(
امتیاز از
)
يامين پور; زماني که همه ميگفتند مخالف هاشمي مخالف پيغمبر است، شهيد آويني عليه اين دولت مقاله نوشت
صدای شیعه: ميزگردي با عنوان «جريانشناسي ديدگاه هاي شهيد آويني» شب گذشته با حضور وحيد يامينپور، پژوهشگر و مدرس دانشگاه؛ وحيد جليلي، منتقد و کارشناس فرهنگي و علي جعفري، دانشجوي دکتراي رسانه در راديو گفتوگو برگزار شد.
متن کامل صحبتهاي وحيد يامينپور در اين ميزگرد به شرح زير است:
اگر بخواهيم جريان فکري آويني را بعد از شهادت وي پيگيري کنيم و بدانيم که سهم آويني از انقلاب چيست و يا بالعکس، بايد تعبيري را از استاد اسلامي ندوشن بيان کنم.
وي وقتي در مورد اينکه اگر سعدي نبود چه ميشد، هميشه پاسخ ميداد اين ما نيستيم که زبان سعدي را ميفهميم بلکه ما به زبان سعدي سخن ميگوييم؛ يعني آنقدر سعدي در فرهنگ ايراني و اسلامي ما مستتر شده است که ما زبانباز کردنمان خواستگاه سعدي است.
شان شهيد آويني نيز در فرهنگ انقلابي و هنر انقلابي- اسلامي پس از شهادت همان شان سعدي در زبان فارسي است؛ چرا که ما به زبان او سخن ميگوييم و نسبت به چيزيهايي که آويني حساس بود، حساس ميشويم و حتي ادبياتمان برگرفته از آويني است اگر آويني را حذف کنيم کلاممان بند ميآيد.
منظورم از اين مايي که ميگويم مجموعهاي از فرزندان انقلاب يعني کساني که پس از انقلاب يا در زمان انقلاب متولد شدند و در اين دوران بالنده شدند و حق حرف زدن پيدا کردند است که همه به نوعي از اين جهت فرزندان شيوه بيان آويني هستيم.
در خصوص اين سوال که آويني چقدر براي فضاي روشنفکري است و چقدر براي فضاي انقلابي، بايد بگويم اگر تعبيري را بخواهيم انتخاب کنيم که بيشترين فاصله را با آويني داشته باشد، همين تعبير روشنفکري است شايد آويني بيشترين واکنشهاي خودش را نسبت به اين مفهوم از خودش بروز داده است.
تجربهاي که آويني در فضاي روشنفکري قبل از انقلاب داشته است، وي را به يک واکنش سريع در حوزه فرهنگ تبديل کرده است.
خيلي از فعالان حوزه فرهنگ، و سياست که ادعاي زيادي در اين زمينهها دارند، حساسيتهاي لازم را براي واکنش به اتفاقات روز نداشتهاند؛ چون نه فهم دقيقي از رخدادها داشتند و نه فهم دقيقي از مختصات روز. تخيل و آينده انقلاب اسلامي اين در مورد شهيد آويني کاملا متفاوت است.
تجربه وي در فضاي روشنفکري و طاغوتزدگي در همه حوزههاي معرفتياش او را به يک واکنش سريع تبديل کرده است که اين واکنش سريع وي را چند بعدي ميکند و همين نکته است که وي را از کساني که مثل آويني احساس تکليف ميکنند، متمايز ميکند شايد کساني باشند که حتي به اندازه آويني دغدغه داشته باشند، اما به اندازه او نسبت به رخدادها احساس خطر نميکردند و همين ويژگيهاست که او را تبديل ميکند به آدمي که در انبوهي از مسائل اظهارنظر ميکند و اين اظهارنظرها به عنوان يک مجموعه انباشته شده در نگرشهاي انقلاب اسلامي براي ما باقي ميگذارد تفاوت آويني با ديگران در اين مسائلي است که گفتم.
اگر بخواهيم يک حرف وحشتناک راجع به آويني بزنيم همين بود که او را منتسب به جريان روشنفکري کنيم اين اجحاف خيلي بزرگي است و بايد جلوي آن را بگيريم.
آويني بعد از انقلاب و استقلالي که پيدا ميکند در برابر جريان روشنفکري قرار ميگيرد که همين باعث ميشود آويني شود.
اگر آويني همان مهندس معمار دانشکده هنرهاي زيبا ميماند، هيچ اسمي از او نبود حتي به عنوان يک ژورناليست دسته چندمي هم او را نميتوانستيم مورد مطالعه قرار دهيم.
اگر بخواهم آويني را در سه مولفه تعريف کنم، بايد بگويم اولين چيزي که آويني را براي ما ارزشمند و متفاوت ميکند از ساير شخصيتهايي که دست به قلم هستند نيروي واکنش سريعي است که آويني دارد؛ يعني از کنار هيچ مقولهاي که احساس ميکرد که اتفاق اشتباه بوده عبور نميکرد.
يک غيرت خارقالعاده از دفاع از انقلاب داشت که اين نکته بسيار عجيبي است وقتي که مقالات او را مرور ميکنيم مي بينيم که يک مقاله در مورد سينماست و انتقاداتي به کارگردانهاي آن زمان مثل علي حاتمي از آن طرف سر ميزند که مقالات بهنود و از طرف ديگر مقالهاي را براي دولت سازندگي با توجه به نگاهي که آن دولت به بانکها داشت ارائه ميدهد.
اين خيلي چيز عجيبي است که در مورد آويني صدق پيدا ميکند در حوزه دفاع و جنگ معلوم است که يک بسيجي کدام طرف بايد قرار بگيرد، اما در حوزه فرهنگ و تفکر و سياست و اقتصاد اينکه بسيجي کجا بايستد و سريعا در حوزههاي مختلف واکنش نشان دهد در تفکر آويني معنا پيدا ميکند، البته معنايش اين نيست که اين رفتارهاي سريع بدون پشتوانه و تفکر است.
مولفه دومي که در مورد آويني بايد بگويم، زمانشناسي اوست. آويني به درستي مختصات تاريخياي که در آن قرار دارد را ميشناسد و سعي ميکند عالم به زمان خودش باشد و درگير شبهات نشود؛ زيرا اين شبهههاست که انسان را له ميکند. خودش را ميتوان نگه دارد و مشهورات آويني را احاطه نميکند و جو زده نميشود. زماني که همه ميگفتند مخالف هاشمي مخالف پيغمبر است يا دولت هاشمي يک تصوير عجيب و غريب مثل اميرکبير از خودش بروز ميدهد، وي عليه اين دولت مقاله مينويسد و خط اول مقالهاش اين است که چرا بايد پيشرفت کنيم.
وقتي از او دعوت ميشود تا در جمع سينماگران صحبت کند هيچ ابايي ندارد از اينکه سينماي جشنوارهاي را نقد کند و درباره خيلي از سينماگراني که در آن زمان تقديس ميشدند، راحت صحبت ميکند.
مولفه سوم اين است که آويني از متن طاغوت بيرون آمده و فهم دقيق او از طاغوت به او کمک ميکند که در فضاي روشنفکري درست انتخاب کند.
تعبير دقيقي راجع به آويني است که در آيه بعد از آيةالکرسي در سوره بقره آمده است که شما اول بايد کفر به طاغوت پيدا کنيد و بعد ايمان به خدا؛ اين خودش مرحلهاي است که بعضيها ايمان به خدا دارند، اما کفر به طاغوت ندارند آويني اول کفر به طاغوت پيدا کرد و بعد ايمان به خدا.
در مورد اينکه آويني بعد از شهادتش شناخته شد بايد بگويم رهبري زماني که آويني شهيد شد پيامي را با عنوان سيد شهداي اهل قلم عنوان کردند. من فکر رهبري در مورد شناساندن آويني را قبول دارم چون سالهايي که در موردش صحبت ميکنيم ايام خاصي است که غلبه کساني که به عنوان جبهه فکري و فرهنگي انقلاب اسلامي ميشناسيم کساني هستند که تا دو سه سال قبلش در جبهه بودند و ديگراني که هنوز به بالندگي نرسيدهاند تا بتوانند به اين جبهه بپيوندند براي همين ما نياز به پرچمداراني داريم که اين جبهه با آنها شناخته شود و اين اتفاق آن زمان افتاد و يک تقدير الهي بود که انقلاب اسلامي صدها قدم به جلو برود؛ خيلي طول کشيد تا بفهمم که رهبري از اينکه آويني را سيد شهيدان اهل قلم خواند به کجا نظر دارد.
ما با آويني فاصلهاي نداريم. آويني آغازکننده مسيري است که بسياري در اين مسير به يک بالندگي ويژه رسيدند. من فکر ميکنم در دوراني زندگي ميکنيم که آويني آن را در تخيلات خود داشته است به نظر من ما در حال حاضر در دوراني زندگي ميکنيم که اين جبهه آويني نه تنها ضعيف نشده، بلکه روز به روز قويتر شده است به لطف دوران اصلاحات يعني دوراني که جبهه انقلاب اسلامي تکان جدي در حوزه نظر و تفکر به خودش ديد اين جبهه پايههايش خيلي قويتر شده است و بعد از دوران اصلاحات پايههايش قويتر شد و الان زماني است که به خودش افتخار ميکند و خودش را ميشناسد، ولي هنوز شايد به افقهاي دوردست نرسيده باشيم اما رشد جريان حزبالله در حوزه فرهنگ و تفکر حتي ژورناليست در اين زمان آن چيزي که آويني تخيل کرده بود.
انتهای پیام