(
امتیاز از
)
آقای رئیسجمهور! خاکریزهای فرهنگی در حال سقوط هستند و بیسیمها خاموش!
صدای شیعه: یادتان هست نخستین نامه را یکسال مانده به پایان دوره اول ریاست جمهوریتان و با تیتر «آقای احمدی نژاد! گردان متلاشی را دریابید» نوشته بودم؟
در آن نامه درددلها وناگفتههایی را با شما گفتم و هشدارهایی را در میان گذاشتم که نه تنها حق ما بود، بلکه وظیفهمان بود. اما، رسیدگی به آن عریضه تظلم ودادخواهی اهالی مظلوم محله فرهنگ وادب وهنر انقلاب را همچنان در کارتابل اولویتهای دست چندمِ رئیس دولت بایگانی کردهاند !
درد من و همسنگرانم در خط مقدم جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی به اقتضای رسالتی که این سالها همواره بر دوش داشتهایم، بیان حال وخیم و روبه احتضار بیمار خفته در بخش ICUیی به نام فرهنگ وهنر انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. بیمار رو به احتضاری که به جای رسیدگی اورژانسی و درمان عاجل، با تزریق آمپولهای تسکین دهنده، اورا برای لحظاتی ساکت میکنند!
آقای احمدی نژاد!
برای یک منتقد منصف، نیم نگاهی به کارنامه فرهنگی دولت نهم و یکساله نخست دولت دهم کافی است تا اورا به این جمع بندی برساند که گویا در سیاستگذاری فرهنگی شما، غرق شدن در تولید انبوه سخت افزار، کاملاً بر نزدیک شدن به حریم متروک نرم افزاریِ آفرینشهای اصیل وفاخر فرهنگی– هنری غلبه یافته است و به تعبیری سادهتر، حجم ساخت و تجهیز سالنهای سینما، نمایش و کتابخانه ها – که البته ضرورتی اجتنابناپذیر هم هست– با اهمیت تر از سرمایهگذاری در کیفیت وکمیت تولید آثاری است که بر پرده ویا صحنه این اماکن و یا در ردیف قفسهها خود نمایی میکند، چرا که متاسفانه بالا بردن میزان تولید و مصرف میلگرد وسیمان و آهن وسنگ وچوب، ارزشمندتر از رشد اندیشه وفرهنگ نسل جوانِ تشنه کمال است.
صاحب این قلم باور دارد که طوفان آرای ملت در حماسه سوم تیر ماه 84 و22خرداد 88، نه صرفاً با هدف اصلاح ساختارهای اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی و کنارگذاشتن نوکیسههای سیاستباز قدرتطلب و برقراری عدالت در همه شئون به صندوق ها سرازیر شد، بلکه با هدف والاتری همچون تحول فرهنگی ورشد وپالایش روحی، فکری وعقیدتی 70میلیون ایرانیِ رنج دیده، ماهواره زده و بمباران شده از سوی رسانههای غربی و شلاق خورده تهدیدات و دشمنیهای خارجی و عنادهای بداندیشان داخلی، بوده است.
آقای دکتر !
گذر سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، این واقعیت را به حقیر آموخته است که در حوزه تدبیر این مُلک و ملت، هرکس گوش به منویات، دغدغههای بیان شده و هشدارهای ولایت داشته باشد، طعم رستگاری و عاقبت بهخیری را میچشد، اگر نه رؤسای جمهوری میآیند و میروند!
از همین منظر باید از شما به عنوان رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی بپرسم: به راستی «رفع مظلومیت» از فرهنگ وهنر انقلابی این آب وخاک چه شد؟! چگونه وبا کدام برهان و حجتی، خود را میتوان قانع کرد که جنابعالی به عرصه جنگ نرم و فرهنگ و هنر انقلاب اسلامی، به چشم یک پدیده لوکس و سرگرم کننده نمینگرید؟!
به راستی ماچه بی غیرت شده ایم ! فکر میکنید اگر به جای شما، خاتمی و مهاجرانیها هنوزبرگرده ما نشسته بودند، ما الان ساکت ونظارهگر بودیم؟ جای تعجبی نیست وقتی به جای ژنرالهای قد بلند و افسران جنگ نرم و هنرمردان عرصه پیکار فرهنگی در کنار شما و در اتاقهای نهاد ریاستجمهوری هنر پیشههای آنچنانی جولان میدهند و پشت در اتاق جنابعالی صف کشیدهاند، به ما و دوستداران خسته و بیرمقتان حق بدهید که از این آمد ورفتهای مشکوک، بوی تعفّن استشمام کنیم!
حتی اگر ساده انگارانه دل به حمایت این جماعتِ نا محبوب برای انتخابات آتی هم خوش کرده باشید، مسیر را وارونه رفته وآب در هاون کوفتهاید،تجربه نشان داده که این جماعت، درست در هنگامه نیازتان به ایشان، شما را قال میگذارند و روبهروی شما میایستند، همچنان که ایستادند! ودر گوشی شما را به سُخره میگیرندکه: به به! از نقولشان میخوریم وبه عقولشان میخندیم!
رئیس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی!
هشت سال پیش « بنیامین نتانیاهو» طی سفر به امریکا وحضور در گردهمایی اعضای «آیپک» به صراحت گفت: ... بزرگترین خطری که موجودیت اسرائیل را تهدید میکند، حضور میلیون ها جوان در هر یک از کشورهای مسلمان و عرب است که هر یک بالقوه میتوانند در حکم یک بمب انسانی–انتحاری علیه اسرائیل وارد عمل شوند. از جمله این کشور ها ایران با 30 میلیون جوان است.
راهکار پیشنهادی من برای بر داشتن فیوز این بمبهای بالقوه انسانی و خنثی سازی خطر ایشان برای اسرائیل، نه حملهای نظامی با امکان بالای شکست در نبرد رویارو، بلکه یورشی است پنهانی با استفاده از سلاح نیرومند سینمای امریکا ! جوانان ایرانی را با فیلمهای آکنده از سکس ومنادی آرمانهای زندگی به سبک امریکایی بمباران کنید .آنان را زیر بارانی از شوهای ماهوارههای، کارتونها و دیگر آثار نمایشی ساخت هالیوود دفن کنید وحتی از دادن سوبسیدهای کلان در این راه واهمهای به خود راه ندهید، زیرا این سرمایهگذاری، بهایی است که باید برای تضمین موجودیت وامنیت اسرائیل بپردازید.
بله ! والبته نه از همان روز، بلکه از سال ها قبلتر و از سربند پذیرش قطعنامه 598، فرمان آتش بر روی نسل جوان جامعه ایران صادر شد و امواج توفنده این تهاجم و لشکرکشی همهجانبه فرهنگی، مرزهای جغرافیایی این سرزمین را درنوردید، تا امروزکه به خانههایمان – که عمق استراتژیک جامعه ایرانی، خانواده محسوب میشود - رسیده.
زمان، بیرحمانه مثل باد پاییزی، پر سرعت و بیتوقف در حال حرکت است. پنج سال از عمر دولت شما گذشت و سه سال دیگر هم میگذرد .
برادر عزیز!
این غُبن وحسرت بزرگ را به کجا ببریم که بهرغم گذشت سه دهه از بر افراشته شدن پرچم مقدس مزیّن به نام نامی «الله» بر بام این خاک الهی، هنوز که هنوز است یک اثر سینمایی در حد و قوارههای بین المللی که حاوی شرح ماوقع حوادث تاریخ ساز آن ده روزه 12 تا 22 بهمن 1357 وپیروزیِ به دور از خشونت و خونریزی ملّت دلباخته حضرت امام(ره) بر رژیم طاغوت باشد را برای عرضه به مخاطبین جهانیِ سینمای کشورمان نداریم!
بهراستی اگر در این پنج سال منتظر یک تحوّل تاثیرگذار فرهنگی و تزریق خونی تازه به بدنه فرهنگ انقلاب بودیم، پایمان را از گلیم خود فراتر گذاشته ایم ؟!
آیا دستاورد بیرونی عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی باید تا آنجا تنزّل یابد که به عزل ونصب وابقای چند رئیس دانشگاه بسنده شود؟
آقای دکتر !
ایجاد اتاق وضعیت وتشکیل کار گروه اضطراری در برابر قتل عام ناتوی فرهنگی را از چه کسی باید مطالبه کنیم؟ به خدا اهمیت و اولویت این عرصه از حوزه بحرانزده مسکن و اقتصاد و سیاست خارجی و...که شخصاً به میدان میآیید وفوراً کنترل میکنید، نه تنها کمتر نیست، بلکه به مراتب بیشتر است. چه آنکه زیان ها وخسارتهای این بخش نیز به مراتب هولناکتر وخانمان سوزتر و اثرات مخرّب آن به مراتب دیرپاتر از زیانهای وارده به دیگر بخشهای کشور است. باور ندارید؟! سر بسته میگویم : به تلفات وریزشهای برجای مانده در بین اصحاب فرهنگ وهنر و رسانه در همین فتنه اخیر نگاه کنید. منظور مرا متوجه خواهید شد. هر چند بنده منکر رویشهای مبارک این دوران نیستم که البته خود جوشند و نه با اعمال سیاست و راهبردهای دولتی !
باور کنید تحول فرهنگی با پمپاژ کور و بیهدف1500میلیارد تومان بودجه به دستگاههای فرهنگی در استانها به دست نمیآید !
مظلومیت فرهنگ و هنر انقلابی با رفع توقیف فیلمهای مریض و مسئلهدار و صدور پروانه ساختهای فلّهای ورفع توقیف از کتابهای شبهه دار و باج دادن به شبه هنرمندان روشنفکر مآبِ دل در گرو فرهنگ غرب و خائن به امّت وامام در طوفان فتنهها، از بین نمی رود .
آقای احمدی نژاد!
نشست و برخاست و حمایت بد سلیقه وجنجال بر انگیز از برخی هنر پیشههای امتحان پس داده که هر از گاهی فیلمهای سیاه و فضاحت بار یکی از آنها از سایتهای مستهجن اینترنتی سر در میآورد، برای دولت مکتبی شما وجاهت نمیآورد.
بد نیست سر زده سری به بازار کتاب بزنید، همین خیابان انقلاب و کتابفروشیهای روبهروی دانشگاه تهران، محل مناسبی است. اصلاً چرا راه دور برویم، خیابان ولیعصر(عج) را از سر پاستور تا چهار راه ولیعصر- انقلاب پیاده قدم بزنید. بله! به تئاترشهر میرسید. به صحنه سیاه نمایشهای امروز نگاه کنید، در و دیوار شهر پر شده از تبلیغات پرزرق و برق تئاترها و آثار نمایشی مبتذل و پوچِ ترجمه شده از آثار خارجی که با کپیهای ناشیانه به خورد مخاطبین تشنه و دلسرد شده این روزها داده میشود .
برادر ایمانیام، آقای احمدی نژاد!
آیا زمان سپری شده سالهای ماضی، فرصت کمی بود تا مدیران و سیاستگذاران فرهنگی وهنری دولت شما، هم براساس موازین روانشناسی مخاطبین خارجی طرح ریزی کنند، هم با صرف وقت و دلسوزی و بهکارگیری هوشمندترین عناصر ادبی – هنریِ حوزه هنر هفتم عملیاتی کنند وهم در تیراژ انبوه، روانه پرده نقرهای سینماهای چهار گوشه عالم نمایند؟! امری چنین مهم را بزرگان حاکم بر مقدرات فرهنگی دولتهای گذشته، عاطل و منسی رها کردند، خب بکنند! شما چرا مرتکب این غفلت شدید؟! ما زیاده خواه نیستیم، اما توقع داشتیم سوژههای ناب موجود در رخدادهای ماندگار انقلاب و آن دفاع عاشورایی و همچنان باقی ملّت ایران، ظرف پنج سال سپری شده، دستمایه خلق آثاری ناب و تأثیرگذار قرار گیرد که در مواجهه با سیل بنیانکن تولیدات مسموم شرکتهای غربی، تا این حد احساس دست تنگی و غربت نکنیم.
به سر در سینماهای شهر نگاه کنید ! دیگر لازم نیست اسامی فیلمها و محتوای سخیف آنها را برایتان ردیف کنم. آیا انتظار بیجایی بود که در دوره حاکمیت این دولت، چشم به راه پنج فیلم استاندارد دفاع مقدس از نظر قالب ومحتوا باشیم ؟ یعنی سالی یک فیلم ! این فقر را مقایسه کنید با تعداد کثیر جشنوارههای پر زرق وبرق و بی خاصیت و حاصلِ فیلم که به صورت روتین در تقویم سالانه کشور برگزار میشود؛ واقعاً فاجعهبار نیست ؟
و کلام آخر اینکه :
بنده ناامید نیستم ، اما نگرانم! با این بی مهریها به سربازان خطوط مقدم جبهه فرهنگی انقلاب و فرصتسوزی ها در روزها و ماههای باقیمانده، یاران صف شکن و هنر مردان بسیجی سیرتِ نسل خاکریز را در برابر خودتان قرار ندهید. بار دیگر و با صدای بلند به شما اعلام خطر میکنم خاکریزهای فرهنگی دارند بی سر و صدا و پی در پی سقوط میکنند. بیسیمهای قرارگاه شما خاموشند ! ناتوی فرهنگی از همه سو خاکی پوشانِ جبهه فرهنگِ محکوم به مظلومیتِ این انقلاب را دور زده و قیچی کرده ! اگر نه به خاطر خود این جماعت، دست کم به خاطر خودتان و بقای معنوی، عقیدتی و فرهنگی مردم و خصوصاً روح پاک نسل جوانی که با نهایت صداقت، با آرایشان حماسههای سوم تیر و بیست و دوم خرداد ماه را رقم زدند وشما را بر مسند کرسیِ ریاستجمهوری اسلامی ایران نشاندند، خاکریزنشینان خط نگهدارِ جبهه فرهنگ و ادب و رسانه و هنرِ از یاد رفته انقلاب را دریابید. نیروهای زبده ومتخصص این گردانها از عملکرد فرهنگی دولت شما ناامید و ناراضیاند و از اطراف شما پراکنده شدهاند. تا دیر نشده آنها را دریابید و گول مشاورههای غلط و آدرسهای اشتباهِ دیدهبانهای به ظاهر دلسوز و فرصت طلبِ حوالی خیابان پاستور را نخورید!
احسان محمدحسنی
انتهای پیام