( 0. امتیاز از )

 

به گزارش صدای شیعه ،"جعفر المرهبي" شخصي بود که شجاعانه در دفاع از حوثی ها  شعار مي داد، راه پيمايي هاي مردمي را در پايتخت سازماندهي مي کرد و پشت اتوبوس ها و تاکسي ها شعار مرگ بر آمريکا و مرگ بر اسرائيل را مي چسبانيد اما ناگهان گرفتار دام دشمن شد و به او تهمت همکاري با يک گروه مسلح به نام صنعاء دوم را  زدند. در مصاحبه ي انجام شده با جعفر المرهبي او بيان مي کند که در واقع هرگز عضو چنين گروهي نبوده گروهي که به تندروی شديد اعضايش مشهور بوده است.

او درباره نحوه ي دستگيريش مي گويد، خانه اش توسط نيروهاي اطلاعات یمن  زير نظر بوده، يک روز درب منزل او زده مي شود وقتي او در را باز مي کند ناگهان به او شليک مي شود، او نيز به سرعت به اتاقش مي رود و اسحله اش را بر مي دارد و براي دفاع از خود شليک مي کند که سربازي زخمي مي شود، او درخواست کمک مي کند اما ماموران حتي به او نيز رحم نمي کنند و رهايش مي کنند تا بميرد، جعفر تنها براي دفاع از خود شليک کرده بود اما آنان او را به اتهام کشته و زخمي کردن چندين مامور و سرباز به زندان انداختند، بعدها جعفر از سربازي به نام شريف الدين که درجريان حمله به خانه اش حضور داشت و حال او را نيز به اتهامات واهي به زندان انداخته بودند متوجه مي شود که حمله به خانه و دستگيريش غير قانوني وبدون مجوز بوده چراکه آنان تنها اجازه ي زير نظر داشتن خانه ي او را داشتند که چه کسي به آن رفت و آمد مي کند اما آنان به دليل کج فهمي به خانه ي او حمله و او را به زندان انداخته بودند، زنداني که به گفته ي جعفر در آن انواع شکنجه ها و ظلم ها صورت مي گرفت، در اولين بازجويي به شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت، اما بعداً متوجه شد که کساني که او را مي زدند ماموان بازجويي و اطلاعات نبودند بلکه خانواده ي سرباز کشته شده بوده اند.

او شش روز با وجود زخمي بودن از ناحيه ساق پا شکنجه مي شد، از آب و غذاي مناسب محروم بود، اجازه ي خواندن نماز و تلاوت قرآن را نداشت، به گفته ي او اين شکنجه ها بدون دليل بوده و تنها اهداف سياسي ونظامي داشته است. در جلسات محاکمه نيز، قاضي به هيچ وجه بي طرف و عادل نبوده و او را با تهديد مجبور به اعترافات غيرواقعي مي کرد، او حتي از ساده ترين حقوق انساني نيز محروم بوده است. جعفر مشروعيت قاضي و دادگاه را زير سوال مي برد و درخواست وکيل مي کند اما رفتار زشت قاضي گواه بر ادعاي او مي شود. در همين دادگاه ها بود که به او تهمت همدستي با گروه مسلح صنعاء دوم زده مي شود، اما جعفر در برابر اين تهمت شجاعانه اظهار مي کند که افتخار مي کند عضو گروهي بوده که از زنان و کودکان و بي گناهان دفاع مي کرده است.

جعفر در سخنان پاياني خود به زيبايي بيان مي کند که در واقع اين دشمنان هستند که زندانيان ما هستند، زندان و سلول هاي آن ميدان نبرد در راه خدا مي باشند، زنداني که به دانشگاهي براي اسيران تبديل شده آنان در زندان بود که قرآن را حفظ و به زبان انگليسي و کامپيوتر مسلط شدند، در زندان بود که فوتبال خود را تقويت کردند، کارگاه صنايع دستي زدند و پول در آوردند و حتي در جريان جنگ ششم براي سربازان حوثي که دربرابر دشمن يمني- سعودي مقاومت مي کردند آذوقه، لباس و پول مي فرستادند و به اين شکل از آنان و مردم بي گناه حوث حمايت مي کردند.

 

انتهای پیام
تعداد نظرات : 0 نظر

ارسال نظر

0/700
Change the CAPTCHA code
قوانین ارسال نظر