آیت الله خسروشاهی مرد میدان تقریب
شاکله شخصیت و نگاه اول ایشان در مسیر زندگی نگاه تقریبی داشتن به مسائل بود و همین نگاه باعث شد که بتوانندبا طیف وسیعی از بزرگان جهان اسلام، از همه نحلههای فکری و مذاهب اسلامی و حتی بزرگان ادیان دیگر ارتباطات ایجاد کنند و این ارتباطات به ثمر برسد و باعث بسیاری از تعاملات، شکلگیری ارتباطات ، دوستیها، تألیفها، تحقیقات و زدودن بسیاری از جهالتها و خرافات شد که ما در طول زندگی ۷۰ ساله فرهنگی و علمی ایشان مشاهده میکنیم. متن پیش رو حاصل گفتوگوی هفتهنامه افق حوزه با جناب آقای محسن مسچی معاون مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی است که از نگاهتان میگذرد.
ـ نویسنده توانمند حوزه علمیه قم
از جمله شخصیتهای صاحب قلم حوزوی که که در کنار شخصیتهایی همچون آیات عظام: آیتاللهالعظمی جعفر سبحانی و آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی و آیات احمد بهشتی، طالقانی، علامه طباطبایی و استاد فخرالدین حجازی در مجلات «مکتب اسلام» و نیز «مکتب تشیع» قلم میزد، مرحوم آیتالله خسروشاهی بود.
یک بار دلیل اینکه ایشان به شخصیتهای و اندیشمندان معاصر زیاد میپردازند را از ایشان پرسیدم، پاسخ دادند: میخواهم آنچه در تاریخ اسلام زیاد پیش آمده، پیش نیاید. این اختلافاتی که هست، اینکه بعضی از شخصیتهای برجسته فراموش شدهاند و بعضی دیگر ضعیف معرفی شده و یا برخی بیجهت بزرگ و برجسته شدهاند و یا برخی موضوعات تاریخی مانند تاریخ شهادت حضرت زهرا(س) که آیا 75 روز یا 95 روز بعد از رحلت پیامبر(ص) بوده و مانند اینها، پیش نیاید.
آیتالله خسروشاهی(ره) بهعنوان محققی تیزبین نسبت به مسائل تاریخی، فرهنگی، رجالشناسی، شخصیشناسی دقت میکردند و این نکات بسیار مورد توجه ایشان بود.
با شناختی که قبل از انقلاب از طریق آثار و قلم ایشان و بعد از انقلاب از طریق ارتباطاتی که با این شخصیت پیدا کردم، میتوانم ابعاد فهم وسیع ایشان را در پنج مورد خلاصه کنم: 1. فهم فرهنگی بسیار عالی 2. فهم بینالمللی بسیار خوب 3. فهم مطبوعاتی و رسانهای بسیار ارزشمند 4. فهم تاریخ معاصر که ایشان در مسئله تاریخ معاصر صاحبنظر بودند 5. فهم تقریبی عمیق و اینکه ایشان شخصیت تقریبی بودند.
ـ شخصیت جامعالاطراف از جهات فرهنگی
موضوع اول اینکه آیتالله خسروشاهی(ره)، یک شخصیت جامعالاطراف از جهات فرهنگی بودند و در شناخت مسائل فرهنگی صاحبنظر بودند. ایشان بهخاطر رشد در محیط خانوادهای علمی و حوزوی و نیز اساتید بسیار خوبی که در تبریز و در قم دیده بودند و نیز بهخاطر ارتباطات جامعی که با همه گروهها و اقشار فکری داشتند، دارای شخصیت فرهنگی جامعالاطرافی بودند. ایشان ضمن اینکه نوگرا بودند، آدم بسیار سنتی هم بودند. ایشان بسیار مقید به خواندن دعاها و نیز تهجد بودند و در بعضی مواقع ادعیه یا ذکرهایی را مطرح میکردند که معمولاً افراد سنتی بیشتر به اینها میپردازند و از طرف دیگر، بعضی جهات روشنفکری و نو را نیز در سخنرانیهایشان مشاهده میکنید. شما کمتر شخصیتی را میبینید که مانند ایشان با طیفی گسترده از دوستان از همه گروهها و اقشار؛ از مراجع نجف تا قم و از امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری تا همه مراجع فعلی و مراجع قبلی و تمام بزرگان و صاحبان اندیشه در جهان اسلام، ارتباط داشته باشد.
آنمرحوم در مسائل فرهنگی، یکی از صاحبنظران بسیار ارزشمند عصر ما و دوران معاصر بودند. بهخاطر ارتباطات و ریشه خانوادگی و تلاش و کوشش مجدانهای که خودشان بهعمل آورده بودند و شناخت حضوری و میدانی بسیاری از جریانات فرهنگی که ایشان به آن ورود کرده و آشنا بودند، با همه سران و سردمداران نحلههای مختلف فکری تعامل داشتند. از مذاهب مختلف اسلامی، حتی شناخت بینالادیانی داشتند و با شخصیتهایی تعامل داشتند که هرکدام در مسیرهای مختلف بودند. برای ایشان دیدگاه سیاسی در موضوع ارتباطات خیلی مهم نبود؛ الاّ موضوعات و مسائل فرهنگی؛ نگاهشان در ارتباطات یک نگاه فرهنگی بود و هر شخصیتی را که احساس میکردند، بعدی از ابعاد فرهنگی را دارا هستند، با آن شخصیت مرتبط بودند و سعی میکردند، مکاتبه و ارتباط داشته باشند و این تعامل منجر به تأثیر و تأثر شود و این فهم ارتباطات، در طول هفتاد سال زندگی فرهنگی ایشان شکل گرفته بود.
ـ نویسنده تأثیرگذار
موضوع دوم فهم مطبوعاتی و رسانهای ایشان است. گمان میکنم نویسنده و چهره مطبوعاتی به قوت و قدرت ایشان حداقل در این شش دهه اخیر خیلی کم داریم.
اولین مقالهای که ایشان تألیف نمودند، در سنی حدود ۱۴ یا ۱۵ سالگی ایشان است؛ یعنی اوایل سالهای 133۱ یا 1332 هست که ایشان این مقاله را در بزرگداشت مرحوم پدرشان نوشتهاند و تا اواخر عمرشان که اسفند 1398 است، این مسیر ادامه داشت. ایشان تقریباً تمام هفت دهه عمرشان را در مسائل مطبوعاتی و تألیف کتاب، مقاله، تصحیح، تحقیق و...، هم بهصورت میدانی، هم بهصورت کتابخانهای و مطالعاتی در این مسیر گذراندند.
ایشان مرد میدان مطبوعات و مسائل تألیف و تحقیق بودند و از آثار ایشان این موضوع پیداست که چه شخصیت ارزشمندی بودند. بیش از ۲۰۰ جلد تألیف، تحقیق و تصحیح کتاب و متون دارند و بیش از ۳۰۰ مقاله که در موضوعات مختلف نوشتهاند نیز، از ایشان موجود است.
موضوع سوم فهم بینالمللی و ارتباطات بینالمللی و علاقهای که ایشان به مسائل بینالمللی نشان میدادند، است. از همان اوایلی که ایشان در تبریز بودند و شروع کارهای علمیشان بود، تا بعداً که به قم منتقل شدند، اصلاً با یک نگاه بینالمللی وارد قم شدند و با همه شخصیتها در هر طرازی ارتباط داشتند و بعد هم ارتباطشان با جهان اسلام و شخصیتهای مطرح آن دوران بسیار مفصل بود. از ابتدای طلبگی در پی کشف حقایق و موضوعات بینالمللی و نحلههای مذهبی، سیاسی و فکری که در جهان اسلام حضور داشته و فعال هستند و نیز گروهها، احزاب و سازمانهایی که در جهان اسلام وجود دارند، بوده و تلاش داشتند تا با آنها شخصاً مرتبط شوند. با بسیاری از رؤسا و بزرگان این جریانات از قدیم ارتباط داشتند، از جنوب شرقی آسیا تا بالکان و از بالکان تا آفریقا، آسیا، اروپا و آمریکا و سفرهای بسیار زیادی که ایشان انجام دادند و در طول این سفرها با شخصیتهای بینالمللی، فکری و فرهنگی جهان آشنا شدند.
ـ حلقه وصل حوزه و بینالملل
به نظر بنده استاد خسروشاهی(ره) در گره زدن حوزه علمیه قم به جهان بینالملل و شناخت و ارتباط نهادهای بینالمللی، ارگانها و نحلههای فکری بینالمللی با حوزه علمیه قم نقش و تأثیر بسیار ویژه و ارزشمندی داشتند. طیف دوستان ایشان از مذاهب و ادیان هم مختلف بود. با رؤسای نقشبندیه، مریدیه، علویه شاذلیه، تیجانیه، قادریه و سعدیه و از اهل سنت از همه مذاهبش؛ حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی دوستی داشتند و از همه فرق صوفیه از جنوب شرق آسیا تا تمام آفریقا و مغرب، از اروپا و تا منطقه بالکان که بکتاشیها هستند، با همه اینها مرتبط بودند. از فرق مسیحیت مثل شاهدان یهوه و مورمونها گاهی نکات جالبی بیان میکردند. حداقل از 60 سال پیش، یک شناخت بسیار عمیق از تمام این فرق، ادیان ، مذاهب و گروههای مختلف فکری داشتند؛ مثلاً اگر ما امروز میگوییم اخوانالمسلمین؛ ولی ایشان میگفتند که اخوانالمسلمین امروز شش یا هفت دستهاند؛ یک نحله فکری در شمال آفریقا دارد، یک گروهشان در قطر اینطور هستند؛ یک گروهشان در سوریه و لبنان اینطور هستند و در ترکیه جور دیگری هستند و همه اینها را کاملا میشناختند و این هم، یکی از ویژگیهای بزرگ ایشان بود.
ـ تاریخنگار صادق
موضوع چهارم نظر و فهم کامل ایشان از تاریخ، خصوصاً تاریخ معاصر است.
ارتباطات، مطالعات، تحقیقات، حضور میدانی و تعامل با شخصیتها و بزرگان و حضور در محضر اساتید ارزشمند و گفتوگو و مکاتباتی که با بسیاری از این عزیزان و بزرگان داشتند و استفاده از آثار آنها، باعث شده بود که مرحوم استاد خسروشاهی در تاریخ معاصر و شخصیتشناسی دوران معاصر صاحبنظر باشند و همه این نکات از آثار ارزشمند ایشان هویداست.
از ویژگیها و کارهای استاد خسروشاهی این بود که تکنگار خوبی بود در مسائل شخصیتشناسی و تاریخی کارهایی را که کرده، بسیار مفید بوده است. مرحوم آقای خسروشاهی اگر یک خلأای را احساس میکرد، دنبال پرکردن آن خلأ بود و راجع به آن موضوع، تحقیق و تکنگاری میکرد که عمده آنها مربوط به شخصیتهای بزرگ جهان اسلام و عالم سیاست میباشد؛ از حضرت امام تا مقام معظم رهبری و مراجع معظم تقلید و بسیاری از شخصیتهای دیگر مثل: آیتالله کاشانی، نواب صفوی، احمد بنبلا، روژهگارودی، آیتالله طالقانی، آیتالله مشکینی، امام موسیصدر، آیتالله پسندیده، شهید بهشتی، آیتالله مطهری، مهندس بازرگان، دکتر حسن ترابی، دکتر صادق المهدی، دکتر محمد نخشب، شهید دکتر چمران، شهدای محراب، سید جلالالدین آشتیانی، دکتر سحابی و استاد سیدغلامرضا سعیدی و... است.
تحقیقاتی که ایشان در مورد سید جمالالدین اسدآبادی، احزاب، گروهها و نهضتهای اسلامی معاصر، علامه طباطبایی و بسیاری از بزرگان جهان اسلام داشته است، تحقیقات کمنظیر و شاید بینظیر باشد. ایشان واقعاً یک سید جمالالدینشناس، درجه یک در دنیا بود و عمرش را برای سیدجمال و شناخت ایشان و اخوانالمسلمین و خیلی از جریانات سیاسی و مذهبی در جهان اسلام صرف نمود. در رجالشناسی دوران معاصر صاحبنظر بود و ارتباطات بسیار خوبی با بسیاری از آنان داشت؛ از مرحوم سید محمدعلی جمالزاده در اروپا تا راشدالغنوشی، عباس مدنی، حسن ترابی، صادق المهدی و علمای مصر و واتیکان و بسیاری از شخصیتهای دیگری که در آسیا، آفریقا، آمریکا، در اروپا و بالکان بود.
تاریخ مبارزاتی کشورهایی مثل الجزائر، اندونزی، پاکستان، لبنان، مصر، عراق، افغانستان و دیگر کشورها را واقف بود و رجال آنها را میشناخت و حضوری و غیرحضوری با آنها ارتباط داشت و به کشورهایشان سفر نموده بود.
ـ مرد میدان تقریب
موضوع پنجم، فهم تقریبی و منش تقریبی ایشان است. آیتالله خسروشاهی(ره)، مرد میدان تقریب بودند. تقریب در تمام زندگیشان اشراب و در تمام فکر ایشان این موضوع جاری شده بود. اگر نبود آن بعد تقریبی و آن نگاه تقریبی و آن صداقتی که ایشان داشتند و ارتباطات عاطفی که بر اساس آن نگاه تقریبی در زندگیشان ایجاد شده بود، به هیچوجه نمیتوانستند، به این موفقیتهای بزرگ در مسائل تقریب برسند.
شاکله شخصیت و نگاه اول ایشان در مسیر زندگی، نگاه تقریبی داشتن به مسائل بود و همین نگاه باعث شد که بتوانند، با طیف وسیعی از بزرگان جهان اسلام از همه نحلههای فکری و مذاهب اسلامی و حتی بزرگان ادیان دیگر، ارتباطات ایجاد کنند و این ارتباطات به ثمر برسد و باعث بسیاری از تعاملات، شکلگیری ارتباطات، دوستیها، تألیفات، تحقیقات و زدودن بسیاری از جهالتها و خرافات شد که ما در طول زندگی ۷۰ ساله فرهنگی و علمی ایشان مشاهده میکنیم.