گزارشی از مجموعه ده جلدی آثار علامه طباطبایی(ره)؛ بخش دوم و پایانی
ـ جلد پنجم
این مجلد حاوی کتاب «لباللباب» در سیر و سلوک است که تقریر و تحریر مباحث علامه در ارائه طریق عرفان عملی است بهقلم مرحوم آیتالله سید محمدحسین حسینی تهرانی. این کتاب بهطور مستقل نیز توسط انتشارات علامه طباطبایی در سالهای مختلف چاپ گردیده است. بخش دوم کتاب بهعنوان مصاحبات، مجموعهای از پاسخهای علامه به پرسشهای مرحوم حسینی تهرانی است که در مدت چهارماه اقامت علامه در تهران - در سال ۱۴۰۰ قمری- مطرح شده است. این کتاب، سالهای بسیار توسط انتشارات علامه طباطبایی و بهعنوان «مهرتابان» طبع گردیده است.
ـ جلد ششم
ترجمه کتابهای «بدایةالحکمة» و «نهایةالحکمة» میباشد که بهترتیب توسط محمدعلی گرامی و مهدی تدین انجام شده است. هر دو ترجمه، حاوی توضیحاتی از سوی مترجمین است که در پاورقی اضافه شده و به غنای آن افزودهاند.
ـ جلد هفتم
این مجلد مشتمل بر دو بخش از آثار علامه است. اول متن کتاب ارزشمند و شاهکار علامه بهنام «اصول فلسفه و روش رئالیسم» که مبانی ماتریالیسم و مارکسیسم را به چالش کشید است و دوم «رسائل توحیدی» که حاوی چهار رساله با عناوین رساله توحید، رساله اسمای الهی، رساله افعال الهی و رساله وسائط میباشد.
داستان کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم
بیش از هفتاد سال پیش مرحوم علامه سيد محمدحسين طباطبائى(ره) براى گروهى از فرهيختگان و فضلاى حوزه علميه قم، بحث هاى فلسفى ويژه اى را تدريس مى کرد که آنها را نخست، خود مى نوشت و سپس براى فضلاى درس خود، مطرح مى ساخت و مورد بحث و بررسى قرار مى گرفت. مجموعه اين بحث ها، به چهارده مقاله بالغ گرديده که نخست بين فضلا و اساتيد، دست به دست مى گشت و سپس ده مبحث، توسط شهيد آيتالله مرتضى مطهرى، با شرح و توضيح لازم و مفصل و عمیق ایشان، منتشر گرديد؛ ولى نشر و شرح چهار مقاله آن، که شامل جلد چهارم مجموعه بود، بهدليل اختلاف نظر ايشان با استادشان، مدت ها به تأخير افتاد. در همان دوران علامه طباطبائى، مجموعه کامل چهارده مقاله را که بر خط خود ايشان بود، به مرحوم استاد سیدهادی خسروشاهی دادند که به دست چاپ سپرده شود و اين امر، پس از ويرايش کوتاه، زير نظر خود علامه، تحقق يافت و مجموعه اصل آن بحث ها، بهطور کامل، در يک جلد و 300 صفحه به تاريخ 1397 براى نخستين بار، منتشر گرديد.
ابتکار علامه و انتشار این کتاب عظیم، يک اقدام اساسى و بنيادى در ارزيابى و جمع بندى مسائل فلسفى بود و بايد نقطه عطفى در سير و تحول فلسفه در ايران به شمار آيد؛ زيرا توانست نهايتاً «فلسفه» را وارد مرحله جديدى نمايد و محصلان حوزه علميه قم را که تا آن وقت اطلاعاتشان محدود به محتواى کتاب هاى درسى سنتی بود، امکان دهد که با بينش وسيع ترى، با فلسفه هاى غربى- بهويژه فلسفه ماترياليسم ديالکتيک- آشنا شوند و ماهيت فلسفهبازى ها و سفسطه سازى ها را از هم بازشناسند. شايد مزيت عمده اين کتاب، همين نکته باشد، چه با دليل و برهان و با منطق علم و فلسفه، بهوضوح روشن مى سازد که «ماترياليسم ديالکتيک» على رغم همه ادعاهاى «علمى» بودنش، پيوندى با علم ندارد و همه اصول آن، براساس پندارها و تئورى هايى استوار است که اصالت و صحت علمى آنها، هرگز به ثبوت نرسيده است و بهخوبى ثابت مى کند که «ماترياليسم ديالکتيک» يک بينش فلسفى نوين، منبعث از «علوم جديد» نيست و نمى تواند بهمثابه «عالى ترين سيستم فلسفى جهان معاصر» قلمداد شود.
بخش اول این مجلد که اکنون ملاحظه میکنید، شامل متن اصلى مقالات و بحث هاى استاد علامه طباطبائى بود که اينک بهمناسبت چاپ مجموعه کامل آثار ايشان به زبان فارسى، پس از ويراستى جديد، در اختيار علاقه مندان آثار علامه قرار مى گيرد.
علامه طباطبایی با توضیح چیستی فلسفه و تبیین تفاوت رئالیسم و ایدهآلیسم به بحث علم و ادراک میپردازد و ارزش معلومات را تبیین میکند و چگونگی پیدایش کثرت در ادراکات را توضیح میدهد. سپس وارد بحث ادراکات اعتباری میشود که تقریباً بیسابقه است. ضرورت و امکان، علت و معلول، قوه و فعل، قدم و حدوث، چهار مطلب اساسی فلسفه الهی است که علامه با تیزبینی و دقت خود، آنها را کاویده است. مقاله دوازدهم به وحدت و کثرت و مقاله سیزدهم به ماهیت و جوهر و عرض پرداخته شده و در مقاله آخر بحث خدای جهان و جهان مطرح گردیده و برخی براهین اثبات خدا شرح و تبیین گردیده است.
رسائل توحیدی که بههمت علی شیروانی ترجمه گردیده است، حاوی نکات فلسفی و قرآنی درباره برخی مباحث توحیدی است. رساله اول درباره وحدت حقه حضرت حق و توحید اطلاقی ذات مقدس ایشان در این رساله به فطری بودن توحید ذاتی و ولایت و نبوت نیز اشاره کردهاند. رساله دوم (اسماءالله) به تبیین اسماء و اضافه پرداخته و از ضابطه تفسیر اسماء و نحوه انتزاع اسماء و توقیفی بودن آنها سخن گفته است. در رساله سوم(افعال الهی) به مباحث مهمی چون فاعل حقیقی بودن حقتعالی، عالم ماده و قضا و قدر، سعادت و شقاوت، عالم ذر و میثاق و نفی جبر و تفویض اشاره شده است. رساله وسائط، آخرین رساله علامه در این مجلد است که درباره موجوداتی بحث میکند که واسطه فیض خداوند و عالم ماده میباشند و با اثبات چهار عالم ناسوت، ملکوت، جبروت و لاهوت، در ادامه به بیان مطالب مهمی پیرامون قلم و لوح و عرش و کرسی و فرشتگان و شیاطین پرداخته است.
ـ جلد هشتم
در این مجموعه پانزده رساله علامه طباطبایی گردآوری شده است که هر یک را بهطور مختصر معرفی میکنیم:
رساله اثبات واجبالوجود به زبان عربی است که توسط آیتالله محمد محمدی گیلانی ترجمه و در نوزده صفحه منتشر شده است. در این رساله، علامه ابتدا مقصود از وجوب لذاته و بذاته را تبیین کرده و سپس به تقریر برهان بر وجود واجبالوجود پرداختند. این برهان با تحلیل واقعیت مطلق به اثبات ذات ربوبی واجبالوجود میرسد و آیه ۵۳ سوره فصلت و فرازهایی از ادعیه امام سجاد(ع) و دعای عرفه امام حسین(ع) را شاهد این برهان دانستهاند. فصل دوم به بیان غیرمحدود بودن حقتعالی گذشته و در فصل سوم، وحدت حقیقی خداوند تبیین و اثبات گردیده است. علامه در این فصل، اقرار کرده که درک واحدیت خداوند بسیار غامض است و آنچه از مباحث متکلمین فهمیده میشود، تنها وحدت عددی است. مؤلف بر این باور است که غیروحدت حقه از حضرت حق، مسلوب است و این فهم دقیق را ملاصدرا با تأمل در بیان امام علی(ع) به دست آورده است. فصل چهارم نیز درباره جامع همه کمالات بودن واجبالوجود است. نکته مهمی که در این فصل به آن تصریح شده، حمل حقیقت و رقیقت است که به قیومیت مطلقه حق متعال بر همه موجودات باز میگردد و در اینجا نیز، علامه تصریح کردهاند که این مطالب، برگرفته از بیانات بلند معصوم(ع) است.
رساله دوم بهعنوان «رسالهای درباره توحید» و ترجمه دکتر همایون همتی در ۲۲ صفحه تدوین گردیده است. در پایان نیز یک مقاله الحاقی در یازده صفحه وجود دارد که توضیحات تکمیلی علامه درباره توحید است و اینکه آنچه در اسلام پیرامون توحید بیان شده است، آخرین مرحله توحید میباشد.
علامه در این رساله که نخستین رسانه توحیدی ایشان است، تلاش کرده تا قواعد فلسفی و یافتههای عرفانی را با آیات قرآن و احادیث معصومین(ع) هماهنگ کند. مؤلف در این رساله تنها به توحید ذاتی پرداخته است و از دیگر اقسام و ابعاد توحید (توحید ربوبی و فاعلیت و...) سخنی نگفته است. علامه در این رساله مختصر با استفاده و بهرهگیری از آیات و روایات بسیاری، مسئله توحید ذاتی و ساحت و اطلاق لاحدی حضرت حق را تبیین کرده و بر این باور است که این معانی بلند توحیدی، تنها خاص دین مقدس اسلام است و در دیگر ادیان یافت نمیشود و آنچه در دیگر ادیان هست، همان توحید و احدیت است. علامه معتقد است، ادراک شهودی توحید، در فطرت و نهاد هر انسانی وجود دارد؛ زیرا وجود هر متعینی در پرتو افاضه وجود نامحدود و مطلق تحقق مییابد؛ لذا شهود متعین همراه شهود مطلق خواهد بود.
رساله سوم «خلق جدید پایانناپذیر» با ترجمه آیتالله محمد محمدی گیلانی است. در این رساله مرحوم علامه، به بحث بسیار مهم قوه و فعل در فلسفه اسلامی پرداخته و از ذکر حواشی و مطالب زائد پرهیز کردهاند. این رساله در ده فصل و ۴۲ صفحه منتشر گردیده است. در این رساله علامه به این مسائل پرداختهاند: تعریف قوه و فعل، حرکت جوهری، سیالان و تبدل ذاتی جهان، حرکت قطعیه و توسطیه، اتحاد حرکت و متحرک در جواهر متحرک، اشتدادی بودن حرکت جوهری، ناعتی بودن حرکت در مقوله کم و کیف، وقوع حرکت در حرکت، حرکات ثانیه، حرکات تضعفی، عدمی بودن سکون و تقابل عدم و ملکه میان حرکت و سکون.
رساله چهارم رسالهای درباره وحی و با ترجمه آیتاللهالعظمی مکارم شیرازی در شانزده صفحه منتشر گردیده است. در پایان، الحاقیهای از این مرجع تقلید با عنوان «توضیحات مربوط به رساله وحی» آمده است که توضیح و شرح برخی فقرات رساله علامه است. در این رساله، علامه به اثبات نیازمندی بشر به وحی پرداخته و با اشاره به غیر اکتسابی بودن وحی و نبوت، مسئله عصمت انبیاء را طرح و به بررسی این سؤال میپردازد که عقل و وحی تا چه اندازه میتوانند توافق داشته باشند.
رساله پنجم یکی از خواندنیترین رسالههای علامه است که به موضوع بررسی رابطه دین و فلسفه میپردازد .موضوع بسیار مهمی که تا امروز نیز، محل بحث و مناقشه محافل علمی و مخالفان و موافقان است. رساله «علی و فلسفه الهی» با تعریف فلسفه و ذکر سخنان امیرالمؤمنین(ع) پیرامون فلسفه الهی بر این باور است که جدا کردن فلسفه از دین، ظلم بر دین است و شواهد بسیار زیادی از روایات و احادیث معصومین(ع) حاکی است که مسائل عمیق و بلند فلسفی ریشه در بیانات اهلبیت(ع) دارد.
رساله ششم حاوی بحثی مختصر پیرامون اعجاز و معجزه است که به پاسخ چند اشکال و شبهه علیه اعجاز پرداخته است.
رسالةالولایه هفتمین رساله از مجموعه رسائل علامه طباطبایی در این مجلد است که دکتر همایون همتی آن را ترجمه کرده است. رساله عمیق و بینظیر در بیان حقیقت ولایت و راه وصول به آن و اینکه ولایت، کمال نهایی انسان است.
رساله هشتم در موضوع علم است. یکی از مهمترین مباحث حکمت که در تراث فلسفی بهتفصیل به آن پرداخته شده و اینک علامه طی هشت فصل، به اختصار پیرامون آن نکاتی نگاشتهاند. تقسیم علم، علم علت به معلول و بالعکس، علم حصولی و تقسیم علم حصولی به تصور و تصدیق و حقیقی و اعتباری از جمله مباحث این رساله است.
رساله برهان، نهمین رساله این مجلد است. برهان، اساس فلسفه و اصلیترین بخش علم منطق است. این رساله با تصحیح و ترجمه دکتر مهدی قوام صفری و مقابله این کتاب از روی نسخه آیتالله صائنی زنجانی، از شاگردان علامه که از روی خط علامه استنساخ شده، منتشر گردیده و دکتر یحیی یثربی نیز، مقدمهای بر آن نوشته است. برخی عناوین مطرحشده در این رساله چنین است: کیفیت حصول علم برای ما، برخی احکام قضایای ضروری، احکام برهان لم و ان، معنای حد، تصور و تصدیق و اقسام آنها، حقیقت علوم برهانی و اجزای آنها.
رساله دهم با عنوان علم امام، حاوی بحث و بررسی درباره یکی از موضوعات جنجالی تاریخ تفکر کلامی است. پاسخ به این مسئله که آیا حضرت سیدالشهدا(ع) که به سوی کوفه حرکت میکردند، میدانستند شهید میشوند یا نه؛ و اینکه آیا حضرت بهقصد تشکیل حکومت حرکت کردند یا به قصد شهادت؟ علامه در این رساله با بیان دو قسم علم امام معتقدند، علوم موهبتی امامان تأثیری در عمل و ارتباطی با تکلیف ندارد؛ اما علم عادی امام همانند دیگر انسانهاست و موظف است، تکالیفش را با علم عادی انجام دهد. این رساله با مقدمه نسبتاً مفصلی از شهید آیتالله سید محمدعلی قاضی طباطبایی چاپ شده است.
رساله یازدهم و دوازدهم این مجموعه حواشی علامه بر بحارالانوار و اصول کافی است که در زمان تجديد چاپ آن دو دائرةالمعارف گران سنگ، به درخواست بعضى از علاقهمندان، مرقوم شد و در پاورقى ها درج گرديد؛ اما متأسفانه نقد علمى- منطقى بعضى از آراء و نظريات مؤلفان بزرگوار، از طرف علامه، با هجمه عجيبى از قم و نجف، روبه رو گرديد که در نتيجه مرحوم استاد علامه مجبور شد، از ادامه نقد و بررسى و يا اضافه تعليقات بر مجلدات بعدى، خوددارى کند و بدين ترتيب، خسارت بزرگى بر دنياى علم و دانش شيعى وارد آمد که ديگر هرگز، قابل جبران نخواهد بود؛ البته هدف علامه طباطبایی از نقد علمى يک برداشت علامه مجلسى، در واقع ادامه روش «بحث» معمول بين علما و فضلای حوزه هاى علميه شيعى بود؛ اما متأسفانه بعضى از متحجران که همواره مانع از روشن شدن حقايق و پيشرفت علم و دانش بوده اند، با قيام و اقدام خود عليه اين پرتوافکنى، از اين فيض جوشان علمى ناشى از دانش و آگاهى، حريت و آزادانديشى، جلوگيرى نمودند.
از حواشی بحار، مجموعه تعلیقات علامه بر هفت جلد از بحارالانوار مرحوم مجلسی است که دو تعلیقه صفحه 103 و 104 جلد اول در تحلیل و تفسیر بنای عقل موجب جنجال گردید و مانع ادامه چاپ و نشر تعلیقات علامه شد و خسارتی بر حوزهها تحمیل شد. تعلیقات علامه بر اصول کافی، ذیل روایاتی از بداء و مشیت، اراده، سعادت و شقاوت، قضا و قدر، جبر و تفویض، هدایت انسان و طینت و سرشت ذکر گردیده و هر دو مجموعه تعلیقات علامه، توسط سیدابراهیم سیدعلوی ترجمه شده است.
رساله سیزدهم حاوی نظر علامه پیرامون ذوالقرنین است که بر اساس تحقیق و تألیف ابوالکلام آزاد، رأی او را قابل قبولتر و منطبقتر با آیات قرآنی دانستند.
رساله چهاردهم بهعنوان «خلقت انسان و جهان، تکامل» است که بهنوعی پاسخ و نقدی بر نظریه دکتر یدالله سحابی در کتاب خلقت انسان است. علامه با استناد به قرآن و روایات، نظریه ثبوت انواع را ترجیح دادهاند و بدون ذکر نام دکتر سحابی به رد استدلالهای او پرداختند.
رساله پانزدهم که آخرین رساله این مجموعه است، حاوی مباحثات علامه با دو تن از فضلای حوزه شیخ علیاکبر مهدیپور و علیرضا میرزامحمد است. در این رساله به ماهیت اعجاز و تحدی قرآن و اقسام تحدی و نسخ در قرآن پرداخته شده است.
ـ جلد نهم
این مجلد با عنوان «بررسیهای اسلامی» مشتمل بر نه بخش از مکتوبات علامه میباشد.
مرحوم استاد خسروشاهی که ساليانى دراز، افتخار تلمّذ و حضور در خدمت استاد علامه، سيد محمدحسين طباطبائى را داشته است، با علاقه خاصى، به جمع آورى آثار مطبوع و استنساخ آثار مخطوط استاد پرداختند که پس از مرور زمانى، گنجينه اى گرانبها از مقالات، پاسخ ها و رسائل استاد، در زمينه هاى مختلفِ قرآنى، علمى، فکرى، اجتماعى، فلسفى و ... گردآورده و پانزده سال پيش، با اجازه از محضر مرحوم علامه طباطبایی، به تنقيح و ترتيب آنها پرداخته و پس از فصل بندى و تبويب و افزودن يکى- دو رساله و چندين مقاله جديد از استاد، اکنون در این مجلد در اختيار علاقه مندان قرار گرفته است.
البته قسمت هايى از اين مباحث در سال هاى پيشين، نخست در نشرياتى مانند: يادنامه ملاصدرا، محمد(ص) خاتم پيامبران، مجله مکتب اسلام، مجله دانشکده ادبيات، فصلنامه مکتب تشيّع، مجله راهنماى کتاب و غيره چاپ شده است؛ ولى بخش هاى ديگر اصولًا در جايى چاپ نشده بود و توسط خود استاد در اختيار استاد خسروشاهی قرار گرفت که براى اولينبار تحت عنوان مجموعه مقالات استاد، چاپ و منتشر گرديد.
بخش عمده سؤالات را افراد و شخصيت هاى مختلفى از ایشان بهعمل آورده اند؛ ولى چون احتمال اين مى رفت که بعضى از اين افراد در موقع چاپ سؤالات، مايل به نشر نام خودشان نباشند و تماس مجدد با يکايک آنان نيز مقدور نبود؛ لذا تصميم گرفته شد که نام سؤالکنندگان، مطلقاً ذکر نشود ... البته سؤال هاى ديگرى نيز توسط مرحوم استاد خسروشاهی، بهتناسب و در طول سال هاى گذشته مطرح شده بود که پاسخ آنها نيز در اين کتاب درج گشته است.
در واقع همان طور که اشاره شد، بخش اعظم «پرسش ها و پاسخ ها» در بين اوراق و مخطوطات استاد معظم يا دوستان و شاگردان ايشان قرار داشت که بهتدريج توسط خود استاد يا دوستان بزرگوار در اختيار استاد خسروشاهی قرار گرفت.
استاد خسروشاهی نقل میکند: «در موقع تنظيم مجموعه «بررسى هاى اسلامى» و تجديد نظر در آنها، اوقات زيادى از مرحوم علامه طباطبایی را براى اصلاح و تکميل مطالب گرفتيم و چون استاد، شور و علاقه مرا براى احياى اين مجموعه از آثارشان مى ديدند، گاهى در ساعات آخر شب، تلفنى اطلاع مى دادند که: «پاسخ يک نامه علمى يا فلسفى را در بين اوراق پيدا کرده ام، اگر فردا از اين طرف عبور کرديد، بياييد و بگيريد!» و من از ايشان کسب اجازه مى کردم که همان شبانه، آخرين بحث پيدا شده را تحويل بگيرم و استاد، طبق روش ديرينه خود و اخلاق حميده انسانى- اسلامى که داشتند، اين رخصت را به من مى دادند و من همان شبانه، مطلب را که اغلب دست نويس بود، از ايشان مى گرفتم و پس از اصلاحى کوتاه و مختصر (در جمله بندى و...) دوباره به ايشان عرضه مى کردم و سپس ضميمه مجموعه مى گرديد ... و در واقع مطالب کل مجموعه، با نظارت کامل خود استاد، اصلاح و تکميل شده است».
بخش اول شرح زندگی خود علامه به قلم ایشان است. بخش دوم با عنوان اسلامشناسی، پیرامون تفاوت بیانات عرفانی اسلام با دیگران و نیازمندیهای انسان معاصر، مقررات ثابت و متغیر، رابطه اعتقاد، اخلاق و عمل، اسلام و آزادی، مسئله خاتمیت، شرک و عصمت و توسل به انبیاء و اولیاء بحث شده است. رساله سوم پیرامون زعامت و ولایت است که علامه پس از توضیحی پیرامون معنای ولایت و جعلی و فطری بودن ولایت، به بحث علم امام و نهضت عاشورا میپردازد و درصدد پاسخ به تعارض قیام حضرت سیدالشهدا(ع) و علم امام است. پاسخ به پرسشهایی درباره امام زمان(عج) و داستان شقالقمر، بخش پایانی رساله سوم است. رساله چهارم درباره مسائل متفرقه قرآنی است؛ از جمله قرآن و قانون تنازع بقا و رؤیا و فلسفه فواتح سور. رساله پنجم بحثی پیرامون مقام و موقعیت زن در اسلام است و طی آن، به ازدواج موقت و همسران پیامبر(ص) و تفسیر چند آیه درباره زنان نیز پرداخته است.
مسائل فلسفی، محتوای ششم رساله موجود در این مجلد است که مباحثی چون امکان، تناسخ و عود ارواح، اصالت وجود، هدف حیات، وحدت وجود، اثبات مجردات و دلیل عقلی ختم نبوت، برخی از موضوعات این رساله است. بخشی از مسائل فلسفی این رساله، حواشی و تذییلات علامه بر مکاتبات میان سیداحمد کربلایی و شیخ محمدحسین اصفهانی است.
رساله «مسئله آفرینش و رستاخیز» هفتمین رساله موجود این مجلد است که به تحلیل و بررسی و پاسخ به پرسش مهم فلسفه آفرینش پرداخته است و حاوی مطالب مهم و لطیفی است. در رساله هشتم برخی مسائل اجتماعی اسلام، تحلیل و بررسی شده و در رساله نهم که حاوی مطالب گوناگون و متنوعی است، از موضوعاتی چون اتحاد اسلامی، فلسفه قطع دست دزد، درباره اسرائیل، شیعه و کریمخانیه و عرفان و تصوف سخن گفته شده است. در پایان این رساله علامه طباطبایی به چند اشکال وارد به تفسیر المیزان پاسخ دادهاند.
ـ جلد دهم
آخرین مجلد از مجموعه آثار علامه طباطبایی شامل نامهها، اشعار، مقدمهها و تقریظهای علامه بر کتب مختلف و اجازههای روایی ایشان است. در مورد اشعار علامه طباطبایی(ره) باید به این نکته اشاره شود که طبق فرموده خود مرحوم علامه، بهدلایلی، دیوان اصلی اشعار خود را به آب ریخته و از بین بردهاند و آنچه که در این مجموعه تدوین شده است، اشعاری است که در دست دوستان و یا در گوشه و کنار باقی مانده بود و با اینکه تعداد اشعار باقیمانده زیاد نیست؛ ولی هرکدام از آنها، محتوا و ارزش معنوی ویژهای دارد که بر اهل خرد و دقت، پوشیده نخواهد ماند.
اشاره به این نکته هم ضروری است که طبق فرموده علامه به مرحوم استاد خسروشاهی، ایشان اشعاری به زبان عربی یا ترکی نسروده است و آنچه که در این زمینه ادعا شود، عاری از صحت است و انتظار آنست که علاقهمندان به علامه، تلاشی بر افزایش اشعار استاد نداشته باشند و بگذارند، اشعار باقیمانده از استاد، بههمان مقداری باشد که باقی مانده است.
اما درباره نامههای علامه طباطبایی باید گفت، آنچه در این کتاب وجود دارد، بهحسب ظاهر، جزء آثار علمی و مرسوم علامه فقید نیست و از کتابهای تألیفی ایشان محسوب نمیشود؛ اما این ظاهر قضیه است و حقیقت این است که این مطالب و سطور مندرج در نامهها و مراسلات علامه طباطبایی، به اشخاص مختلف و بهمناسبتهای مختلف، حاوی حقایق و نکات بیمانندی است که اگر گفته شود، در هیچ جای دیگر نمیتوان نظیر و نمونهای برایش یافت، اغراق نیست.
در کل و در واقع، این کتاب با محتویات متنوع و متعدد خود، حاوی تصویری از حکیمی بزرگ، نویسندهای سترگ، فیلسوفی دقیقالنظر و مفسری شاخص است که شاید در جای دیگر چنین تصویری قابل مشاهده و دریافت نباشد. آنجا که لطف و صمیمیتش را با اشخاص و افراد مختلف، چه آنها که شناخته شده بودند و چه کسانی که ناشناختهاند، بهوضوح میبینیم. آنجا که کرامت و بزرگواری عام و خاص احترام او را، با خاص و عام میخوانیم؛ آنجا که حس مسئولیت و احساس تکلیفش را در پاسخگویی به هر نامه رسیده را ملاحظه میکنیم و آنجا که پاسخگویی شفافش را برأیالعین میبینیم، در پاسخ به هر پرسشی که از دور و نزدیک میرسید. با تأمل در ابعاد و زوایای گونهگون این کتاب و بهطور خاص اسناد و نامهها، میتوانیم کمّ و کیف اخلاق این عارف و فیلسوف بزرگ را در تعامل با انسانها و در مواجهه با بررسی و ارزیابی قضایا، به نظاره بنشینیم و ببینیم که چگونه سلوک میکرد، چگونه رفتار میکرد، چگونه تواضع میکرد و چگونه چیزی و کسی را از قلم نمیانداخت. با توجه به گستردگی روابط علامه طباطبایی که تقریباً غالب صنوف علمی و فکری را شامل میشد و با توجه به پراکندگی اشخاصی که دارای این اسناد و نامهها و تقریظها و مقدمهها و یادداشتها بودند، جمعآوری این گوهرهای پراکنده، کاری بس دشوار بود و محتاج تأمل و حوصله و پیگیری و جستجو که توسط استاد خسروشاهی سالیانی دراز بهطول انجامید؛ بهویژه که مراجعههای چندباره به کسانی که در دسترس بودند یا تلفنهایی بیشمار به اشخاصی که در داخل یا خارج در دسترس حضوری نبودند، در مدتی چند ساله انجام پذیرفت و بدون مبالغه، بیش از 250 بار با اشخاص و نهادهای علمی در داخل و خارج از کشور، بهطور حضوری یا تلفنی و یا مکتوب تماس گرفته شده که در مواردی همراه با مشکلاتی ویژه بوده است.
دفتر حفظ و نشر آثار استاد سیدهادی خسروشاهی(ره)
محسن موسیوند