( 0. امتیاز از )


صدای شیعه: سید محمد مهدی موسوی؛ جمال شورجه، کارگردان با سابقه و کاربلد سینمای ایران که همواره در آثارش، دغدغه انقلابی و اسلامی خویش را نشان داده، اخیرا در گفت‌وگو با ماهنامه «آیه همشهری» - که انصافا در این بلبشوی نشریات هزار رنگ و عمدتا تهی از محتوا، از جمله نشریات خوب و مفید موسسه همشهری است- به نکته بسیار مهمی در خصوص وضعیت مخاطبان هنر هفتم اشاره کرده است.
 
وی در پاسخ به این سوال که چرا فیلم هایی از قبیل «33 روز» و «شکارچی شنبه» چندان در داخل کشور مورد استقبال سینماروها قرار نمی گیرد، گفته است: «سینماروهای ما یک قشر خاصی هستند و تربیت شده سه دهه سینمای بعد از انقلاب و به خصوص دو دهه اخیر؛ تقریبا می شود گفت یک نوع سلیقه ساده پسندی یا سیاست زدگی در حوزه مخاطبین ما به وجود آمده که علت آن، این دو دهه است که با التهابات سیاسی در جامعه همراه بوده که قاعدتا بر روی سینما هم موثر بوده است.»
 
کاهش مخاطبان سینما در حالی است که بنابر گفته جواد شمقدری، معاون سینمایی وزارت ارشاد مخاطبان هنر هفتم در کشورمان تنها 10 درصد مردم را شامل می شود.
 
همچنین بد نیست بدانیم که بر اساس آماری کاملا مستند و خدشه ناپذیر، در سال 1370، سینمای ایران حدود 65 میلیون نفر مخاطب داشته و این میزان در سال 87 به حدود 14 میلیون رسیده است و این یعنی کاهش 51 میلیون نفری مخاطب در طی تنها دو دهه!
 
چرایی این سیر نزولی البته نیاز به بحثی عمیق و مبسوط دارد، اما به اعتقاد نگارنده از باب اختصار کلام، باید چند نکته مهم را در این باره مدنظر قرار داد؛ نخست آن که روند فیلم سازی در حدود 20 سال گذشته، بویژه در دوران حاکمیت تکنوکرات های دوستدار آقای هاشمی و نیز لیبرال مآبان مروج سکولاریسم در زمان آقای خاتمی به گونه ای بوده که بخش قابل توجهی از مردم ما، نوع نگاه و اندیشه خویش را بیگانه با هنر - صنعت سینمای کشورشان می دانسته اند.
 
توجه به این نکته از آن رو مهم است که می دانیم، برخلاف همه هجمه های فرهنگی و تلاش همه تخریب چی های اعتقادی در طول سالیان یاد شده، باز هم دغدغه دین و فرهنگ ناب اسلامی – ایرانی در بین توده مردم حرف اول را زده است.
 
در واقع، عدم ارتباط جدی سینما با معارف و آموزه های اسلامی و برخورد بعضا سطحی و غیرکارشناسی با این مقولات کاملا عمیق – البته برخی استثنائات درخشان در سینما را باید کنار گذاشت- در بیشتر شدن شکاف و جدایی مردم از این هنر بسیار تاثیرگذار، نقش جدی داشته است.
 
دوم آن که ابتذال فرهنگی و اخلاقی در سینما طی سالیان اخیر، بویژه در دوران حاکمیت اصلاح طلبان چنان رواج یافته بود که بسیاری از خانواده های متدین، بشدت مخالف سینمارو شدن فرزندان خویش می شدند؛ این در حالی است که حتی دیگر خانواده ها نیز نسبت به این امر اکراه نصفه و نیمه ای داشته و دارند.
 
سوم اینکه فقر شدید فیلمنامه و سوژه یابی و همچنین بی توجهی یا کم توجهی به هنر متعهد و انقلابی باعث شده تا فیلمسازان در ورطه تکرارآمیزی از ساخت آثار مبتذل، بی محتوا و روشنفکرنما بیفتند و این روند تا سالیان اخیر به گونه ای بوده که آش به میزانی شور شده که حتی آشپز را نیز کلافه کرده است!
 
و بالاخره نکته چهارم و پایانی اینکه آشتی مردم با سینما در گرو تجدیدنظر جدی تهیه کنندگان و کارگردانان در این باره است و صد البته نباید در این بین، از نقش بسیار خطیر مسئولان سینمایی در ضرورت تحقق یک رنسانس اسلامی و بومی در ساختار هنر هفتم غافل شد.
خبرگزاری دانشجو
انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر