( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: سارق زورگير گردن کلفتي که مي خواست طلاهاي ناچيز زينتي دختر بچه اي را به زور از او بستاند، مورد اعتراض و حمله مردم مشهد قرار گرفت به گونه اي او را مضروب کردند که روي تخت بيمارستان افتاده و قادر به پاسخ دادن به پرسشهاي مأموران پليس نيست. اين سارق زورگير قمه به دست داشته دنبال يک دختربچه مي دويده و مي خواسته چند تکه طلاي او را که لابد النگو و گوشواره بوده، به زور از او بستاند. 
از صبح تا شام در اين مملکت از هر موضوعي سخن به ميان مي آيد و اعتياد همچنان به حال خود باقي است، يک پليس انتظامي و يک پليس مرزي، والسلام ! روز به روز تعداد معتادان بيشتر مي شود؛اکنون انگار دست اندرکاران مشغله هاي مهمتري دارند. مملکت را بحث ايراني خوب است يا بد، برداشته است. اعتياد، بيکاري جوانان، مسکن، کار، بهداشت، درمان نمي گويم فراموش شده است، در مراحل بعد قرار گرفته است. من فرد بدبيني نيستم. نمي توانم کارهاي عمراني و سازندگي را که در کشور انجام مي شود، نبينم.کشور با مشکلاتي که نتيجه خواستهاي سياسي پايان ناپذير و وقيحانه آمريکا و انگليس و جهان غرب است که ميل دارند همه دولتها و ملتهاي جهان مقهور و گوش به فرمان آنها باشند، درگير است. اما اين دليل نمي شود که مسائل داخلي فراموش شود. تعدد جرايم و سرقتها را ملاحظه بفرماييد. اشاعه اين اعتياد کثيف و خانمانسوز که قرنهاست گريبانگير ما شده است و در سالهاي اخير به حد اشباع رسيده، مشاهده بفرماييد. کار به جايي رسيده که استاندار هرات که کشورش گاهواره پرآوازه توليد موادمخدر است، گله مي کند که در هرات به علت نزديکي به ايران موادمخدر اشاعه زيادي يافته است. به راستي چرا دولت در اين مورد به طور سريع و قطعي اقدام نمي کند. اگر مشکل مرز ايران و پاکستان و ايران و افغانستان است، چرا ديوار ايمني احداث نمي شود. به جاي اينکه برويم در افغانستان ميلياردها تومان خرج جاده سازي و عمران بکنيم که 12 مهندس جوان ما را طالبان بدزدند و اکنون به ريش سفيدان و وساطت آنها چشم بدوزيم، اين بودجه را خرج احداث ديوار بلند و خندق و سيم خاردار در مرزهاي شرقي بکنيم. گشت چرخبال بگذاريم.
يک لشکر ارتش را به کمک مرزبانان و البته به طور موقت بگماريم که قاچاقچيان ملعون مدتي بترسند و اين همه موادمخدر وارد کشور نکنند. اداره آگاهي پليس که در سر راه رمالان و جادوگران و حقه بازان دامهاي به آن خوبي مي گذارد که سه شنبه شب در برنامه شوک ديدم و لذت بردم، آيا نمي تواند سردسته هاي قاچاقچيان در تهران و شهرستانها را شناسايي کرده، به تبعيد و کار اجباري و انسان شدن بگمارد؟ آخر گرفتن و در زندان انداختن و سپس آزاد کردن که افاغه نمي کند. صحبت از ضرب و جرح يک سارق زيورآلات کودکان در مشهد بود. مردم بي تفاوت نماندند. مردم شخصاً فرد خاطي را به شدت تنبيه کردند. محمدعلي مجد فرماندار رشت در سال 1321- 1320 مي نويسد: پس از سقوط رضاشاه و اشغال ايران، گاو دزدي و گوسفند دزدي و آزار مردم در شمال ايران زياد شده بود.
ژاندارمري دزدان را مي گرفت و تحويل دادسرا مي داد و آنها بزودي آزاد مي شدند. مردم به فغان آمدند، هر دزدي را که مي گرفتند به رغم قراين آشکار کساني به هواخواهي او مي آمدند و آزادش مي کردند. دزدي داشت امر ساري و جاري مي شد. جلسه اي تشکيل داديم و آنها راه حل خوبي پيدا کردند. وقتي ژاندارمها دزدان پر رو و گستاخ را مي گرفتند، پيش از اعزام به دادسرا، کتک مفصلي به آنها مي زدند و حسابي حالشان را جا مي آوردند. مردم نيز ياد گرفته بودند گاو دزدان و گوسفند دزدان و هر دزدي را حسابي کتک بزنند و بعد تحويل امنيه بدهند. بزودي گردنهاي برافراشته و شانه هاي بالا انداخته و حالت قلدري و نترسي دزدان و زورگيران عوض شد و آنها از ترس کتک هم که شده دزدي را ترک کردند.
حالا من نمي خواهم اين شيوه را تأييد کنم، ولي مسلم مي دانم اگر مردم هر شهر ديگر ايران در سوانح و رويدادها بيکار نمانند و تماشاگر نشوند، جنايتي مانند چاقوکشي آن قاتل معدوم در سيران سعادت آباد کمتر تکرار خواهد شد.مي گويند پليس دوچرخه سوار در بعضي از شهرها به راه افتاده است خبر خوبي است.
حضور پليس در ملاءعام ضرورت تام دارد و مردم هم بايد به پليس کمک کنند و ناظر و شاهد بي تفاوت نباشند تا دزدن و جنايتکاران تا اين حد جري و گستاخ شوند.
تیترآنلاین


انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر