(
امتیاز از
)
بازخوانی نامه امام(ره) به مجمع روحانیون
سعدالله زارعی: اساس تأسیس «مجمع روحانیون مبارز» بر تفرقه استوار بود. دوپارچهسازی روحانیت و سپس تعمیم عنوان «اسلام امریکایی» به بخش اصیل آن و انتقال درگیری از دایره گروههای سیاسی به دایره طیفهای مذهبی و مراجع جزء اولین کارهای ـ اگر نگوییم مأموریتـ این مجمع بود.
درهمان موقع تأسیس مجمع روحانیون، حضرت امام خمینی ـ رضواناللهتعالیعلیه ـ در پاسخ به نامه آقای محمدعلی انصاری ـ عضو مؤسس مجمع یاد شده ــ که از حمایت حضرت امام از چهرههای شاخص جامعه روحانیت ــ براساس متن نامه به امام ــ برآشفته بود، وی و سایر اعضای این مجمع را به مواردی انذار دادند که متأسفانه باید گفت این مجمع به هیچکدام از آنها وقعی نگذاشت.
حضرت امام در پاسخ به نامه محمدعلی انصاری ـ در تاریخ 10 آبان 67ـ نوشتند: «به عنوان نصیحت به شما و امثال شما که تعدادتان هم کم نیست، مسائلی را تذکر میدهم». این عبارات بهوضوح بیانگر نگرانی و ناراحتی حضرت امام از رفتار این جریان است. امام راحل این جریان را برحذر میدارد که با استناد به «بعضی از اختلافات فقهی» علمای اسلام را متهم به مخالفت با حق و دین نمایند. دربخشی از نامه آمده است: «آیا میتوان تصور نمود که چون فقها با یکدیگر اختلاف نظر داشتهاند ـ نعوذبالله ـ خلاف حق و خلاف دین خدا عمل کردهاند؟» و در بخشی دیگر اضافه فرمودهاند: «شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حیطه مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست. اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد موجب سستی نظام میشود.»
امام برخلاف تبلیغات درونگروهی مجمع روحانیون که به عرصه تریبونهای رسمی و رسانهها هم راه مییافت با صراحت مجمع روحانیون و امثال محمدعلی انصاری را از تولید بدگمانی نسبت به جامعه روحانیت و مراجع عظام باز داشتند و فرمودند: «من آنان را تأیید مینمایم.» امام آن مجمع را اندرز دادند و فرمودند: «موضعگیریها باید بهگونهای باشد که درعین حفظ اصول اسلام برای همیشه تاریخ، حافظ خشم و کینه انقلابی خود علیه سرمایهداری غرب و در رأس آن امریکای جهانخوار و کمونیسم و سوسیالیزم بینالملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.» حضرت امام درخاتمه نامه روی نگرانیهای خود از این جریانبازیها تمرکز کرده و برای اتمام حجت فرمودند: «خداوندا تو شاهد باش من آنچه بنا بود به هردوجریان بگویم گفتم حالا خود دانند.» امام باز هم مجمع روحانیون را از مخالفخوانی پرهیز داده و فرمودند: «انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست.» و با نگاه به باطن مدعیان «تشکل جدید» فرمودند: «اگر در این نظام کسی یا گروهی خدای ناکرده بیجهت درفکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط خود را برمصلحت انقلاب مقدم بدارد حتماً پیش از آنکه به رقیب یا رقبای خود ضربه بزند به اسلام و انقلاب لطمه وارد کرده است.» و دست آخر امام از اینکه تشکل مجمع روحانیون محمل حضور «واسطهها» و «اختلافافکنان» شود نگران بوده و در همین نامه فرمودهاند: «باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل ــ جامعه روحانیت مبارز و مراجع عظام تقلید ـ است، پرهیز نمود... اگر دیدید کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید.»
امروز با تورق پرونده 22 ساله عملکرد مجمع روحانیون میتوانیم با صراحت و قطعیت بگوییم که این مجمع هیچ وقعی به وصایای امام (ره) که خاص هم بود و مخاطب اصلی آن اعضای این مجمع بود نگذاشتند و دقیقاً مسیری را رفتند که در نهایت به منافقین، لیبرالها و محافل امریکایی وصل و یکی شدند.
مجمع روحانیون مبارز اولین سنگ بنای جدا کردن سفرهای نیروهای خودی از نظام را گذاشت و در طول 22 سال گذشته همواره تلاش کرد تا دامنه آن را بگستراند. این مجمع در سال 69 انتخابات مجلس خبرگان نظام را به اسم اینکه با فلان جناح سیاسی اختلاف نظر دارد به طور غیررسمی و عملی و علنی تحریم کرد و حال آنکه امام (ره) به طور خاص به آنان فرموده بود که در مورد اختلاف، موضعگیریها باید به گونهای باشد که با حفظ نظام تطابق داشته باشد و به مخالفت با نظام نینجامد.
امام (ره) به مجمع فرموده بودند که انتقاد به داخلیها نباید توجهات را از استکبار جهانی و جهانخواران منحرف گرداند و حال آنکه این مجمع به جایی رسید که در روز قدس به جای «مرگ بر اسراییل» به «نه غزه، نه لبنان» رسید! عناصر مجمع روحانیون مبارز که در نامه امام(ره) مأمور به حفظ خشم مردم نسبت به امریکای جهانخوار بودند به همپالکی با عناصر ایرانی امریکا و سپس به خود امریکا رسیدند و عنصر فقهی آنان فتوا داد که از نظر من صرف وجوه امام (ره) برای خریدن آنتن ماهواره به قصد شنیدن اخبار و تحلیلهای بیبیسی و تلویزیون امریکا و اسراییل بلااشکال است چون آنان برخلاف صدا و سیمای ایران حقیقت را میگویند!
سؤال اینجاست که مجمع روحانیون و عناصر اصلی سابق و لاحق آن نظیر موسوی خوئینیها، کروبی، سید محمد خاتمی، علی اکبر محتشمیپور، عبدالواحد موسوی لاری، انصاریها و ... چگونه به این نقطه هولناک رسیدند؟
حضرت امام (ره) در پایان نامه مورد اشاره خود راز آن را برملا کردهاند: «واسطههایی که کارشان فقط القای بدبینی است» این واسطهها از ضعفنفس و افکار التقاطی اعضای مجمع استفاده کردند و در نهایت آنان را به انکار مبانی اصلی انقلاب امام (ره) کشاندند تا فاعتبروا یا اولی الابصار.
جوان آنلاین
انتهای پیام