( 0. امتیاز از 0 )
حجت الاسلام والمسلمین محمدمهدی تسخیری

مرحوم خسروشاهی در میان ادیان به‌عنوان یک مسیح تبلیغ‌گر ندای فطرت انسانی و در بین مسلمانان و میان فرزندان پیامبر(ص) و امت اسلامی به‌عنوان یک طلایه‌دار تقریب معروف است. در فقه، کلام، فلسفه و در تاریخ متبحر و اسوه بود. در نویسندگی و تصویر‌سازی از حوادث تاریخ کم‌نظیر بود. در نوع رابطه و ایجاد تعامل با دیگران هم کم‌نظیر و بی‌بدیل بود.

متن پیش‌رو حاصل گفت‌وگوی اختصاصی هفته‌نامه افق حوزه با حجت‌الاسلام والمسلمین محمدمهدی تسخیری مدیریت همکاری‌های علمی و بین‌المللی دانشگاه ادیان و مذاهب است که مشروح آن را در ذیل تقدیم مخاطبان می‌کنیم.

ـ شخصیت استاد خسروشاهی، سابقه دوستی، همکاری و تعامل شما با ایشان به چه دورانی برمی‌گردد؟

امیدواریم این تلاش شما که تلاش بابرکتی در راه خدا و برای معرفی شخصیت‌های گران‌سنگ ما به جامعه ایرانی، اسلامی و به جامعه جهانی است، مورد پذیرش خداوند متعال قرار بگیرد. در حقیقت آیت‌الله خسروشاهی از نوادر و نوابع عرصه بین‌الملل در محافل مختلف جهانی بودند. ایشان از جمله نوادر و شخصیت‌های اسلامی ایران ماست که در صحنه بین‌الملل نه فقط در ایران که در بسیاری از کشورها اعم از شرقی و غربی و در میان شخصیت‌هایی که حضور بین‌المللی دارند، کمیاب هستند و حتی در میان این شخصیت‌هایی که در جامعه جهانی حاضر باشند و درک بین‌المللی داشته باشند، کمیاب‌تر هستند؛ چون ممکن است، بسیاری از افراد باشند که بیش از چهل یا پنجاه کشور را سر زده و در محافل علمی، فرهنگی و هنری حضور داشته باشند؛ ولی درک بین‌الملل آن‌چنانی حتی در زمینه‌های سیاسی به آن اندازه‌ای که باید باشد، ندارند.

تأسیس کتابخانه مرکز بررسی‌های اسلامی اقدامی ارزشمند و ماندگار

مرحوم خسروشاهی از جمله شخصیت‌هایی است که هم در سطح جهان حضور داشتند و هم درک بین‌المللی داشتند. کافی است، شما به تألیفات، سخنرانی‌ها و به بیش از نیم‌قرن زندگی ایشان مراجعه کنید و ببینید با چه کسانی نشست و برخاست داشته و در چه محورهایی صحبت کرده است. کافی است به آثار ایشان که در ایتالیا و مصر و کشورهای مختلف عربی و اسلامی داشتند، نگاه کنید و یا  به نهادهایی که ایشان مستقلاً و یا در حوزه تأسیس کرده‌اند و یا اخیراً این کتاب‌خانه عظیمی را که تأسیس کردند که می‌گفتند: این باقیات‌الصالحات ماست و واقعاً هم باقیات‌الصالحات است که می‌تواند عده‌ای را از میان نخبگان و فرهیختگان به این مکان جذب کند تا از این میراث بزرگ علمی بهره‌برداری کنند و این اقدام بسیار ارزشمندی است.

از دیرباز ایشان را می‌شناسم؛ خیلی حشر و نشر با مرحوم خسروشاهی داشتیم. ایشان عضو هیئت تحریریه مجله رسالة‌التقریب بودند. حضور مداوم داشتند و مقالاتی در این مجله نوشتند و در واقع یکی از مؤسسان این مجله بودند. چیز جالبی است که معمولاً کمتر در رسانه‌ها به این زمینه می‌پردازند که مثلاً ایشان در مجمع تقریب و مجمع اهل‌بیت(ع)، رسانه‌ها و منشورات، حضوری فعال داشته‌اند. ما واقعاً وقتی شخصیت این مرد را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم، می‌بینیم یک روح بلندی داشتند.

مرحوم خسروشاهی در میان ادیان به‌عنوان یک مسیح تبلیغ‌گر ندای فطرت انسانی و در بین مسلمانان و میان فرزندان پیامبر(ص) و امت اسلامی به‌عنوان یک طلایه‌دار تقریب معروف است.

ـ ویژگی‌های ممتاز و منحصربه‌فرد ایشان از نظر شما کدام است؟

در رابطه با حضرت موسی هست که به خداوند عرض کرد: «قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی و احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِی ...». این سخن همه انبیاست و این حرف بسیار بزرگی است. ممکن است بعضی‌ها ندانسته این آیه را بر زبان جاری کنند؛ ولی تبعات دارد؛ یعنی سعه صدر به این معناست که باید همه را داشته باشیم؛ سخنان دوست و دشمن را بشنویم و بتوانیم درک کنیم که چه می‌گویند.

□ استاد خسروشاهی آداب سخن و معاشرت را خوب می‌دانست

از خصوصیات مهم استاد خسروشاهی سعه صدر بود. ما معمولاً کسانی را که می‌بینیم و می‌شناسیم، بیشتر فرمایش دارند و حرف می‌زنند و بیشتر می‌گویند تا گوش دهند؛ درحالی‌که صفت پیامبر(ص) و یکی از بارزترین صفات پیامبر(ص) این است که «أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ» است یعنی حالت گوش دادن است؛ تا گوش ندهیم و تا فرجام کلام و منظور را نفهمیم، نمی‌توانیم جواب دهیم و منظور گوش دادن ظاهری نیست؛ بلکه گوش دادن دل است. ببینیم کسی که سخن می‌گوید، چه می‌خواهد و دنبال چیست؛ لذا پیامبر(ص) در گفت‌وگوی دیگران بیشتر شنونده مؤدبی بودند. پیامبر(ص) وقتی با دیگران مناقشه می‌کردند، می‌فرمودند: بیایید با هم بحث کنیم یا مکالمه‌ای داشته باشیم و گفت‌وگویی کنیم یا ما گمراهیم و یا شما و یا ما هدایت‌شده هستیم یا شما. چه کسی این حرف را می‌زند؟ پیامبری که از روی هوا و هوس حرف نمی‌زند و از خودش مطمئن است؛ اما ادب گفت‌وگو را دارد و ادب سخن گفتن را نشان می‌دهد. بعضی جاها بالاتر می‌رود و می‌گوید: از شما نمی‌پرسند که چگونه جنایتی مرتکب شدی و چکار کردی و این ادب گفت‌وگوست که بحث جرم را به خودش نسبت دهد و عمل را به طرف مقابل نشان می‌دهد. این هنرهای پیامبرگونه و این هنرهای اهل‌بیتی(ع) است، که ایشان در واقع در وجودش تکثیر کرده است.

«ببین چه می‌گوید و نبین چه کسی می‌گوید»، رمز موفقیت مرحوم خسروشاهی بود

استاد خسروشاهی سعه صدر عجیبی داشت؛ لذا دوست‌داشتنی بود. چپ و راست، اصول‌گرا و محافظه‌کار همه او را دوست داشتند. او خط و دیدگاه داشت؛ ولی به آن‌صورت کار به گوینده نداشت. بیشتر نظریه او را نقد می‌کرد. گفته‌هایش را نقد می‌کرد و به دنبال فحاشی و لعن نبود؛ لذا می‌بینیم در گستره جهان حضوری جهانی داشت. در میان ادیان به‌عنوان یک مسیح تبلیغ‌گر ندای فطرت انسانی و در بین مسلمانان به‌عنوان یک طلایه‌دار تقریب مذاهب اسلامی معروف بود. در واقع وقتی می‌رویم در فاز دیدگاه این مرد و این اخباری که از امامان پاک(ع) می‌شنویم، این‌ها مصداق‌هایش است. ما به‌عنوان پیروان امام جعفر صادق(ع)هستیم و به ما می‌گویند: جعفری؛ امام جعفر صادق(ع) در حوزه درسی خودش طبق احادیث مختلف و روایاتی که نقل شده، بین 900 تا 5 هزار دانشجو و طلبه پای منبر ایشان می‌نشستند. اکثریت قوی و به‌اتفاق این‌ها چه کسانی هستند؟ عده‌ای پیروان آنها و شیعیان بودند و عده‌ای هم از مذاهب مختلف و زنادقه و دیگران بودند که در این محفل شرکت می‌کردند. پس ایشان چگونه سخن می‌گفت که این‌ها می‌آمدند و عظمت این محفل درسی را درک می‌کردند. وقتی در محافل درسی خودمان نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که چند درصد مخالفان ما در حوزه شرکت می‌کنند و چند درصد از حوزه‌های ما در حوزه‌های دیگران مورد پذیرش قرار می‌گیرند یا می‌روند؟ معنایش این است که آن مسئله‌ای که مورد مناقشه و منازعه ‌اندیشه‌ای و فکری قرار می‌گیرد، اندیشه نیست؛ بلکه توجه به «من قال» است؛ درحالی‌که گفته می‌شود، ببین«چه چیزی» می‌گوید نبین«چه کسی» می‌گوید! این‌ها مسائل مهمی است که این شخصیت‌ها به دنبال آن بودند که افراد چه می‌گویند. امثال ایشان کاری ندارند که شما و دیگران که هستید. ما رابطه‌ای بین خودمان و خدای خودمان داریم. هیچ‌کس به‌اندازه خودش، خودش را نمی‌شناسد. هزار بار هم تظاهر کند، خودش بیشتر از دیگران خودش را می‌شناسد. همچنین هیچ‌کس به‌اندازه خود فرد، هدفی را که دنبال می‌کند، نمی‌داند. خودش بیش از دیگران می‌داند دنبال چه چیزی است و با چه هدفی آن را دنبال می‌کند؛ لذا وقتی وارد جامعه می‌شود، می‌داند هدفش چیست و این را به‌خوبی درک می‌کند. گاهی وقت‌ها نمی‌داند، طرف مقابلش چه می‌خواهد؛ اما می‌داند خودش دنبال چیست. این‌ها کسانی هستند که می‌دانند دنبال چه هستند؛ لذا تهمت‌ها و توهین‌ها  و زندان‌ها را تحمل کردند و تبعیدها را با آن شرایط سخت پشت سر گذاشتند. گاهی اوقات از نزدیک‌ترین کسان طعنه‌ها دیدند و تحمل کردند. گاهی بی‌مهری‌ها دیدند و تحمل کردند؛ و این زیبایی است که به روی خودش نمی‌آورد؛ نه اینکه حس نمی‌کند؛ اتفاقاً این بی‌مهری و جفا را خوب حس کرد؛ ولی به روی خودش نیاورد؛ چون به دنبال این بودند که این افراد را جذب کنند به راهی که بزرگانشان یاد داده بودند. امام رضا(ع) می‌فرماید: با دیگران به‌گونه‌ای برخورد کنید که آنها به طرف مَنهَج و مسیر ما حرکت کنند و می‌فرمایند: مردم اگر خوبی‌های ما را بشناسند، دیگر احتیاج به تبلیغ ندارید. خود به خود این‌ها پیرو ما می‌شوند؛ بعضی سخنان اگر از دل برنیاید، به دل نمی‌نشیند. تربیت تعلیمی که گوینده و دعوت‌کننده آن خودش متخلق به آن نباشد، تأثیرگذار نیست. ما در احادیث نورانی ائمه هدی(ع) داریم که روز قیامت برخی از کنار جهنمیان که می‌گذرند، تعجب می‌کنند و می‌گویند: شما ما را به راه راست هدایت کردید و چرا خود در جهنم هستید و پاسخ می‌آید، آنچه ما می‌گفتیم خود عمل نمی‌کردیم؛ لذا این شخصیت‌ها به آنچه ایمان داشتند، عمل می‌کنند؛ از این‌رو به چنین فردی، فرقی نمی‌کند که آزاد باشد یا در زندان، داخل کشور باشد و یا خارج از کشور؛ چه با ادیان مختلف و چه با هم‌کیشان خود برخوردش یکی است. ایشان دیگر در قید حیات نیست و این‌هایی هم که گفته شد، تعارف نیست و لذا این‌ها به‌عنوان الگوهایی هستند که باید از آن‌ها الگوگیری شود.

مرحوم خسروشاهی، اسلام‌شناسی دقیق و مسلط بود

اگر می‌بینیم استاد خسروشاهی این‌گونه شده، باید ببینیم چه شد که به الگو تبدیل شد و چه کرد که جاودان ماند؛ به این دلیل است، که این‌ها دقیقا مصداق همان فرمایش قرآن کریم هستند؛ پیامبر(ص) برای شما بهترین الگوست. پیامبری در حال حاضر از نظر ظاهر وجود ندارد؛ اما الگوی عملی ایشان در زندگی مسلمانان و حتی غیرمسلمانان است. این را می‌گوئیم به‌عنوان بزرگداشت؛ در این‌ها فقط به دنبال بزرگداشت عاطفی نیستیم. بزرگداشت عاطفی خوب است؛ چون انسان معجونی از عقل، عاطفه و احساس است و باید باشد؛ اما دنبال این هستیم که بدانیم، افرادی که تاریخ ما را ساختند، چه کسانی بودند؟ افرادی که بلاها و خطرات را از جهان اسلام دور کردند، چه کسانی هستند؟ ممکن است در یک اجلاسی و گفت‌وگویی و سفری، این شخصیت‌ها شرکت کرده و بلایی را از جامعه اسلامی دور کرده باشند؛ شبهاتی مطرح می‌شد و وقتی می‌رفتند و این سؤالات را تبیین می‌کردند، همه این شبهات برطرف و رفع بلا می‌شد. در برخی از احادیث، ائمه اطهار(ع) می‌گویند: هر کس زبان قومی را یاد گرفته باشد، از بلاهای آنها در مصونیت قرار می‌گیرد؛ معنایش این نیست که حتما دنبال جنگ باش! اینکه برویم و تدبیر کنیم و حقایق اندیشه‌های خود و سلوکی را که در زندگی داریم، تبیین کنیم، بسیاری از بلایا از ما دور می‌شود. همین اختلافی که میان مذاهب مختلف است، برای این است که بیش از 96 درصد مسلمانان، مذهب خود را به آن صورت نمی‌شناسند؛ چه برسد به مذاهب دیگران و این عدم آگاهی است. ذهنیت شیعه سابقاً  این‌گونه بود که اهل‌سنت  و مذاهب دیگر دشمن حضرت علی(ع) و اهل‌بیت(ع) و دشمن حضرت زهرا(س) هستند و یا برعکس در ذهن بسیاری از اهل‌سنت این است که شیعه رافضی است و خدا و پیامبر(ص) و خلفا را قبول ندارند و مشرک‌اند؛ سنگ‌پرست‌ هستند و...؛ وقتی می‌رویم و صحبت می‌کنیم و امثال استاد خسروشاهی وارد می‌شود، در دل این‌ها، دیگر نوع نگاه و گفت‌وگو فرق می‌کند.

استاد خسروشاهی در فقه، کلام، فلسفه و تاریخ اسوه بود

مرحوم خسروشاهی وقتی هیئت مجاهدین اسلامی را تأسیس و حرکت را شروع کرد، علتش آن بود که اسلام را خوب فهمیده بود و می‌دانست، علت اینکه جوان‌های کشور به سراغ گروه‌های چپ، فدایی، توده و مجاهدین خلق رفته‌اند، آن ‌است که این افراد فهمی از دینشان اسلام و مذهبشان تشیع، ندارند و با این بی‌اطلاعی و عدم آگاهی به دنبال نقد اسلام و تشیع و مارکسیسم بودند و این در حالی  است که نسبت به دین و مذهبشان جاهل هستند. در مقابل نیز امثال شخصیت‌هایی همچون خسروشاهی‌ها، چرا ارزشمند هستند؟ چون اول داشته‌های خود را خوب یاد گرفتند و در صدد تبلیغ و ترویج دانش‌های دینی خود بودند.

این عالم فرهیخته در فقه، کلام، فلسفه و در تاریخ متبحر و اسوه بود. ایشان در نویسندگی کم‌نظیر و در تصویر‌سازی حوادث تاریخ کم‌نظیر بود. در نوع رابطه و ایجاد تعامل با دیگران هم کم‌نظیر و بی‌بدیل بود. ما با هر کسی نمی‌توانیم ارتباط ایجاد کنیم. اگر شناخت درونی نداشته باشیم، نمی‌توانیم ارتباطی داشته باشیم. بعضی وقت‌ها می‌گویند: چرا انسان خودش را به نافهمی می‌زند؛ مثل سیاست آمریکایی که به قول عرب‌ها که می‌گویند: سیاست هویج و چماق است. این چیزها نیازمند اعتقاد است و تا انسان باور نداشته باشد، نمی‌تواند تأثیر داشته باشد و ایجاد ارتباط کند. اینکه معصومین(ع) می‌فرمایند: حرفی که از دل برون آید، به دل نشیند، واقعیت دارد؛ چون حرفی که از دل برنیاید و در زبان بچرخد، اگر ذره‌ای انسان وجدان داشته باشد، این سخن در زبان دیگری نمی‌چرخد؛ یا متوقف می‌شود یا مسیر دیگری را اتخاذ می‌کند.

مرحوم خسروشاهی به آن‌چه باور داشت عمل می‌کرد

مرحوم استاد خسروشاهی این صفات را داشت؛ عالم خوبی بود، مخاطب را خوب می‌شناخت و چگونگی سخن گفتن با مخاطب را می‌دانست و الفاظی که برای گفت‌وگو انتخاب می‌کرد، الفاظی متناسب با واقعیت بود و درک می‌کرد که طرفش دنبال چه سخن و هدفی است و البته خود ایشان هدفی که داشت، هدف مقدسی بود؛ هدفش اعتلای انسانیت و احیای فطرت انسانی بود. این اهداف باعث می‌شد،  این انسان، اسلام واقعی را تبیین کند. من هیچ‌وقت ادعا نمی‌کنم که ایشان معصوم بود؛ هرگز چنین چیزی نیست؛ بلکه به آنچه باور داشت، عمل می‌کرد و به دیگران می‌رساند. هرگز از دیگران بی‌بهره نبود و می‌دیدم، برخی از جاها سؤالاتی را می‌پرسیدند. قوی‌تر از دیگران بود و این نشان‌دهنده بزرگی این شخصیت بود. این شخصیت یکی از دوستان خوب و قدیمی آیت‌الله تسخیری(ره) بود و در یک زمان از دنیا رفتند و این دو چقدر نزدیک به هم فکر می‌کردند؛ در حل مشکلات و در تعامل با دیگران چه در گفت‌وگوی ادیانی و چه در گفت‌وگوی بین پیروان مذاهب با علمای اسلام. این‌ها الگوهایی هستند که اگر نتوانیم زندگی این‌ها را بشناسیم، حتی به‌نظرم باید رفت، زندگی شخصی این‌ها و آن را مورد بررسی قرار داد و به جامعه نخبگانی و همه دلسوزان اسلام و تشیع معرفی کرد.

من سادگی زندگی شخصی را در ایشان بی‌نظیر دیدم؛ اینکه خیلی پای‌بند به مسائل شرعی و احکام الهی بود. با اینکه جایگاه یک دیپلمات درجه یک را داشت؛ ولی مانند دیپلمات‌ها رفتار نمی‌کرد. بعضی وقت‌ها برخی از دیپلمات‌ها وقتی اعزام می‌شوند، فکر می‌کنند که مردم مکلف هستند، بیایند خدمت ایشان؛ درحالی‌که شیوه مرحوم خسروشاهی، همان روش انبیا و صفات پیامبر(ص) است. ایشان خودش حرکت می‌کرد و جنب و جوش داشت و سراغ دانشجویان، مراکز علمی و علما می‌رفت؛ چه در واتیکان،  چه در ایتالیا و چه در مصر؛ این‌گونه نبود که پشت میز بنشیند و بگوید: من هم آیت‌الله هستم، دارای تاریخ طولانی ارتباط با آیت‌الله‌العظمی بروجردی(ره) و علمای بزرگ جهان اسلام هستم و همه علمای مذاهب اسلامی مرا می‌شناسند؛ هرگز چنین نبود که بگوید: شما به ملاقات ما بیایید؛ حتی دیدم ایشان به ملاقات جوانان کم‌سن‌و‌سال می‌رفتند، بحث و مناقشه می‌کردند، خوب گوش می‌دادند و چیزی که در ذهنشان بود، به این‌ جوانان می‌رساندند.

ـ استاد خسروشاهی در ابعاد مختلف شخصیتی و اجتماعی دارای ظرفیت‌های عدیده‌ای بودند که برخی را به اختصار توضیح دادید. از ویژگی‌های علمی ایشان مواردی را تببین کنید.

گاهی معنای احادیث را نمی‌دانی و دیگری می‌آید و آن‌ را برای شما روشن و تببین می‌کند. در مورد شخصیت‌های اثرگذار اسلام هم باید گفت تا زمانی که هستند، کسی آنان را نمی‌شناسند و بعد از وفات آنان، دیگر کسی نمی‌تواند جای خالی آنان را پر کند. ویژگی ذاتی و اثرگذاری افراد در عرصه‌ای که فعالیت می‌کنند، این ارزش را نشان می‌دهد. انسان بعد از تلاش علمی، عملی و سلوکی به یک جایی می‌رسد و شخصیتی را ارائه می‌دهد که این شخصیت ذاتی و هویتی برای فرد است. ما در دعا بر زبان می‌آوریم و برای ما ذخیره می‌شود و در روح ما می‌نشیند. این‌ها سخت به دست می‌آید. شما گوهری را 30 سال به دنبالش می‌روی و به دست می‌آوری و گاهی به‌راحتی پیدا می‌شود؛ لذا ایشان بر اثر علم و عمل به جایی رسید که در هر ملاقات، مراسم، مناظره چهره به چهره وقتی چهره ایشان را نگاه می‌کردند، گفتار، کردار، تعامل، سختی‌ها، ظرافت، لطف و مهربانی‌اش را مشاهده می‌کردند. آثار، برکات، قدرت و مقاومتش و... را در وجود این چهره می‌بینیم؛ لذا درست این است که چند دقیقه‌ای به چهره این آقا نگاه کنند و حرفی نزنند. گفتن زیاد مهم نیست. خود این چهره باعث می‌شود، شما دنبال حرکت‌ها، آثار و تبعات و برکات زندگی ایشان که برای بشریت باقی مانده است، بروید.

ـ همان‌طور که مستحضرید، استاد خسروشاهی دارای آثار و برکات متعددی است. یکی از این آثار تأسیس مجموعه علمی و فرهنگی در اروپاست؛ لطفاً بفرمایید در آن زمان چه ضرورتی داشت ایشان اقدام به تأسیس چنین مجموعه‌ای در اروپا کنند؟

قبل از آنکه ایشان به اروپا بروند و قبل از انقلاب  بعضی از مراکز اسلامی در آن‌جا بود. همان‌طورکه می‌دانید بسیاری از فرزندان کشورهای اسلامی در اروپا حضور دارند که به‌علل مختلفی است؛ برخی برای تحصیل، هجرت و کار و یا برخی از کشورهای اروپایی در موضوع زاد و ولد مشکل دارند؛ لذا قاره اروپا بعد از سی چهل سال بعد پیر خواهد شد و در جذب مهاجرین از کشورهای مختلف بسیار در تلاش است؛ البته نهضتی نیز اخیراً در خود اروپا شکل گرفته که خانواده‌های اروپایی را برای فرزندآوری تشویق می‌کنند. حالا  تا چه میزان بتوانند موفق شوند، بحثی است؛ لذا می‌بینیم بسیاری از تیم‌های علمی، ورزشی و فرهنگی بعضی از جاها 70 درصد از این چهره‌ها، چهرهای اصیل اروپایی نیستند و از کشورهای مختلف آفریقا و آسیا بوده‌اند. این‌ها مسائلی است که حضور بیش از پیش مسلمانان را در این مناطق می‌طلبد و حضور فعال علمای دین را در این مناطق می‌خواهد. در حال حاضر مراکز و مؤسسات متعددی از مذاهب و ادیان مختلف در اروپا فعالیت می‌کنند و مجموعه‌هایی غیر از مکتب تشیع مانند الازهر مصر و جمعیت الدعوه وجود دارد و مراکزی مانند «رابط‌العالمین اسلامی» در مناطق مختلف اروپا فعال هستند و مبلغان مذهبی را اعزام می‌کنند؛ ولی متأسفانه مذهب اهل‌بیت(ع) حضور و فعالیت کمتری نسبت به سایر مذاهب و ادیان دارد. طبیعتاً آزادی که در آنجا وجود دارد، باعث می‌شود که خیلی راحت و آرام دیدگاه‌ها مطرح شود. شاید برخی از تعصباتی که در داخل کشورهای اسلامی وجود دارد، در آن کشورها وجود نداشته باشد و این مایه تأسف است. جهان اسلام 700 سال حاکمیت اندیشه‌ای و قلبی بر بشریت داشت و مهد آزادی و گفت‌وگوها بود. در محفل درسی امام صادق(ع) افراد ملحد نیز شرکت می‌کردند؛ ولی متأسفانه استعمار به‌گونه‌ای حرکت کرد و حاکمانی را در کشورهای اسلامی منصوب کرد که اسلام را از روحش خالی کردند و فقط اسمش را باقی گذاشتند. اگر برخی از مصلحان اسلامی و علمای اسلام در برابر این نقشه شوم استکبار ایستادگی نمی‌کردند، همین مقداری که از دین اسلام مانده است، از بین می‌رفت؛ لذا انسان با تأسف نگاه می‌کند که این ارزش‌های اسلامی را از کشورهای اسلامی گرفتند و برای استفاده خود بردند؛ یعنی در آنجا که آزادی رأی، بیان و احترام به نظر دیگران و زندگی مسالمت‌آمیز و عدم دست بردن به خشونت در برابر دیگری و همکاری میان حتی مخالفان و حق رأی در زمینه اجتماعی برای همگان وجود دارد، ریشه در اسلام دارد که از ما گرفته‌اند؛ مثلاً من با شما از نظر دیدگاه 180 درجه مشکل دارم؛ ولی در کنار شما زندگی می‌کنم، شریک شما در امر تجاری هستم و همراه شما در بازسازی کشور هستم؛ لذا می‌بینیم که در زمان پیامبر(ص) و ائمه(ع) توصیه می‌شد، از برخی از پیروان ادیان دیگر در مقامات حاکمیتی استفاده شود. این‌ها چیزهای است که از ما گرفتند و این‌گونه شده است که امروز شاهد آن هستیم که این‌ها کسانی را بر کشورهای اسلامی مسلط کردند. آن اندیشمند فرهیخته اسلامی ما، وقتی فشار را دید، به سوی غرب رفت و.... . مشکل اینجاست که آقایی که دارد از ثروت انسانی شما استفاده می‌کند، همانی است که مستبدی را بر کشور اسلامی شما مسلط کرده است و این دردآور است. اینکه شما بدون اینکه بدانید، مجبور می‌شوید، برخی مواقع محصولات را در اختیار کسی قرار دهید که مستبدی را بر شما مسلط کرده است.  با وجود این‌همه انسان مسلمان با مذاهب و دیدگاه‌های مختلف، طبیعتاً انسان مصلح و اصلاح‌طلب واقعی، دنبال این است که برود و دیدگاه مکتب خود را تبیین کند. با این حرکت هم بچه‌های خود را نگه می‌دارد و هم حقیقت را برای مذاهب دیگر تبیین می‌کند و هم برای دیگر ادیان و انسان‌ها نشان می‌دهد که آنچه از اسلام و تشیع شنیده‌اند درست نیست.

تأسیس مرکز فرهنگی در اروپا، برای حفظ فرزندان مسلمان انجام پذیرفت

 تصور کنید که همه این‌ها پیرو دین هستند، همه یک‌جور فکر می‌کنند و یک‌جور تعامل می‌کنند. شما حرکت داعش و القاعده و بوکوحرام و جیش‌الشام و بقیه این‌ها را در دنیا ببینید، ناوگان تبلیغات جهانی سعی می‌کند، این‌ها را که ساخته دست خودشان است، ویترین اسلام و جهان اسلام نشان دهد؛ درحالی‌که واقعیت این نیست. بسیاری از اهل سنت با این‌ها مخالف هستند و بسیاری از قربانیان این گروه تروریستی از اهل سنت هستند. اگر نگوییم بیشتر از شیعیان، قطعاً کمتر نیست. در حرکت‌هایی که انجام می‌دهند، این‌ها را به‌عنوان ویترین اسلام معرفی می‌کنند. متأسفانه ما عناصری داریم که با زبان تند، فحاشی، درگیری، ارعاب و تخریب وارد می‌شوند. این‌ها خیلی دوست دارند که توسط دشمنان اسلام به‌عنوان ویترین جهان اسلام معرفی شوند؛ البته این کار سلطه است؛ وگرنه محافل علمی و مراکز تحقیقاتی به دنبال حقیقت هستند و شما رسانه هستید و به‌خوبی می‌دانید. واقعاً مایه تأسف است که ببینید، بسیاری از مراکز تحقیقاتی آمریکا و اروپا جیره‌خوار بعضی از کشورهای مرتجع بی‌سواد هستند؛ کشوری مانند امارات یا عربستان سعودی پول این مراکز تحقیقاتی را پرداخت می‌کنند تا مقالاتی را خلاف واقع و با هدف اسلام‌ستیزی به جهان ارائه دهند و نتیجه این ارائه‌ها نیز، سازش میان دشمنان اسلام با حکام خودفروخته و ایجاد اختلاف میان ملت‌هاست و اما براساس جنگ نرمی که این‌ها اتخاذ می‌کنند، آن هم براساس سخنان فلان دانشمند و یا فلان آیت‌الله تهیه و پخش می‌کنند؛ درحالی‌که خبر ندارند، این به‌نفع جهان اسلام نیست و باعث تشتت می‌شود. طبیعتاً وقتی از یک تریبونی استفاده می‌کنیم و می‌خواهیم، اندیشه‌ای را به جهان برسانیم، از بهترین تریبون استفاده می‌کنیم که منطقه‌ای و جهانی باشد و اروپا، آن زمان و در حال حاضر، جایی است که بشود، صداها را به جهان رساند؛ متأسفانه رسانه‌های شرق خوراک‌خور رسانه‌های غرب هستند؛ یعنی دولت‌های شما دولت‌های جنوب را از نظر خبری و معلوماتی و حتی فرهنگی تغذیه می‌کنند. جهانی که دیگر یک دهکده واحدی شده، طبیعی است وقتی دو شریک را در نظر بگیریم، یکی نود درصد سرمایه را داشته باشد و دیگری 10 درصد، سود غالب برای کسی است که 90 درصد است. در زمینه علوم، تکنولوژی، اقتصاد و سیاست، امنیت و قدرت از آن غرب است و شوخی‌بردار نیست و هرگز برخلاف ادعای عده‌ای که می‌گویند: این قدر دنبال سیاست توطئه نباشید، ما هیچ زمانی به دنبال توطئه نیستیم. خیلی‌ها ضعف خودمان است تا زمینه را باز نکنیم، نمی‌شود. آنها هرگز پیشرفت علمی را به جهان سوم و یا دولت‌مردان جنوبی نمی‌خواهند؛ وگرنه هیچ‌وقت تفاوتی میان یک اروپایی و شرقی نبوده است. گرچه برخی اندیشمندان از نظر فلسفی ثابت کرده‌اند که مغز ما یک لایه‌ای دارد که هر چیزی نمی‌پذیرد و این، یک نوع جنگ نرم است؛ درحالی‌که بسیاری از دانشمندان در غرب بچه‌های این خاک، آب و سرزمین هستند که در آن زندگی می‌کنیم.

طبعیتاً این حرکت نشان‌دهنده هوشمندی استاد خسروشاهی است که توانست، یک تریبون و نهادی را تأسیس کند و بقیه نیز تقلید کردند و بعد از آن رشد کرد و از این مؤسسات و نهادهایی که از سوی مذاهب اهل‌بیت(ع) در آنجا تأسیس شد و اینجا نیز می‌بینیم، جوانان هر چقدر تصویر امن از جوامع مسلمان و غیرمسلمان داشته باشند، به‌نفع اصلاح بشریت و حفظ بچه‌های مسلمان خواهند بود.

ـ از مبانی فقهی و دیدگاه ایشان بفرمائید. پژوهش‌های فقهی ایشان متوجه چه موضوعاتی بود؟ نوع تعامل ایشان با جنبش‌ها و شخصیت‌های مبارز جهان اسلام چگونه بود؟

برای استاد خسروشاهی وحدت و پرهیز از اختلاف اهمیت زیادی داشت و در این زمینه مجاهدت کرد. مهم‌ترین دغدغه ایشان به‌عنوان یک اندیشمند جهان اسلام، ارتباط‌گیری با شخصیت‌های مبارز انقلابی در سراسر جهان اسلام بوده است. حقیقت امر واقعاً سخت بود؛ اینکه از جمال عبدالناصر حرف بزنی از محمد عبدُه حرف بزنی و یا از سید جمال‌الدین اسدآبادی، کواکبی، شیخ شلتوت و مرحوم قمی حرف بزنی. باورش سخت است اینکه بدانید حتی بعد از انقلاب این‌ها را در لندن دیده و پیامی از طرف امام(ره) برای ایشان فرستاده بود. ارتباط با این‌ها خودش یک نوع علامت سؤال بود. در زمانی که نه رسانه‌ها مانند امروز بودند و نه فضای مجازی این‌قدر گستره بود. بعضی وقت‌ها یک شایعه‌ای ظاهر می‌شد تا نفی کنیم، عمر انسان تمام می‌شد؛ مثلاً در رابطه با سید جمال‌الدین اسدآبادی چه مسائلی که نقل نمی‌کردند و... و این نشان‌دهنده قدرت تعامل با همه است و سعی می‌کرد، به‌گونه‌ای این‌ها را از اختلافات به دور نگه دارد که بتواند، محصولاتش یعنی وحدت را حفظ کند. یکی از مهم‌ترین آفات ارتباط با دیگران، اتهام است. سریع متهم می‌شود به اینکه شما قوم‌گرا و ملی‌گرا هستی و یا شما سنی و مسیحی شدی و تا این حد است. برخی علمای اسلامی که وارد صحنه تقریب شدند، به طعنه زدن به مذهب متهم شدند؛ درحالی‌که نه‌تنها سخنان این‌ها را نشیندند، حتی مطالعه نکردند و فقط به شنیده‌ها اکتفا داشتند، طبیعت بشر این است که به شنیده‌ها اعتماد می‌کند. بیشتر اخبار از سوی رسانه‌های مختلف بود که فلانی با فلانی ملاقات کرد و در این مورد صحبت کردند؛ درحالی‌که ممکن است چنین صحبتی صورت نگرفته باشد؛ لذا اصل ارتباط، خودش هنری می‌خواهد، کانال می‌خواهد؛ لذا ابتدا باید شما را بپذیرند تا با شما ارتباط برقرار کنند. بعضی وقت‌ها ما ارتباطی  که داریم، به‌عنوان یک هویت است و شما را به‌عنوان اینکه شیعه، سنی و مسیحی هستی، از همان ابتدا با علامت سؤال نشان می‌دهند تا با شما ارتباط برقرار نکنند؛ لذا بعضی‌ها را براساس هویت به قتل می‌رسانند و بازارها را منفجر می‌کنند و زن‌ها، کودکان، پیران و جوانان را به خاک و خون می‌کشند؛ چون این‌ها پیرو اهل‌بیت(ع) هستند. این‌ها قتل قومیتی است. هنر این است که شما بتوانید با مخالف خودتان وارد بحث شوید و بتوانید تبیین کنید و دل را وصل کنید. بعضی‌ها فکر می‌کنند، الآن یک بحث‌هایی که در تقریب و نشست علما صورت می‌گیرد، بسیار ارزان به دست آمده است. تلاش این عزیزان شبانه‌روزی بوده است؛ دوری از خانواده و اقوام،  دوری از دوستان و خوشی‌هایی که در زندگی دارند. مثل پدری که به جبهه رفته، اما ذهن و دلش اینجاست؛ ولی چون هدف بالاتری دارد، به خودش اجازه نمی‌دهد در این باره فکر کند تا از نظر عاطفی متزلزل نشود. این‌ها هنری است که علما انجام داده‌اند؛ علما و بزرگان کاشتند و ما استفاده می‌کنیم. سابقاً مدتی سردبیر مجله رسالت تقریب بودم. برای گرفتن مصاحبه با برخی از بزرگان مشکل داشتیم؛ چراکه برخی در مصاحبه شرکت نمی‌کردند و یا با تعلل شرکت می‌کردند و... . در حال حاضر بحمدالله اجلاس‌های وحدتی توسط مراجع برگزار می‌شود. خود این رفت و آمدها خوب است؛ نه‌تنها در ایران؛ بلکه در همه کشورهای اسلامی. نگاه نکنیم داعش این‌گونه است که از جایی حمایت و کمک می‌شود. گاهی کلام حق بر زبان دشمنان جاری می‌شود؛ اینکه ترامپ بگوید: 7 هزار میلیارد دلار در منطقه خرج کرده است، معلوم می‌شود، به کجا می‌رویم. همه که خرج جنگ نمی‌شود. بخش زیادی خرج فتنه‌انگیزی‌ها می‌شود؛ به‌ویژه اینکه مؤسسه مرکز مطالعاتی مخصوص در آمریکا و وزارت امور خارجه دارند که به اسلام‌ستیزی کمک می‌کنند و بودجه 400 میلیون دلاری سالیانه دارند که رقم بالایی است. گاهی هیئتی از خارج می‌آید که برای ماست و می‌گوئیم چه میزان خرج شده؟ می‌گویند: 5 میلیون تومان خرج شده است. ممکن است 25 میلیون تومان خرج شده باشد. ببینیم چه دستگاه‌های دیگری وجود دارد، این را خرج می‌کنند. این‌ها با همه توان در میان هستند و خدا را شکر که در همه جهان اسلام این اندیشه است و حتی در اروپا نیز وجود دارد؛ بلکه بحث آمدن پاپ نزد آیت‌الله سیستانی و یا فلان عالم به جمهوری اسلامی و بحث‌ها و گفت‌وگوهای ادیانی که از 1965 میلادی راه افتاد و تا به امروز ادامه دارد، همه این‌ها ثمره تلاش‌های کسانی چون مرحوم خسروشاهی است که در واتیکان و در کشورهایی که قلب جهان اسلام‌اند؛ مانند الازهر که اکثر مسلمانان اهل سنت هستند. مرحوم خسروشاهی در دو مرکزی که قلب جهان اسلام و مسیحیت‌اند، ورود کامل پیدا کرد. حضور ایشان و تأثیر در هر دو بسیار مشهود و با برکت بود.

ـ یک مبلغ بین‌الملل از نظر استاد خسروشاهی چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد؟

در این زمینه صحبت زیادی داشته‌ایم. اگر ایشان نقدهایی داشت، مؤدبانه می‌گفت. عمده مسائلی که از ایشان به یاد دارم؛ یکی اینکه انسانی که برای تبلیغ پا به فضای بین‌المللی می‌گذارد، باید شناخت جامعی از آن منطقه داشته باشد و در هر منطقه‌ای که باشد، باید اهمیت آن منطقه را نسبت به داخل و خارج آن کشور بداند. یکی از عوامل شناخت، آشنایی به زبان آن منطقه است و یکی دیگر از مسائلی که باید باشد، این است که این کار، ظرفیت علمی متفاوتی می‌خواهد. این جا کسی باید باشد که آشنا به فلسفه، کلام و اندیشمندان غرب باشد و تعامل با غرب را بداند. به‌اندازه کافی منطقه را بشناسد. وقتی کسی می‌خواهد برود غرب، باید مُلّا و درحد اجتهاد باشد و بتواند نظریه‌پردازی کند؛ نه اینکه اقتباس از این و آن داشته باشد و از گوگل دربیاورد؛ همچنین باید سعه صدر داشته باشد، مشکلات را تحمل کند و به‌اصطلاح کتک‌خور خوبی باشد. نقدهایی را که از او می‌شود، تحمل کند. بعضی وقت‌ها نقدی که می‌شود، نقد از جامعه ماست. جامعه ما تولیدشده ما نیست و به ارث‌رسیده به ماست؛ ولی نمی‌توان جامعه را طرد کرد. باید تیزی و هوشمندی داشته باشیم، به‌درستی حرکت کنیم و از همه مهم‌تر اینکه در کارها اخلاص داشته باشیم و خدا را در نظر بگیریم و در فکر حقوق و دستمزد نباشیم؛ چون گاهی اوقات اگر یک عنصری را از جایی برگردانیم و به جایی ببریم، چه مشکلاتی پیدا می‌شود و آن‌وقت مشخص می‌شود، در این برنامه تقوای الهی هست یا نیست.

تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر