(
امتیاز از
)
تهران من حراج تلاشی بیهوده برای ارائه تصویری غیر واقعی از ایران امروزی
صدای شیعه: سینمای ایران در سال های پس از پیروزی انقلاب و بویژه در نیمه های دهه 60 با رویکرد انسانی و خالی از مضامین خشونت و جنسی، توانست توجه مخاطبان بسیاری را در آن سوی مرزها به خود جلب کند و نمونه ای از سینمای متعالی برای سایر کشورهای جهان باشد که این امر در ادامه با کجروی هایی همراه شد.
به گزارش شبکه ایران، در سال های پایانی دهه یاد شده و سال های ابتدایی دهه هفتاد، موجی از فیلم های سینمایی جشنواره پسند آکنده از فقر و سیاهی و ... به راه افتاد و جوایز بسیاری را از جشنواره های جهانی که هر یک تابع سیاست های دولت خود بودند، به دست آورده و اکران های نسبتا محدودی را در کشورهای اروپایی تجربه کردند.
در این دوران، دیگر خبری از سادگی و لطافت شاعرانه "خانه دوست کجاست" نبود و جای آن را فیلم های سیاه نما و ضد ایرانی از جمله "سیب" و "تخته سیاه" ساخته سمیرا مخملباف، "طلای سرخ" ساخته جعفر پناهی و "زمانی برای مستی اسب ها" به کارگردانی بهمن قبادی گرفتند که با اغراق و سیاه نمایی، تصویر نامطلوبی از کشور ارائه می کردند.
این دسته فیلم ها که این روزها کمتر کسی حاضر به تماشای آنهاست، به سفارش کشورهای غربی و با سرمایه گذاری آنها ساخته شده و در راستای اهداف دشمنان جمهوری اسلامی حرکت می کردند.
هرچند که ساختار ضعیف و سطحی فیلم های فوق نه تنها آنها را به اهدافشان نرساند، بلکه ضد خود نیز عمل می کرد.
اینگونه است که جشنواره های اروپایی در اوایل دهه هشتاد دیگر تمایلی به این فیلم ها نشان نداده و حتی از پذیرفتن آنها در بخش های غیر رقابتی خود نیز خودداری می کردند!
البته در این بین باید به کم کاری مدیران سینما در این سال ها نیز اشاره کرد که با اعطای پروانه ساخت به این فیلم ها و نیز عدم حمایت از فیلم های برجسته و ارزشمند سینمای ایران برای اکران در کشورهای اروپایی، ناخودآگاه زمینه را برای تولید و نمایش فیلم های اینچنینی فراهم کردند.
اما در پنج سال اخیر، موج دیگری از فیلم های سیاه نمای ضد ایرانی به راه افتاده که به سینمای زیر زمینی شهرت یافته است.
فیلم های یاد شده به لحاظ ساختاری به شدت آماتورگونه بوده و محتوای توهین آمیزی هم دارند به گونه ای که فیلم های سرشار از چرک و تلخی دوره گذشته از سطح بالاتری در مقایسه با این آثار برخوردار بودند.
در واقع کشورهای مخالف با جمهوری اسلامی برای مخدوش کردن چهره کشور، از این راه وارد شده و به تولید فیلم های اینچنینی با بودجه های هنگفت مبادرت ورزیدند که فیلم "تهران من حراج" ساخته "گراناز موسوی" یکی از آنهاست.
موسوی در "تهران من حراج"، فیلمی به شدت توهین آمیز و کاملا مغایر با اخلاق و فرهنگ جامعه اسلامی ایران که تصویری سیاه و غیر واقعی از تهران امروزی است، ارائه کرده است.
این فیلم مغشوش که فیلمنامه ای یک خطی و ضعیفی دارد درباره دختر بازیگری به نام "مرضیه" است که پس از آشنایی با پسر جوانی که از استرالیا به ایران آمده قصد ازدواج با او را دارد، در ادامه ارتباطی بین این دو آغاز می شود که در نهایت به ابتلای مرضیه به بیماری ایدز و تنهایی وی ختم می شود.
گراناز موسوی دختر یکی از صدابردارهای قدیمی سینما و تلویزیون، ظاهرا این فیلم را برای تز دکترای خود ساخته و آن را به دانشگاهی در استرالیا ارائه کرده اما ظاهر فیلم نشان می دهد که نیت او از ساخت آن چیزی جز تکرار حرف های بارها تکرار شده و دور از واقعیت فیلمسازانی از جنس قبادی در رابطه با عدم آزادی برای هنرمندان نبوده و تک تک سکانس های فیلم به این امر شهادت می دهد.
موسوی در این فیلم برخلاف نمونه های مشابه، بسیاری از حریم های اخلاقی را نیز درنوردیده و اشاره واضحی به رابطه جنسی و اروتیک میان شخصیت های اصلی کارش داشته که بسیار تعجب برانگیز است!
وی که خود را شاعر دانسته و در بخشی از فیلم در محفلی پر "دود و دم" شعر می خواند، روح سرکش و لاقید خود را به شخصیت "مرضیه" تزریق کرده و خود را با آن ترکیب کرده است.
فیلمنامه ضعیف "تهران من حراج" با وجود شخصیت های انگشت شمارش، در پرداخت شخصیت ها نیز با مشکلات جدی روبروست که نمونه بارزش را در "مرضیه" می توان مشاهده کرد: دختری امروزی که بازیگری را دوست داشته اما از مشکلی اساسی با عنوان بی هویتی رنج می برد، بگونه ای که آمال و آرزوهایش را در رفتن به استرالیا جستجو می کند!
بازی های بازیگران نیز خوب از کار درنیامده و مستند نمایی اش به شدت تو ذوق زده و گل درشت جلوه می کند.
این اتفاق در رابطه با بازیگر نقش مرضیه(مرضیه وفامهر) با شدت بیشتری رخ داده و در بخش هایی از کار از فرط اغراق، کمیک جلوه می کند!
"تهران من حراج" به مانند دیگر فیلم های ضد ایرانی از جمله "سنگسار ثریا" فیلمی است پر از اغراق، دروغ و سیاه نمایی که متاسفانه توسط کسی ساخته شده که نام و نشانی ایرانی دارد اما به بدترین شکل بر ضد آن تبلیغ می کند.
اما با همه اینها فیلم هایی از این دست هیچگاه موفق به القای تصویری سیاه از کشور نزد جهانیان نشده و به سرعت باد به دست فراموشی سپرده خواهند شد.
انتهای پیام