( 0. امتیاز از )


اختصاصی صدای شیعه: دو حادثه پی در پی جرقه این درگیری را شعله ور کرد. اولین ماجرا مربوط به مراسم بزرگداشت یک هیات محلی قطیف از رئیس دادگاه عمومی و قاضی دیگری به مناسبت پایان فعالیتش در قطیف و دیگری استقبال شیخ حسن صفار از دکتر سعد البریک در خانه اش و در مهمانی با حضور افراد برجسته قطیف و احساء بود.
اکنون طبقه نخبگان قطیف در میان دو دیدگاه تقسیم شده اند؛ اول شیخ حسن صفار که با گشایش و رابطه با تمام جریان های سنی – حتی جریان های سختگیر- بنا بر تحقق خواسته های طائفه ای دارد، چرا که به نظر آنان باعث دستاوردهای بیشتر خواهد شد؛ و دیدگاه دیگر با علمداری شیخ منیر خباز – او که اگر برجسته ترین علمای قطیف امروز نباشد حتما یکی از برجسته ترین آنهاست- آغاز رابطه با اهل سنت را جز در چارچوب تحقق مصالح مذهبی نمی پذیرد.
این کشمکش، گاه باعث بروز اسائه ادبهایی شد که مهم ترین آنها، قصیده شیخ محمد الفردان در تاروت (یکی از روستاهای قطیف) بود، وی در این قصیده صفار را به تمسخر گرفت و حاضران در مهمانی او را به پیروان سامری تشبیه نمود، این اسائه ادب اختلافاتی شدید حتی از سوی برخی مخالفان صفار را برانگیخت.
پس از آن تدافع دو دیدگاه دچار تحول و دگرگونی شد و شکلی نظام مند به خود گرفت، منیر خباز این مساله را به قواعد رابطه با ظلمه ربط دادو تکریم ظلمه و یاران آن را از گناهان کبیره برشمرد. او در خطبه روز جمعه خود گفت: اولین مساله اساسی همه ما اسلام و تشیع است و سائر مسائل مانند شهروندی، همزیستی مسالمت آمیز، گفتگوی ملی همه و همه ابزار و مسائل ثانوی است نه هدف.
در مقابل، شیخ عباس الموسی (یک عالم شیعه) برزبان راندن حرمت همکاری با ظلمه را از کاستی درک و تصور افتراق میان اعانه بر ظلم و اعانه بر مباح عنوان کرد.

برنامه و بی برنامگی
اوایل ماه رمضان جاری تعدادی از فرهنگیان که با شیخ منیر خباز دیدار داشتند صراحتا از او پرسیدند: برنامه شما چیست؟ اما او برنامه مشخصی را عنوان نکرد و گفت: زبان این که من برنامه ای دارم و تو برنامه ای داری یک زبان کودکانه است، زبان درست این است که ما یک برنامه واحد داریم و آن مذهب و حقوق آن است. وی تاکید کرد که ارتباط با اهل سنت وسیله است نه برنامه.
عبدالباری الدخیل – نویسنده ای که در خیل جناح صفار است- در حاشیه خود به سخنان شیخ خباز گفت: حرف خباز در سطح فردی و مسائل شخصی درست است اما در مسائلی که برای شیعیان حکم سرنوشت سازی دارد درست تر آن است که او برنامه ای داشته باشد.
اما با وجود همه این کشمکش ها و درگیری دیدگاه ها در قطیف، ما شیعیان احساء را دور از این تحرکات می بینیم، شاید شیعیان احساء نگرانی های خباز و طرفدارانش را ندارند، این مساله نشان می دهد جزئی از این درگیری دارای ابعاد اجتماعی اما با رویکردی دینی است.
حسین جلیح یک نویسنده اهل قطیف، انشعاب دیدگاه ها را دو معلم به نام های «اصولگرا» و «عملگرا» توصیف می کند؛ این تعبیر به واقعیت نزدیک است اما در هر حال نتیجه یکسان است و آن، این که قطیف در میان دو نفر قرار گرفته است.
به نظر من این تدافع دیدگاه های داخلی در میان شیعیان، در بلوغ شرایط قطیف نقش داشته و هر دو جناح را، مثبت یا منفی، متحول می کند و ما در روزهای آینده شاهد این مساله خواهیم بود.
 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر