شش نکته درباره شخصیت علمی و اجتماعی استاد خسروشاهی
ـ آغاز آشنایی
سال ۶۱ که من طلبه جوان ۲۲ سالهای بودم، برای مأموریتی در ایتالیا حضور پیدا کردم و شاید حدود یک ماه آنجا بودم. آن زمان مرحوم آقای خسروشاهی سفیر ایران در واتیکان بود و این آغاز ارتباط و دوستی و ارادت بنده خدمت ایشان بود و بعد هم ادامه پیدا کرد؛ گرچه ملاقاتها و دیدارهای ما زیاد نبود؛ اما هیچ وقت قطع نشد و همان زمان ویژگیهای خوب و جذابی در ایشان دیده میشد و یادم هست که ایشان چند پروژه در ترجمه آثار حضرت امام(ره) به زبان ایتالیایی و احیاناً انگلیسی در دست انجام داشتند؛ از جمله تفسیر سوره حمد؛ یک خانم مترجمی هم آنجا این پروژه را انجام میداد؛ چون مباحث تفسیر سوره حمد امام(ره) بسیار مغلق و معقّد و پیچیده بود، با دشواریهای زیادی مواجه بود. بنده هم گاهی جسته و گریخته به آن مترجم کمک میدادم، برای اینکه این ترجمه انجام شود.
ـ نکات قابل توجه در مورد استاد خسرو شاهی
چند نکته ای در مورد مرحوم خسروشاهی عرض میکنم که بیان این نکات علاوه بر اینکه ترسیمی از شخصیت ایشان و ابعاد و اضلاعی از شخصیت ایشان را نشان میدهد، در عین حال نکاتی قابل توجه و عنایت در فضای علمی و حوزوی است.
ـ نگاه فرا حوزه ای
نکته اول، مرحوم آقای خسروشاهی شخصیتی بود که در حوزه ریشه داشت؛ اما از حوزه فراتر میرفت و ارتباطات فراحوزهای برای ایشان موضوعیت داشت و از همان جوانی هم، به این ارتباطات فراحوزهای اهتمام داشت و درست هم همین است. ما ضمن اینکه باید اصالت، هویت و ذاتیات خودمان را بهعنوان حوزه صیانت کنیم و مهم بشماریم؛ اما نباید از ارتباط با بیرون، جامعه، نهادها و جریانات علمی و جریانات اجتماعی غافل شویم. باید بشناسیم و این شناخت، نیاز به رابطه و فعال بودن در صحنه ارتباطات اجتماعی و فراحوزوی دارد. در وضع امروز و پس از انقلاب شاید این گشودگی دروازهها و ارتباط با بیرون، خیلی اهمیت بالایی نداشته باشد. زمینهها فراهم است، دنیا تغییر کرده، انقلاب هم شرایط جدیدی به وجود آورده؛ اما در اصل انزوا و اختناق و فشار حوزه و آن شرایط بسیار سخت و محنت-آمیزی که بر حوزه حاکم بود، کسانی بتوانند در درون حوزه، نگاهی به بیرون بیفکنند، بشناسند و رابطه برقرار کنند، کم بودند و ایشان این ویژگی را داشت. ارتباط با دانشگاه، با شخصیتها، با جریانات و مراوده و تعامل یک ویژگیای بود که ایشان در آن عصر داشت. امروز شاید این فضیلتی نباشد. امام که در قله قرار دارند، این ویژگی را داشتند؛ در عین اینکه استاد مبرّز و جاافتاده و ممحض در کار حوزه بودند، همه نشانهها، حکایت از این است که از جوانی بیرون را میشناخته و با بیرون هم ارتباطات داشته و این شناخت بیرونی مبدأ شکلگیری این شخصیت و بعد هم نهضت بزرگ اسلامی و انقلاب اسلامی شده است. این یک ویژگی که در ایشان دیده میشد و در آثارشان هم منعکس است.
ـ نگاه فرامرزی و بین المللی
نکته دوم، اینکه فراتر از این درجهای که گفته شد، ایشان بینالمللی بود و کاملاً دید فراتر از مرزهای ایران و مرزهای موجود و مضبوط بود. جهان را میشناخت و اندیشه و نگاه بینالمللی داشت. این هم از امتیازات ایشان بود. آن علاقههایی هم که ایشان به مرحوم سید جمالالدین اسدآبادی داشت؛ بهنحوی با همین قصه پیوند دارد. بهخاطر اینکه مرحوم سیدجمال هم، شخصیت جهانی و بینالمللی دارد. ایشان نیز رویکرد و نگاهش بینالمللی بود و این قصه و وصف و ویژگی، در آثار و میراث ایشان متجلی است.
ـ نگاه تمدنی به اسلام
نکته سوم، اینکه ایشان رویکردش به اسلام و نهضت، یک رویکرد تمدنی بود و از نگاه جامع به اسلام غفلت نداشت. آثار ایشان نشان میدهد که آن جامعیت، فراگیری، فراساحتی اندیشه و معارف اسلامی و نگاه کلان و تمدنی به اسلام، از ویژگیهای فکری و معرفتی ایشان بود.
ـ صاحب قلم متقن
نکته چهارم، در مرحوم خسروشاهی این بود که ایشان، اهل قلم بود و بهویژه به زبان فارسی مینوشت. باز اینها در عصر ما اینقدر فضیلت بزرگ بهشمار نمیرود؛ گرچه امروز هم فضیلت است. اینکه کسی از بیان خوب برخوردار باشد، از قلم متقن و بیان علمی برخوردار باشد، اینکه بتواند به چند زبان بنویسد، اینها همه امتیازات است. لااقل در حوزه کسی بتواند به عربی خوب بنویسد و بخواند و سخن بگوید، همه از امتیازات است. امروزه هم، امتیاز بهشمار میرود؛ اما اگر برگردیم به ماقبل انقلاب و بهویژه آن دورههای قبل از دهه ۵۰، این حرکتها در حوزه بود؛ قبل از آنکه دهه ۴۰ برویم، این ویژگیها خیلی آن وقت خودش را برجسته نشان میدهد که یک کسی علاوه بر آن سه ویژگی قبلی، دارای این ویژگی باشد که از قلم و بیان و بنان خوب، برخوردار باشد و بهخصوص به فارسی خوب بنویسد. این را کم داشتیم… آن زمان شهید مطهری و مکتب اسلام و آیاتعظام مکارم شیرازی و سبحانی و بعضی از فضلاو بزرگان اهل این معانی بودند.
خیلی رواج گستردهای در حوزه نداشته؛ بنابراین این ویژگی هم در آن عصر، در ایشان دیده میشده که جای تقدیر دارد و جای بهرهگیری از همین ویژگیها در روزگار ما برای جامعه حوزوی.
ـ نویسنده و تحلیگر تاریخی
نکته پنجم، اینکه ایشان یک رویکرد و تحلیل تاریخی خوبی داشت و بخشی از آثار ایشان و بسیاری از گفتهها و سخنان ایشان برمیگردد به اینکه ایشان، به مسائل تاریخی خیلی توجه و اهتمام داشت. این رویکرد تاریخی هم در فضای حوزه ما یک مقدار ضعیف بوده، هنوز هم یک مقدار ضعیف است؛ مثلاً ما تاریخ علم و تاریخ همین علوم اسلامیمان، کمتر مورد توجه است؛ در مباحث فقهی خیلی اهمیت دارد که این تاریخ را آدم بداند. مرحوم آیتاللهالعظمی بروجردی(ره) روی این خیلی تأکید داشتند که تاریخ مسئله، سابقه مسئله در عامه و خاصه و در صدر اول، اینها خیلی روی اجتهاد تأثیر میگذارد. اگر دقت کنید، مرحوم شهید مطهری در همین اصول فلسفه و روش رئالیسم، یکی از امتیازات ایشان این است که یک بحث فلسفی را از عمق تاریخش میگیرد و میآید جلو و در این تاریخ نشان میدهد، تطوّرات بحث چگونه شده و در جایی ایشان اشاره میکند که اگر کسی این تاریخ نظریات فلسفه را از یونان بگیرد و بیاید تا امروز، آن وقت میفهمد که در دوره اسلامی، در فلسفه اسلامی، در حکمت مشاء، اشراق و متعالیه، چه برگهایی به این مباحث افزوده شد. این رویکرد تاریخی، هم در علوم، هم نگاه کلان تاریخی به حوزه، جامعه، بشریت، تاریخ، تطورات، بحث مهمی است که در ایشان در آن روزگار بوده است.
ـ نوگرا و نواندیش ضابطهمند
نکته ششم، اینکه مرحوم خسروشاهی اهل تحول با گرایش قوی و مثبت به تطور نهضت اسلامی بودند و با امام(ره) رابطه قوی داشتند و این نگاه ایشان به نهضت و تغییراتی که باید در نظامهای امروز داده شود، نگاه جدی بود که بعد، این نهضت بزرگ به انقلاب شکوهمند اسلامی رسید و ایشان در جریانی که دلداده این تطور بزرگ نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی است، تعریف میشوند و باز آثار و نقطهنظرات ایشان نشاندهنده این مسئله است. مرحوم خسروشاهی نوگرا و نواندیش بود؛ اما نوگرایی و نواندیشی ضابطهمند و در چارچوب؛ و همین رویکرد ایشان در آثارشان و در ویژگیهای قبلی، خود را نشان میدهد که با پایبندی به اصول و قواعد، نوگرایی و نواندیشی داشت.