(
امتیاز از
)
اهداف واقعي جنجال آفريني قاهره
اين روزها دولت مصر که در جنگ 22 روزه عليه غزه تصويري سرشار از وادادگي و بي اعتبار کردن غيرت عربي از خود ارائه کرد، درصدد است تا با طراحي سناريوي ساختگي؛ همکاري با اسرائيل را توجيه و مانع از به حاشيه رانده شدن قاهره در جهان عرب شود. به همين دليل جنجال رسانهاي که از سوي دولت مصر عليه حزبالله و ايران به راه افتاده است، هيچ ارتباطي با کشف يک گروه کمک رساني به مردم بي دفاع و محاصره شده در غزه ندارد؛ بلکه جهت امتيازگيري مبتذلانه از آمريکا و اسرائيل اجرا ميشود تا حکومت مصر از طريق لابي صهيونيستي در کنگره آمريکا بر دولت اوباما تأثيرگذار شود و از هرگونه بي اعتنايي احتمالي دولت جديد آمريکا نسبت به حکومت مبارک که حيات خويش را در دلالي و واسطهگري بين اعراب، اسرائيل و آمريکا ميبيند، جلوگيري کند.
مردم منطقه در مقابل دو ديدگاه قرار گرفتهاند، ديدگاهي که پرچم مبارزه و مقابله با طرحهاي صهيونيستي را علم کرده و در اين راه به کمک و ياري مردم محاصره شده در غزه برخاسته است و تقاضاي سازش از اسرائيل را توهين و اهانت به مردم منطقه دانسته و سرانجام مذاکرات صلح را بي نتيجه ميداند و ديدگاه ديگري که عکس اين نظر را دارد و در مقابله با مکتب اول جد و جهد ميکند و از تمامي امکانات گسترده امنيتي خود براي از بين بردن برنامههاي مقاومت به هر نحوي و ابزاري استفاده ميکند، تا خود را به آمريکا و اسرائيل و برخي از کشورهاي غربي نزديک کند.
مردم مصر که در دفاع از قضيه فلسطين هزاران شهيد تقديم کردهاند در حال حاضر مرکز ثقل کشمکش بين اين دو مکتب هستند.
در پي حمله وحشيانه رژيم صهيونيستي به غزه با توجه به سابقه عميق تاريخي گرايش مردم مصر به انگيزههاي مقاومت؛ اين همدلي مردم مصر شديداً مشاهده شد و اين امر مسئولين دستگاه امنيتي قاهره را بر آن داشت تا مانع از يک تحول و انقلاب بزرگ شوند و بيشرمانه مردم غزه را که گرسنگي آنها را مجبور ساخته بود براي به دست آوردن لقمه ناني يا قوطي شير خشکي وارد سرزمين مصر شوند، متهم به نقض حاکميت مصر کرد و در طي عمليات وحشيانه رژيم صهيونيستي عليه مردم بي دفاع غزه در هماهنگي با رژيم صهيونيستي نه تنها مرهمي بر زخمهاي مردم فلسطين نبود، بلکه مصائب و رنجهاي آنان را تشديد کرد.
در اين رابطه انگيزه حمله رژيم مصر به حزبالله به ويژه شخص سيد حسن نصرالله دبيرکل اين حزب روشن ميشود. زيرا اولاً جايگاه سيد حسن در بين مردم مصر حتي براساس نظرسنجيهاي دولتي خارج از تصور مسئولين اين کشور تقويت شده بود. ثانياً حزبالله ارتش اسرائيل را که به ارتش شکست ناپذير در منطقه معروف شده بود، به صورت مفتضحانهاي شکست داده و در نهايت رژيم مصر ميخواهد به اين بهانه در جنگ احتمالي اسرائيل عليه ايران خود را همپيمان اسرائيل معرفي و همچنان با دلالي و واسطهگري، از آمريکا و غرب براي استمرار حکومت تضمين دريافت و بر خلاف همه اصول مردمسالاري و ارزشهاي اسلامي و ملي، در راه جانشيني فرزندش در کرسي رياست جمهوري مصر حمايت اسرائيل را تأمين کند.
اکنون جناحهاي آزاديخواه در مصر با عنايت به مطامع سنتي اسرائيل در سينا، عملکرد سؤال برانگيز قاهره در جريان فاجعه غزه و مهمتر از آن استدلالهاي مبارک پس از فاجعه ياد شده در توجيه موضعگيري و محکم کاريهاي مصر را نشانه ضعف و ناتواني قاهره براي دفاع از سينا در صورت حمله اسرائيل ارزيابي ميکنند.
به عبارت ديگر منتقدان مبارک معتقدند، عملکرد مصر در طول فاجعه غزه و توجيهات بي اساس و نسنجيده مبارک در کنار چشم طمع اسرائيل به سينا، شرايطي فراهم کرده که اگر ارتش اسرائيل اراده کند، ميتواند بدون هيچ مانعي، ظرف چند ساعت مجدداً سينا را اشغال و به کانال سوئز و بندر اسماعيليه برسد.
بي جهت نيست که «مصطفي بکري» نماينده مجلس مصر در يک سخنراني در پارلمان اين کشور فرياد ميزند، «سينا کاملاً بي دفاع است و مصر تنها 1500 نيروي انتظامي در آن ديار دارد.» اين نگراني در جامعه مصر به حدي رسيد که سردبير روزنامه دولتي جمهوريت نيز به فقدان حاکميت مصر بر سينا اعتراف و نگراني خود را از سوء استفاده نتانياهو از اين بي توجهي به سينا اعلام ميدارد.
براساس گزارش روزنامه المصري اليوم «لاشين ابوشنب» عضو دفتر ارشاد اخوان المسلمين در رابطه با قضيه حزبالله در مصر، گفت: اتهاماتي که دادستان امنيتي عليه سيد حسن نصرالله دبيرکل حزبالله لبنان ايراد کرده، نوعي از افتراء و دروغ و عاري از حقيقت است. آقاي نصرالله به آرامي سخن گفته و عليه هيچ دولت و يا حکومت عربي مطلب ناپسندي ايراد نکرده است. به نظرم حق سيد است که با روش ملايم و با رعايت مصلحت زماني، به دفاع از خود بپردازد.
«مهدي عاکف» رهبر اخوان مصر نيز در واکنش به سخنان اخير سيد حسن نصرالله، گفت که سخنان وي صد در صد صحيح است.
مصر بزرگترين کشور عربي بعد از امضاء معاهده کمپ ديويد از صف کشورهاي دشمن اسرائيل خارج شد. کسينجر وزير خارجه اسبق آمريکا ميگويد: در خاورميانه، هيچ جنگ بزرگي بدون حضور مصر روي نخواهد داد (بنابراين مشاهده ميشود که امضاء کمپ ديويد در راستاي حفظ امنيت اسرائيل بود) در پي اين معاهده صحراي اشغالي سينا که ميتوانست در جنگ رمضان 1973 با افتخار به وسيله ارتش غيور مصر آزاد شود، با سازش سادات و اعلام پذيرش آتش بس بدون هماهنگي با سوريه همچنان در اشغال اسرائيل باقي ماند و از حصول يک پيروزي نظامي قاطع عليه اسرائيل ممانعت به عمل آمد.
اين اقدام مصر باعث شد اسرائيل با استفاده از کمکهاي نظامي آمريکا نيروهاي خود را سازماندهي کرده و موفق به عقب راندن ارتش سوريه از جولان و حتي محاصره نيروهاي مصري در صحراي سينا شود. در اين ميان مسافرتهاي مکرر کسينجر وزير خارجه وقت آمريکا به منطقه و رايزنيهاي وي زمينه را براي امضاي پيمان صلح کمپ ديويد فراهم کرد.
اگرچه بر اثر اين پيمان صحراي سينا به مصر بازگردانده شد، ولي تبصرههاي اين پيمان؛ حاکميت واقعي بر اين منطقه را عملاً از دست دولت مصر خارج کرده است.
براساس اين پيمان، مصر بايد از منابع نفت و گاز صحراي سينا نيازهاي اسرائيل را برطرف کند و شاهد اين هستيم که در حالي که زنان و کودکان فلسطيني به وسيله ماشين نظامي رژيم صهيونيستي به خاک و خون کشيده ميشوند، سوخت اين ماشين جنگي از نفت و گاز سينا تأمين ميشود.
همچنين مصر از داشتن هرگونه نيروي نظامي در صحراي سينا محروم است و تنها نيروهاي انتظامي مصري شامل 1500 پليس بدون داشتن سلاحهاي سنگين بايد در سينا حضور داشته و عملاً نگهباناني براي مرزهاي اسرائيل باشند.
مردم مصر نيز براي سفر به اين بخش از سرزمين خود نياز به کسب مجوز دارند و کسب اين مجوز براي کساني که خواهان کار در سينا ميباشند، تنها از طريق پارتي بازي، وساطت و رشوه به دست ميآيد. اين در حالي است که اتباع رژيم صهيونيستي بدون اخذ رواديد آزادانه در سرزمين سينا رفت و آمد ميکنند.
انتهای پیام