( 0. امتیاز از )


صدای شیعه:  این مسؤولان محترم نظارت بر تولیدات سیما نمی‌دانند ایران تنها همین کلانشهر نزدیک به 13 میلیون نفری پایتخت نیست که ذائقه‌ی مخاطب را بر مبنای جغرافیای آن بیاندیشیم و نان به خورد تمامی هموطنان به افق تهران بدهیم؟! (که حتی همین مهم را نیز رعایت نمی‌کنند.) ماه رمضان امسال هم گذشت و از آن تنها آهی بر لب بی بهرگان و هوسی برای تکرار در دل روزه داران ماند اما آیا نباید یادی از ارشادها و تمثیل‌های به تصویر کشیده شده توسط سیما در ذهن مخاطب می‌ماند؟
 
و تنزل الملائکه والروح ....
 
این‌که ماه مبارک رمضان بستر «قدر» است و این شب عظیم محل هبوط ارواح پاک و ملائکه است را هیچ کس انکار نمی‌کند اما سؤال این‌جاست آیا به صرف «روح ناک» کردن فضای سریال‌های سیما به جاب «روحانی» بودن مصداق‌ها در تولیدهای سیما می‌توان بر این تولیدها نام مناسبتی گذاشت و فضا را به سمت بسترسازی ارشادی و نشر معروف پیش برد؟!
 
اولین سریال از این دست چند سال پیش با موضوع آشنای «برزخ» و حال برزخیان ساخته شد. مجوعه‌ای که تلاش می‌کرد با نشان دادن انسان‌های سرگردان در وادی برزخ و میل به بازگشت به دنیا برای جبران مافات و کسب فضایل و پر کردن سبد آخرت، راهی برای نجات پیدا کنند (هرچند در این مجال هدف توجیه، تأیید و یا رد توفیقات این مجموعه نیست.) فارغ از آن‌چه این مجموعه به‌دست آورد، پایه‌گذار سبک جدیدی از نگرش به مقوله‌ی برزخ، دورخ و کسب فضیلت توبه و دست یافتن به بخشش حضرت حق بود.
 
ترویج روابط نامشروع و نامعقول
 
«تو باید بری تو خوابش البته نه این‌که خواب خواب باشه‌ها نه، باید بری بالای سرش و وقتی داشت می‌خوابید بری توی خوابش» این نقل قول شنیداری یکی از همین به اصطلاح سریال‌های مناسبتی است (که هنوز پس از چندین سال مناسبت، این دسته از تولیدها که تنها در یک بازه‌ی زمانی 30 روزه قصد اصلاح کل امور مؤمنین را دارند، مشخص نشده است) آن‌چه از این جمله برای مخاطب مستفاد می‌شود این است که چرا و چگونه می‌شود بدون اجازه‌ی صاحب خانه، وارد آن شد و به صرف این‌که مخاطب ما از متجسم نبودن روح این جوان در ظاهر مؤمن و مقید مطلع است برای او چگونه می‌توان حق دخول به هر جایی را متصور بود.
 
 در همین سریال چند قسمت پس از پخش رفت و آمدهای متدوام «روح انی» مونولوگ متناقضی با همین مطلب مخاطب را با دوگانگی اعتقادی سازنده و مطمئن نبودن عوامل از صحت گفتارشان درگیر می‌کند: «منم می‌تونم بیام خونتون مادرت رو ببینم؟»، «نه چون مادرم هم مثل خودت مقیده حتمن راضی نیست تو بی‌حجاب ببینیش» چه شد؟ در خانواده‌ی اولی که خانواده‌ی ظاهر الصلاحی نیستند و دختر خانواده با پوشش برتر (و رعایت حجاب اسلامی) در جای جای سریال دیده می‌شود، راضی است که یک جوان مجرد و نامحرم (که چون در زمانی خواستگار این دختر بوده است) که احتمالاً نگاهش بدون ریبه نیست به فضای خصوصی او وارد شود ولی مادر پیر دختری که نقش مرشد روحانی را برای جوان یاد شده بازی می‌کند (و صلاحیت اخلاقیات خودش به علت تناقضات بسیار زیاد و مشهود خیلی قابل اتکا نیست) راضی به این امر نیست؟!
 
مهم‌ترین موضوعی که در جامعه‌ی اسلامی در سطح اجتماعی باید بدان پرداخت، مسأله‌ی تبلیغ معروف است و اگر بخشی از رسانه‌ی ملی از این تبلیغ معروف سر باز می‌زند باید نهادهای هوشیار نظارتی جلوی گسترش منکر را در این رسانه بگیرند زیرا در غیر این صورت برداشت دوگانگی و ناهماهنگی عملکرد و دیدگاه برای مخاطب پیش خواهد آمد.
 
 به طور مثال امروز تصمیم گرفته‌ایم در جامعه‌ی دانشگاهی تفکیک جنسیتی را عملیاتی کنیم، پس چه‌طور است که در صدا و سیما روابط بین دو بازیگر چه در نقشی که در فیلم‌ها و سریال‌ها و حتی در تولیدها به اسم مناسبتی بازی می‌کنند و چه در پوشش و برخوردی که نمونه‌ی آن را در جشن‌های خانه‌ی سینما، جشنواره‌ی فیلم فجر و حتی حضورهای گاه گاهی این دوستان در جشن‌های ملی در جمع مردم می‌بینیم، متفاوت از عرف است و هیچ مرجعی برای رسیدگی به صلاحیت اخلاقی این دوستان برای ایفای نقش‌های مذهبی وجود ندارد.
 


مهم‌ترین موضوعی که در جامعه‌ی اسلامی در سطح اجتماعی باید بدان پرداخت، مسأله‌ی تبلیغ معروف است و اگر بخشی از رسانه‌ی ملی از این تبلیغ معروف سر باز می‌زند باید نهادهای هوشیار نظارتی جلوی گسترش منکر را در این رسانه بگیرند زیرا در غیر این صورت برداشت دوگانگی و ناهماهنگی عملکرد و دیدگاه برای مخاطب پیش خواهد آمد.
 
نمونه‌ی آن‌چه چندی پیش در جامعه با الهام گرفتن و تحت تأثیر قرار گرفتن فضای «روح ناک» سریال‌های مناسبتی امسال اتفاق افتاد و کودکی خردسال در جهت تجربه‌ی این موقعیت، خود را حلق آویز کرد و این امر منجر به مرگ کودک یاد شده، گردید که شاید بارزترین بازخورد آشکار این مجموعه‌های نظارت نشده و مورد بازبینی قرار نگرفته است، حال آن‌که آثار پنهان ترویج اباحه‌گری و روابط آزاد دختر و پسر و استفاده از بازیگرانی که از کاراکتر به تیپ تبدیل شده‌اند و در ذهن مخاطب اولین معادل سازی بصری ناشی از دیده شدن برخی چهره‌ها، یادآوری نقش‌های نه چندان قابل تأییدی است که در سا‌ل‌های اخیر در مدیوم سینما و یا بر صفحه‌ی تلویزیون از آن‌ها دیده شده و در ذهن مردم نقش بسته است.
 
روزه‌ی گمشده‌ی ماه مبارک
 
پیش از افطار است، مؤمنان روزه‌دار بر سر سفره نشسته‌اند و در حال بهره‌گیری از فیوضات بی‌شمار فضای افطار (که در احادیث معصومین به بهره‌برداری بیش از پیش این زمان به صورت نماز، دعا و ذکر بسیار توصیه شده است) هستند، تکرار یکی از سریال‌های مناسبتی در حال پخش است و تصویر مردی را نشان می‌دهد که فارغ از هرگونه فضای رمضانی (که یکی از شاخصه‌های اصلی آن روزه و حذف وعده‌ی صبحانه است) در حال تناول صبحانه‌ی مفصلی است که بی‌شک در بسیاری از مناطق محروم کشور عزیزمان این حجم از خوراکی و سفره‌ی رنگارنگ قوت روزانه به راحتی غذای روزانه‌ی یک خانواده‌ی چند نفره را تشکیل می‌دهد و به این موضوع اضافه کنید که در بیانات معصومین و هم‌چنین در ریشه‌های فرهنگ اسلامی و ایرانی همواره به پرهیز از اسراف، قناعت و جلوگیری از افراط توصیه شده است. این موضوع در تمامی سریال‌های مناسبتی این سال‌ها نه به صورت مصداقی و موردی بلکه به صورت کلی قابل مشاهده است.
 
استفاده از بازیگران مناسبتی و مناسبات مربوط به آن
 
«امسال سریال‌های ماه رمضون رو کی می‌سازه؟» این پرسش را شاید شما هم بسیار از مردم در پیش از ماه مبارک و یا در طول این ماه شنیده‌اید. متأسفانه عرصه‌ی ساخت سریال‌های مناسبتی (چه در زمینه‌ی سریال‌های ارشادی و مربوط به نشر معروفات و چه در زمینه‌ی سریال‌های طنز که قرار است فاخر باشند، اما ...) به ملک طلق عده‌ای از هنرمندان تبدیل شده است و شاید همین تک صدایی و نبود رقبای قابل توجه در این عرصه، دوستان را به روزمرگی کشانده و کیفیت به دومین گمشده‌ی سریال‌های این ماه بدل گشته است.
 
 استفاده از برخی بازیگران که در عرصه‌ی عمومی جامعه بیش‌تر به هنرپیشه‌های گیشه‌ای معروف شده‌اند شاید یکی دیگر از اشکالات وارد به این ساخته‌های سیما باشد و این در حالی است که مخاطب با بازیگر چنان ارتباطی برقرار می‌کند که اندک زمانی از پخش این تولیدها نمی‌گذرد که کنایه‌ها، تکه کلام‌ها، رفتارهای صحیح و غلط و حتی نوع پوشش بازیگران در رفتار مخاطبان بازخورد چشم‌گیر پیدا می‌کند.
 
 هر چند برخی از دست اندرکاران این تولیدها فشار کاری ناشی از کم بودن زمان ساخت را بهانه‌ی کاهش تدریجی کیفیت در این زمینه عنوان می‌کنند اما باید پرسید مگر سریال‌های مناسبتی را در ماه مبارک می‌سازند که زمانشان محدود است؟ اگر این چنین است چرا بویی از نفحات شریف رمضان در این فضا استشمام نمی‌شود؟
 
حذف طبقات موجود در اجتماع
 
در بسیاری از سریال‌های مناسبتی امسال لوکیشن اصلی فیلم برداری‌ها، خانه‌های بزرگ اشرافی بود و استفاده از تیپیک شخصیت‌هایی که با اتومبیل‌های شیک و لباس‌های اتو کشیده نقش پدران زحمت‌کش را ایفا می‌نمودند. به راستی آیا پدران زحمت‌کش جامعه‌ی ما همیشه این‌گونه هستند؟ آیا گاهی بوی روغن و دوده نمی‌دهند و بوی محبت به فرزندان؟ آیا گاهی نوازش پدران زحمت‌کش جامعه‌ی ما زبری دستان پینه بسته در راه کسب روزی حلال را به همراه ندارد؟ آیا مادران تلاش‌گر جامعه‌ی امروز دوشادوش پدران بار زندگی را به دوش نمی‌کشند؟ پس چرا تصویری که بی‌شک به جز خود ما کشورهای دور و نزدیک به آن به عنوان سند محتوم زندگی روزمره‌ی ما خواهند نگریست با تصویر واقعی جامعه تا این حد تفاوت فاحش دارد؟ آیا صدا و سیما در جست‌وجو و تلاش برای تبیین جامعه‌ی آرمانی است؟ اگر این گونه است پس چرا تصویر زن ایرانی در این قاب کهنگی باورهای غلط سال‌های پیش از انقلاب را می‌دهد؟ تصویری که در آن زن منفعل، خانه‌دار و فاقد اندیشه و مشارکتی است.
 
البته با دیدن برخی ساخته‌های سال‌های اخیر سیما شق دومی هم می‌توان برای مشارکت زن در جامعه متصور بود و آن ابر زنی است آرمانی که هم زمان هم بار کار اجتماعی و عمل به وظایف مشارکتی در اجتماع را به دوش می‌کشد و هم کدبانویی است کارآمد که حتی نیازی به مشارکت اعضای خانواده در رتق و فتق امور منزل ندارد که این تصویر نیز بدون شک با واقعیت‌های موجود حال حاضر اجتماع، هم‌خوانی ندارد.
 
 در مجموع باید دانست انبوه مخاطب سریال‌های مناسبتی نشان از توفیق رسانه‌ی ملی در اغنای سلیقه‌ی مخاطب نیست و نمی‌توان آمار موجود را نشانه‌ی علاقه‌ی وافر عمومی نسبت به تمامی تولیدهای سیما دانست که بحث بر سر این موضوع از حوصله‌ی این مجال خارج است و باید در جایی دیگر به ریشه‌یابی آن پرداخت.(*)
 
نویسنده:علی رضا اکبری؛ پژوهشگر

منبع: برهان

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر