(
امتیاز از
)
حزبالله بعد از جنگ، قدرتی منطقهای شده است
پیش از جنگ تابستان 2006، حزبالله و مقاومت در چشم هواداران آن در لبنان و خارج یک نیروی محترم و قدرتمند بود که قادر به ترساندن دشمن و اذیت کردن آن بود و میتوانست دشمن را مجبور کند تا از خاک اشغالی عقبنشینی کند. حزبالله نمونهای از قدرتی بود که هر فرد عربی میتوانست به آن تکیه کرده و افتخار کند.
حزبالله پس از آزادسازی جنوب لبنان در سال 2000 وارد مرحله افزایش قدرت خود شد. حزبالله نیز مانند دیگران میدانست که جنگ با اسراییل خاتمه نیافته و موضوع به محاسبات امنیتی و نظامی در منطقه باز میگردد. در آن زمان سخن از مصیبتی اسراییلی در میان بود که پیامدهای آن در نقاط مختلف دیده میشد. سپس انتفاضه فلسطینیها شروع شد تا نشانههای بیشتری از نگرانی اسراییل در عدم توانش برای خاموش کردن جنبشهای مقاومت نمایان شود. در مرحله بعدی آنچه نباید رخ میداد، اتفاق افتاد و جنگ تابستان 2006 شروع شد. در این جنگ، مقاومت بنا به شهادت هواداران و حتی دشمنانش قدرتی را نشان داد که از تصور همگان خارج بود و در هیچ محاسبه استراتژیکی جای نمیگرفت.
چند ماه از جنگ گذشت تا همه دوستان و دشمنان حزبالله، رفتار دیگری را با این حزب در پیش گرفتند و این همان چیزی بود که از 14 آگوست 2006 تا 12 آگوست 2009 شاهد آن بودیم.
چه اتفاقی افتاد؟
قدرت انسانی حزبالله و به خصوص بخش مربوط به مقاومت به شکلی شگفتآور افزایش یافت. گروههای مقاومت به زودی تبدیل به ارتشی تمام عیار شدند که تجربه و تخصص آنها در تمامی زمینههای امنیتی، نظامی و لوجستیکی و تسلیحات افزایش یافت؛ به گونهای که سلاحهای حزبالله چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی به شکل قابل توجهی شاهد پیشرفت شد. هر آنچه از سلاح که دستیابی به آن برای حزبالله ممنوع بود، اکنون در اختیار این حزب قرار داشت. آنچه که حزبالله به عنوان برنامه در ذهن داشت، اکنون رنگ حقیقت به خود گرفته و میتوان به اموری بسیار بزرگ فکر و غیرقابل تصور، اندیشید.
اسراییل نیز پس از جنگ تابستان 2006 با دید دیگری به مبارز عربی نگاه میکند. ارتش اشغالگر مجبور شد تا برنامههای متنوعی در زمینه آموزش و فعالیت اجرا کند که با برنامههای آن ظرف دو دهه گذشته تفاوت داشت.
رهبری سیاسی، اقتصادی و امنیتی اسراییل به گونهای رفتار کردند که گویی با یک نیروی منطقهای بزرگ طرف هستند و هر چه در توان داشتند برای مقابله با آن نشان داده و تمرین کردند.
ذهنیت اسراییلی میخواهد تا تمامی ادوات لازم برای چنین مواجههای را در اختیار داشته باشد.
حزبالله هیچ تلاشی برای شروع جنگ جدید ندارد و این یک حقیقت تاریخی است؛ ولی حزبالله جایگاه خود به عنوان نیروی مقاومت را تقویت کرده است. این حزب میداند که نمیتواند مقاومت فلسطینی را به حال خود رها کند و میزان درد منطقه و اعراب را به خوبی درک میکند و در عین حال به خوبی میداند که در مقابل اسراییل چه میشود کرد.
اگر لبنانیها و برخی اعراب هنوز متوجه ضربات امنیتی که حزبالله به اسراییل وارد آورده، نشدهاند؛ تلآویو به خوبی از این امر آگاه است. مقاومت موفق شده تا نفوذی قابل توجهی صورت داده و نسلی از شبکههای جاسوسی اسراییلی در لبنان را مضمحل کند. فراتر از لبنان، این موفقیت نیاز به امکانات بشری و فنی و شیوه تفکری دارد که توسط یک تصمیم گروهی یا در چشم به هم زدن ایجاد ن میشود بلکه عملیاتی طولانیمدت بوده است.
علیرغم اینکه هیچکس به راحتی نمیتواند پیشبینی از آینده داشته باشد، ولی اسراییل به شکل جدی و روزمره به شیوه مواجهه بهتر در آینده فکر کرده و قدرتهای نظامی و امنیتی خود را افزایش میدهد. اسراییل به خوبی درک میکند که مشغول فعالیت برای رسیدن به نقطه مواجهه است.
با این حال اسراییلی که اکنون میلیاردها دلار برای بازسازی و افزایش روحیه خود و سربازانش هزینه کرده هرگز نمیتواند تضمین کند که در جنگ آینده موفق به کسب نتایج راضیکنندهای خواهد شد.
انتهای پیام