براي زندگي مجردي
مجيد اميدي مدير کل فرهنگي سازمان ملي جوانان معتقد است: خانه هاي مجردي - که اينروزها در جامعه شاهد آن هستيم و در برابر اين واقعيت تلخ و سنگين به ناچار سکوت را اختيار ميکنيم - بدون شک از مشکلات جوانان محسوب ميشود.
اميدي از رويکرد برخي جوانان به زندگي مجردي ابراز تأسف ميکند، ميافزايد: زماني که افراد خانواده از يکديگر دوري ميکنند، و اتاق شخصي خود و تنهايي را به با هم بودن ترجيج ميدهند، مشکلات آرام آرام نمود پيدا ميکند.
* رفتارم جوانم را از من دور کرد
پدر ميانسالي که چند ماهي است پسرش او را رها کرده و به تنهايي در آپارتمان 100 متري در ميگون زندگي ميکند، ميگويد: وقتي براي اولين بار پسر 22 سالهام را از خانه بيرون کردم نميدانستم چه بلايي بر سر خود آوردهام.
موهاي سرش ريخته و گوشه چشمهايش چروک زيادي دارد، در حالي که دستي بر روي ريشهاي سفيدش ميکشد ادامه ميدهد:« اين من بودم که با پرخاشگريهايم دنيا را برايش تيره و تار کردم.»حالا تنهايي براي پسرم عادي شده است.
* خانوادههايي که با زندگي مجردي جوانانشان ژست ميگيرند
برخي خانواده ها نيز در قبال رويکرد جوانان خود به زندگي مجردي ژست ميگيرند و آن را نشاني از تعالي فرهنگي خود قلمداد ميکنند.
يک کارشناس در اينباره ميگويد: اين گروه از خانوادهها غفلتزده هستند و به دليل اينکه اسير فرهنگ غرب شدهاند تنهايي فرزندانشان را از سطح بالا بودن و روشنفکري تلقي ميکنند در حالي که آنها سرپوشي بر روي ايرادات خود ميگذارند.
* زندگي مجردي؛ تلنگري به وسوسههاي شيطاني
عصر يک روز بهاري خانم جوان شيک پوشي وارد يکي از آژانسهاي املاک بسيار شيک واقع در شمال شهر تهران ميشود، "آپارتماني براي اجاره ميخواستم "، اين جمله را خانم جوان ميگويد، با شنيدن اين جمله همه نگاهها به سمت او ميرود.
مرد جواني که پيراهني نارنجي رنگ به تن کرده و موهاي خود را ژل زده است، با دست صندلي را نشان دختر جوان ميدهد.
چقدر پول داريد؟ اين پرسش را مرد جوان با لبخند به زبان مي آورد؛ خانم جوان نيمنگاهي به اطراف خود مياندازد و رو به مرد ميگويد: «20 تا 25 ميليون تومان».
مرد جوان مجدداً ميپرسد اجاره هم ميتوانيد بدهيد؟ دختر جوان در حالي که ابروهاي خود را بالا مي اندازد، ميگويد: «نه متأسفانه امکان پرداخت اجاره ندارم.» چند نفر هستيد؟ بيهيچ اکراهي پاسخ ميدهد« تنها زندگي ميکنم» برقي به چشم مردان ميدود و گوشها تيزتر ميشود.
مرد جوان با نيشخند ميگويد: «شما آپارتمان را بپسنديد بقيه کارها با من.»
بعد با آب و تاب ادامه ميدهد: " آپارتمان 80 متري، در خيابان ...، نوساز، استخر و سونا هم دارد. از فايلهاي جديدمان است. "
ميپرسد مالک در آپارتمان ساکن است؟ مرد هم پاسخ مي دهد؟ «نه. ضمن اينکه مالک اين آپارتمان از جمله افراد امروزي است، با اين مسئله مشکلي ندارد. خيالتون راحت باشد.»
مرد جوان کليد را از کشوي ميز خود برميدارد و همراه با خانم متقاضي، براي ديدن آپارتمان از آژانس املاک خارج ميشوند.
مينا گودرزي خانمي 32 ساله که مدير بخش بازرگاني يک شرکت تجاري است و به تنهايي در آپارتماني زندگي مي کند، او که از برخوردهاي برخي کارکنان آژانسهاي املاک گلهمند است، در اينباره ميگويد: هر باري که بخواهم آپارتمان خود را تغيير دهم با برخوردهاي نامتعارف مواجه ميشوم.
* مالکاني که حاضرند آپارتمانشان را به خانم مجرد بدهند
اگر مجبور نبودم هرگز تنهايي زندگي نميکردم، اين جمله را اين خانم 32 ساله ميگويد و ادامه ميدهد: در گذشته مالکان آپارتمانها، ملک خود را به سختي به زنان تنها و مجرد اجاره ميدادند، اما اين روزها همه چيز تغيير کرده است و آنها در ازاي گرفتن مبلغي بيشتر به راحتي حاضر به عقد اينگونه قراردادها هستند.
خانم گودرزي ميگويد: در حال حاضر بعضي از دختران و پسران به بهانه رهايي از کنترل خانواده به زندگي مجردي روي آوردهاند.
* خانم جوان: سن من چه ربطي به اجاره آپارتمان دارد؟
سر نبش يکي از چهارراههاي بالاي شهر آژانس املاک شيکي خودنمايي ميکند. تعدادي خانم و آقا در حال صحبت هستند اما نحوه چيدمان صندليها کاملاً مشخص مي کند که کدام يک ارباب رجوع هستند.
خانم جواني رو به مسئول قسمت اجاره آپارتمانها ميکند و مي گويد: آپارتماني در حدود 15 تا 20 ميليون براي اجاره ميخواستم. مرد با شنيدن اين جمله با صداي آهسته و نرمي ميپرسد: تنها هستيد ؟ خانم جوان نيز پاسخ ميدهد: من که گفتم تنها هستم. مرد دوباره ميگويد: شما چند سالتون است؟ دختر جوان که به دنبال رابطه سني با اجاره خانه ميگشت، با شک و دودلي ميگويد: حدود 30 سال دارم و در يکي از بيمارستانها کار ميکنم. تاب نميآورد و با نارحتي ميپرسد: سن من چه ربطي به اجاره خانه دارد؟
دختر جوان کمي روي صندلي جا به جا ميشود و ميگويد: در هر حال من براي اجاره آپارتمان مهلت زيادي ندارم، بايد هر چه سريعتر يک آپارتمان اجاره کنم.
مرد جوان سرش را کمي جلوتر ميآورد و کارتي را به خانم ميدهد و مي گويد: اين کارت من است، عصر با من تماس بگيريد، يک مورد مناسب دارم که بايد هماهنگ کنم به اتفاق هم آپارتمان را ببينيم. براي شما بسيار مناسب است؛ ضمن اينکه مزاحم هم ندارد.
* قراردادهاي اجارهاي به نام همسران موقت
"ب " صاحب يکي از آژانسهاي املاکي است که در شمال شهر قرار دارد و حدوداً 40 تا 45 ساله به نظر ميرسد. او که به گفته خودش اين شغل را از پدرش به ارث برده و سالهاي سال در شمال تهران کار کرده است، در اين باره مي گويد: بيشتر متقاضيان ما براي خانه مجردي جوانان هستند. در حالي که در گذشته بيشتر مردها مشتري ما بودند، اما الان خانمها از مردها پيشي گرفتند.
وي با خنده صحبتهايش را اينگونه ادامه ميدهد: ماشاءالله خانمها همه وضع مالي خوبي دارند، چه عيبي دارد که تنها زندگي کنند؟!
از او باز ميپرسم به نظر شما چرا بيشتر مشتريهاي شما خانم ها هستند؟ در حالي که نگاهي متفکرانه ميکند، رو به من ميگويد: گروهي از اين افراد همسران موقت هستند.
* بچه پولدارهايي که براي دوستان خانه مجردي ميگيرند
اين که چيزي نيست، مردهايي را ميشناسيم که به دور از چشم همسرانشان براي دوستان خود آپارتمان اجاره کردهاند و هزينههاي زيادي را ميپردازند. اين توضيحات را "ب " با خوشحالي طوري ميگويد که نشان ميدهد برايش نه تنها عادي شده بلکه جذاب هم هست. انگار خودش هم از اين مسئله استقبال ميکند.
وي ميگويد: در همين محله، دخترها و پسرهاي جوان و پولداري را ميشناسم که در روز فقط چند ساعت در آپارتمان اجارهاي خود هستند؛ در واقع براي خوشگذراني و راحت بودن، حاضرند بالاي 30 ميليون تومان وديعه و 500 هزار تومان اجاره بدهند.
*27 درصد جوانان تهراني خانه مجردي دارند
* اميدي مدير کل فرهنگي سازمان ملي جوانان ميگويد: 27 درصد از جوانان در تهران زندگي مجردي دارند. اين مسئله متأسفانه در کلانشهرها نمود بيشتري دارد. اين آمار تکاندهنده است و هشداري براي خانوادها محسوب ميشود.
واقعيت ايناست که خانوادهها خواسته و ناخواسته زمينه را براي زندگي مجردي فرزندانشان فراهم ميکنند و در برابر اين دگرگوني و تمايلات جوانان سکوت ميکنند.
* خانواده هايي که به دنبال خودفريبي هستند
اما اين سئوال مطرح مي شود که چگونه خانوادهها با اين دگرگروني روبهرو ميشوند و با سکوت خود فرزندانشان را به خانههاي شيطان بدرقه ميکنند.
يک کارشناس در امور جوانان در اينباره ميگويد: استقلال حوزههاي مختلفي دارد و بايد جنبههاي عقلي و منطقي آن را در نظر بگيريم. بعضي خانوادهها به قدري به فرزندشان آزادي مي دهند که جوان هر کاري را که دوست دارد انجام مي دهد.
وي ميافزايد: اين خانوادهها به دنبال خود فريبي هستند و اين مسئله نه تنها براي فرزندانشان بلکه براي جامعه نيز آسيبهاي جدي همراه خواهد داشت.
محمد زاهدي اصل رئيس انجمن مددکاري ايران، در گفتوگو با خبرنگار اجتماعي فارس، با پرداختن به عوامل مؤثر در تمايل جوانان به استقلال و زندگي مجردي ، آسيبهاي اجتماعي ناشي از اين مسئله را نيز بررسي کرده و مي گويد: هر جواني تمايل دارد که زندگي مستقلي داشته باشد بنابراين از اين جهت امري طبيعي است اما نبايد از نظارتها غافل شد.
* تناسب زندگي مجردي با افزايش سن ازدواج
وي در ادامه ميافزايد: وقتي نتوانيم شرايط تشکيل زندگي مشترک را براي جوانان فراهم کنيم، به دليل طولاني شدن دوران تجرد و بالا رفتن سن ازدواج اين امر باعث ميشود در موقعيتي قرار گيرند که احساس کنند سربار خانوادهها هستند.
وي با اشاره به اينکه طولاني شدن زندگي مجردي تبعات منفي به همراه دارد، ميگويد: همه جوانها براي خوشگذراني زندگي مجردي را انتخاب نميکنند. گاهي اوقات شرايطي پيش ميآيد که جوانان مجبور هستند اين نوع زندگي را انتخاب کنند.
به گفته رئيس انجمن مددکاري کشور، يکي از دغدغههاي اصلي دولت، مردم و خانوادهها زندگي مجردي جوانان است
وي در ادامه ميافزايد: اين امر به تدريج در حال تبديل شدن به يک معضل است. اين معضل تبعات زيادي به همراه دارد؛ در اين صورت احتمال به وجود آمدن آسيب و انحرافات اجتماعي زياد ميشود.
زاهدي با بيان اينکه اين مسئله با شعار دادن حل نخواهد شد، تأکيد ميکند: يکي از راهها اين است که همه دست به دست بدهيم و شرايط ازدواج و تشکيل زندگي مشترک را براي جوانان فراهم کنيم.
وي در پاسخ به اين پرسش مبني بر اينکه آيا بهتر نيست محدوديتهايي در جامعه اعمال شود يا خير؟ تأکيد ميکند: نبايد صورت مسئله را پاک کرد، با ايجاد فضاي ناامن نمي توانيم مسئله را حل کنيم. اينکه سياستي را اتخاذ کنيم که به مجردها خانه ندهند و سختگيري بيشتر شود بي فايده است و نياز به فکري جدي دارد.
اما در اين ميان عده ديگري از کارشناسان معتقد هستند به گذشته بر ميگردند و ريشه آن را در زمان آموزش مي جويند. در واقع آنها معتقد هستند بخشي از ايرادات در زمينه آموزش و پروش است. زماني که فرزندان به مدرسه ميروند و اولين مراحل آموزش را پشت سر ميگذاراند، از آن زمان بايد به آنها درست انديشيدن و تصميم گرفتن را آموزش داد.
به گفته اين گروه از کارشناسان نحوه درست انديشيدن باعث ميشود، کودکان امروز که جوانان فردا هستند با کوچکترين سختي و ناراحتي بر اساس احساساتشان عمل نکنند و با عقل و منطق تصميمگيري کنند.
همگي به اين امر واقف هستيم که حس استقلال طلبي جوانان بسيار ارزشمند است و از الطاف الهي است. اما اشکال کار شايد در نحوه تربيت و برخورد با جوانان است.
زندگي مجردي پديده تلخي است که نميتوان چشمها را بر روي آن بست و از کنار آن بيتفاوت عبور کرد.
يکي به دليل بالارفتن سن ازدواج و اختلاف نظر با خانواده،يکي به دليل ادامه تحصيل، ديگري نيز به دليل جدايي از همسرش تن به اين پديده تلخ دادهاست، اما آيا به راستي براي فرار از مشکلات تنها راه چاره " زندگي مجردي " است و يا اينکه اگر قرار است زندگي مجردي وجود داشته باشد نميتوان آن را به گونهاي مديريت کرد که آسيبي به جامعه نرسد؟
انتهای پیام