بیوگرافی رهبران حزبالله
در پايان اين اجلاس، سيد حسن نصرالله برای ششمین بار به عنوان دبيرکل حزبالله تعيين شد. شيخ نعيم قاسم معاون وى؛ سید هاشم صفىالدين رييس شوراى اجرایى، شيخ محمد يزبک رييس هيات دينى، سيد ابراهيم امین السید رييس شوراى سياسى، حسين الخليل معاون سياسى دبيرکل و محمد رعد نماينده پارلمان براى اولين بار به عنوان رييس فراکسيون طرفدار مقاومت به عنوان اعضاى شوراى تصميمگيرى انتخاب شدند.
هدف تعيين شده حزب، حفظ مقاومت در درجه اول است و در اين راستا روى بازسازى تشکيلات داخلى متمرکز شدهاند. اين امر بعد از کشف چند شبکه در بين طرفداران حزبالله خود را نشان داد.
اکنون تصميم داريم خلاصهاى از زندگىنامه هريک ازاعضاى شوراى تصميمگيرى حزبالله را ارائه دهيم:
سيد حسن نصرالله؛ رهبر حزب
در حزبالله «سيد» زياد هست ولى وقتى کلمه سيد به تنهايى به کار مىرود، تنها سيد حسن نصرالله دبيرکل حزبالله منظور است. وى در محلههاى فقيرنشين نبعه در 31 آگوست 1960 به دنيا آمد. مبارزه با اشغالگران در تاريخ خود، همزمان با ورود وى به صحنه مقاومت، صفحه جديدى را باز کرد. وى در خانواده مذهبى بزرگ شده بود و در مغازه سبزىفروشى پدرش عبدالکريم به وى کمک مىکرد و از همه مهمتر بايد يادى از مسجدی کنيم که وى را با اسلام آشنا نمود. وى در ایام نوجوانى خود جذب جنبش امل شد که تازه تاسيس شده بود و روح و صفاى خاصى در آن بود.سپس با پيدايش حزبالله، به آن پيوست. همان زمانى که انديشههاى دينى ايران، الهامبخش آن جوانان شده بود و سيد حسن نصرالله در زمانى که حزبالله در تاريکىها فعاليت مىکرد، کم کم پلههاى ترقى را در اين پيچ و خم مقاومت طى کرد. زمانى که حتى همکيشان وى نيز ديدى منفى نسبت به آن داشتند. وى که تحصيلات دينى خود را در عراق شروع کرده بود، همزمان بين ايران و لبنان نيز به اين تحصيلات خود ادامه مىداد.درگيریهاى بين حزبالله و جنبش امل در سال 1986 او را مجبور کرد که به جنوب لبنان باز گردد. دقيقا يک سال بعد شوراى حزبالله او را در راس شوراى اجرايى حزب گذاشت. در آن زمان ارتباط تنگاتنگى با مبارزان داشت که در بلندیهاى اقليم التفاح توسط همه گروههاى لبنانى و غير لبنانى محاصره شده بودند تا اين مبارزان را ريشهکن کنند.بعد از مدتى پيشنهاد داده شد که به جاى شيخ صبحى طفيلى دبيرکلى حزبالله را برعهده بگيرد؛ ولى وى به اين امر رضايت نداد تا اينکه سيد عباس موسوى در سال 1992 به شهادت رسيد و وى به دبيرکلى حزبالله انتخاب شد.در دوره وى، مقاومت از حالت مبارزات پراکنده به جبههای متحد تبديل شده و توانسته بود معادله وحشت خاصى را بر دشمن تحميل کند. به دنبال عملياتهاى پى در پى، مقاومت توانست بخش اعظم سرزمينهاى اشغال شده لبنان را در سال 2000 آزاد کرده و تعداد زيادى از اسيران خود را از زندانهاى اسرائيل آزاد کند؛ ولى در اين ميان هادى فرزند دبيرکل حزبالله در سال 1997 در يکى از درگيریها به شهادت مىرسد.سيد حسن نصرالله توانست از طريق ايجاد توازن بين مقاومت و شرايط خاص لبنان، حزبالله را به پيش ببرد. به مقتضاى لبنانيزه کردن حزبالله در سال 1992 بر اساس همين شرايط تصميم گرفت از طريق شرکت در انتخابات، حزبالله را وارد پارلمان لبنان نمايد. دوباره به مقتضاى لبنانيزه کردن حزبالله در سال 2005 تصميم گرفت حزبالله را وارد کابينه دولت نمايد. تنها اعتراضى که در اين مدت بر حزب گرفته مىشد اين بود که همواره سهميه بسيار اندکى را درخواست مىکرد. اين زهد در جايگاه دولتى باعث شده بوده که ديگران، حزبالله را رقیب خود ندانند و تا پا گرفتن حزبالله، در صدد کنار زدن آن و مانعتراشى براى آن نباشند. حزبالله همواره بيش از سهميههاى مذکور به اين اهميت مىداد که جايگاه مقاومت در صحنه کشور، فداى هيچ چيز ديگرى نشود.در بحران داخلى بعد از ترور رفيق حريرى، حزبالله سياست بسيار دقيق و حسابشدهاى در تعامل با جناح طرفدار دولت از خود نشان داد. سوريه در آن موقع از لبنان عقبنشينى کرده بود؛ اما با آغاز جنگ دوم اسرائيل عليه لبنان، وضعيت خيلى تغيير کرد و حزبالله به رهبرى سيد حسن نصرالله، پيروز جنگ شده و قدرت اول صحنه داخلى کشور شد.تنشهاى داخلى به صورت کنترل شدهاى ادامه يافت تا اينکه دولت فؤاد سنيوره، دو آييننامه تصويب کرد که کودتاى عليه مقاومت به حساب آمد و حزبالله در صدد دفاع بر آمده و حوادث هفت مى 2008 شروع شد که به دنبال آن حزبالله، طرفداران مسلح دولت را از مراکزشان در غرب بيروت و در جبل لبنان طرد کرد.در سال 2006 حزبالله توانست رابطهای بسيار قوى با جناحى از مسيحيان لبنان ايجاد کند که بعدها جريان ملى آزاد را به رهبرى ژنرال ميشل عون تاسيس کردند و معاهدهاى بين اين دو امضا شد که به نوعى وحدت بين شيعيان و مسيحيان لبنان ايجاد نمود و زمينهساز مرحله جديدى در لبنان گشت.سيد حسن نصرالله هر چند که بر عرش سياست در لبنان نشسته، ولى به هيچ وجه ارتباط خود را با افراد مقاومت قطع نکرده است.
شيخ نعيم قاسم: تند مزاج
گفته مىشود که شيخ نعيم قاسم در بين اعضاى شوراى تصميمگيرى راديکالترين عضو شورا نسبت به رقبا و دشمنان داخلى است. وى 56 سال پيش در روستاى «کفر فيلا» به دنيا آمد و در سخنرانى خود تمايل بيشترى به هجومى بودن دارد. اين امر باعث نارضايتى رقباى سياسى حزب شده، به خصوص زمانى که انگشت سبابه خود را بلند مىکند.
وى داراى تحصيلات دينى در حوزه بوده و مراحل پيشرفته دروس حوزوى را نزد اساتيد عالىرتبه حوزه آموخته است. همزمان وى در دانشگاه لبنان، درس شيمى نيز خوانده است.همانند بسيارى از مسئولان قديمى حزبالله، ابتدا در زمانى که امام موسى صدر رهبر جنبش امل بود، عضو اين جنبش بود؛ ولى در سال 1982 از آن جدا شده و به همراه ساير همکاران معلمش در اتحاديه لبنانى دانشجويان مسلمان، در تاسيس حزبالله نقش مهمى را ايفا کردند. شيخ نعيم قاسم در زمان سيد عباس موسوى معاون دبيرکل حزبالله شد و از آن زمان تا کنون اين مسئوليت را براى خود نگه داشته است، البته در يک دوره نماينده پارلمان نيز شد.کتاب وى در مورد حزبالله، مرجع اساسى و مهمى است براى همه کسانى که مىخواهند در مورد حزبالله و تاريخچه آن مطالعه و تحقيق کنند. مشهور است که شيخ نعيم قاسم همواره ويژگى خاص خود را حفظ کرده و ديدگاههاى خود را به صورت تسلسل منطقى ارائه داده و شخصيت محکمى دارد به نحوى که ممکن است ساعتها به مخاطب خود گوش دهد به طورى که فکر کنند ديدگاههاى وى را پذيرفته ولى به ناگاه با شنيدن پاسخهاى وى نا اميد مىشوند.وی هيچ اصرارى برای حاضر شدن در رسانهها ندارد و ممکن است براى مدتها غايب باشد؛ ولى وقتى روى صحنه مىآيد، همواره کوبنده بوده است.
سيد هاشم صفىالدين : نفر دوم حزبالله
خيلىها او را بعد از سيد حسن نصرالله نفر دوم حزبالله مىدانند. وی ويژگىهاى مشترک زيادى با دبیرکل حزبالله داشته و روابط صميمى با افراد مقاومت و مسئولان از رده بالا گرفته تا آنها که در ميدان کار فعال هستند، دارد.بیش از چهل سال سن دارد و مسئول شوراى اجرايى حزبالله است که قوه مجريه حزب به حساب مىآيد و تمام مؤسسات پشتيبانى و مردمى حزبالله را اداره مىکند.وى همواره در ميان افراد حزبالله است. به همين جهت از محبوبيت بالایى در ميان آنها برخوردار است. ويژگیهاى فردى سيد هاشم صفىالدين به او اين امکان را مىدهد که شخصيت متحرکى در ميدان عمل حزبالله باشد؛ ولى از آنجا که اسرائيل همواره در کمين وى بوده است، مجبور است مسائل امنيتى را رعايت کرده و کمتر در ميان مردم ظاهر شود.
سيد ابراهيم امين السيد: اولين چهره رسانهای حزبالله
حزبالله براى سالها به صورت زير زمينى فعاليت مىکرد و عملياتهاى خود را بدون هيچ ظهور رسانهاى دنبال مىکرد. در اين ميان اولين کسى که بيانيه تاسيس حزبالله را در ميان رسانهها خواند، سيد ابراهيم امين السيد بود که در سال 1985 با خواندن نامه سرگشادهای در مورد حزبالله، تاسيس آن را علنى نمود.
حزبالله تا آن زمان مخفيانه فعاليت مىکرد تا آنجا که خيلى از عملياتهايش به اسم ديگر احزاب و گروهها تمام مىشد و البته همين امر باعث شده بود که براى مدتها دشمن متوجه آنها نشود و فکر کند که اين فلسطينىها هستند که در حال انجام عمليات هستند. تا اينکه سيد ابراهيم در 16 مارس 85 در حسينيه شياح در حومه جنوبى بيروت آن بيانيه مشهور را قرائت کرد. در آن زمان همه فکر مىکردند که وى رهبر حزبالله است، در حالى که وى يکى از مؤسسان آن و سخنگوى اين حزب بود. در آن زمان وى اسرائيل، آمريکا، فرانسه و حزب کتايب را دشمن حزبالله معرفى کرده بود.وى که عضو جنبش امل بود در زمان درگيریهاى حزبالله با جنبش امل، مواضع خصمانهاى عليه آنها اتخاذ کرد تا اينکه در سال 1992 بعد از ميثاق طائف و آغاز مرحله سياسى جديدى در لبنان به عنوان نماينده وارد پارلمان لبنان شد و رياست فراکسيون حزبالله را بر عهده گرفت و در سال 2005 رييس شوراى سياسى حزبالله شد.
محمد رعد: محور و مذاکرهکننده
رييس فراکسيون نمايندگان وابسته به حزبالله در پارلمان و شخصيتى خونگرم است. خوش اخلاقى وى باعث شده که رياست فراکسيون حزبالله را برعهده بگيرد و همين خوش اخلاقى وى باعث مىشود حتى در اولين برخورد با وى که همه او را حاجى صدا مىکنند، تمام نگرانىها فرو بريزد.
وى در سال 1955 در بيروت به دنيا آمد؛ ولى اصالتا از روستاى جباع در جنوب لبنان و در اقليم التفاح است. تواضع و سادگى وى باعث مىشود که طرف وى در ديدارهايش فراموش کند که با چه کسى روبرو است. وى شخصيتى فرهنگى و عضو اتحاديه لبنانى دانشجويان مسلمان بوده که در تاسيس حزبالله نقش مهمى داشته و قبل از فعاليت در حزبالله به معلمى اشتغال داشته و داراى مدرک فلسفه از دانشگاه لبنان است.توانايىهاى وى زمينه رشد وى را در پلکان مسئوليتهاى حزب فراهم کرد و سپس نماينده پارلمان شده و در راس فراکسيون قرار گرفت و قبل از آن رييس شوراى سياسى بود و اکنون نيز براى اولين بار، عضو شوراى تصميمگيرى شده است.بعد از جنگ 2006 که حضور علنى سيد حسن نصرالله، زندگى اطرافيان وى را نيز به خطر مىانداخت، محمد رعد در مراسم متنوعى به نمايندگى سيد حسن نصرالله حاضر مىشد، از جمله نمايندگى دبيرکل حزبالله در ميزگرد گفتگوى ملى که از اهميت خاصى برخوردار بود.محمد رعد در بحرانهاى حساسى، مواضع تعيينکننده داشته است. به عنوان مثال هجوم وى به گروه 14 مارس که به دنبال جنگ 2006 اين احتمال داده مىشد که بخواهند از پشت به حزبالله خنجر بزنند. يا يکى از موضعگيریهاى جنجالبرانگيز وى، زمانى بود که بحث حمله آمريکا به ايران مطرح بود و حزبالله تلاش مىکرد موضع خود را در صورت بروز جنگ منطقهاى فاش نکند، ولى محمد رعد در آن زمان گفته بود: ما بر حسب وضعيت لبنان و منطقه عمل خواهيم کرد. که جوابی دوپهلو و زيرکانه بود.
حسين الخليل: نگهبان اسرار
يکى از نزديکترين افراد به سيد حسن نصرالله حاج حسين الخليل است که سمت معاون سياسى وى را داشته و ماموريتها و پروندههاى بسيار حساسى را در مراحل معينى به وى واگذار مىکرده است؛ به خصوص در سالهاى اخير و به ويژه در زمان جنگ تابستان 2006 که به نمايندگى از حزبالله و دبيرکل آن و مقامهاى نظامى و امنيتى، مذاکرات سى و سه روزه را دنبال مىکرد. حتى در بحبوحه جنگ، فؤاد سنيوره نخستوزير لبنان و محمد شطح مشاور وى، جلسهاى نزد نبيه برى داشتند که يکى از شبکههاى ماهوارهاى خبر را به بيرون درز مىکند و باعث نگرانى سنيوره مىشود؛ زيرا ممکن بود اسرائيل براى هدف قرار دادن حسين الخليل، محل جلسه آنها را بمباران کند. در نتيجه سعى کرده هر چه سريعتر جلسهاش را تمام کند. همين نقش را حسين الخليل در جنگ آوريل 1996 نيز ايفا نمود.الخليل به يکى از بزرگترين خانوادههاى لبنانی تعلق دارد که در برج البراجنه حومه بيروت ساکن هستند. وى داراى مدرک رياضيات از دانشگاه دولتى لبنان بوده و قبل از حزبالله عضو جنبش امل بوده است.وى بیش از پنجاه سال دارد و شخصيت بسيار رازدارى است. کمحرف ولى تيز هوش بوده و خيلى زود متوجه مقصود طرف خود مىشود. همواره آرام است مگر مواردى که بعد از جنگ 2006 فاش کرد و از حساسيت زيادى برخوردار بود.سید، اعتماد زيادى به وى دارد، به خصوص در پروندههاى مهم داخلى و خارجى. وى رابط بين سيد حسن نصرالله و رفيق حريرى بود و تا قبل از ترورش رفت و آمدهاى زيادى با هم داشتند و اکنون نيز رابط سعد حريرى با حزبالله است و ارتباط حزبالله با سوريه را وى تنظيم مىکند. ارتباط با نبيه برى، ميشل عون و سليمان فرنجيه نيز از طريق وى صورت مىگيرد. وى به عبارتى ديگر جعبه اسرار حزبالله و سيد است.
شيخ محمد يزبک: ايجاد توازن جغرافيايى
وجود وى به عنوان رابطى بين حزبالله و منطقه بقاع در شرق لبنان است. اگر همه ديگر اعضاى شوراى حزبالله از جنوب و پايتخت لبنان هستند، وى از دره بقاع و به خصوص شمال بقاع یعنی بعلبک و هرمل است. مسئله جغرافيايى در سايه حمايت همه جانبه از حزبالله به دبيرکلى سيد حسن نصرالله، مسئله مهمى نيست؛ ولى بعد از کودتاى شيخ صبحى طفيلى علیه حزبالله در سال 1987، از اهميت خاصى برخورد است.شيخ صبحى طفيلى که خود يک دوره دبيرکل حزبالله بود، در سايه محروميت و فقر ساکنان دره بقاع بعد از انتخاب سيد حسن نصرالله به دبيرکلى حزبالله، اين شعار را سر داد که جنوبىها بر همه حزب مسلط شدهاند و تعدادى از افراد مشکوک نيز به حمايت از وى پرداختند؛ ولى بعدها حزبالله توانست اين بحران را پشت سر بگذارد.شيخ محمد يزبک، مواضع سياسى و رسانهاى اندکى دارد؛ ولى هر از چند گاهى که موضعى را اعلام مىکند، همواره رنگ و لعاب دينى به آن مىدهد. وى يکى از مؤسسان حزبالله به حساب مىآيد. وى به عنوان رييس شوراى دينى، عضو شوراى تصميمگيرى است؛ ولى بعلبکىها مىگويند تا کى بايد وى تنها نماينده بقاعىها در اين شورا باشد.
انتهای پیام