لطف دوباره صداوسيماي ضرغامي به چادريها!
- پيشتر در مطلبي با عنوان " این چادری های کُلفَتِ کم عقل..." بررسي نسبياي داشتهاي بر لطف صداوسيماي جمهوري اسلامي ايران به عنوان امالقراي جهان اسلام بر بانواني که به سبيل واقعي اسلام پيش ميروند و حجاب برتر را بر ميگزينند. مطلبي که عنوان ميکرد در صداوسيماي جمهوري اسلامي يا زنهاي چادري کلفتند و يا پيرزن دم مرگ يا دختراني به شدت امروزي شده که ميخواهند يک شبه دنيا را همه جوره آباد کنند!
- اين شبها سريالي پخش ميشود به نام نون و ريحون از شبکه 5. سريالي که با تهيه کنندگي سيد محمود رضوي و کارگرداني فرزاد موتمن و بازيگري چند بازيگر سرشناس صداوسيما به روي آنتن رفته است. در اين سريال هم طبق روال مرسوم صداوسيما باز هم زنان چادرياش چنان به لجن گشيده شدهاند که تاسف هر بينندهاي را بر ميانگيزند:
1: فرشته: فرشته دختري است شهرستاني از سرعين اردبيل. دختري که از روز اولي که شوهر آيندهاش را ديد تمام و کمال همتاش را بر اين گذاشت تا مخ حامد را بزند. روزي که موفق به اين امر شد به تهران آمد و مثل نديدپديدها افتاد دنبال هر نوع کلاسي که فکرش را بکني. از آشپزي تا پينگ پونگ و زبان و... هر کلاسي که شايد يک بار به گوشش خورده، طوري که حتي حاضر است دور ماه عسلاش را خط بکشد و بچسبد به آرزوهايي که انگار تا به حال نميتوانسته به آن دست پيدا کند. اين تازه در حالي است که توهين مستقيم کارگزدان را به شهرستاني هاي عزيز ناديد بگيريم که آيا واقعا در تمام سرعين يک کلاس زبان و پينگ پونگ پيدا نميشده است؟!! با اين همه اين فرشته خانم چادري به شدت همان دختري است که کارگردان قصد تخريب تمام و کمال شحصيتاش را داشته است!
2: ريحانه: اين ريحانه خانم چادري کارگر کلفتي که حاضر است براي حفظ کارش دروغ بگويد و هر روز دهها دروغ ديگر به کارش بيافزايد و يک روز ويار کند و يک روز شوهر اجير کند و يک روز بخواهد برود زير پوست فريد و دلش را بربايد و خلاصه هر هنري که يک دختر مثل سميرا (شخصيت کلاهبردار اول فيلم) برعهده داشت و فقط تفاوتش اين است که سميرا واقعا قصدش کلاهبرداري بوده و ريحانه قصدش فريب ديگران! ريحانهاي که در اين فيلم حاضر است هر جور که امکان دارد از زير کار در برود و بار کارش را به دوش همکار واقعا حاملهاش بيندازد و سعي کند از اين مهلکه براي خودش کلاهي بدوزد!
- سوال اصلي اينجاست. دقيقا قصد آقايان سازنده اين فيلم در خصوص اين شخصيتها چه بوده است؟ آيا فقط خواستهاند در فيلم دو سه شخصيت چادري نشان دهند که فيلم همهاش دست غير چادريها نباشد؟ شايد هم خواستهاند بگويند چادريها از عيب و عار خالي نيستند؟ يا شايد هدفي ديگر در سر داشتهاند؟! شايد هم خواستهاند مديريت رستوران به دست غيرچادريهاي مديريت خوانده بيافتد و کارگرياش به دست يک چادري دودوزه باز؟ سوال زياد است...پاسخي يافت مينشود...
- فرزاد موتمن کارگردان پوپک و مشماشالله است!
- سيدمحمود رضوي تهيه کننده سريال را ميشناسم! هنوز هم روي صندلي چرخدار اتاقش چفيه آويزان است و بر در و ديوار اتاقش هم عکسهايي از شهدا...ما ز ياران چشم ياري داشتيم آقاي رضوي...
رونوشت:
...
پينوشت:
- جواهر سريال در مسير زاينده را ديدهايد حتما که هميشه خدا چادر به کمر کلفتي اين و آن را مي کند! همينطور زن فرهاد که در طول فيلم با چادر به دندان گرفته همهاش در پي دو به هم زني و دروغ و دغل است! اي کاش نقش بهنوش بختياري با کلاس را جواهر بازي ميکرد! يعني نميشد در ايران يک بار هم که شده اين کلفت هاي بدبخت چادر به کمر نشان داده نشوند! نکند چادر شده نماد بدبختي به زعم بعضيها!
- مدتي بود براي پاسخ به درخواست ايشان(+)تصميم داشتيم چيزکي بنويسيم که آقاي ضرغامي و همکارانشان مثل هميشه ياريمان کردند!
- اين روزها دوباره دست به نوشتن شديم! ان شالله که خدا به خير بگذراند!
- اين طرح خفن ان شالله عنقريب به ثمر خواهد نشست! دعا کنيد!
- همين روزهاست که بخوانند «عيد رمضان آمد و ماه رمضان رفت!»...ياعلي
منبع: اکينانيوز
انتهای پیام