(
امتیاز از
)
آبرو ریزی برای آیت الله کاشانی
صدای شیعه: به نقل از پایگاه اطلاع رسانی استاد سیدهادی خسرو شاهی، در آغاز هر سال میلادی، وزارت امور خارجه انگلیس اسناد سری و خیلی محرمانه خود را، که سی سال از تاریخآنها میگذرد، در اختیار عموم قرار میدهد تا همگان از حوادث پشت پرده سیاست بریتانیا آگاه شوند و طبعاً علاوه برمردم انگلیس، دیگران هم میتوانند از این اسناد استفاده کنند .
اوائل دو سال میلادی گذشته (83 و 84) که اینجانب در «لندن» بودم، مصادف با باز شدن پروندههای سریسالهای 1951 تا 1953 میلادی بود. این اسناد بدون استثناء در اختیار همه علاقمندان به مسائل سیاسی، تاریخی قرارگرفت که تهیه فتوکپی از آنها نیز کاملا آزاد است .
بطور طبیعی برای من مسلمان شرقی، آشنایی با اسناد مربوط به کشورهای اسلامی، بویژه ایران، در درجه اولاهمیت قرار داشت، و روی همین اصل «نگاهی گذرا» داشتم به اسناد مربوط به ایران در بحران ملی شدن صنعتنفت، به رهبری آیت الله کاشانی و اسناد خاورمیانه در رابطه با تحکیم قدرت صهیونیسم در منطقه و چگونگی برخورداستعمار با حرکتهای اسلامی و عناصر مسلمان، بویژه در سوریه، لبنان، مصر و اردن...
آنچه که در این مقال میخوانید نه تحقیق تاریخی نام دارد و نه تجزیه و تحلیل اسناد سری و نه گزارش سیاسی، بلمحصول «نگاهی گذرا» است و اشارتی است فهرست گونه، به گوشهای از چند موضوع مهم و حیاتی که آشنایی باچگونگی آنها، میتواند نه تنها پارهای از ابهامات تاریخی عصر ما را برطرف سازد، بلکه میتواند «راه گشای» کشفاسرار ماهیت سیاستهای استعماری در بلاد اسلامی باشد .
متأسفانه من به علت گرفتاریهای شغلی و با توجه به اینکه تمام وقتم در اختیار خودم نیست، نمیتوانم آسودهخاطر به «مکتب نشینم» و تحقیق و بررسی در این زمینه را آغاز کنم، ولی نشر محصول «نگاهی گذرا» در واقع میتوانداتمام حجت برای کسانی باشد که هم وقت دارند و هم امکانات... و هم باور دارند که تحلیل این اسناد میتواندبسیاری از حقایق تاریخ را روشن سازد و مدعیان دروغین ملی گرایی و وطنخواهی را که متأسفانه در عمل، عاملرسمی استعمار کهنه کار در حوادث منطقه بودهاند، افشا کند و چهره واقعی، ولی کریه و زشت آنان را، آنطور که بوده،نه آنطورکه خود خواستهاند جلوه دهند، به عموم ایشان دهد...
... اگرشما بدانید که سفیر انگلیس در تهران، در مورد آیت الله کاشانی تنها امیدی که دارد این است که «بتواندآبروی او را ببرد تا از نفوذش کاسته شود» و سپس اگر روزنامههای سی سال قبل را ورق بزنید و ببنید که چه کسانیتحت نام «جبهه ملی» یا «حزب توده» - باصطلاح حزب طبقه کارگر! - متولی و تعزیه گردان این صحنه شدند، بهخوبی میتوانید نتیجه بگیرید که در این نبرد، حق با چه کسی بود و چرا آبروی کاشانی به ظاهر رفت و دیگران «ملی»!و «وجیهالمله» باقی ماندند و برای روز مبادا «ذخیره» شدند تا به موقع «مرغ طوفان»! شوند و «دولت خدمتگزار» راتشکیل دهند و بخواهند که انقلاب اسلامی را از مسیر خود دور سازند؟
روشن تر بگویم: همانهایی که آیت الله کاشانی را در روزنامههای: «جبهه ملی» و «شورش» و «بسوی آینده» و «نیرویسوم» و غیره «انگلیسی» نامیدند، همانها، پس از کودتای 28 مرداد، وجیه المله و الدولة! شدند و نه تنها از هر گونهچشم زخمی در امان ماندند، بلکه شغل خود را هم از دست ندادند. و این آیت الله کاشانی بود که به علت مخالفت باکنسرسیوم و قرارداد «امینی پیچ» توسط تیمسار! «فرزانگان» وزیر کشور رژیم کودتا «سید کاشی» نام گرفت و از صحنهخارج شد!
و میدانیم که حضرات «جبهه ملی» پیش از پیروزی انقلاب اسلامی هم هر کدام برای شرفیابی شبانه یا نیمه شبانهبه محضر شاه! به نوبت ایستاده بودند، و حداکثر، خواستار «سلطنت» اعلیحضرت! بودند، ولی پس از انقلاب به عنوانمتولیان انقلاب، با اتکاء به استخوانهای دکتر مصدق راهی میدان شدند تا در حقیقت «میراث خوار انقلاب» شوند،ولی این بار دیگر حنایشان رنگی نداشت... و چه زود خود را به دست خود افشاکردند و راهی دیار غرب شدندتا«مبارزه» را ادامه دهند!... آری کسانی که در دوره شاه «مبارزه» برای آنها مفهومی نداشت، امروز «مبارز» شدهاند وهزینه زندگی و روزنامه آنها در خارج را هم «ملیون»! تامین میکنند؟!(2) آیا شما باور میکنید؟ که بگذرم...
جوان آنلاین
انتهای پیام