(
امتیاز از
)
نتيجه جنگ يمن به هر شکل به نفع حوثيها است
به گزارش صدای شیعه ، به نقل از فارس "سعدالله زارعي " و "محمود پيربداغي " کارشناسان مسائل يمن و خاورميانه در نشست بررسي تحولات يمن در خبرگزاري فارس با اشاره به تاريخچه شکلگيري زيديون و جنبش حوثيها در اين کشور، به تشريح جنگهاي ششگانه دولت يمن با اين جنبش و نقش بازيگران خارجي در تحولات اين کشور پرداخته و چشم اندازي از وضعيت يمن پس از جنگ را ارائه دادهاند که مشروح آن از نظر خوانندگان ميگذرد.
*شيعيان زيدي از طبرستان و ديلم تا يمن
فارس: جريان حوثيها در يمن از چه زماني و براي چه اهدافي شکل گرفت؟
پيربداغي: جنگ اول شيعيان در يمن 5 سال پيش به وقوع پيوست، اما افکار عمومي و رسانههاي خبري ايران از اين موضوع عقب بودند، شناخت درست اين موضوع ميتواند به شناخت اين جريان کمک خوبي کند.
حرکت شيعيان زيدي در منطقه به طور خودجوش و بومي شکل گرفت و هيچ دولت خارجي در پيدايش آن تاثيري نداشت. شيعيان اصيل زيدي به ايران بسيار نزديک هستند، شيعه زيديه از قرن سوم در شمال ايران، شمال يمن و مراکش موفق به تشکيل حکومت شد. طبرستان و ديلم اولين پايگاههاي حکومت شيعيان زيدي بود که امامان زيدي موفق به تشکيل حکومت شدند، اين حکومت سالها ادامه داشت که نتايج مثبتي براي ايران به همراه آورد. آل بويه که دو قرن در ايران حکومت کرد از داخل همين جريان زيديه ظهور پيدا کرد و حکومت زيديه در شمال يمن توسط "يحيي بن الحسن " پايهگذاري شد، وي از فرزندان امام حسن مجتبي (ع) است.
يحيي از شمال ايران به دلايلي نتوانست حکومت را تشکيل دهد، بنابراين به همراه 800 نفر از ياران خود به صعده رفته و به همراهي قبايل ديني موفق به تشکيل حکومت شد. ياران يحيي در جنگهاي بعدي به شهادت رسيدند که در محلي که هم اکنون به نام "مقبره طبريون " معروف است به خاک سپرده شدند.
حکومت زيديون بسته به نفوذ و قدرت در بين قبايل يمني کاهش يا گسترش مييافت. در زمان اوج حکومت زيديه، قلمرو آنها از ظفار عمان تا طائف عربستان گسترش داشت اما در زمان ضعف حکومت زيديون به صعده محدود ميشد.
جريان زيديه در يمن که يک جريان ريشهدار 11 قرني است، در سال 1962 توسط انقلاب جمهوريخواهان در صنعا و به کمک دولت مصر حکومت زيديه سرنگون شده و در همان سالها علماي زيديه نيز ترور شدند و با ترور و مهاجرت بسياري از علماي زيديه از اين منطقه، شيعه زيديه کاملاً منزوي شد.
* فعاليتهاي فرهنگي زيديون مانعي براي گسترش تفکر سلفي
شيعيان زيدي در اين دوران در حوزههاي علميه تنها به فعاليتهاي فکري و فرهنگي مشغول شدند. شيعه اثني عشري در طول تاريخ به فعاليت فکري و فرهنگي مشغول بود تا در عصر حاضر که امام خميني شرايط را مساعد ديده و حکومت تشکيل داد. فعاليتهاي فکري و فرهنگي زيديه در يمن مانع گسترش تفکر سني و وهابي سعودي در اين کشور شد، که اگر اين فعاليتها نبود يمن اکنون تحت نفوذ سياسي و تسلط عربستان به سر ميبرد.
* شکل گيري جنبش "شباب المومن "
آگاهي بخشي و مقاومت علماي زيديه در چند دهه گذشته منجر به اين شد که در سال1990، زمانيکه دو يمن متحد شدند، زمينههاي شکلگيري جريان "شباب المومن " بوجود آيد. زيديون روي نوجوانان يمني کار کرده و آنان را تربيت کردند، آنها دو موسم تبليغاتي رمضان و محرم داشتند که در استانهاي يمن به تبليغات ميپرداختند.
انقلاب اسلامي ايران و موج حق طلبي که از حرکت بزرگ مردمي ايران ايجاد شده بود به يمن نيز رسيد. ايران و يمن پيوندهاي تاريخي، مذهبي و فکري داشتند که باعث شد زيديها احساس کنند که دوباره ميتوانند گذشته پرشکوه خود را به دست آورند. بدين ترتيب از دل جريان زيديون، "حسين بدرالدين الحوثي " "جنبش شباب المومن " را شکل داد که نوجوانان زيدي را تحت آموزشهاي فکري، عقيدتي و سياسي اين جريان قرار ميداد، اين حرکت يک جريان خوبي در بين نوجوانان و جوانان زيدي شکل داد و اين جريان از سال1990 تا 2004 مشغول فعاليت روي نوجوانان و جوانان زيدي بود.
البته اين جريان فراز و فرودهايي هم داشت، زيديهاي اقليت و غير اصيل که به حکومت يمن و عربستان وابسته بودند، به سرعت رشد کرده و توانستند خود را به عنوان شيعيان اصيل زيدي معرفي کنند. دولت يمن که قصد داشت شيعيان زيدي را به همان سبکي که ميخواهد شکل دهد، از اقليت زيدي فوق حمايت کرد، اما زيديان اصيل تحت رهبري حسين بدرالدين به قيام برخاستند.
* جنگهاي شش گانه دولت يمن براي نابودي زيديون
فارس: جنگهاي حوثيها با دولت يمن از چه زماني و به چه دلايلي صورت گرفته است؟
پيربداغي: در خصوص زمينههاي شروع جنگ اول بايد گفت که حسين بدرالدين الحوثي يکسال قبل از جنگ اول يعني سال 2003 يک حرکت سياسي را آغاز کرد و در اعتراض به سياستهاي آمريکايي دولت يمن و حضور نظامي آمريکا در يمن شعارهاي پنج گانه "الله اکبر، الموت لامريکا، الموت لاسرائيل، العنة علي اليهود، النصر للاسلام " را پرچم و شعار خود قرار داد که پس از شهادت حسين الحوثي اين شعار حفظ شده و ادامه يافت. هر هفته 20 نفر از جوانان زيدي از صعده به صنعا آمده و پس از نماز جمعه بزرگ صنعا، اين شعار را سر ميدادند و سازمان امنيت يمن نيز آنها را دستگير کرده و به زندان ميفرستاد. هفته بعد نيز به همين ترتيب 20 نفر از جوانان زيدي اين کار را انجام ميدادند و اين حرکت تا يکسال ادامه يافت. دولت يمن که نتوانست اين حرکت را تحمل کند، گروهي نظامي را براي دستگيري حسين الحوثي فرستاد.
نکته مورد توجه اين است که قبايل يمني از گذشتههاي دور همواره سلاح حمل ميکردند و افراد و قبايل در يمن، امنيت خود را خودشان حفظ ميکنند و حمل سلاح از نمادهاي مردانگي مردم يمن است.
درگيري اول يمن 3 ماه طول ميکشد که در آن حسين الحوثي با نيرنگي دستگير شده و به شهادت ميرسد. جنگ دوم چند ماه بعد به رهبري پدر حسين آغاز ميشود که اقدامات دولت يمن باعث گسترش اين درگيريها شد. ارتش يمن پس از جنگ اول وارد صعده شده و اين منطقه را به شکل يک منطقه نظامي درآورد. استخدام خطيبان مصري در مراکز زيدي و حذف فيزيکي روحانيون زيدي و تعطيلي فعاليتهاي فرهنگي زيديون و کنار گذاشتن شيعيان زيدي از مناصب دولتي، باعث شروع جنگ دوم بود که با وساطت علما حل شد و جنگ سوم نيز اين چنين آغاز و پايان يافت.
جنگ چهارم به فرماندهي "عبدالملک الحوثي " آغاز و پس از مدتي با وساطت قطر پايان يافت. عربستان که مايل نبود پاي قطر به يمن باز شود، شروع به سنگ اندازي در اين توافقنامه کرد و در نتيجه آن جنگ پنجم شکل گرفت و باز هم با وساطت ديگر گروهها و کشورها پايان يافت. دولت يمن در طول 5 سال گذشته بسيار تلاش کرد تا جنبش الحوثي را به ايران مرتبط کند و هر موضوعي را بهانه ميکرد تا نشان دهد که ايران و حزبالله با الحوثيها در ارتباط بوده و در يمن حضور دارند و به آنها تسليحات ميدهند. اين سخنان و موضع گيريها تنها براي افکار عمومي داخلي و تحريک عربستان صورت ميگرفت چرا که اساساً جغرافياي استان صعده اجازه حضور يک خارجي به اين منطقه را نميدهد.
بسياري از جادهها کوهستاني بوده و داراي پستهاي ايست بازرسي فراوان است که هيچ ايراني يا لبناني نميتواند در آن حضور داشته باشد، از خاک عربستان هم محال است که بتوان به يمن رفت.
جنگ ششم اينگونه طراحي شد که در پي مفقود شدن يک گروه جهانگردي آلماني در استان صعده، دولت يمن بلافاصله ربايش آنها را به الحوثيها نسبت داد. پس از به قتل رسيدن فجيع سه نفر از آنها دولت يمن الحوثيها را تروريست خواند تا نظر آمريکا و غرب را براي اقدام عليه الحوثيها متقاعد کند لذا دست به اين کار زد و اين آغاز جنگ ششم بود.
* جنگ طولاني مدت حوثيها با سلاحهاي غنيمتي ارتش
فارس: چه گروهها و کشورهايي در اين جنگ دخيل هستند و چه سودي از اين جنگ ميبرند؟
پيربداغي: جنگ صعده از سري پنجم با 4 جنگ قبلي تفاوت پيدا کرد. به علت جغرافياي خاص صعده، حوثيها هوشمندانه و با يک استراتژي دقيق وارد جنگ شدند که ارزش بالايي از نظر جنگي داشت. آنها به جاي درگيري در تمام منطقه صعده روي دو نقطه متمرکز شدند و به اين صورت ارتش يمن را زمينگير کردند. ورودي جنوبي استان صعده، منطقه "حرف الصفيان " است که در مسير صنعا - صعده ميباشد. قبايل اين منطقه به علت ارادت به اهلبيت در حمايت از جنبش حوثي وارد جنگ صعده شدند. نقطه ديگر ورودي غربي صعده است که از ورودي ملاحيط وارد صعده ميشود که هر دو نقطه توسط نيروهاي حوثي تحت کنترل درآمد به اين ترتيب لجستيک زميني ارتش يمن قطع شد و يگانهاي داخلي ارتش يمن که در استان صعده حضور داشتند از نظر تدارکات زمينگير شدند. در جنگ ششم دوباره همان تاکتيک پياده شده و وروديهاي صعده کنترل شد. در طول سه ماه گذشته اگرچه هر روز شاهد حمله شديد زميني و هوايي ارتش براي بازگشايي اين دو منطقه بوديم اما آنها تاکنون موفق نبودند و اين موضوع مقاومت و قدرت رزمندگان حوثي را نشان ميدهد.
حوثيها پس از پياده سازي اين تاکتيک جنگي، يک به يک به پادگانهاي صعده رفته و غالباً بدون خونريزي آنها را تصرف ميکردند. طي اين مدت در حدود 120 پادگان و مقر نظامي بدست حوثيها افتاد که سلاحهاي بدست آمده از آنها عملاً جنگ براي سالهاي زياد را براي اين گروه ميسر ميکند. در اين جنگ سلاحهاي سنگين از جمله تانک، نفربر، کاتيوشا و دوشکا بدست نيروهاي حوثي افتاد که در زمين کنترل ميدان را در دست حوثيها درآورد، اما در هوا ارتش يمن و سعوديها با استفاده از جنگندههاي خود مرتب اين منطقه را بمباران ميکنند. آنها به دليل ناتواني در مقابل حوثيها به روستاها حمله کرده و به شکلي فجيع افراد بيگناه را به قتل ميرسانند. در داخل يمن يک جريان قبيلهاي که منتسب به عربستان سعودي است در جنگهاي گذشته همواره در کنار دولت يمن بوده و آن قبيله "هاشد " متعلق به خاندان "الاحمر " است.
قبيله بزرگ هاشد در جنگهاي گذشته نيروهاي خود يا اوباش قبايل را به جنگ ميفرستاد و به آنها اجازه ميداد که هر غنيمتي بدست آوردند براي خود نگه دارند و آنها نيز منازل شيعيان حوثي را غارت ميکردند، اما در جنگ ششم آنها وارد معرکه نشدند. خطباي سلفي هم از جنگ چهارم وارد جنگ شده و عليه ايران و شيعيان الحوثي تبليغات ميکردند. آنها جوانان سلفي را به جنگ عليه حوثيها تشويق ميکردند و حتي برخي عناصر القاعده به شرط جنگ عليه حوثيها از زندانهاي يمن آزاد ميشدند. بعثيهاي عراق نيز در اين جنگ شرکت ميکنند.
عربستان نيز از منطقه ملاحيط وارد جنگ شده که اين منطقه بسيار استراتژيک است، مواد مخدر، انسان و سلاح از اين منطقه قاچاق ميشود اما از زمانيکه در کنترل حوثيها درآمده به دليل آموزههاي ديني زيديه، آنها هيچگاه براي ادامه جنگ از قاچاق استفاده نکرده که در نتيجه قاچاقچيان روزگار دشواري را ميگذرانند، لازم به يادآوري است که عمليات قاچاق در گذشته تحت نظر دولتيها و ارتش يمن انجام ميگرفت.
* ناکامي عربستان در ورود به جنگ يمن
سه نقطه جبل الدخان، جبل الرمين و جبل المدود که در آنها درگيري رخ داده، نقاط مورد اختلاف يمن و عربستان است. عربستان در واقع براي کنترل و مديريت جنگ وارد معرکه شد، اما تاکنون به هيچ دستاوردي نرسيده است. به نظر ميرسد اگر عربستان ابتداي جنگ اين تصور را داشت که وضعيت به اين گونه است و جنگ طولاني خواهد شد، هرگز وارد آن نميشد.
ادامه جنگ براي عربستان، امنيت اين کشور را به دليل وجود جريانات شيعي در اين کشور و فشار افکار عمومي جهان اسلام به خطر مياندازد. عربستان در ماه حرام وارد جنگ با حوثيها شد که در جهان اسلام براي او خوشايند نيست. امنيت خاورميانه، خليج فارس و درياي سرخ براي عربستان و قدرتهاي غربي بسيار مهم است که با ادامه اين جنگ در معرض خطر قرار ميگيرد.
به دليل شکستهاي تحميل شده به عربستان، در صورت کنار کشيدن در زمان فعلي، نتايج سنگيني را براي اين کشور به همراه خواهد داشت. عربستان غنائم زياد و اسيراني را بدست حوثيها داده و تلاش ميکند تا در عملياتي دستاوردي کسب کرده و با اعلام پيروزي خود را کنار بکشد و اگر نتواند به آن نقطه برسد فشارها روي اين کشور، امنيت آن را به خطر خواهد انداخت. کشورهاي عربي همفکر عربستان همچون اردن، امارات و بحرين بازيگران ديگري هستند که وارد عرصه جنگ شدهاند.
از سوي ديگر، تجربه جنگهاي گذشته نشان ميدهد که با عدم توفيق در جنگ و از دست رفتن حيثيت و ابهت ارتش يمن، خود دولت پايان جنگ را يک طرفه اعلام ميکند.
آمريکا و رژيم صهيونيستي به طور مستقيم وارد اين جنگ نشدهاند اما به طور غير مستقيم و با اعطاي تسليحات نظامي، اين دخالت انجام گرفته است و منافع غرب در داخل يمن با ادامه اين جنگ به خطر ميافتد.
بسياري تصور ميکنند که با سرنگوني علي عبدالله صالح، سلفيها به قدرت ميرسند، اما بايد گفت که جريان شيعيان زيدي قدرت زيادي کسب کرده و توانستهاند خود را اثبات کنند و در صورت سقوط دولت يمن، سلفيها به اين راحتي نميتوانند به قدرت برسند. شيعيان زيدي و انتفاضه جنوب يمن چالشهاي بزرگي براي دولت آينده خواهد بود. دولت آينده حتي در صورت قدرت گرفتن سلفيها نميتواند سلفي محض باشد. عربستان تمايل دارد که سلفيها و عوامل آنها يعني خاندان الاحمر به قدرت برسند، اما غرب خواستار اين است که علي عبدالله صالح و فرزندش حاکم باشند.
در خصوص منافعي که غرب در يمن دارد بايد گفت که يمن يک منطقه استراتژيک است و بر آبراه باب المندب اشراف دارد. جزاير متعددي در اين آبراه وجود دارند که هر گروهي بر آن مسلط شود، ميتواند امنيت اين منطقه بسيار مهم را تحت تاثير قرار دهد. امنيت اين منطقه بسيار مهم است و اينکه حاکم مسلط بر اين منطقه بايد با غرب هماهنگ باشد.
اما غرب بر اين نکته تاکيد دارد که هر کسي حتي اگر سلفيها در صورت دادن تضمين حفظ امنيت ميتوانند بر اين آبراه مسلط شوند.
* تاثيرگذاري يمن بر سه منطقه مهم دنيا
هر جريان خاصي که در يمن حاکم شود، در سه نقطه از مناطق دنيا تاثيرگذار است. يکي در منطقه عربستان، خليج فارس و عراق و منطقه دوم شاخ آفريقا است در همين راستا لازم به يادآوري است که گسترش اسلام در آفريقا در قرون اوليه بيشتر توسط يمنيها صورت گرفته است. منطقه سوم آسياي جنوب شرقي است چرا که در مالزي و اندونزي يمنيهاي زيادي هستند و طلاب اين کشورها به يمن آمده و آنجا تحصيل ميکنند.
يمن داراي ذخاير نفت و گاز قابل توجهي نيز ميباشد، روحيه جهادي يمنيها از صدر اسلام به قوت خود باقي مانده و اگر گروهي به قدرت برسد که نتواند اين روحيه را کنترل کند، دردسرهاي زيادي در يمن و کشورهاي مختلف به همراه خواهد داشت. در مورد روحيه جهادي شيعي بايد گفت که اگر کنترل نشود، منطقه شبه جزيره را از دست غرب خارج ميکند.
* اعمال فشار دولت يمن به تجار ايراني
فارس: واکنش ايران نسبت به اين موضوع را چطور ارزيابي ميکنيد؟
پيربداغي: قضيه يمن با فلسطين و لبنان تفاوتهايي دارد. درست است که ايران در قضيه يمن محدوديتهايي را در حمايت رسمي از جنبش حوثيها و مقابله با دولت يمن دارد، اما حداقل خواسته ما و بخش عمدهاي از افکار عمومي ايران و شيعيان جهان اين است که همانطور که در مورد نقض حقوق بشر در غرب واکنش نشان ميدهد، در اين خصوص نيز موضع بگيرد. نکته ديگر، رفتارهاي تحقير آميز دولت يمن با ايران طي 5 سال گذشته است که از طرف ايران به خوبي پاسخ داده نشده است.
ديپلماسي ما در اين خصوص فعالانه برخورد نکرده که حداقل آن، بايد مقابله با مثل باشد. طي دو سال اخير، دولت يمن کرسي زبان فارسي صنعا، بيمارستان و درمانگاه ايراني صنعا را تعطيل کرده و کادر سفارت ايران را کاهش داده است. تجار ايراني مقيم يمن تحت فشار قرار دارند و آنها را مجبور به ترک يمن کردهاند که اين ظلم به ايران و ايراني است اما براي حفظ حقوق آنها کاري انجام نشده و يا اگر اقدامي شده، اطلاع رساني درستي صورت نگرفته است.
*اقدام دولت يمن در مقابل سفارت ايران در شان روابط دو کشور نبود
اقدام مثبتي که وزارت خارجه در اين 5 سال داشته اين است که حرکت حوثيها را عليرغم خواست و فشار دولت يمن محکوم نکرده است.
يمنيها خيابان ايران را به نام ندا آقا سلطان تغيير نام دادند اما ايران در جهت مقابله آن کاري انجام نداد، دولت يمن ايران را متهم به دخالت در امور يمن کرد، به مذهب، اعتقادات و مراجع تشيع اهانت ميکند اما پاسخي از جانب ما داده نشده که اين موضوع دولت يمن را تشويق به اقدامات و به حرکات شنيعتري ميکند. کمااينکه تعدادي از جوانان سلفي مسلک را در مقابل سفارت ايران در يمن جمع کردند و آنها عليه ايران شعارهايي دادند که اين موضوع در شان روابط دو جانبه نيست.
* ادامه جنگ امنيت يمن و عربستان را تهديد ميکند
فارس: چشم انداز آينده جنگ و نتيجه آن در منطقه را چطور ارزيابي ميکنيد؟
پير بداغي: نتيجه اين جنگ هر چه که باشد به نفع حرکت شيعيان در يمن خواهد بود. هم اکنون اگر فرض کنيم که اين جنگ ادامه يابد، زمين و ميدان و ابتکار عمل و مديريت جنگ در اختيار حوثيهاست. اين موضوع نشان ميدهد که ادامه جنگ به ضرر ارتش يمن و عربستان است. يعني هر چه جنگ بيشتر ادامه يابد و دستاوردي نصيب آنها نشود، ابهت آنها بيشتر شکسته شده و ضعفشان بيشتر آشکار ميشود بنابراين ادامه جنگ به نفع عربستان و يمن نيست. ضمن اينکه فضاي رواني، سياسي، تبليغاتي و افکار عمومي، تهديد امنيت يمن و عربستان را نيز به همراه دارد.
دولت يمن قصد دارد جنبش حوثيها را در جنگ سرکوب و ريشه کن کند، اما وقتي نتوانست از گروهها و طرفهاي ديگر ميخواهد که اين جنگ را به پايان برسانند. دولت يمن در جنگ اول علما را فريب داده و از آنها سوء استفاده کرد تا حسين بدرالدين را از بين ببرد. در قضيه وساطت قطر نيز همينگونه عمل شد و دولت يمن به تعهداتي که در دوحه داده بود، عمل نکرد، در حاليکه عبدالملک الحوثي به تعهدات خود که بيرون کردن نيروهايش از مناطق تحت تسلط حوثيها بود عمل کرد. دولت يمن تعهد کرده بود که ارتش را از صعده خارج کرده و زندانيان حوثي را آزاد کند اما به اين تعهد خود عمل نکرد، در جنگهاي بعدي نيز وساطتها فايدهاي نداشته و جنگها شروع شده است.
از آنجايي که اعتماد همه ميانجيگران از دولت يمن سلب شده، اگر فرض بر اين باشد که گروهي يا سازمان يا کشوري حاضر به وساطت شود، شرايط آتش بس به نفع حوثيها خواهد بود چرا که کنترل استان صعده در اختيار آنهاست و اگر قرار باشد که از مواضع خود عقب نشيني کنند، امتيازاتي طلب خواهند کرد که چندان غير منطقي نيست. آنها خواستار آزادي مذهبي هستند و اينکه از سوي ارتش يمن تحت فشار نباشند و يک زندگي عادي مانند ساير شهروندان يمني داشته باشند.
اگر زيديون بتوانند يک زندگي عادي و آرام را در صعده به دست آورند، به يک پيروزي بزرگ دست يافتهاند که در طول اين 5 سال هدف جنگ ظالمانهاي قرار گرفته بودند، به اين دليل که آزادي مذهبي خود را ميخواستند. بنابراين در جنگ و صلح پيروزي با شيعيان است.
از آنجا که همواره پيروزيهاي نظامي، تحولات سياسي را به همراه داشته است، همانند وضعيت حزبالله در لبنان پس از جنگ 33 روزه، حوثيها نيز آينده سياسي يمن را تغيير خواهند داد. دولت يمن مجبور ميشود که جنبش حوثي و حقوق آنها را به رسميت بشناسد و حق حيات آنها را محفوظ بدارد و خود اين موضوع باعث ميشود که جريان شيعي در يمن در آينده يک جريان رو به رشدي باشد که اين موضوع تاثير خود را بر عرصه سياسي و اجتماعي يمن خواهد گذاشت. از طرفي دولت يمن با بحرانهاي ديگري نيز روبرو است که انتفاضه جنوبيها از آن جمله است. اين انتفاضه که از دو سال پيش و در پي ناديده گرفتن حقوق جنوبيها آغاز شده، هنوز ادامه دارد و يک چالش بزرگ براي دولت يمن است. يک جنگ پنهان قدرت در صنعا نيز بين خاندان حاکم و خانواده الاحمر که تحت حمايت سعوديها هستند در جريان است.
* ساقط شدن دولت يمن دور از انتظار نيست
آينده يمن در چند حالت قابل پيشبيني است، يکي اينکه 4 مولفه قدرت يمن که از آنها صحبت شد بر سر يک ميز نشسته و حقوق يکديگر را محترم شمارند و هر يک سهمي از قدرت و دولت آينده يمن را به دست گيرند که اين خوشبينانهترين حالت ممکن است چرا که رفتار مسالمت آميز و متمدانه فوق در دولت يمن مشاهده نشده و حکومت يمن با معترضين جنوبي و حوثيها در شمال وارد جنگ شده و آنها را به خاک و خون کشيد. دولت يمن ثروت اين کشور فقير را که امکانات محدودي نيز دارد، صرف جنگ کرده و نشان داده که با مخالفين رفتار مسالمت آميزي نداشته، بنابراين احتمال اول خوشبينانه است.
احتمال ديگر اين است که دولت علي عبدالله صالح ساقط شود، چرا که تاکنون نتوانسته با گروههاي معارض داخلي کنار بيايد. علي عبدالله صالح تقريباً به آخر خط رسيده چرا که نميتواند بحرانهاي موجود را که بحران شديد اقتصادي نيز يکي از آنهاست کنترل کند بنابراين اگر احتمال دوم را مد نظر قرار دهيم سه جريان ديگر جريان قدرتي هستند که تشکيل دهنده دولت آينده يمن خواهند بود يعني تعامل سه جريان فعلي شيعيان زيدي با جنوبيها و خانواده الاحمر که معارض دولت هستند، تعيين کننده دولت آينده در صنعا خواهد بود.
سه جريان ياد شده اگر با يکديگر به توافق برسند، که زمينه آن در حال شکل گيري است، زمينه براي وفاق ملي وجود دارد اما اينکه چه زماني اين اتفاق رخ دهد، مشخص نيست. بايد گفت جرياني که در صنعا، جنگ را به مخالفين خود تحميل کرده و با کلام جنگ با آنها تعامل ميکند قابل تداوم نخواهد بود.
احتمال ديگر تاسيس حکومت توسط خود حوثيها است يعني شيعيان زيدي، نظام امامت خود را که در 11 قرن گذشته وجود داشته بر پا کنند اما توجه به متوني که منتشر شده، نشان ميدهد که آنها در پي تشکيل حکومت نيستند.
از سوي ديگر امکان برپايي نظام امامت به شيوه گذشته به دليل متکثر بودن جامعه يمن وجود ندارد اما فقه سياسي و حکومتي زيديها هم پوياست و بنابر آنچه که در مصاحبهها آمده، منظور از امامت، حضور سياسي و دخالت در تعيين سرنوشت خودشان بوده که ممکن است به صورت مشارکت در يک روند دموکراتيک باشد. مثلاً نظام آينده يمن به شکل فدرال درآمده و زيديها بخشي از قدرت را داشته باشند يا اينکه به شکل فدرال نباشد و سهمي از دولت را در اختيار آنها باشد. بالاخره در نظام سياسي حضور داشته و در سرنوشت خود دخيل باشند و امورات خود را خود تعيين کنند. تنها راه پيش روي دولت براي فائق آمدن بر مشکلات اين است که دولت فعلي حقوق معترضين را به رسميت بشناسد اما وقتي 5 جنگ را به راه انداخته يعني نميخواهد اين کار را انجام دهد.
ويژگي جامعه قبيلهاي يمن، ضعف دولت مرکزي آن در طول دوران به دليل قدرت قبايلي در اين کشور است. بيعت شيوخ قبايل با حاکم صنعا همواره اهميت زيادي داشته، يعني اگر قبايل با حاکم بيعت نکرده و با او وارد جنگ ميشدند، براحتي ميتوانستند آن را سرنگون کنند.
ويژگي شيوخ قبايل اين است که همواره به کانونهاي قدرت تمايل دارند و اگر جنبش حوثيها در اين نبرد پيروز شود با عبدالملک الحوثي بيعت کرده و با او دست دوستي ميدهند که در اين حال حکومت صنعا ساقط ميشود اما بخشي از قبايل در قبيله بزرگ هاشد وجود دارند که هم اکنون در اختيار خانواده الاحمر ميباشند بنابراين احتمال سقوط علي عبدالله صالح زياد است.
تنها عامل بقاي علي عبدالله صالح خواست غرب و آمريکاست چرا که منافع آنها را تامين ميکند، اما منافع عربستان، شيعيان زيدي و جنوبيها تامين نميشود، يعني منافع سه عامل قدرت در يمن تامين نخواهد شد بنابراين علي عبدالله صالح نميتواند بر مسند قدرت باقي بماند مگر اينکه راه حلي براي تعامل با اين سه جريان معارض پيدا کند.
در ادامه نشست بررسي تحولات يمن "سعدالله زارعي " کارشناس مسائل خاورميانه نيز به بيان ديدگاههاي خود در اين زمينه پرداخت.
* آمريکا و غرب به دنبال مديريت بحران در يمن
فارس: پس از قيام الحوثيها بازيگران منطقهاي و بينالمللي چه واکنشي نشان دادند؟
زارعي: ما در منطقه خاورميانه مخصوصاً حوزه عربي شاهد يک کشاکش نزديک بين انقلاب اسلامي و غرب يا آمريکا هستيم، اين رقابت يا کشمکش در منطقه به گونهاي بوده که تا به حال منطقه شبه جزيره، تقريباً بر کنار بوده است. از يک طرف جمهوري اسلامي چندان علاقهاي نداشته که در اين منطقه شاهد تنش باشد و در حال حاضر نيز اينگونه است و از سوي ديگر اين شبه جزيره، که 40 درصد نفت دنيا از آن صادر ميشود و نزديکي تنگه استراتژيک "باب المندب "، باعث شده که غربيها با حساسيت بالا تحولات آن را دنبال کنند. آمريکا در اين منطقه بيش از مناطق ديگر دموکراسي را قرباني ثبات و حفظ وضع موجود کرده است.
هرگاه آمريکا در ساير کشورها همچون عراق يا سوريه با پايداري خاندان اسد و همينطور اقتدار جنبش حزبالله در لبنان و يا فلسطين با شکست روبرو شده، تمرکز خود را روي خليج فارس قرار داده است تا مديريت منطقه را از دست ندهد. جنبش حوثي، آرام آرام در اوضاع شبه جزيره تحول بزرگي ايجاد کرد و به همين دليل آمريکا براي مقابله با آن دست به اقداماتي زد. آمريکا در مقابل جنبش حوثي از دو روش بهره برد، اول اينکه با دقت در موضوع حوثيها نگريسته و کشورهاي عربي را از تعجيل در تصميمگيري اجتناب داد و از طرف ديگر در جهت مهار جنبش الحوثي و شيعيان يمن تمام ظرفيتهاي خود را به طور غير علني پاي کار آورده و تلاش کرد تا مديريت اوضاع را در دست گيرد.
آمريکا و برخي کشورهاي غربي در همين راستا پس از بمباران صعده و مناطق اطراف آن به عربستان هشدار داده و ورود آشکار سعوديها در جنگ يمن را زير سئوال بردند. اين موضع نشان ميدهد که غرب، خود خواستار کنترل و مديريت بحران است و با دقت مسائل را پيگيري ميکند، اين مسئله در عين حال جايگاه و اهميت جنبش حوثيها را نشان ميدهد.
آمريکا تلاش ميکند تا جنبش حوثيها را يک جريان کور، خشن و با اهداف سياسي افراط گرايانه مذهبي بنامد و درصدد است تا موضوع يمن را در يک مقياس محدودي تعريف کرده تا آن را مديريت کند اما واقعيت اين است که اين جنبش توانست به استراتژي کلان آمريکا در منطقه ضربه جدي وارد کند.
* افزايش 500 برابري حوثيها
جنبش الحوثي در يمن به يک طايفه بزرگ متصل است که زيديها هستند. زيديهايي که از نظر سابقه سياسي 11 قرن حاکم بوده و کماکان يکي از ماموريتهاي اصلي خود را تشکيل يک حکومت زيدي ميدانند. زيديها از نظر فرهنگي خود را در يک موقعيت برتري ارزيابي ميکنند، بنابراين با غرور نسبت به تصميمگيري ديگران نسبت به خود مينگرند و هر چيزي را به راحتي قبول نميکنند. زيدي در يمن و عربستان داراي طرفداراني هستند و اسماعيليها و زيديها به يکديگر نزديکيهايي داشته و نسبت به يکديگر احساس مسئوليت ميکنند. در شرق عربستان نيز شيعيان اثني عشري به طور بالقوه حاميان زيديها ميباشند. جمعيت حوثيها از فاصله زماني 1982 تا امروز از 200 نفر به دهها هزار نفر نيروي تربيت يافته رسيده است.
شافعيها برخلاف زيديها نسبت به تاسيس حکومت شافعي تمايلي نشان نميدهند و در نتيجه زيديها رقيب جدي براي تشکيل حکومت در يمن ندارند. در خصوص اينکه آيا زيديها قصد تشکيل حکومت دارند يا نه اطلاعاتي در دست نيست و تا به حال نيز مشخص نبوده، اما بايد گفت که جنبش مردمي الحوثي موضوعي نيست که با برخوردهاي نظامي هر چند گسترده و با جنگ افزارهاي پيشرفته از بين برود و يا حتي ضربه سختي دريافت کند.
فارس: جنگ ششم يمن چه تفاوتي با جنگهاي گذشته دارد؟
زارعي: اين جنگ از 20 مرداد آغاز شد، در فاصله جنگ پنجم تا آغاز جنگ ششم دولت علي عبدالله صالح همواره اعلام ميکرد که در صدد سرکوبي گروه الحوثي است و هيچگاه اين جريان را به عنوان يک گروه قانوني تلقي نکرده و حاضر به هيچگونه تعاملي با آنها نشد. با آغاز جنگ، علي عبدالله صالح اعلام کرد که کار را تا ريشه کن کردن الحوثيها ادامه ميدهد و در اين ماجرا نيروي هوايي با تعداد زيادي هواپيما و هلي کوپتر به سمت مناطق صعب العبور عازم شده و بمبارانهاي زيادي انجام ميدادند. در کنار آن هم نيروهاي پياده زيادي را براي پاکسازي در مناطقي که نيروهاي حوثي وجود داشتند، گسيل کردند و پي در پي نيز از فتوحات خود سخن گفتند اما به زودي متوجه شدند که امکان موفقيت در جنگ وجود ندارد و گروه حوثي ورزيدهتر از گذشته و به صورت چريکي به مقابله ميپردازد.
* حمايت همه جانبه علماي زيدي از حوثيها
بمبارانهاي هوايي تاکنون ضربات زيادي به مردم يمن زده، اما دولت يمن متوجه شد که کمترين ضربه را به جنبش حوثي وارد شده است. عهد شکني علي عبدالله صالح و زير پا گذاشتن توافقات قبلي و بمباران مناطق مختلف در استان صعده و استانهاي همجوار موج جديدي را در حمايت مردم از حوثيها بسيج کرده به گونهاي که ما شاهد بوديم در جريان جنگ ششم صعده از مخالفت علماي زيدي با جنبش مقاومت حوثي خبري نيست در حاليکه در جنگهاي قبلي علماي زيدي عملاً به دو دسته موافق و مخالف تقسيم ميشدند که اين موضوع کار حوثيها را دشوار ميکرد و علامه بدرالدين را در موضع ضعف قرار ميداد.
جنبش حوثيها در جنگ ششم با پتانسيل بيشتر، استفاده از ظرفيت چريکي بالاتر و با استفاده از تجربه جنگهاي قبلي مقاومت ميکند. اين موضوع باعث شد که علي عبدالله صالح پاي کشورهاي ديگر را به ميان بکشد، از آن جمله ايران را محکوم کرد که به حوثيها کمک کرده و آنها را تحريک به جنگ ميکند.
علي عبدالله صالح حساسيت غرب به ويژه آمريکا و همينطور کشورهاي عربي به خصوص عربستان را روي نقش ايران ميدانست و اين دستاويزي بود تا کمکهاي بينالمللي و منطقهاي را براي دولت يمن کسب کند. از سوي ديگر دولت يمن در اين مقطع تلاش کرد تا از طريق يک عمليات رواني نيروهاي حوثي را با نيروهاي القاعده مرتبط نشان دهد که کشته شدن تعدادي از شهروندان انگليسي، آلماني و کرهاي در صعده و انتساب آن به حوثيها در اين راستا صورت گرفت. عبدالله صالح ميخواست از ظرفيت مبارزه با تروريسم در عرصه بينالمللي استفاده کرده و به سرکوب حوثيها بپردازد.
نکته ديگري که در اين جنگ اتفاق افتاد اين بود که دولتهاي عربستان و اردن براي اولين بار به صورت آَشکاري وارد درگيري شدند، بهانه آنها حمله حوثيها به الدخان بود که در عربستان است اما در حقيقت تمايل عربستان براي ايفاي يک نقش کليدي در جنگ عامل ورود به جنگ بود.
امروز پس از گذشت 4 ماه عمليات کلاسيک عليه جنبش حوثي، هر چند از يک اقدام منطقهاي برخوردار شده، نمايان شد که اقدام نظامي نميتواند موضوع را حل کند. به همين دليل طي هفتههاي گذشته يک گرايش ديپلماتيک بوجود آمد و برخي کشورهاي منطقه تلاش کردند تا با ايفاي نقشي ديپلماتيک به حل مساله کمک کنند. به طور مشخص قطر و کويت در اين راستا داوطلب ايفاي نقش شدند و در دولت علي عبدالله صالح هم گرايشاتي به سمت گفتگو مشاهد شده، اما هنوز به مرحله ظهور نرسيده و به نظر ميرسد تا حصول توافق راه زيادي در پيش باشد.
فارس: زيديه چه اشتراکاتي با شيعيان اثني عشري دارد؟
زارعي: در متون مذهبي، اعم از متون شيعيان اثني عشري و زيديه، زيديان به عنوان شعبهاي از شيعيان شناخته شدهاند بنابراين اطلاق شيعه به زيديها کاملاً درست و مستند است، کما اينکه اطلاق شيعه به اسماعيليان نيز درست است اما اگر تعريف ما از شيعه تعريف رايج انثي عشري است با اسماعيليه و زيديه تفاوت زيادي دارد. اسماعيليه از نظر فقهي به شيعيان امامي نزديکتر است و زيديه در اصول. زيديه موضوعي به نام خمس ندارد و نماز آنها به لحاظ استفاده از مهر به اهل سنت نزديکتر است. اشتراکاتي هم در اصول اعتقادي بين ما و آنها وجود دارد از جمله اينکه در اصل مهدويت اعتقادات يکي بوده و آنها به فردي از نسل سادات معتقدند.
مسئله ديگري که ما و زيديه را از نظر سياسي گره ميزند، نگاه به حکومت و تاسيس يک حکومت ديني است که بايد حکومت صالحي را در جامعه بوجود آورد. اين اصول، زيديهاي اصيل را وادار ميکند که از شخصيتهايي چون امام خميني، مقام معظم رهبري، سيد حسن نصرالله و آيت الله سيستاني حمايت کنند. پرچم زيديها و شعارهايي آنها که روي يک پارچه سفيد حک شده، مورد اشتراک ما و آنها است.
اگر به سخنان حسين بدرالدين توجه کنيم، ميبينيم که او به شدت از انقلاب اسلامي ايران، مبارزه با آمريکا، رژيم صهيونيستي و روز قدس حمايت کرده است. رهبر فعلي اين جريان هم همين عقيده را دارد. ممکن است که در ادبيات سياسي کساني دچار اشتباه شده و زيديه را خارج از شيعيان بدانند. برخي نيز عبدالملک و حسين الحوثي را از زيديه به اثني عشري متمايل ميدانند که اين درست نيست.
برخي نيز تلاش ميکنند حوثيها را يک فرقه سياسي بنامند که نه زيدي و نه شيعه نيستند و تلاش براي تصاحب حکومت را داشته و براي اهداف خاصي به اين موضوع متوسل ميشوند.
*رفع تبعيض و اعطاي آزادي مذهبي دو خواسته حوثيها
زيديهاي در درجه اول بخشي از مسلمين هستند و در درجه دوم بخشي از شيعيان، که هر گاه خواستههاي منطقي داشته باشند بايد به آنها کمک کرد البته اگر انحراف اساسي در بين گروهي به وجود آيد، فارغ از مذهب آنها بايد به مقابله با آنها برخاست. در واقع محور حق بودن خواسته است. حوثيها دو خواسته کليدي دارند که حکومت در اين مورد برخورد سلبي و منفي دارد که يکي از آنها رفع تبعيض از استان صعده است، صعده ثروتمندترين استان يمن و در عين حال محرومترين استان اين کشور است.
خواسته دوم آنها اعطاي آزاديهاي مذهبي به نيروهاي زيدي است که ميخواهند مساجد و فعاليتهاي خود را داشته باشند که حکومت يمن از مدتها قبل با اعزام روحانيون از مصر فضاي تنفسي زيديها را در مساجدشان تنگ کرده است، اين دو خواسته درخواستهاي قابل احترامي هستند که به هيچ وجه بوي تجزيهطلبي و براندازي نميدهد. اينکه بقيه کشورها و ملتها در جهت خاموش کردن بحران موجود از اين دو خواسته حمايت هم کنند خيلي دور از انتظار و غيرمنطقي نيست.
* ادعاي کمک ايران به حوثيها براي توجيه برخورد خشن دولت يمن
فارس: برخي معتقدند که دولت يمن در راستاي وارد کردن ايران به بازي خود و عربستان، عمداً فشارهايي را به ايران وارد ميکند، اين موضوع تا چه اندازه درست است؟
زارعي: سياستي که دولت يمن در مواجهه با اين جريان معارض در صعده دارد، سياست کاملاً شناخته شدهاي است. معمولاً دولتها وقتي از حل يک موضوع داخلي عاجز ميشوند، تلاش ميکنند تا با انتساب آن جريان به خارج از کشور، از يک طرف راه برخورد با آن را در داخل هموار کنند و از سوي ديگر شکستهاي خود را از آن جريان پوشش داده و تحت الشعاع قرار دهند. اين سياست در عرصه بينالمللي و مخصوصاً خاورميانه مشخص و شناخته شده است.
دولت علي عبدالله صالح از زماني که متوجه شد جريان حوثيها ريشه دارتر از آن است که بتوان آن را از سر راه برداشت، تلاش کرد که اين جريان را به ايران و ليبي نسبت دهد، اما جغرافياي يمن به گونهاي است که از جغرافياي ايران کاملاً دور بوده و در يک وضعيت غيرقابل دسترسي قرار دارد، يمن از يک طرف در مرزهاي زميني عربستان و عمان محصور است که اين دو کشور طبعاً اجازه نفوذ ايرانيها از مرزهاي خود به يمن را نميدهند و از سوي ديگر يمن در مرزهاي جنوبي و غربي با اقيانوس هند و درياي سرخ مواجه است و با توجه به احاطه سنگين دريايي، قدرتهاي بينالمللي و منطقهاي بر اين آبراه امکان ورود ايران به اين منطقه وجود ندارد. در عين حال بايد به اين نکته اشاره کرد که استان صعده هيچ مرز دريايي و زميني غير از عربستان ندارد بنابراين اساساً امکان کمک ايران به صعده وجود ندارد، مگر کمکهايي که به طور رسمي و تحت اشراف دولت يمن صورت ميگيرد که در سالهاي گذشته اين کمک از طريق هلال احمر، کميته امداد و وزارت امور خارجه به يمن ارسال شد، که همه آنها تحت اشراف دولت مرکزي يمن بوده است. اين کمکها به هيچ وجه ماهيت سياسي نداشته و هيچ ارتباطي هم در طول اين دوران بين نيروهاي کمک رسان ايراني و نيروهاي مبارز صعده صورت نگرفته است بنابراين متهم کردن جمهوري اسلامي ايران بيشتر موجب خنده مخاطب ميشود تا اينکه او را به اشتباه اندازد اما حکومت يمن براي توجيه اقدامات خشن خود و کشتار زنان و کودکان صعده دخالت خارجي را مبناي اعمال خود معرفي ميکند. نکته ديگر اين است که دولت علي عبدالله صالح که برخوردار از يک ارتش 370 هزار نفري است و امکانات زميني و هوايي بالايي نيز دارد، نتوانسته اين گروه را مهار کند تا جائيکه در جنگ ششم ناچار شده پاي قدرتهاي بينالمللي و برخي کشورهاي منطقهاي همچون عربستان را با متهم کردن حوثيها به تروريسم به اين جنگ باز کند.
يک جنبه از اين اتهام که حوثيها از جانب ايران حمايت ميشوند در واقع کوچک کردن شکست بزرگي است که دولت يمن از حوثيها متحمل شده است. چرا که شکست از يک گروه براي يک دولت بسيار سخت است، ولي وقتي گفته ميشود دولت يمن با يک کشور به نام جمهوري اسلامي ايران درگير است، شکست در مقابل آن توجه پذيرتر ميشود.
در جنگ 33 روزه وقتي ارتش رژيم صهيونيستي از رويارويي با حزبالله ناتوان ماند و شکستهاي پي در پي را متحمل ميشد، حزبالله را متهم ميکرد که از حمايتهاي سوريه و ايران برخوردار است و اين موضوع در مورد غزه نيز که يک منطقه بسته است صدق ميکند. متهم کردن حوثيها به اينکه تحت حمايت ايران با دولت يمن درگير هستند، براي تخفيف شکست ارتش يمن و عربستان است تا خفت شکست را کاهش دهند.
انتهای پیام